شعار سال: ویدئو کوتاه، اما جانکاه بود. مردانی را بهتصویر میکشید که به یادآوری داستانهای عبرتآموز کودکیمان، آب به شیر اضافه میکنند. فیلمبردار اشاره میکند که کامیون یخچالدار متعلق به شرکت کاله است و مردانی که در فیلم دیده میشوند؛ پخشکنندهگان این شرکت در تهران هستند.
اندکی بعد، «سلیمانی» صاحب پرنفوذ این شرکت بزرگ بینالمللی، که زادگاهش شهرستان آمل در استان مازندران است، از پیگیری جدی این ماجرا خبر داد.
در تحقیقات اولیهی پلیس نیز روشن شد، دلیل این عمل مجرمانه، سواستفاده از شرکت کاله از طریق افزایش تعداد محصولات مرجوعی با اضافه کردن آب به آنها بوده است.
چه بر سر این ملت آمده است که حقیقت را برای چند بطریِ بیشتر، در محضر وجداناش ذبح میکند.
سرنوشت ملتی که از صبح تاشب سرهم کلاه میگذارند چیست؟ ما دقیقا از چه زمانی به این سیاهچالهی تباهی سقوط کردیم؟ چه بر ما گذشته که روزگاری؛ ساده و مهربان بودن، فضیلت بود، اما امروز گرگ بودن و دریدن، فضیلت است.
نمیتوان بر این حقیقت تلخ چشم پوشید و تا ابد دلخوش به نوستالژی دههی ۶۰ و ۷۰ بود که در آن معرفت، عشق، هموطن، انصاف و ایثار کلیدواژههای اجتماعی بودند، زیرا در دههی ۸۰ و ۹۰؛ بیمعرفتی، خیانت، دروغ و خودخواهی کلیدواژههای رایجاند.
اگرچه کمبود و گرانی، کمر ایرانیان را شکسته، اما آنچه شکستناش بهچشم نمیآید، ولی صدای دلخراشاش گوش فلک را کر کرده، «فقدان معرفتجمعی» است. روزگاری نهچندان دور همسایگان از احوال هم مطلع بودند. برادر جاناش را برای برادر میداد. کاسبان؛ پیشقراولان انصاف شمرده میشدند و فساد، ننگی ابدی بر پیشانی مفسد بود. اما امروز دادگاهها پُر است از پروندهی اختلافات خانوادگی، فساد با چرخشی معنایی، به زرنگی مبدل شده و همسایگان حتی نام یکدیگر را نمیدانند، چه رسد به احوال هم!
ماجرای مخلوط کردن شیر با آب، مشتی نمونهی خروار، از وضعیت خطرناک جامعهی امروز ایران است. وضعیتی که من نام آن را «قتلگاه اخلاق» میخوانم. در طول تاریخ ایران، هیچ اتفاقی نتوانست «اخلاقایرانی» را تا این اندازه منزوی و گوشهگیر کند. نه حملهی اعراب و مغولها و نه اشغال ایران در دوران معاصر، تاثیری جدی بر عمق اخلاق ایرانی نداشت، بلکه در بسیاری از مواقع بعنوان عنصری تدافعی، موجب تقویت و اتحاد اخلاقی در جامعه شد.
اما امروز، اخلاق بدل به طفلی یتیم و بیسرپناه شده که گویا کمتر کسی حاضر به پذیرش سرپرستی آن است. اینروزها وقتی از اخلاق اجتماعی حرف میزنی، مورد تمسخر قرار میگیری و با برچسب خیالپردازی و آرمانگرایی، به سکوت وادارت میکنند. عجیبتر از همه اینکه قرار بود اخلاق و عدالت؛ بزرگترین دستاوردهای انقلاب برای مردم ایران باشد، اما کیست که نداند، این دو فضیلت بیش از هرچیز دیگری در معرض مخاطرهاند. هرجا که چشم میچرخانی، همگان مدعی اخلاقاند اما برای پیدا کردن اخلاقمدار واقعی باید ذرهبین داشته باشی.
از همه بدتر اینکه هیچکس حواساش به این اضمحلال اخلاقی نیست. بسیاری آن را میبینند اما کاری از دستشان ساخته نیست، آنها که کاری از دستشان برمیآید، این واقعیت را کتمان میکنند.
ادامهی این وضعیت نتیجهای جز همهگیری رذائل اخلاقی و عادی شدن اتفاقاتی نظیر مخلوط کردن شیر با آب در ایران نخواهد داشت. من از روزی میترسم که ناچار شویم برای یافتن انسان، چراغ به دست گرد شهرها بگردیم! من خیلی میترسم.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته ازپایگاه خبری تحلیلی عبارت ، تاریخ انتشار: 21فروردین 1400، کدخبر:59880 ، www.ebaarat.ir