شعار سال: شواهد عینی نشان میدهد؛ کارنامه تامین مالی بخش کشاورزی طی یکسال اخیر با سیاستهای اقتصادی کلان نامناسب، عملکرد بازارهـای مالی و ساختار سرمایه (structure Capital) در بخش کشاورزی را تحت تأثیر قرار داده است. اتخـاذ سیاسـتهای کم اثر نظیرکنترل هـای قیمتی، سیاستهای تجاری سردرگم، بازی بی پایان با تعرفه ها، حقوق گمرکی، سود بازرگانی و اولویتهای سرمایه گذاری نادقیق، باعث تحریف در تخـصیص منابع از طریق واسطه گریهای مالی در بازار پول و بازار سرمایه شده است. بعـلاوه وجـود محـدودیتهـای قـانونی، وفور مجوزهای گوناگون و مقررات پیچیده اداری در بخش کشاورزی ایران موجب افزایش نااطمینانی و کـاهش بـازده انتظـاری بـرای اعتباردهنـدگان در معاملات مالی شده و هزینـه هـای معـاملاتی را افـزایش داده است و از عرضـه تسهیلات، اعتبـار و سپردهها کاسته است. اصولا، منابع مالی در کشور ما در سه حوزه بانک، بازار سرمایه و بیمه گردآوری میشوند؛ که گرو داران (ذی نفعان و ذی مدخلان) کشاورزی ایران عمدتا در مناسبات بانکی در گیر بوده و سهم نازلی در استفاده از ساز و کارهای بازار سرمایه و بیمه دارد.
این منابع بطور مستقیم یا غیر مستقیم در جهت تامین مالی بخش کشاورزی تاثیرات متنوعی دارند. در بخش تسهیلات بانکی از میان دو سبد قراردادهای مبادلهای (فروش اقساطی، اجاره به شرط تملیک، معاملات سلف، مرابحه و جعاله) و قراردادهای مشارکتی (مشارکت مدنی، مشارکت حقوقی، مضاربه، مزارعه، تسهیم سود، مشارکت در سرمایه، خطوط اعتباری، استصناع و کمکهای فنی) عدم توازن بنفع مدیریت ریسک بانکی و فاقد همراهی با استراتژیهای کلان بخش کشاورزی به چشم میخورد. افزون بر اینها تنگناهای بازارهای مالی در کشاورزی ایران مانند عدم انعطاف این بازارهـا، اطلاعات نامتقارن و ناقص، از تخصیص بهینه منابع موجود جلوگیری میکند. این محدودیت هـا بـه طـور کلی بر واسطه گری و معاملات مالی در بخش کشاورزی، همراه با فصلی بودن چرخه تولید و فروش محصولات کـشاورزی، وجـود شـوکهای زیـاد درآمدی و قیمتی تولیدات، ریسکهای واسطه گری مالی را افزایش و در کنار افزایش تورم روستایی نوعی “تله فضایی فقر” را در بین جامعه مولدین نهادینه کرده است. طرفه اینکه ساختار خرده پایی، درآمد پایین و پس انداز اندک کشاورزان و کوچک بودن وامها باعث افزایش هزینه معاملاتی در بازارهای مالی و افزایش ریسک نکول اعتبار رسانی گشته است. تمامی موارد فوق سیاستگزار را به این مضمون هدایت میکند که باید به دنبال تنوع بخشی به ابزارهای تامین مالی برنامه ها، طرحها و پروژهها شده و امکان تشکیل سبدی هوشمندانه تری از امکانات مالی مانند (اوراق آتی، اوراق مشتقه، اوراق رهنی، صکوک، گواهی سپرده و اوراق مشارکت) را برای بخش کشاورزی فراهم میآورد.
به عنوان مثال قراردادهای مزارعه و مساقات از نظر فقهی جزء قراردادهای مشروع و از جهت قانونی مستند به قوانین مدنی و عادی ایران هستند، در نتیجه برای طراحی اوراق بهادار بر اساس آنها نیازی به تأسیس گفتمان فقهی و حقوقی جدید نیست از سویی با توجه به انتفاعی بودن اوراق مزارعه و مساقات، انتظار میرود در صورت وجود نهادهای قانونی و حمایت دولت، برای این اوراق بازار ثانوی در فرابورس شکل گیرد و قدرت نقد شوندگی پیدا کنند و به نظر میرسد با توجه به نرخ سود آنها، درجه نقد شوندگی شان بیشتر از اوراق سهام عادی و ممتاز و نزدیک به سپردههای بانکی باشد؛ لذا با توجه به اینکه اوراق مزارعه و مساقات میتوانند ابزار مناسبی برای جذب نقدینگی در دست مردم و هدایت آنها به سمت طرحهای زیرساختی آبی-خاکی و تولیدی و صنعتی در بخش کشاورزی باشند، این اوراق به رشد اقتصادی بخش کمک میکنند.
حال اگر بخواهیم با هدف بهره گیری از ساختارهای موجود از میان صکوک قابل استفاده در حوزه صادرات محصولات کشاورزی (شامل استصناع، مضاربه، مشارکت، مرابحه، اجاره و جعاله)، یکی از عقود را سریعا عملیاتی نماییم؛ صکوک استصناع، در تأمین مالی صادرات محصولات کشاورزی بسیار کارساز است و حتی قابلیت عملیاتی شدن در تامین مالی صادرات خدمات فنی و مهندسی در کشت فراسرزمینی را دارد و به همراه صکوک مضاربه، قابلیت عملیاتی شدن در تامین مالی صادرات محصولات کشاورزی را دارد. ضمن اینکه صکوک مشارکت نیز قابلیت عملیاتی شدن در هر دو حوزه را دارد. متاسفانه طی دهه اخیر، بانکهای تامین کننده تسهیلات در بخش کشاورزی بیشتر به استفاده از عقدهایی متمایل بوده اند که بازدهی ثابتی دارند؛ زیرا این نوع عقدها همواره ریسک کمتری داشته و این امر باعث گردید که بانکها انگیزه کمتری به مشارکت در فعالیتهای زنجیره ارزش کشاورزی داشته باشند. کارنامه لیزینگ (Leasing) یا (اجاره به شرط تملیک) بعنوان نوعی اعتبار میانمدت در بخش کشاورزی با گستره نظامات بهره برداری کشاورزی در کشور همخوانی ندارد.
در جهان امروز لیزینگ به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای تامین مالی کالاهای سرمایهای و مصرفی بادوام، مورد توجه متخصصین مالی در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه است. لیزینگ یک ابزار اقتصادی است که با ارایه تسهیلاتی در قالب قرارداد اجاره به شرط تملیک، امکانات آینده را در زمان حال به مصرفکننده عرضه میکند و افراد جامعه مطلوبیت رفاه آینده را در زمان حال از آن خود نموده و بهای آنی را با درآمدهای آتی خود میپردازند. عقد نزدیک به لیزینگ یعنی فروش اقساطی (Instalment Sale) نیز در بخش کشاورزی با توجه به شواهد آماری سال ۹۸-۹۹ عملکرد قابل ملاحظهای در مقام مقایسه با سایر بخشهای اقتصادی کشور ندارد. با توجه به این که بسیاری از بهره برداران بخش کشاورزی توان مالی لازم برای خرید تجهیزات و ماشین آلات که منجر به افزایش بهره وری و کارایی زمین و آب میشود را ندارند، لذا استفاده از ابزار لیزینگ و فروش اقساطی میتواند در رونق این مکانیزاسیون زراعی، نوسازی کشتیهای ماهیگیری، نوسازی ناوگان حمل و نقل بهداشتی محصولات کشاورزی با توجه به اولویتهای توسعه کشاورزی نقش بسزایی داشته باشد. مشارکتهای مدنی هم که معمولا از درآمیختن سهم الشرکه نقدی و یا غیرنقدی متعلق به اشخاص حقیقی و یا حقوقی متعدد به نحو مشاع، به منظور انتفاع و طبق قرارداد منتهی میشود عمدتا از کارآیی چندانی در تامین مالی صنایع تبدیلی، تکمیلی، نگهداری و فرآوری برخوردار نیستند و مشکل طرحهای نیمه تمام رهاشده یا منابع مالی نابسنده جهت اتمام طرحها همچنان پابرجاست.
مسئله تامین سرمایه در گردش، برای واحدهای پسینی و پیشینی زنجیره تامین کشاورزی هم نیازی به توضیح ندارد و بیشتر واحدهای تبدیلی تکمیلی و فرآوری زیر ۳۰ درصد ظرفیت خود مشغول به فعالیت، عمدتا بدهکار با سمت چپ تراز نامه متورم و گلایهمند و ناتوان از خرید مواد اولیه هستند. روزگاری کمکهای فنی (Technical Asistance) در بخش کشاورزی ایران برای فراهم آوردن مهارتهای فنی جهت کمک به طرحهای تحقیقی- ترویجی، تهیه مطالعات امکانسنجی، طراحی و مهندسی شرکتهای تعاونی تولید و سهامی زراعی و ارائه خدمات مشاورهای از قبیل جهت دهی سیاستها، مطالعات زیر بخشها، تحقیقات و آموزش حضور جدی در عرصه تولید داشت، اما امروزه بسیار کمرنگ شده است. خطوط اعتباری (Line of Financing) در بخش کشاورزی هم کم رمق بوده و با توجه به آماربانک مرکزی چندان قابل اهمیت نیست. بانکها کمتر در بخش کشاورزی تمایل به مشارکت در سرمایه (Equity Participation) دارند. چون کنترل ریسک هادر این بخش با پیچیدگیهای ناشی از عدم ثبات در سیاستها و فقدان اعتبار سنجی صاحبان سهام گره خورده است. شواهد، همگی موید این واقعیت عینی است که سیستم بانکی با محوریت بانک کشاورزی به تنهایی پاسخگوی نیازهای مالی حل مسایل کشاورزی ایران نمیباشد و قطعا باید با تجدید نظر در شاخصهای مالی بازده و طرح صورتبندی تازهای ای از ریسکها در کشاورزی ایران؛ بحرانهای مداوم را به شکل هوشمندانه تری با ابزارهای مالی نوین مدیریت و کنترل نمود. بسیاری از بحرانهای چندماهه اخیر از جمله بحران مرغ، تخم مرغ و بحران جوجه یک روزه و بحران قیمت تمام شده محصولات راهبردی؛ ریشه در عدم طراحیهای مالی بستههای حمایتی دارد حتی برنامه حمایت قیمتی محصولات لبنی نیز در آستانه بحران قرار داشته، نابسنده و فاقد استراتژی مشخص است.
در حیطه تامین مالی خارجی نیز؛ روشهای قرضی تامین مالی خارجی هم چه تامین مالی پروژهای (فاینانس، ریفاینانس، یوزانس، خطوط اعتباری، وامهای بین المللی) بدلیل تحریمهای ظالمانه کارایی چندانی ندارد. روشهای غیر قرضی تامین مالی خارجی نیز مانند سرمایه گذاری مستقیم خارجی، سرمایه گذاری غیر مستقیم خارجی و تجارت متقابل در این مقطع کارساز نیست. تامین مالی نوآوری و سرمایه گذاری جسورانه (VC) یا انواع شتاب دهندهها (Accelerators)، فرشتگان کسب و کار (Angel investors)، تامین مالی جمعی (Crowdfunding) نیز در کشاورزی ایران هنوز جاپای مطمئنی باز نکرده است. به نظر میرسد که روشهای سنتی تامین مالی در بخش کشاورزی ایران دیگر کارساز و کارآ نبوده و با سیاستهای محوری و استراتژیهای کلان بخش و حتی رخدادها، عدم قطعیتها و کثرت ریسکها همخوانی و سازگاری حداقلی پیدا نموده است. سیاستگزار کشاورزی باید بتواندگزینههای سرمایهگذاری جدیدی را برای رونق قراردادهای آتی و اختیار معامله، در اختیار سرمایهگذاران، شرکتها و نهادهای مالی قرار دهد؛ بنابراین باید سریعا با برنامه ریزی جدید و طراحی تازهای از ترکیب ویژگیهای اوراق بدهی، سهام و اوراق مشتقه، ابزارها و امکانات مالی در اختیار بخش کشاورزی ایران را احصا و تقویم نموده و بدنبال اجرایی نمودن آنها در جستجوی تشکیل سبد هوشمندی از ابزارهای مالی در کشاورزی ایران بود.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات، برگرفته از اقتصاد سبز آنلاین، تاریخ انتشار:۲۸ فروردین ۱۴۰۰، کد خبر:۲۲۰۷۰، www.eghtesadsabzonline.ir