شعار سال:در کشور اینقدر علوم انسانی، روانشناختی، مدیریت و مفاهیم آنرا را با شبه علم در جلسات چندین ساعته و مثلا دغدغه مند تکرار کردیم که ارزش مفاهیم و کلمات را از بین بردهایم. طبق نظر فلاسفه و دانشمندان علوم رفتاری برای ارایه مفاهیم و پازل دانش شکل گرفته در ذهن باید از کلمات استفاده کنیم. اما متاسفانه برای از مدیران ارشد با گوش کردن چند مطلب شبه علمی, خود را فیلسوف و دانشمند میدانند و دچار اعتماد به نفس کاذب میشوند. تحقیقات، کتب و مقالات روانشناسی و مدیریت علمی، کاربردی، تجربه گرا، رفتارگرا و نیز رویکرد نوین (رجوع به سخنرانی آقای دکتر مکری در ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ در خصوص چالش اعتماد نفس، اولین نشست به وقت خودشناسی )، تمام اینها را مردود دانسته و معتقد است تا زمانی که علم عمق نداشته باشد، شخص مفاهیم را درک نکند و با تفکر انتقادی را سرلوحه کار خود قرار ندهد، نمیتواند مفاهیم جدید را بازآفرینی کند و خلاقیت را جاری کند. لذا اگر خواهان کشور، سازمان، سیستم اجتماعی و یا وزارتخانه ای خودکفا، قدرتمند و فساد ستیز هستیم باید رویکرد انتخاب و انتصابها را دانش محور نمود، چرا که فساد در گلوگاهها اتفاق میافتد و شناسایی این گلوگاهها فقط با درایت انتخاب و انتصاب مدیران شایسته و جاری سازی سیستم فرایند محور قابل انجام است. در حال حاضر، دنیا کاملا شیشه ای شده و هر گونه تحرکی در هر سیستمی اجتماعی(جامعه، وزارتخانه، سازمان و غیره) کاملا رصد میشود و چنانچه این شیشه و این آکواریوم کدر باشد، تبعات و مشکلات اجتماعی، حقوقی و رفتاری را برای آن سیستم به ارمغان خواهد آورد. البته چنانچه معیارهایی برای سنجش کدورت این آب ( محتوا و ارزیابی درونی سیستم اجتماعی در هر اندازه و ابعاد) و نیز ارزیابی بیرونی ( شیشه و نحوه تعامل با سیستمها، وزارتخانه و سازمانهای مرتبط و متعامل) نداشته باشیم، میتواند باعث فساد، عدم شفافیت، رانت، فساد، بوجود آمدن طبقه یقه طلایی( اشرافیت و رانتیسم)، شود. در این بین نقش تشکلها که سرمایه هنگفت معنوی و مادی را دارا هستند بسیار مهم است. این تشکلها در واقع همان مردم هستند که میخواهند در سرنوشت و امور روزمره خود سهیم باشند و چنانچه بتواند با تکمیل سلسله زنجیره فرمان ( اختیارات کافی و فرایند محور) آنان را وارد سیکل عملیات و امورات کسب و کار، تجارت،ساماندهی سفره مردم و رزق و روزی جامعه نمود، دیگر مفسده ای را نخواهیم داشت و تمام زوایای ناپنهان و پیچ و خمهای امور روشن خواهند شد و دولت نیز به راحتی وظایف حاکمیتی را در دست بگیرد و به ارزیابیهای کلان پرداخته و در نهایت با سنجش پیامدها و ضریب نفوذ تک تک شاخصها به ارزشیابی و تنظیم روابط بپردازد.
در انتها یاد فرمایشی منتصب به شهید گرانقدر دکتر چمران افتادم که ایشان پرسیدند:
تعهد مهمتر است یا تخصص؟
وی در جواب گفتند:
“تعهد بر تخصص اولویت دارد ؛ قبول. اما کسی که تخصص ندارد ولی عهده دار کاری میشود غیر متعهد و بی تقواست.”
بنابر این صنعت کشاورزی با مدیریت بهینه، انتخاب و انتصابهای درست و جاری نمودن فرایند و ایجاد سیستم فراگردی حتما میتواند موتور حرکت صنایع، حمل و نقل، فرآوری، صنعت ساختمان و غیره باشد. کشاورزی به شرط داشتن اختیار و موارد مطروحه، میتواند باعث حرکتهای بزرگ اجتماعی بزرگ بشود و مولفههای ذیربط ( معیارهای درونی ) را اصلاح کند به فاکتوری ( معیارهای بیرونی برای عرصههای دیگر ) نیرومند و لکوموتیوی برای اشتغال، آبادانی و خودکفایی کشور و تمام عرصهها بخشها و صنایع تبدیل شود. امیدوارم این بار شاهد “دانشی شدن مدیریت” در کشور باشیم و زمان را در این برهه حساس تاریخی از دست ندهیم.
قرآن مجید میفرماید “إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا. ما راه را به او نشان دادیم خواه شاکر باشد و پذیرا گردد یا ناسپاس”
برای آبادانی و سربلندی کشور امیدوار بمانیم و البته برنامه ریزی و دانش را سرلوحه قرار دهیم. کارها را به دست تشکلها همان قشر مردمی جامعه هدف بسپاریم، یقه آبیها ( کارکنان و کارگران دانشی ) را وارد عرصه تولید کنیم. باز هم یادآور میشوم که مشکلات ما ناشی از بی برنامگی و پایش آن است و الا در منابع کمبود نداریم. فقط باید فرصتها را قدر بدانیم.
اگر هر کس بپردازد به کارش
جهان چرخد به خوبی در مدارش
نویسنده : محمدرضا شیرزادی
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته ازپایگاه خبری اقتصاد سبز ، تاریخ انتشار:22 تیر 1400، کدخبر: 27745، www.eghtesadsabzonline.ir