شعار سال:مراسم گرامیداشت بیستوسومین سالگرد ارتحال علامه محمدتقی جعفری(ره)، شب گذشته، ۲۴ آبان، به همت موسسه تدوین و نشر آثار علامه محمدتقی جعفری و با سخنرانی جمعی از اندیشمندان برگزار شد.
در ادامه مشروح سخنان عبدالله نصری، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی(ره) را در این نشست میخوانید که با موضوع «جایگاه علامه جعفری در تاریخ فلسفه معاصر» ایراد شده است؛
در عصر حاضر میبینیم که فلسفه ما بیشتر صدرایی است. برخی از آقایان هم اصطلاح نوصدرایی را به کار میبرند که میشود در این زمینه بحث کرد اما محل بحث فعلی ما نیست. پس از ملاصدرا فلاسفه بزرگی داشتیم؛ مانند حاجی سبزواری و ملاعبدالله زنوزی تا اینکه به مقطع علامه طباطبایی میرسیم. در این دوره نیز فلاسفه صدرایی مهمی مانند میرزامهدی آشتیانی داشتیم. وقتی به نسل جدیدتر بیاییم یک مقدار پس از میرزا مهدی، مرحوم آقای عصار و شیخ محمدتقی آملی و آقای رفیعی قزوینی را داشتیم و در نسل بعدتر هم که بسیاری از آنها شاگردان علامه طباطبایی بودند، میتوان از آقای مطهری، جوادیآملی و حسنزاده آملی نام ببریم. فضای فکری و پارادایم این فلاسفه صدرایی بوده است؛ با وجود اینکه برخی از اینها مانند علامه طباطبایی یا آقای مطهری مطالب جدید و مباحث جدیدی را در فلسفه مطرح کردهاند.
علامه جعفری در پارادایم صدرایی نمیگنجد
مهم این سوال است که آیا علامه جعفری هم در پارادایم صدرایی است یا خیر. پاسخ منفی است. اگر بخواهیم به صورت بنیادین سخن بگوییم اعتقاد من این است که اگر فلسفه ملاصدرا با اصالت وجود آغاز میشود، مباحثی که علامه مطرح میکند با این مبنا نیست. البته نه اینکه این مبنا را قبول نکند، بلکه این مبنا که امروزه هم مورد توجه است و برخی که میخواهند از حکمت متعالیه ملاصدرا اندیشه سیاسی بیرون آورند روی اصل قضیه که مبنا اصالت وجود است شروع میکنند اما اصالت وجود از علل بعیده شروع بحث است اما علامه جعفری از انسانشناسی و یک موضوع خاصی در انسانشناسی آغاز میکند. بنای علامه هم بر این نبوده که حرفهای تکراری بزند. یک وقت هم که از ایشان سوال میکردم حرفشان این بود که در این زمینه از مباحثی که مربوط به ابنعربی و ملاصدرا میشود دیگران حرف و مطلب زیاد داشتند و دیگر نباید در همان حد متوقف شویم و همان مسائل را تکرار کنیم و باید حرفهای جدیدی داشته باشیم.
از اینرو علامه جعفری وارد مباحث جدیدی میشود و طرح برخی مباحث اساسا جدید است؛ مانند وجدان که مطرح میکند یا بحث معنای زندگی. برخیها خواستند از فلسفه ملاصدرا معنای زندگی درآورند در حالی که فلسفه ملاصدرا بیشتر مربوط به آفرینش و معنای سعادت است و معنای زندگی مسئله دیگری است؛ هر چند به آن مسئله ارتباط پیدا میکند اما جای طرح استقلالی دارد؛ همانطور که در فلسفههای جدید غربی هم مبانی و پایههایش با مباحثی که فلاسفه در باب فلسفه خلقت مطرح کردهاند فرق دارد
بحث تمدن نیز یک بحث جدید است که ایشان مطرح میکند. در مورد رابطه علم و دین نیز علامه از نخستین کسانی است که به طرح مسئله میپردازد و در سال ۱۳۳۶ که کتاب «تعاون العلم و الدین» درمیآید، میبینیم که علم و دین برای ایشان به صورت جدی مطرح است. یا نسبت ادبیات با فلسفه در آثار ایشان بسیار جدی است و جا دارد یک رساله در این زمینه نگاشته شود. البته در برخی مطالبِ مرحوم مطهری هم این را میبینیم اما با مباحث علامه جعفری قابل مقایسه نیست. همچنین برخی مطالب دیگر که مطرح شده نیز عبارت از فلسفه موسیقی و هنر است که جدید هستند.
علامه جعفری و ورودی متفاوت به حوزه عرفان
در طرح مسئله جبر و اختیار هم ایشان قهرمان این مسئله در تاریخ فلسفه اسلامی است و مسائل مهمی را بیان میکند که اهمیت زیادی دارد. نکته دیگر نحوه ورود ایشان به مباحث عرفان مخصوصا در عصر و زمان ماست که عرفان ابنعربی تسلط دارد و این نحوه مواجهه بسیار مهم است. پس از ابنعربی این عرفان آنچنان مسلط میشود که عرفان حوزه خراسان کمتر مورد توجه قرار میگیرد اما طرح مباحث علامه جعفری که در زمینه فلسفه عرفان است از تعریف عرفان تا بسیاری از مباحث، متمایز از مباحثی است که دیگران در باب عرفان مطرح کردهاند. یکبار هم ایشان این نکته را به من میگفت که تا کی بنا است که فیض اقدس و فیض مقدس و تجلی اول و تجلی دوم را مطرح کنیم؟ اینها به اندازه کافی مطرح شده و باید وارد حوزههای جدیدتری شویم که مورد نیاز جامعه است. اگر کسی بخواهد با انصاف نگاه کند مشخص است بحثهایی که علامه جعفری در حوزه عرفان مطرح میکند، امروزه جنبه کاراییاش برای جهان معاصر بیشتر اهمیت دارد تا آن مباحث خیلی ریز و تخصصی عرفان نظری که در دستگاه عرفانی ابنعربی مطرح میشود.
پس باید توجه کنیم که ایشان دیدگاههای جدیدی در یک سلسله مباحث دارد و فلسفه تاریخ را دیگران هم مطرح کردهاند و ایشان در تحلیل فلسفه تاریخ و عامل محرک تاریخ دیدگاه خاص خود را دارد. یا در مورد فلسفه حقوق بشر، نکات مهمی بیان میشود که میتوان آرا و دیدگاههای ایشان در بحث حقوق بشر را با دیگران هم مقایسه کرد و نشان داد که برخی از امتیازات مباحثی که ایشان در این زمینه مطرح میکند چگونه است
یکی دیگر از نکات مهم اینکه، علامه به فلسفه غرب توجه زیادی داشته است. در کتاب ارتباط انسان و جهان، ایشان از بیش از هزار منبع از آثار فلاسفه غربی استفاده کرده است. یا نکته بسیار مهمی که مطرح میشود، گفتوگوهایی است که با اندیشمندان مختلف داشته است؛ اعم از شرقی و غربی که وقتی میآمدند به گفتوگو میپرداختند. همچنین نکته مهم اینکه در آن گفتوگوها اگر انسان دقت کند غیر از محتوا و مضمون گفتوگو، منطق حاکم بر گفتوگو است که اهمیتش از محتوا کمتر نیست و منطق حاکم بر گفتوگو میتواند گفتوگو را به صورتی پیش ببرد که به نتیجه ثمربخشی برسد، والا صرف گفتوگو که ثمرهای ندارد.
علامه جعفری از معدود متفکرانی است که به علوم جدید توجه دارد و این مهم است که در آثار ایشان، مطالب مهمی مطرح میشود. برخی از مسائل جدید برای ایشان مهم بوده است؛ مانند عدم قطعیت. در مورد علامه باید بگویم ایشان یک فیلسوف مستقل بوده و به دلیل استقلال فکری که داشته، توانسته از آرای دیگران فاصله بگیرد و به طرح مباحث جدید بپردازد و سعی کرده با یک مبانی جدیدتری به این مباحث بپردازد و در عین حال در قلمروهای مختلف مطالبی را بیان کرده است و من معتقدم قدر و شأن علامه هنوز شناخته نشده است و بارها گفتهام که علامه جعفری فیلسوف آینده ما است.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری ایکنا ، تاریخ انتشار: 25 آبان 1400، کدخبر:4013541 ،www.iqna.ir