شعارسال: فدراسیون فوتبال در حالی که میان امیر قلعه نویی، مونتلا و سانچز سرگیجه گرفته، حالا با یک گزینه جدید مواجه شده است؛ کارلوس دونگا.کاپیتان اسطوره ای فوتبال برزیل که جام جهانی ۱۹۹۴ را به عنوان کاپیتان بالای سر برد، جدید ترین نامی است که برای هدایت تیم ملی ایران به فدراسیون فوتبال معرفی شده است. نام بزرگ دونگا باعث شده فدراسیون فوتبال راغب باشد با این مربی برزیلی گفتگو و مذاکره کند.
دونگا که در سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ و یک بار دیگر از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ هدایت تیم ملی برزیل را به عهده داشت، در تجربه اول موفق بود و برزیل را به قهرمانی جام ملتهای آمریکای جنوبی (کوپا آمریکا ۲۰۰۸) و جام کنفدراسیون ها (۲۰۰۹) رساند اما در یک چهارم نهایی جام جهانی ۲۰۱۰ مغلوب هلند شد.
دونگا بار دیگر سال ۲۰۱۴ هدایت تیم ملی برزیل را پذیرفت اما در کوپا آمریکا ۲۰۱۵/۱۶ ضعیف ترین نتیجه را با تیم ملی برزیل گرفت و برکنار شد.
لازم به توضیح است که از سال 1398، کارلوس دونگا برای سرمربی گری تیم پرسپولیس مطرح بوده است. برخی از منتقدین می گویند که اگر فدراسیون فوتبال چنین بودجه ای دارد، چرا سراغ زلاتکو دالیچ (هم هموطن برانکوست که با تیم ملی کرواسی نایب قهرمان جهان شد) نمیرود و یا چرا اقدام به جذب، لوئیجی دیبیاجو بازیکن سابق تیم ملی ایتالیا نمیکند.
برخی از مربیان فوتبال هم صدای اعتراض شان نسبت به کم توجهی به شایسته سالاری و وجود تبعیض در انتخاب مربی تیم ملی بلند شده است. بعنوان مثال ، ساکت الهامی سرمربی هوادار در برنامه زنده تلویزیونی ، از عدم انتخاب خود گلایه مند است.مدعی است که لایقترین گزینه برای نیمکت تیم ملی است. وقتی مجری از وی در خصوص علل این برداشت میپرسد، میگوید که در پنج سال گذشته موفقترین مربی ایران بودم. در سه سال گذشته استقلال را بارها شکست دادهام. مهدی تارتار، امیرقلعه نویی و حسین فرکی قابل احترام هستند، ولی چه افتخاری در این سالها کسب کردهاند. چرا اسم من نباید در بین گزینهها باشد؟
برخی دیگر از منتقدین بیان میدارند که برخلاف ظاهر پر ابهت این خبر، کسی نمیپرسد که چه کسی کارلوس دونگا را معرفی کرد؟ هزینه این کار برای کشور چقدر است؟ ملاحظات برای انعقاد قرارداد منجر به تامین منافع ملی چگونه باید باشد؟ چه ماموریتهایی باید به ایشان داده شده و چه دستاوردهایی باید از ایشان خواسته شود؟ آیا کارلوس دونگا گزینه انحرافی فدراسیون فوتبال است؟
توضیحات تکمیلی برای بهره برداری بیشتر از خبر:
چند سال پس از تولد «کارلوس کائتانو بلِدرون وری» ،دایی او بدلیل ریز نقش بودگی خواهرزاده خود، لقب یک کارکتر کوتوله به نام «Dopey» در کارتون «سفید برفی» را برایش برگزید. البته «Dopey» در دوبله پرتغالی این کارتون، به «Dunga» تبدیل شده و بدین ترتیب، نام دونگا برای«کارلوس کائتانو بلِدرون وری» انتخاب شد. دایی دونگا حدس می زد که خواهر زاده اش حتی اگر بزرگ هم بشود، باز هم قد کوتاهی خواهد داشت اما حدس نمی زد که روزی این پسرک بر آمده از قصه «سفید برفی»، کاپیتان تیم ملی کشورش بشود و به قدری این بازوبند کاپیتانی روی بازویش بچسبد، که میلیون ها کیلومتر آن طرف تر و در ایران، برخی از فوتبالدوستان فکر کنند نام او «کاپیتان دونگا» است! هر کسی که در عمر خود فوتبال های دهه 1990 میلادی را دیده، محال است که نام «کاپیتان دونگا» را نشنیده باشد.
افتضاح جام جهانی 1990 و شکست سلسائو مقابل آلبی سلسته در جام جهانی 1990،باعث شد تا مطبوعات به طرز بی رحمانه ای از دونگا انتقاد نموده و سبک بازی فوتبال کُند، غیر مهیج و تدافعی او را نپسندیده و این دوره سیاه فوتبال برزیل را «Era Dunga» یعنی «عصر دونگا» بنامند. وقتی کارلوس آلبرتو پاریرا مربی تیم ملی برزیل شد، هیچ توجهی به انتقادات علیه دونگا نکرد و نه تنها او را دوباره به تیم ملی فرا خواند، بلکه بازیکن ثابت سلسائو شد و بازوبند کاپیتانی را هم پس از رای، بر دست بست و جام جهانی 1994 را بر فراز دستان خود بالا برد. دونگا در جام جهانی 1998 با بازوبند کاپیتانی در حالی که در تیم جوبیلو ایواتا ژاپن بازی می کرد، باز هم به فینال رسید ولی این بار نوبت تسلیم شدن مقابل زیدان و فرانسه امه ژاکه بود. دونگا پس از 11 سال حضور در تیم ملی برزیل و 91 بازی ملی و قهرمانی در جام جهانی، به طور اتوماتیک وارد تالار افتخارات فوتبال برزیل شد.
کاپیتان سابق سلسائو، سرمربی همان تیمی شد که تمام هویت ورزشی خود را مدیون آن تیم بود. دوره حضورش روی نیمکت سلسائو ۴ ساله بود و در این دوران، فتح کوپا آمریکا ۲۰۰۷ و جام کنفدراسیونهای ۲۰۰۹ در کارنامه دونگا ثبت گردید. اما در جام جهانی ۲۰۱۰ ماه عسل دونگا به پایان رسید و حذف در یک چهارم نهایی مقابل هلند، دوباره همگان را به یاد همان «Era Dunga» انداخت. دعوت نکردن نیمار و پاتو به تیم ملی بهترین بهانه برای انتقادهای شدید علیه دونگا حتی از جانب پله شد. دونگا در دوره مربیگری خود نیز همچون دوران بازی، به ارائه فوتبال خسته کننده و بی روح متهم گردید.
پس از رسوایی جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل با فیلیپ اسکولاری و آن فاجعه ۷-۱ بلوهوریزنته، تنها راه درمان ، دل بستن دوباره به دونگا بود. او باز هم به محبوبش نه نگفت و دوباره روی نیمکت سلسائو نشست. حذف در مرحله یک چهارم نهایی کوپا آمریکا ۲۰۱۵ و سپس حذف در مرحله گروهی کوپا آمریکا ۲۰۱۶ حاصل این دوران بود. اگر منصفانه قضاوت کنیم و اولی را فاجعه ننامیم، خیلی باید بی انصاف باشیم که دومی را فاجعه ندانیم! حذف در مرحله گروهی کوپا آمریکا نوبرانهای بود برای فوتبال برزیل. شاید دونگا و تیمش این جام را جدی نگرفته و به فکر المپیک بودند، اما این جان آن قدر که آنها فکر میکردند نیز بی اهمیت نبود. قیمت گزافی داشت. پایانی بر دوره دونگا روی نیمکت سلسائو و شاید آغازی بر دوران سیاه «Era Dunga»، همان دورانی که هر بار با همت این مرد، خط بطلانی بر آن کشیده شد، اما این بار شاید «Era Dunga» یا همان «دوران سیاه دونگا» در تاریخ فوتبال برزیل، ابدی گردد. خداحافظ «کاپیتان دونگا»!
پایگاه خبری تحلیلی شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری خبرآنلاین، تاریخ انتشار: 18اسفند1401، کدخبر: 1740873، www.khabaronline.ir / سایت https://www.tarafdari.com/ سایر منابع.