شعار سال: آنچه که پیش از انتخابات در سطح افکار عمومی و رسانهها بهتفصیل در مورد آن سخن گفته شد بحث مطرحشدن لیست در این دوره از انتخابات بود که مردم را تشویق و ترغیب به رأی دادن به لیست مینمود که در محاسن و فواید آن سخن فراوان گفتهشده که تبلیغ و ترویج گزینه لیست میتواند پادزهری در مقابل طایفهگرایی موجود در سطح شهر باشد و چه تقلاها و کوششهایی که از طرف افراد برای قرار گرفتن در لیست انجام شد که متأسفانه در عرصه عمل خروجی مثبت و مشخصی از آن حاصل نشد.
ساختار و بافت سیاسی و انتخابی مردم گویی بر مدار و روشی قوام گرفته که گویی تا اطلاع ثانوی « طایفه» حرف اول و آخر را در انتخاب مردم میزند. با نگاهی به افراد انتخابشده به عیان آشکار میگردد که اکثریت افراد انتخابشده از پشتوانه ایلی و طایفهای برخوردار بوده و آراء نزدیک کاندیداها این واقعیت را تائید میکند که البته همانطور ذکر شد استثناهایی در این انتخابات مشاهده شد که بحث دیگری است و مجالی دیگر را میطلبد ولی درب همچنان بر پاشنه سابق میچرخد و تغییر محسوسی عملاً در انتخاب مردم حاصل نشده و این امر و آفت که اینگونه بر انتخاب مردم عارض گشته، بخش فراوانی از آن متوجه نیروهای سیاسی و اجتماعی و نهادهای مدنی میباشد که متأسفانه نتوانستهاند در ارتباط و جهتگیری افکار عمومی در گذر از مقوله طایفه کارنامه موفق و مطلوبی از خویش ارائه نمایند.
بهرغم وجود افراد متخصص، کاردان، توانمند و پرانگیزه و حضور این افراد در عرصه انتخابات شوراها، شاهد اقبال مردم به گزینش تخصص نبودیم، افرادی که بدون شک میتوانستند نقش مؤثر و کارآمدی در مدیریت شهری به نحو احسن و مطلوبی ایفا نمایند. البته به انتخاب مردم احترام گذاشته و اساس و بنیان رای و جمهور مردم و دموکراسی بر همین پایه شکل گرفته که مردم خود دست به انتخاب از میان کاندیداهای موجود نمایند و بدون شک کارنامه و خروجی افراد انتخاب شده نیز برآیند خود انتخاب مردم میباشد و مسئولیت مردم نیز در این انتخاب کاملاً مشخص و بارز میباشد. با گذشت چند دوره از شوراها انتظار میرفت که حداقل فاصلهای با انتخابهای گذشته در انتخابمان به وجود آید.
آنچه که بیشتر در سطح جریانات سیاسی به ویژه « اصلاحطلبان» به چشم میخورد و ساز خود را بر این روش کوک کرده بودند، تصمیم به ارائه لیست بود آن هم با توجه به اقبال عمومی که در سطح کشور به این جریان سیاسی وجود داشت به نوعی این امر حائز اهمیت بود. حال این سوال پیش میآید که فرآیند و گزینش انتخاب افراد و کاندیداهای موجود داوطلبی در لیست اصلاحطلبان، چگونه و بر چه پایه و اصول و مکانیزمی طراحی شده بود؟!
«تخصص گرایی» و یا «وابستگی طایفهای» و یا «اصلاحطلبی» کدام یک از اولویتهای اصلی در گزینش افراد معرفی شده در غالب لیست اصلاحطلبان در شهرستان خرمآباد بود؟!
در حالی که صبغه طایفهای افراد گزینش شده بسیار برجسته و پر رنگ بود، یعنی جریانی که خود را داعیهدار تفکر بر پایه عقلانیت و کنش جمعی و روشهای مدرن و مدنی و شهروندی و اصل تخصص در سپردن امور به افراد در نیل به پیشرفت و توسعه میداند، خود اسیر و مقوم در چنبره و نگاه طایفهگرایی به افراد در این زمینه گردیده که با هدف غایی اصلاحطلبان در تعارض و تضاد جدی قرار دارد.
اصلاحطلبان باید این ابهام را حل نمایند که آیا طایفه در محور و نگاه آنان اصل است، هرچند واقعیتی تلخ در این دیار باشد یکبار برای همیشه باید برای گذر از این آفت برنامهای جدی و مدون طراحی نمود و به اجرا گذاشت و تبعات آن را نیز میتوان با فراغت بال که بر پایه و چاشنی عقلانیت و منطق باشد پذیرفت و با دادن سهم به طوایف مختلف در تنظیم لیست عملاً در تشدید طایفهگرایی سهیم نباشیم تا اساساً در یک دور و تسلسل باطل قرار نگیریم.
به هر حال آنچه که قابل توصیف و گفتن است جریان اصلاحطلبی در جریان شکست در انتخابات مجلس گذشته یکی از دلایل عمده این ناکامی را رد صلاحیت کاندیداهای خویش میدانست که البته آن هم ناکافی است ولی ظاهراً میتوانست توجیهکننده آن شکست باشد ولی در انتخابات شوراها که در شرایط و اوضاع مساعد به لحاظ حضور افراد متخصص و کاردان قرار داشت نتایج مطلوب و شایستهای حاصل نگردید و علت شکستهای پیشآمده به نوعی باید واکاوی شود.
آیا پایگاه جریان اصلاحطلبی بومی در سطح مردم از اقبال عمومی و گستردهای برخوردار نیست؟!
پس چگونه است که در انتخابات کلان و ملی (ریاست جمهوری) مردم انتخابی اصلاحطلبانه دارند.
به هر حال جریان اصلاحطلب بومی باید پاسخ گوی عملکرد و تصمیمات و اقداماتی که منتج به این نتیجه شده را بهصورت شفاف و واضح طرح و بررسی و مسئولیت خویش را در عدم اقبال عمومی پذیرا باشد و به طور ریشهای و بنیادین و به دور از حب و بغضها و غرضها و مرضها به یک آسیبشناسی راهبردی در به وجود آمدن این وضعیت که در دو انتخابات گذشته علیرغم مهیا بودن شرایط بپردازد ولی آنچه که نباید از نظر دور نگاشته شود توجه به این راهبرد و اصل اساسی در جهت کارآمدی و نفوذ اجتماعی در جریان اصلاحطلبی لازم و ضروری است که «چرخش نخبگان »و اصل«جوانگرایی» و « پوستاندازی» در کلیت این جریان باید هر چه زودتر در این جریان آغاز گردد و جامعه عمل به خود گیرد تا جریان اصلاحطلب بومی از شرایط رکود و شکستهای پیدرپی خارج گردیده و بتواند بدنه اجتماعی موجود و ناراضی بودن آن از عملکرد اصلاحطلبان بومی را در جهت اقبال به خویش جلب نماید.
امین روشنپور (کارشناس ارشد جامعهشناسی)
با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری یافته، تاریخ انتشار 27 خرداد 96، کد مطلب: 18569:www.yaftenews.ir