تهران و ریاض پرتنش ترین زمان در روابط فیمابین را تجربه میکنند. راه ارتباطی مستقیم میان دو کشور قطع شده، سفارتخانهها بسته شده و هیچ روزنه و روند امیدوار کننده ای برای از سرگیری مذاکره میان طرفین وجود ندارد؛ گویی شرایط موجود در بحرانهای منطقه ای نیز دو کشور را به سوی پیچیده و تیره شدن روابط سوق می دهد. رقابت تنگاتنگ میان دو بازیگر مهم خاورمیانه، تبدیل به دشمنی شده و دو طرف، هر یک مدیریت یکی از کانونها را در قالب جنگهای نیابتی در منطقه بر عهده دارند. چشم انداز روابط دو بازیگر اصلی خاورمیانه را با فریدون مجلسی، دیپلمات سابق و کارشناس مسائل بین المللی در کافه خبر خبرآنلاین به گفتگو نشستیم که مشروح آنرا در ادامه می خوانید:
تحولات سریع و غیر قابل پیش بینی در خاورمیانه چه ملزوماتی را بین دو بازیگر ایران و عربستان بوجود آورده است؟ بن سلمان در عربستان اصلاحات متفاوتی را کلید زده است که شامل سیاست خارجی و نگاه بین الملی او هم می شود. به نظرتان وقتی بن سلمان از جنگ بین دو کشور در ده، پانزده سال آینده سخن می گوید باید منتظر این موضوع باشیم؟
اینکه چه وضعی پیش خواهد آمد، تصمیمگیریاش با یک طرف نیست، حتی این روند به صورت صد در صد به روابط متقابل ایران و عربستان هم وابسته نیست. نیروها و بازیگران مختلفی در این جریان درگیر هستند. سیاست کلی اعراب را در 60 سال گذشته اسرائیل یا مقابله با اسرائیل تشکیل میداده است.
علت دشمنی عربها با ایران در گذشته این بود که معتقد بودند که چرا شاه ایران با اسرائیل رابطه دارد، ولو اینکه روابط رسمی نبود؛ و چرا به آن نفت میفروشد. بنابراین وقتی ناصر در مصر روی کار آمد روی این خصومت متقابل با شاه، خلیج فارس را با اسمی جعلی عنوان کرد. خود این تغییر اسم اصلاً عادی نیست، اما در این موردِ بهخصوص، یک رنگ توسعهطلبانه ضدایرانی عربی پیدا کرد و بعد هم کشورهای عربی دیگری که با ما طرف نبودند هم از ناصر تبعیت کردند و این خصومت عمومی را بر سر اسرائیل به وجود آوردند.
زمان باعث شد که مصر در چند جنگ پیاپی شکست بخورد. آخرین جنگ هم با اینکه با یک پیروزی و بازگشایی کانال سوئز و پس گرفتن آنجا هم مواجه بود، عملا به شکست انجامید، منتها اسرائیل هم چون پیروزی به دست نیاورد، معامله کرد، اعلام کرد سینا را پس میدهم، به شرطی که صلح کنیم. مصریها هم از پس از شکستهای متوالی و از بین رفتن سرمایه و اسلحه و مهمات بهجای آن همه شعارهای قهرمانانه وضعیت اسفباری را بر جا گذاشته بودند، این بود که تصمیم گرفتند آن را بپذیرند.
مصر به این سازش تن داد، خیلیها قیام کردند، فریاد کشیدند که به نتیجه نرسید. اردن هم تن داد. با همدیگر به یک مصالحهای رسیدند و روابط سیاسی برقرار کردند. الان به تدریج بعد از این سالیان، عربستان در اثر تحولات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی ناشی از تحول اقتصادی، به جایی رسیده که میبیند که به جای جنگکردن بر سر چیزی که در آن برای خودش منافع مستقیمی قائل نیست، بیاید به یک سازش تن در دهد و این سازش را انجام داده است، در این سازش هم به احتمال زیاد وضعیت قدس و مسائل این چنینی در توافق با شاهزاده محمد پیش بینی شده است.
به نظرتان سیاست عربستان در مورد موضوع فلسطین و حمایت از آن با آمدن سلمان و پسرش محمد با گذشته تغییر کرده است؟
در گذشته ملک عبدالله سیاستی را اعلام کرده بود بهعنوان سیاست توافق فلسطینی ها با اسرائیل که باید دو کشور تشکیل شود، یعنی هم فلسطین باشد و هم اسرائیل باشد، و برگشتن به مرزهای تاریخی و البته عین همین حرفها را شاهزاده محمد هم زده است، با این حال ملک سلمان یک توضیحات اضافی داد که معنی آن این نیست که ما از دفاع مردم فلسطین بگذریم، اما این حقوق مردم فلسطین در نزد عربها دیگر آن تعریف پیشین را ندارد. به هر حال حقوق مردم فلسطین یعنی بازگشت تمام فلسطینیها به سرزمین فلسطین و حل مسئله. اما با روند روابطی که بین اسرائیل و عربستان در حال حاضر وجود دارد، نشان می دهد که سیاستهای اعلامی و اعمالی متفاوت است و فضای دیگری وجود دارد.
به نظرتان این روند با بحران سوریه تغییر پیدا کرد؟ حضور ایران در سوریه این فضای متشنج را شکل داده است؟
سوریه که سرسختترین دشمن در نزدیک مرزهای اسرائیل بوده است، کمترین مقابله عملی را در طی تمام این 70-60 سال با اسرائیل داشته و میبینیم نتیجه این تقسیمبندیها آیا به نفع سوریه بود یا اینکه هر روز یک چیزی را از دست داده؟ امروز سوریه به ضرب و زور هزینه و دفاع ایران و روسیه و غیره توانسته تا حدودی از اضمحلال محافظت کند؛ بخش عمده کشور را حفظ کند، پیروزی مهم سوریه، از بین رفتن داعش بوده است.
سوریه در حال حاضر داعش را پشت سر گذاشته و توانسته به روندی جدید برگردد و آمریکاییها منتظر ماندند که به هزینه دیگران این کار انجام شود. حالا که این مسئله انجام شده، موقع بدلزدن است، موقع آن است که بگویند شما چکارهاید که بخواهید در اینجا نفوذ داشته باشید؟ این روند باعث شده است جنگ لفظی و تنش بین ایران و غرب مخصوصا در سوریه شکل گیرد. ایران نیز متقابلا از امریکا می پرسد شما چکارهاید که میخواهید در اینجا نفوذ داشته باشید؟ در این فضا است که امریکا می تواند زور و قدرت خود را بهانه کند و بدون در نظر گرفتن برخی ملاحظات با بهانه کردن یک حمله شیمیایی، حمله موشکی خود را به سوریه شکل دهد.
حتی از جنگ گسترده نیز سخن به میان می آورند. اما به هر روی نتیجه هر جنگی با آن چیزی که در ابتدا هدف گذاری شده منطبق نیست. حمله امریکا را به عراق و افغانستان اگر در نظر بگیریم به این موضوع پی می بریم. از این روند، ایران سود برد، یعنی هم صدام رفت و هم گروهها و شیعیان نزدیک به ایران به قدرت راه یافتند و حاکم هستند و اکثریت دارند. اما اینکه این شرایط و نفوذ ایران به منافع ملی دو طرف چه کمکهایی کرده است، با پیچیدگیهایی مطرح است که در مرحله بعد قابل بررسی است. آیا همه این شیعیان با ایران هم موافق هستند؟ با سلطه ایران موافق هستند یا با یک روابط متساوی موافق هستند یا اصولا خودشان را بیشتر عرب میدانند تا بخواهد تشیع عامل باشد. روابط صدر با عربستان و دیدار او با شاهزاده محمد و دفاع او از عرب بودن عراق موضوعاتی است که وجود دارد. اینها مسائلی است که ایران باید با مراقبت و یک سیاستگذاری حرفهای توسط کارشناسان به آن بپردازد. ولی این کارشناسان که باید در وزارت خارجه باشند تصمیم گیرنده نیستند.
رقابت ایران و روسیه در سوریه را چگونه ارزیابی می کنید؟
ایران هم اکنون موقعیت ممتازی در سوریه دارد، توانسته دیگر بازیگران را از صحنه خارج کند و البته در برابر آن ایستادگی میشود. از طرفی ایران را به عنوان منطقه ای استراتژیک میبینند، یعنی فکر میکنند که استراتژیک است، در صورتی که چنین چیزی نیست. این یک اتحاد تاکتیکی است. تا یک زمانی روسیه هیچ وقت سابقه خوبی در ایران نداشته و هیچ کششی نداشته است، هیچ کاری برای ایران نمیتواند بکند و رقیب بزرگ ایران هم است.
روسیه بزرگترین درآمدش نفت و گاز است، ایران هم همین وضعیت را دارد. اگر ایران در تحریم باقی بماند و نفت و گازش کممشتری بماند و نتواند بهعنوان کشوری که بزرگترین دارنده مجموعه نفت و گاز در دنیا است سهمی داشته باشد، برنده اولش مسکو است که این دو را دارد. بنابراین مسکو هیچ وقت بدش نمیآید ایران در تحریم باقی بماند، شش بار هم در صدور قطعنامهها این راه را روسیه و چین گشودند و نبستند، برای اینکه بهخصوص روسیه منتفع میشده است. بعد هم روسیه چه چیزی دارد به ایران بدهد؟ کدام صنعت، کدام هماهنگی، کدام هواپیما، کدام بازار، کدام روابط؟ یک کشور بزرگ مصرفکننده کالاهای ترکیه بود. وقتی جلوی کالای ترکیه را گرفت، ترکیه به شدت آسیب دید و از آن دلجویی کرد.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از خبرگزاری خبرآنلاین، تاریخ انتشار: 31 فروردین 1397، کدخبر: 770991 ، www.khabaronline.ir