شعار سال: بوی دود اتوبوس، بوی روغن سوخته فلافلیها، تندی طعم ساندویچ تخممرغی که دستش گرفته و گازی که از نوشابهاش روی لباسش سرازیر میشود، هیچکدام نمیتواند لحظهای از نگرانی نگاهش بکاهد. نگاهی که یک جابند نمیشود و مدام روی آدمهای اطرافش دور میزند. کوله زهواردررفتهاش را با پا جلو میکشد. خم میشود. دستانش را تا آرنج داخل کوله فرو میبرد. دفترچه کوچکی را بیرون میآورد.
چیزی مانند دفتر تلفن. گوشی موبایلش را با شانهاش به گوشش میچسباند و با دست دیگرش دفترچه کوچک را ورق میزند. صدای بوق اتوبوس همه چیز را به هم میریزد. موبایل میافتد. نوشابه پخش زمین میشود. مردی با صدای خشدار فریاد میزند: حرکت کردیم. کسی جا نمونه. اتوبوس میرود. صندلی خالی میشود. یک صندلی خالی با یک دفتر تلفن جا مانده، تکهای ساندویچ و شاید یک دنیا خاطره.
اینجا ترمینال غرب تهران است. یکی از پررفتوآمدترین ورودیهای پایتخت. بازار داغ مسافرهای ترمینال، روز تعطیل و غیرتعطیل نمیشناسد. هر روز هزاران نفر میآیند و میروند. حرکت تند رفتوآمد در این ورودی سریعتر از آن است که بتوان چیزی جز اتوبوس، صندلی، تابلوی شرکتهای مسافربری و اغذیهفروشیهای کوچک و بزرگ، دید. نگاه ساده و عجول مسافران، دیدنیهای پنهان ترمینال را نمیبیند.
مسافر معتادی که با چرت از اتوبوس پیاده میشود. خانوادهای که برای باقی مانده کرایهشان با راننده چانه میزنند. زنی که نگاهش را از همه میدزدد. نوجوانی که برای نخستین بار پا به شهرگذاشته و کودکی که دستانش را به سوی مسافران دراز میکند. «خانم ناهار نخوردم. چمدونتون رو بیارم؟!»
مسافران بینشان
بر اساس آمارهای ارائه شده از جمعآوری و ساماندهی زنان و مردان آسیب دیده پایتخت که سال 1395 منتشر شد چیزی در حدود 60 درصد از قشر آسیبدیده، معتاد و کارتنخواب تهران، شهرستانیهایی بودند که برای کسب درآمد و تصور زندگی بهتر راهی پایتخت شده بودند. وارد سالن انتظار ترمینال میشوم.
مددکاری که همراهیام میکند میگوید: «بیشتر اینجا پیدای شان میکنیم. یکی میخواهد برود، یکی تازه رسیده. هردو نگاه شان پر از اضطراب است. در حقیقت دختر و پسر فرقی نمیکند. تنها پسرها به اسم کار، تک و تنها وارد تهران میشوند و دخترها بیهدف و سرگردان پا به شهر میگذارند. هر دو بدون اطلاع از خانواده راهی سفر شدهاند. اینجا کسی از واژه فرار استفاده نمیکند.
«محمدمهدی قشقایی» مدیرمرکز خدمات اجتماعی منطقه پنج میگوید: «تکرار واژه فرار خود کار مشاوره و اعتمادسازی را دشوار میکند. پایگاههای خدمات اجتماعی شهرداری در پایانهها امنترین مکانی است که افراد در راه مانده و کسانی را که به دلیل خشونت و عدم حمایت خانواده از ایشان بیهدف راهی شهر شدهاند شناسایی میکند. برای همین ما تلاش میکنیم از الگوهای رفتاری و کلامی مناسبی استفاده کنیم.»
نظارت قبل از ورود به شهر
تفکر راهاندازی مکانی امن و قابل اعتماد برای افرادی که مستعد ورود به شرایط ناهنجار اجتماعی هستند از اوایل دهه 80 شکل گرفت. مراکزی با عنوان «خانه سبز» و کمی بعد با نام «مددکار شهر» شروع به کارکردند. این مراکز از دهه 90 با عنوان پایگاه خدمات اجتماعی شهرداری فعالیت خود را گسترش دادند به گونهای که در پایگاه خدمات اجتماعی ترمینال غرب، هر ساله 3000 تا 3500 خدمات حرفهای در حوزه آسیبهای اجتماعی ارائه شده است. گشتزنی در محوطه ترمینال، برقراری ارتباط با مددجویان، پذیرش و هدایت آنها به مراکز بهزیستی، کمیته امداد و کمپ اعتیاد و پیگیری شرایط آن ها بعد از ارجاع به خانوادههایشان بخشی از فعالیتهای این پایگاه است.
مدیر مرکز خدمات اجتماعی شهرداری منطقه 5 بر این باور است رصد مددجویان قبل از ورود به شهر میتواند مانع آلوده شدن آنها به انواع مشکلات و آسیبهای اجتماعی شود. قشقایی میگوید: «فرد مذکر و مونث، کودک و نوجوان که با هدف دور شدن از شرایط بد زندگی و خشونت خانواده و نبود امکانات مناسب راهی ابر شهری همچون تهران میشود بیشتر از هر فرد دیگری مستعد حضور در محلهها و مکانهای آسیبخیز است.»
وقتی اعتماد کردم
رفت و آمد در ترمینال پایانی ندارد. همه چیز در گذر است. پابه پای خانم مددکار قدم میزنیم. به دفتر پایگاه میرسیم. میگوید: مهمان داریم. دختری ۲۱ ساله. خندان پیش میآید. دستان خانم مددکاررا میگیرد و به آشپزخانه میروند. گویا هدیهای آورده. قصه دختر، قصه روزهای سختی است که چند ماهی است به آرامش نزدیک شده است. میگوید: «اهل رودبار نیستم. اما سالها به همراه خانواده آنجا زندگی کردم. برای یک عشق دروغین راهی تهران شدم. به تهران که آمدم، پس از مدتی همه چیز عوض شد. پسر مورد علاقهام ترکم کرد. بیخانمان شدم. معتاد شدم.
یک روز در ترمینال پرسه میزدم که به خانم مددکار برخوردم. حال جسمیام خراب بود. اول نسبت به همه کس و همه چیز بیگانه بودم. خانم مددکار گفت باید به خوابگاه بروم. محیط خوابگاه را دوست نداشتم. اما وقتی گفت میتواند کمکم کند تا ترک کنم، قبول کردم. اول باید به خانوادهام خبر میدادند. بیش از یک سال بود که خبری از من نداشتند. مادرم وقتی صدایم را شنید اصلاً نمیتوانست حرف بزند. گریه امانش نمیداد. به حرفهای خانم مددکاراعتماد کردم. اکنون چند ماهی است پاک شدهام. در یکی از مراکز کارآفرینی فعالیت میکنم و تصمیم دارم به خانه برگردم.»
هدف مان جلب اعتماد است
چهره رنجور مشکلات اجتماعی در ترمینال غرب تنها مختص به زنان و دختران بیهدف که به دلیل یک خشونت خانوادگی یا آرزوی واهی راهی تهران شدهاند، نیست. معتادان، بیخانمانان، افراد در راه مانده و گدایان بخش زیادی ازحمایت پایگاه خدمات اجتماعی را به خود اختصاص دادهاند. «فاطمه برزهگر پاریزی» که از مددکاران مستقر در پایگاه خدمات اجتماعی ترمینال غرب است میگوید: «کودکان و نوجوانان و حتی جوانانی که به بهانه کار از خانه بیرون میزنند و راهی تهران میشوند. تصور واهیشان مسیری ناشناس و تاریک برایشان رو میکند. بدون آنکه بخواهند در مشکلات گم میشوند. از طرفی تهران شهر بزرگی است. مکانی مناسب برای معتادان و متکدیان است. ما در دو شیفت صبح و شب کل محدوده ترمینال را زیر نظر داریم. گروه مستقر درپایگاه خدمات اجتماعی از مددکاران تحصیلکردهای هستند که تلاش دارند با جلب اعتماد مددجو او را در مسیر مناسب هدایت کنند.»
۱۸۰۰ مددجو در سال 1396
سال گذشته 1800 مددجو برای دریافت خدمات به پایگاه آمدهاند. بیشتر مددجویان مسافرانی هستند که وارد تهران شدهاند. شناسایی و هدایت هر فرد آسیبپذیر ترمینال غرب یعنی حفظ سلامت یک انسان، آرامش خانواده و امنیت یک شهر. نوجوانی که با فکر خام کسب و کار پر درآمد راهی پایتخت میشود. دختری که با آرزوی رسیدن به زندگی آرام و بیخشونت به نگاههای غریب پناه میبرد اگر قبل از وارد شدن به هیاهوی شهر حمایتگری پیدا کند، بیشک به سراب پیش رویش دل نمیبندد. اینجا زیر پوست همه رفتوآمدها و هیاهوی مسافران ترمینال غرب تهران، نگاههایی کنجکاو در پی آدمهایی هستند که بینشان راهی سفر شدهاند و با یک غفلت در این شهر درندشت گم میشوند.
حمایت مردمی برای کاهش آسیبهای اجتماعی مهم است
طبق آمار در ۱۲ ماه سال ۹۵ تعداد ۱۳۳۵ مددجو به پایگاه خدمات اجتماعی پایانه غرب تهران معرفی شده اندکه از این تعداد 44 درصد در راه مانده به کمیته امداد امامخمینی(ره) و تعاونیهای پایانه معرفی شدند. 25درصد از این افراد بیخانمان و 14درصد معتاد بودهاند مابقی هم کودکان و زنان آسیب دیده را شامل میشدند.
اسماعیل عرب لو معاون فرهنگی و اجتماعی شهردار منطقه پنج میگوید: «مددکاران مستقردر پایگاه خدمات اجتماعی همه تلاش شان را برای شناسایی و هدایت مددجو انجام میدهند. اما نکته مهم برای هدایت این افراد که به واسطه مشکلات فردی و اجتماعی سریعتر درگیر آسیبهای اجتماعی میشوند حضور در فضای امن اجتماعی است. در این بین، انجمنها و تشکلهای مردم نهاد نقش پررنگی ایفا میکنند. حمایت این نهادهای مردمی همچون بازویی توانمند برای مرکز خدمات اجتماعی عمل میکند. بهخصوص در مورد معتادان، زنان و دختران آسیب دیده نقش حمایتی این گروهها بسیار اهمیت دارد. بسیاری از تعاونیهای مستقر در پایانه هم بهطور خودجوش برای در راه ماندگان کمکهایی در نظر گرفتهاند.»
سایت شعار سال، با تلخیص و اضافات برگرفته از سایت روزنامه همشهری، تاریخ انتشار 20 خرداد 97، کد مطلب: 19182، www.newspaper.hamshahri.org