شعارسال: روز 25 ام ماه ذي الحجه در تقويم رسمي كشور به نام روز خانواده و تكريم بازنشستگان نامگذاري شده و علت انتخاب این روز شأن نزول آیه «هل اتی» در سوره الانسان که راجع به خانواده و استحکام پایههای آن است عنوان شده است. يادداشت حاضر قصد دارد درهمين راستا و درآستانه فرا رسيدن سال تحصيلي جديد به نقش و تاثير خانواده در آموزش فرزندان بپردازد. آموزش برای هر انسان از زمان تولد به دليل افزایش کیفیت زندگی فردی و اجتماعی ضروری است. حتی اگر افراد توانايي خود آموزي داشته باشند، قطعا به آموزش دهندگان دیگري نیاز دارند تا آنها را علاوه بر آموزش با مهارتهاي زندگي آشنا كنند چرا كه فرآیند آموزش در آموزش و پرورشِ فراگیر و یادگیری شخصی ، مي تواندبهترین شیوه زندگی را به كودكان آموزش میدهد و هدف آموزش و پرورش، تغییر و توسعه رفتار فرد در یک روش هدفمند و مناسب با اصول مشخص است. بنابراين مهمترین و موفق ترين شكل آموزش و پرورش در نظامهاي نوين همراه با خانواده است، زیرا خانواده اساس و پايه آموزش است و والدین میخواهند فرزندان خود را به یک فرد سودمند برای خود، جامعه و محیط زیست تبدیل کنند.
در گذر سالها و قرنها، زندگی انسان استانداردهای بسیار
متفاوتي را شاهد بوده است، مثلا امروزه دسترسی و پردازش اطلاعات آسان تر است و
فنآوریهایی که بیست سال پیش قابل تصور نبود، به بخش مهمی از زندگی ما تبدیل شده
است. واضح است که باتوجه به اين تغييرات و
فرايندهاي جهاني شدن ، افراد به ویژه کودکان باید در یک مسير موثر و دقیق از آموزش
به منظور دستیابی سریعتر به تغييرات دانشي و مهارتي قرار گيرند. صاحبنظران آموزشي و تربيتي معتقدند
که در محیطهای مختلف خانوادگي، کودکان از طریق انجام فعالیتهای متنوع تجربیات مختلفی را به دست میآورند و به
طور مداوم در معرض طیف رفتاري و كرداري افراد بانفوذ زندگی خودهستند. در شرایط
اجتماعی امروز، خانواده مسئولیت بزرگی و بسیار سختی دارد و به عنوان عضو اصلي و
مراقب مناسب بر روی سلامتی فرزندان، توسعه فیزیکی، آموزش و پرورش ، ایجاد ارتباطات
فکری، ایجاد ارزشهای اخلاقی و اعتقادي و نگرشها، عادتها و همچنین ايجادروابط
فرهنگی و خوب با خانواده و جامعه نقش دارد.
تحقیقات نشان میدهد که 65 درصد از رشد شخصیت کودکان تا 6 سالگی رخ میدهد و نفوذ و تاثير خانواده در توسعه شخصیت کودک و چگونگي آموزش فرزندان در دوره پیش دبستانی و علاقه خانواده به يادگيري کودکان در اين دوران بسيار مهم است. در اين دوره خانواده در موقعیتی مثبت قرار دارد و مي تواند در كنار آموزشهاي مدرسهاي ضمن سازگاري و اجتماعي شدن فرزندان براي قبول شرايط جديد،آنان را آگاهانه تر تربيت كند و موفقیتي پایدار در دوران مدرسه را به ارمغان آورد. البته خلاف اين هم وجود دارد كه خانواده وظايف خود را بخوبي اجرا نكرده است و کودکان مبتلا به اختلالات شخصیتی و رفتاری هنگامی که شروع به تحصیل میکنند، مشکلات سازگاری را تجربه میکنند.
هنگامی که كودكان با چنین شرایطی مواجه میشوند، اعتماد به نفس خود را از دست میدهند، ناراحت میشوند و میخواهند از محیط اجتماعی که هستند فرار کنند. بنابراین، عدم لذت بردن از مدرسه و درسهایی که زیاد و فّرار هستند، میتواند به شکستهای تحصیلی منجر شود.
ديدارهاي معلمان با والدین نمونه خوبی از دخالت خانواده در آموزش فرزندان است، اما هماهنگی بین کلاس و خانه باید حفظ شود تا بتوان تجربه یادگیری مطلوب را فراهم آورد. این هماهنگي به این معنی است که باید در مورد موضوعاتی چون زمان درس خواندن، تكليف نوشتن ، کمکهای خانگی، رفتار احترام آمیز با ديگران، میان مدرسه و خانه توافق داشته باشند. محیط خانواده صلح آمیز بر زندگی و رشد شخصیت کودک تأثیر قابل توجهی دارد و کودک باید از هر گونه استدلال و همچنین فشار فیزیکی و عاطفی دور باشد. بدون حمایت خانواده از قوانین و روال آموزشي مدرسه، موفقیت تحصیلی کودک میتواند در معرض خطر باشد. مشارکت مدرسه برای تعامل با خانوادهها، از جمله استراتژیهایی است که مدارس و معلمان از آن استفاده میکنند و احساس رضايت دارند.
در ادامه به رایج ترین اشتباهات والدین در روند تحصيلي و آموزش فرزندان پرداخته مي شود:
*يكي از اشتباهات خانوادهها این است که فرزندان خود را به عنوان یک فرد و شخصيت متكي به خويش قبول نمي کنند. عدم پذیرش باعث مي شود رفتارهای فرزندشان را عجیب و غریب تصورکنند. در این مورد، خانوادهها ترجيح مي دهند که فرزندان را با شخصیتهای كه دوست دارند، نه شخصیتهای شخصی فرزندان، تربيت كنند. چنین رويكردي برآموزش کودک تاثیر منفی دارد و منجر به مشکلات شخصیتی خواهد شد و زندگی علمی و مدرسهاي وي نیز تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
* نگرانی خانوادهها و دیدن دنیای بیرون به عنوان یک تهدید برای کودک بر توسعه اجتماعی آنان تأثیر ناخوشايندي میگذارد. به خصوص، تفکر نزدیک شدن به فرزند براي جلوگيري از ارتباط گيري وي با محيط پيرامون به کودک صدمه میزند و او را تبدیل به یک فرد وابسته مي كند. توسعه اجتماعی در کودکان یک مسئله مهم برای موفقیت در آموزش است.
*دربرخي موارد والدین براي فرزندان خود آرزو مي کنند. از همان قبيل آرزوهايي که در زندگی خود داشته اندو هرگز به حقیقت نپيوسته است. خانواده بايد بداند كه هر فرد صلاحیت و منافع خاص خود را دارد و زمینههای منافع و علاقمندي كودكان باید کشف شود تا آنها به منافع و استعدادهاي خود هدایت شوند.
* تنها مقایسهاي در آموزش ماخوذ به نتيجه است كه با توسعه علمي ومهارتي کودک مناسب باشد و بي شك مقایسه باید براساس سن رشدي كودك و نه با یک فرد ديگر باشد. هر کودک دارای منافع و شخصیت متفاوت است و اگر خانواده مقايسه را با همسالان وي و يا افراد ديگر مطرح كند كودك دچار ترديد در رشد شخصيتي و تجربه اندوزي مي شود.
* خانواده بايد بر توسعه اجتماعی-عاطفی کودکان نظارت و آگاهی داشته باشد و برانجام مسووليتهاي فرزندان كنترل و رهبري دلسوزانهاي داشته باشد و در هر دوره از مقاطع تحصيلي و سني از آنان حمایت كند. آنها میتوانند فعالیتهای آموزشی را با هم انجام دهند و در امور ديگر زندگي با كمك كردن به يكديگر همكاري و همراهي داشته باشند.
براساس نظريه ايركسون در توسعه روان شناختي، اهداف توسعه و درگيریهای رشد در همه سنین وجود دارد. اریکسون زندگی انسانی را از لحاظ رشد روانی و اجتماعی به 8 مرحله تقسیم میکند و استدلال میکند که درگیریهای هر مرحله باید با موفقیت حل شود. درگیریهای عاطفی حل نشده در هر مرحله در یکی از قسمتهای بعدی منعکس میشود و تا زمانی که یک راه حل پیدا نشود مشکلات شخصیتی ایجاد خواهد شد. در این راستا، اهمیت خانواده آشکارتر میشود. ضروری است کودک احساس كودكي و نشاط كند. جملاتي مانند «شما یک مرد هستید، شما يك خانم هستيد، اکنون رشد کردهاید، شما ديگر یک کودک نيستید» ساینده و غیر آموزشی هستند. کودکان باید بازی کنند، حرکت کنند، تجربه كسب كنند، محيط خود را بشناسند ودوران كودكي خوبي را سپري كنند چرا كه بازیها و شادابي جسمي و روحي مهم ترین ابزار برای توسعه هوش کودکان است و در اين مسير خانواده و همراهيهايش مهم ترين عنصر توسعه خواهد بود.
سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از روزنامه مردم سالاری، تاریخ انتشار: 15شهریور1397 ، کدخبر: 4686: www.newspaper.mardomsalari.ir