شعار سال:

بی مهری به هنرمندان و بی توجهی به جامعه هنری کشور به مانند جامعۀ صنفی وکالت، رویۀ تاسف باری است که هراز چندگاهی، نَقل مجلس و نُقل محفل برخی از اشخاص، مقامات و رسانه های مدعی استقلال و تعهد رسانه ای قرار گرفته که صرفنظر از مطرود بودنِ این روش و منشِ نادرست در نگاه مردم، شهروندان و حقوقدانان مستقل و سوگند خورده، مستوجب مسئولیت قانونی و حقوقی نیز می باشد. هنوز، قصۀ پُرقصۀ بازگشت سالار عقیلی و جهت گیری های جناحی برخی از رسانه ها نسبت به وی یا بازخوردهای به عمل آمده نسبت به خانم معتمد آریا در سال گذشته به پایان نرسیده بود که اینک، بازخوانی و تکرار وضعیت مشابه نسبت به استاد شجریان، کلید خورد..!!

مبنای قضاوت و تصمیم گیری رجانیوز به جای صدا و سیما و مردم در معرفی " ربّنای شجریان بعنوان خط قرمز رسانه ملی"، چیست؟. مبنای پیش داوری و اجتهاد به رای رسانه اصولگرای مزبور در تفسیر شخصی و جهت دار اظهارات و جهت گیری های کارشناسی و هنری استاد محمدرضا شجریان چیست؟ و با چه هدفی ، اینگونه در سطحی فراگیر در آن رسانه و دیگر خبرگزاری ها منتشر و منعکس شده است؟! نقش و مسئولیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و خانه موسیقی ایران به مانند دادستان و مقامات قضایی ذیربط نسبت به جهت گیری های رجانیوز در خصوص استاد شجریان و برخوردهای به عمل آمده نسبت به هنرمندان و جامعه هنری ایرانی در تعقیب قضایی و قانونی مراتب چیست؟ مبنای سکوت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و مقامات فرهنگی و هنری کشور به مانند مقامات قضایی ذیربط نسبت به جهت گیری های اخیر رجانیوز در خصوص استاد شجریان در این باره چیست؟

استاد شجریان و ربنا رمضان :

هیچ گوش حقیقت جو و هیچ مومن حقیقت یاب و مومنی با نای دل و نوای ایمانی ربّنای استاد شجریان در ماه رمضان بیگانه نبوده و از شنیدن آن بی بهره نیز نمانده است. "ربنای شجریان"، برخلاف ادعای بی اساس رجانیوز، نه تنها " خط قرمز رسانه ملی" نبوده و نیست، بلکه، " خط سپید شعور مردمی" در درک درست و مقرون واقع بین ادعا و ایمان نسبت به مومنی است که نای و نوایش در ماه رمضان، آرام بخش دلهای روزه داران و یادمان هر روزه دار عادل و منصفی است که با ربّنای شجریان"، ماه رمضان خویش را به یاد آورده و شیوۀ پرهیزکاری خود را نیز می ستاید...و از سر ادب، احترام و انصاف نیز سر تعظیم و ارادت به درگاه باری تعالی فرو آورده و عِرض و آبروی مومن را با منویات و ادعاهای شخصی و جناحی خویش، اینگونه در طبَق حراج و اهداف رسانه ای خود قرار نمی دهد...!

بی جهت نیست که استاد شجریان با شناخت و آگاهی کامل نسبت به احساس و خلوص خویش در خواندن ماندگار ربّنای رمضان و اقبال عمومی و فراگیر مردم و احترام به احساس صادقانه و نگاه مسئولانه آنها نسبت به آن فرموده است : " ربنا متعلق به من هم نیست. متعلق به مردم است. جزو زندگی و عواطف مردم است و هیچکس حق ندارد آن را از مردم بگیرد. من که صاحب این اثر هستم و در واقع، آن را خلق کردم هم می‌گویم؛ متعلق به مردم است. من ربنا را هرگز از مردم دریغ نکردم، حالا اگر اقتضای سیاست است که صدای من را به هیچ صورتی پخش نکنند، خودشان می‌دانند، ولی دروغ نگویند که ربنا را من نگذاشته ام پخش کنند....آن بحث‌های حقوقی بوده و نظر من بود که حق استفاده از آثار بدون اجازه من را ندارید، ولی ربنا متعلق به مردم و مخصوص افطار است".

موسیقی ماه رمضان با "ربنای استاد شجریان"، میهمان سفرۀ دل و دعای شامگاهی روزه دارانی ایرانی و جهانی بوده وحذف و تحریم آن در صدا و سیما، نیز از جاودانگی این اثر ایرانی و جهانی نکاسته و موجبات ماندگاری روزافزون و هر چه بیشتر استاد شجریان را در داخل و خارج از کشور و در میان افکار عمومی و مردم، برخلاف تبلیغات و ادعاهای بی اساس و جهت گیری های غیر واقع فراهم آورده است.! جایگاه و کارکرد صدا و سیما و کارنامه آن نیز در میان مردم و افکار عمومی روشن هست. پخش گستردۀ " ربنای استاد شجریان" در شبکه های مجازی و اجتماعی در آستانۀ ماه رمضان و شور و شوق فراگیر مردم و شهروندان نسبت بدان، علیرغم تحریم مزبور، خود کمترین گواه غیر قابل انکار بر این مدعاست. استاد شجریانی که جهان با نیکی و نکوئی از وی یاد می کند و با احترام، او را به شایستگی می ستایند، اما چگونه در کشور با این استاد بی مانند ایرانی برخورد می گردد؟! 

رجا نیوز و استاد شجریان :
در اخبار و گزارشات اخیر منتشره از سوی رجانیوز و منتسب شده به رسانه اصولگرای مزبور، بسیاری از عناوین و اتهامات مطروحه در آنها، بنا به دلائل نامعلومی به استاد شجریان منتسب شده و این رسانۀ اصولگرا، گویا بعنوان " سخنگوی رسانه ملی(صدا و سیما) " و " سخنگوی شعور مردمی(مردم و شهروندان)" نسبت به ایشان و " ربنای استاد شجریان" قضاوت کرده و در مقام انتشار دیدگاههای شخصی و جناحی خویش نسبت به این اثر فاخر هنری و هنرمند شهیر ایرانی و بین المللی بعنوان " خط قرمز رسانه ملی" برآمده است...! برخی از عبارات و عناوین مورد ادعای آن رسانه و منتسب نموده به استاد شجریان چنین می باشد :
"..... «ربنای شجریان»، خط قرمز رسانه ملی است؛ چرا باید ناب‌ترین لحظه‌های مناجات مردم مومن ایران با صدای خواننده‌‎ای که دین را قبول ندارد عجین شود؟! صداوسیما به اعتقادات مردم احترام بگذارد؛ نه به فشارهای چند روزنامه سیاسی....بد نیست برخی مواضع توهین‌آمیز شجریان نسبت به احکام اسلامی و انقلاب اسلامی بازخوانی شود تا مشخص گردد که مظلوم‌نمایی این روزهای او، ناشی از استیصال و رویگردانی مردم از اقداماتش است و نه از سر ارادت به باورهای مردم این سرزمین....

در این میان، جماعتی از سیاسیون با هیاهو و جنجال به دنبال اعمال فشار به مدیریت جدید رسانه ملی هستند تا زمینه را برای بازگشت «محمدرضا شجریان» به ناب‌ترین و معنوی‌ترین لحظات مناجات ایرانیان با معبود فراهم کنند و بهانه‌ی «مناجات ربنا» که سال‌ها قبل توسط او خوانده شده را دستاویز خود قرار داده‌اند. روزنامه رسمی دولت، طرحی از چهره او را روی جلد می‌برد و رسانه‌های نزدیک به دولت در فضای مجازی هم دست به بازنشر متعدد آن می‌زنند تا با این هجمه، مسئولان صداوسیما را مجاب به کوتاه آمدن از خط قرمزهای خود کنند....فارغ از تمام حواشی که پیرامون محمدرضا شجریان و عدم اعتقاد و پایبندی او به احکام صریح و اعتقادات روشن مردم ایران که برگرفته از شرع مقدس اسلام است، وجود دارد، سخنان هتاکانه او علیه دین مبین اسلام و همچنین فعالیت‌های عملی او در حمایت از براندازان و مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران، اصلی‌ترین عاملی است که حتی آب زمزم هم توانایی شستشو و تطهیر آن را ندارد و تنها در صورتی قابل بخشش و گذشت از سوی مردم کشور عزیزمان است که با عذرخواهی و ابراز ندامت صریح همراه باشد....

همراهی با فتنه‌گران در سال 88 به منظور براندازی نظام،حضور در رسانه‌های فارسی زبان بیگانه (تلویزیون ملکه انگلیس و تلویزیون کاخ سفید) و هتاکی نسبت به جمهوری اسلامی ایران، همراهی و همنوایی با رقاصه‌ها و ستاره‌های کاباره‌ای،هتاکی علیه احکام شرعی،اعتراف صریح شجریان مبنی بر عناد با انقلاب اسلامی در مصاحبه با بی‌بی‌سی که گفت: «حقیقتش من از اول هم انقلابی نبودم.»( و تفسیر به رای و شخصی رجا نیوز از آن عبارت و منتسب کردن استاد شجریان مبنی بر " عناد با انقلاب اسلامی"...) !

رجا نیوز با طرح ادعاهای مزبور نسبت به استاد شجریان، چنین نتیجه می گیرد : " موارد مذکور، موضوعی نیست که بتوان به راحتی از آن گذشت و سفره‌های افطار و دعاهای خالصانه مردم را با صدای یک خواننده آلوده کرد.پس بیایید باهم و با نیت خالص و بدون توجه به هجمه‌های رسانه‌های سیاسی، زیر لب زمزمه کنیم:
«ربنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب. ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکفرین... بارالها، دل های ما را به باطل میل مده پس از آنکه به حق هدایت فرمودی و به ما از لطف خویش اجر کامل عطا فرما که همانا تویی بخشنده بی عوض و منت. پروردگارا، به ما صبر و استواری بخش و ما را ثابت قدم دار و ما را بر شکست کافران یاری فرما.».

رجا نیوز به مراتب یاد شده اکتفاء نکرده و در گزارش دیگر منتشرۀ خود با عنوان " از توهین به اسلام تا گلایه از عدم فعالیت در ایران" با طرح این سوال، گزارش خود را اینچنین،پی می گیرد : " چرا شجریان چند سال پس از کوچ به بی‌بی‌سی، برای بازگشت تلاش می‌کند؟ ". گروه فرهنگی این رسانه در تشریح گزارش حضور استاد شجریان در همایش بین المللی حافظ در دانشگاه آزاد اسلامی به اظهارات ایشان اشاره کرده و می نویسد : " محمدرضا شجریان، روزگذشته در همایش بین‌المللی حافظ که توسط دانشگاه آزاد برگزار شده است، روی سن آمده و گفته است که: "من چندین سالی است که می‌خوانم و آنچه باید را تا به حال خوانده‌ام و از این به بعد هرچه بخوانم زیاده‌گویی است اما من چند سال است که اجازه ندارم برای مردم خودم و در مملکت خودم بخوانم".

رجا نیوز سپس، ادامه می دهد : " ....او اما در حالی دم از خواندن برای مردم میزند که ظاهرا فراموش کرده است که چند سال قبل با حمایت از فتنه و اصرار بر حذف اثارش از صدا وسیما در گفتگویی با بی بی سی فارسی گفته بود که: «در شرایطی که مردم در بهت و حیرت هستند و به گفته آقای احمدی نژاد، خس و خاشاک به حرکت در آمده اند، صدای من در صدا و سیما جایی ندارد. صدای من صدای خس و خاشاک است و همیشه هم برای خس و خاشاک خواهد بود.» و به این نکته هم اشاره کرده بود که هربار که صدای خود را از صداوسیما می شنود احساس شرم می کند و بدنش می لرزد..."
اما شجريان و رسانه‌های حامی او ظاهرا فراموش کرده‌اند که او يكي از کسانی بود كه اظهارات ضدايراني‌ش در ایام فتنه با استقبال بالای شبكه‌هاي معاند روبرو مي‌شد. او حتی با خروج از ايران وقيحانه‌ترين توهين‌ها را به جمهوري اسلامي روا داشت و حتي پا را فراتر از مسائل سياسي گذاشته و شروع به توهین به باورهای مذهبی مردم کرد و در یک جسارت به دين اسلام گفت: «اینها هرگز با هنر کنار نمی‌آیند، هرگز و هرگز!!! همچنان که در طول ۱۴۰۰ سال با هنر کنار نیامدن، باز هم نخواهند آمد..."
علاوه بر این،رجا نیوز در پی بازگشت استاد شجریان به ایران در گزارش دیگر منتسب شده به آن رسانه با عنوان " بازگشت شجریان از آغوش مجری «من و تو» به آغوش «مام میهن»/ آیا خانه موسیقی پا جای پای خانه سینما می‌گذارد؟، چنین آورده است :" کار، کار انگلیسی‌هاست...شجریان یکی از هنرمندانی بود که در ماجرای فتنه ۸۸ در آتش فتنه می‌دمید و اظهارات ضد ایرانی او با استقبال شبکه های معاند روبرو می‌شد. او با خروج از ایران وقیحانه‌ترین توهین‌ها را به جمهوری اسلامی روا داشت و حتی پا را فراتر از مسائل سیاسی گذاشته و به دین اسلام نیز جسارت کرد.او در مدتی که خارج از ایران بسر می‌برد یکی از سوژه‌های مورد علاقه رسانه‌هایی مانند بی.بی.سی و وی.او.ای بود...شجریان در این مدت اقدامات خلاف عرفی نیز انجام داد که جدای از ضد اخلاقی و ضد دینی بودن آنها، حتی مغایر با شان یک هنرمند، با سابقه هنری او بود. عکس یادگاری انداختن با گوگوش و مجریان مبتذل شبکه‌هایی چون من و تو و یا حضور در محافلی آن چنانی یکی از این اقدامات بود که البته در کنار همه موارد بالا همواره با چاشنی ضدیت با جمهوری اسلامی همراه بود و آب به آسیاب ضد انقلاب می‌ریخت. حال این خواننده هفتاد و سه ساله که در سه سال گذشته از هیچ اقدامی مانند مصاحبه، آواز خوانی، سخنرانی و... برای فتنه انگیزی و روشن نگه داشتن آتش فتنه دریغ نکرده، تلاش کرده تا بی سرو صدا به ایران بازگردد. بازگشتی همراه با جملاتی احساسی مانند «وطنم عشق من است» و «مردمان کشورم همه امید من هستند".

جدای از صحنه گردانی شبکه سلطنتی انگلستان در مدت خارج نشینی شجریان که با توجه به سابقه این شبکه می تواند مهمترین دلیل برای داشتن نگاهی متفاوت به این بازگشت باشد، سخنان مدیرعامل خانه کم فروغ موسیقی نیز باید مورد توجه قرار گیرد.حمیدرضا نوربخش در جلسه‌ای که برای تشریح برنامه‌های سیزدهمین جشن خانه موسیقی برگزار شده بود، در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره اینکه آیا جشن امسال از محمدرضا شجریان تقدیر می‌کند یا خیر؟ پاسخ داد: «شجریان رئیس شورای عالی خانه موسیقی است و هم اکنون او به ایران بازگشته است و به زودی جلسه‌ای را با حضورش برگزار خواهیم کرد. اما باید ببینیم تا چه تصمیمی در این زمینه گرفته می‌شود".

بازگشت شجریان در ماه‌هایی که منتهی به انتخابات ریاست جمهوری است و در آستانه جشنی موسیقیایی که قرار است در اواخر مهرماه برگزار شود مسئله ساده ای نیست که به راحتی بتوان از کنارش گذشت. به نظر می رسد خانه نیمه تعطیل موسیقی که مدعی است محمدرضا شجریان ریاست شورای عالی آن را بر عهده دارد و در این سه سال و علی رغم مواضعش همچنان در این سمت باقی بوده است خیز بلندی را برای یک فتنه انگیزی جدید در عرصه فرهنگ برداشته است؛ ظرفیتی که با بسته شدن خانه سینما حال می‌تواند به این یکی خانه منتقل شود. و در این میان تاسف برانگیز آن است که این دست مراکز که همواره ژست غیر دولتی بودن می‌گیرند با ارتزاق از پول بیت المال زنده‌اند و در همان زمانی که دارند در جهت منافع دشمنان نظام حرکت می‌کنند، همزمان از تخصیص نیافتن بودجه‌های دولتی یا کم بودن آنها فریاد گلایه سر می‌دهند!..."

مسئولیت حقوقی و قانونی رجا نیوز و برخی رسانه ها درباره استاد شجریان و جامعه هنری و فرهنگی کشور
مبنای انتساب اینهمه عناوین تاسف بار نسبت به یک هنرمند فاخر ایرانی و تحریم عملی یک موسیقی مذهبی(ربّنای استاد شجریان) که با ذهن و دل مردم در آستانۀ ماه مبارک رمضان همراه بوده و خواهد بود، چیست؟ چرا قبل از اثبات انتساب ادعاهای بی اساس رجانیوز در مراجع قضایی و قانونی نسبت به استاد شجریان، برخلاف اصول 22، 23، 37، 39 قانون اساسی و الزامات قانونی و قواعد تخلف ناپذیر و آمرۀ آیین دادرسی کیفری چون ماده 4 آن و الزامات قانونی مقرر در " قانون احترام به آزادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی" و موازین حقوقی و قانونی مقرر در قانون مجازات اسلامی، علاوه بر آموزه های شرعی، دینی، ادبی و عقلی، در مقام انتشار رسانه ای گسترده ای عناوین تاسف بار منتشره نسبت به این چهرۀ محبوب هنری کشور از سوی آن رسانه شده اقدام است؟ مبنای مجوز قانونی فعالیت رجانیوز و جهت گیری های این چنینی آن رسانه و تداوم فعالیت های رسانه ای آن، برخلاف الزامات قانونی مقرر در قانون مطبوعات و رسالت حرفه ای و قانونی آن رسانه چیست و با کدامین مجوز قانونی و شرعی ، برخلاف اصول و الزامات قانونی مزبور نسبت به این شهروند فاخر هنری ایرانی و بین المللی اقدام شده است؟!
مگر نه آنست که برابر اصل‏ بیست و دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران : " حیثیت‏، جان‏، مال‏، حقوق‏، مسکن‏ و شغل‏ اشخاص‏ از تعرض‏ مصون است‏ مگر در مواردی‏ که‏ قانون‏ تجویز کند" و یا طبق اصل‏ بیست و سوم آن قانون : " تفتیش‏ عقاید ممنوع‏ است‏ و هیچکس‏ را نمی توان‏ به‏ صرف‏ داشتن عقیده‏ ای‏ مورد تعرض‏ و مؤاخذه‏ قرار داد" و به موجب اصل 37 قانون مزبور : " اصل‏، برائت‏ است‏ و هیچکس‏ از نظر قانون‏ مجرم‏ شناخته‏ نمی‏ شود، مگر این‏ که‏ جرم‏ او در دادگاه‏ صالح‏ ثابت‏ گردد" و یا نیز به دستور اصل 40 همان قانون: "هیچکس‏ نمی‏ تواند اعمال‏ حق‏ خویش‏ را وسیله‏ اضرار به‏ غیر یا تجاوز به‏ منافع عمومی‏ قرار دهد" ؟! و به تجویز ماده 4 قانون آیین دادرسی کیفری، مصوب 1392 : " اصل، برائت است. هرگونه اقدام محدودکننده، سالب آزادی و ورود به حریم خصوصی اشخاص جز به حکم قانون و با رعایت مقررات و تحت نظارت مقام قضائی مجاز نیست و در هر صورت این اقدامات نباید به گونهای اعمال شود که به کرامت و حیثیت اشخاص آسیب وارد کند". ؟
مبنای جرم انگاری احتمالی حضور و گفتگوی یک هنرمند نام آور ایرانی چون استاد محمدرضا شجریان و سالار عقیلی با یک رسانه خارجی که در جهت ترویج و معرفی موسیقی و هنری فاخر ایرانی و بدون هر گونه منویات سیاسی و حاکمیتی بوده است،به ترتیب منتشره و مورد ادعا در برخی از خبرگزاری ها و رسانه ها چیست و چرا باید با هنرمندان و نام آوران هنری ایرانی، اینگونه برخورد کرد و حتی، قبل از شنیدن حرف و اظهارات آنها و احترام به"حق دفاع و حقوق شهروندی " آنان بعنوان یک شهروند و هنرمند محترم و در پناه قانون، با پیش داوری و قضاوتهای نادرست و جهت دار در محافل و رسانه های گوناگون، موجبات رنجش هنرمندان نامی و مردمی و مردم هنردوست ایرانی و جهانی را فراهم آورد؟!
آیا جامعه ایرانی در شرایطی است که بتواند از این پس، استاد شجریان و دیگر هنرمندان و اندیشمندان نامداری چون آنها تربیت کرده و پرورش دهد؟ این است؛ آموزه های شرعی، دینی و اخلاقی ایران اسلامی در احترام و نکوداشت شان و مقام علمی و هنری هنرمندان و اندیشمندان ما و حفظ حرمت و آبرو و عِرض مومن؟! آنها از زمرۀ هنرمندان برجستۀ ایرانی بوده و هنر و موسیقی سنتی ایرانی به جامعۀ هنری ملی و جهانی تعلق داشته و نباید با شخصی کردن نگاهها و برخورد ها و ادعاهای سلیقه ای، جناحی و غیرحرفه ای خویش، موجبات تخدیش هنر ایرانی و تاسف خاطر این هنرمندان نامدار ایرانی و جهانی را فراهم آوریم....! هزینه های پیدا و پنهان تضعیف و تخریب احتمالی هنر و موسیقی ایران و فرار مغزها و مفاخر هنری ایرانی بر دولت و مردم تحمیل شده و دولت و نهادهای فرهنگی و رسانه ای در این باره نیز از مسئولیتی غیرقابل انکار برخوردارند.
با این وجود،ادعاها و گزارشات منتشره رجانیوز نسبت به استاد شجریان، صرفنظر از صحّت یا عدم سُقم آن و منتسب کردن بسیاری از عناوین مسئولیت زا به ایشان از حیث حقوقی و قانونی، برخلاف اصول 22، 37، 39 و 40 قانون اساسی و ماده 4 قانون آیین دادرسی کیفری، ناظر به موازین حقوقی و قانونی مقرر در قانون مجازات اسلامی بوده و مستلزم مسئولیت قانونی بوده و ضروری است؛ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارتخانه متبوعه به مانند خانه موسیقی ایران، ضمن توضیح فوری و صریح به مردم و شهروندان و جامعه هنری کشور نسبت به اینگونه برخوردهای غیرحرفه ای رسانه ای و خارج از رسالت مسئولانه رسانه ای ، در مقام تعقیب قانونی مراتب نسبت به آن نیز برآیند.
گزارشات اخیر منتشره از سوی رجانیوز در منتسب کردن بسیاری از عناوین به چهرۀ هنری فاخرملی و بین المللی ایران؛ استاد شجریان، نه تنها تاسف بار بوده، بلکه مستلزم مسئولیت قانونی و ضرورت دخالت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تعقیب قانونی مراتب در حمایت از هنرمندان محترم ایران و حفظ و نکوداشت شان و جایگاه جامعه فرهنگی و هنری کشور می باشد و مواضع انفعالی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و مقامات فرهنگی و هنری وزارتخانه متبوعۀ وی نسبت به تکالیف و وظایف قانونی مربوطه به جامعه فرهنگی و هنری کشور در این باره نیز مستوجب مسئولیت قانونی خواهد بود. هر گونه توهین و رفتار موهِن به هنر و هنرمند، توهین به مردم و شعور ملی است و هرگونه توهین، افتراء و نشر اکاذیب احتمالی از سوی هر شخص حقیقی و حقوقی و هر رسانه دولتی یا غیر دولتی نسبت به هر یک از شهروندان و هنرمندان، برابر قانون مستوجب مسئولیت قانونی و کیفری مربوطه نیز خواهد بود.

سخن پایانی :
شاید بهتر باشد؛ قضاوت را برای همیشه به مردم و افکار عمومی روزه دار و مومنان واقعی بسپاریم که ربّنای استاد شجریان، " خط سپید مردمی" است یا " خط قرمز رسانه ملی" ؟! . در همین ارتباط، صدا و سیما نیز می تواند در برنامه پیش روی"ماه عسل" خویش در خلال یک ماه اختصاص رسانه متعلق مردم بدان برنامه، به فراخوان و استعلام در این باره از مردم و بینندگان خویش پردازد و از آنها بپرسد که آیا ربّنای استاد شجریان، " خط سپید مردمی" است یا " خط قرمز رسانه ملی" مورد ادعای رجانیوز و دیگر مقامات و رسانه های اصولگرای مشابه ؟! قضاوت را با انتشار مستند و مقرون به واقع نظرات مردم به مردم بسپاریم و به نگاه و نظر و رویکرد مُثبت، مناسب و فراگیر آنها به " ربّنای استاد شجریان" احترام بگذاریم....! و آنگاه، نشر به نتایج حاصله، در همان رسانه ملی و در برنامه"ماه عسل" نیز از مردم، استاد شجریان و جامعۀ فرهنگی و هنری کشور در مقام عذر خواهی از آنها و استغفار از محضر باری تعالی در این ماه مبارک برآئیم...!

در پایان، ضروری است به قول عزیزی در بنیاد بین المللی فرزندان ایران زمین اشاره گردد : "...ﮐﺎﺵ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯾمان ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﮐﻪ ﭘﺮﺍﻧﺪﻥ ﮔﻨﺠﺸﮏ، ﺭﻭﺯﻩ ﺭﺍ ﺑﺎﻃﻞ می کند ﻭ ﺗﺮﺳﺎﻧﺪﻥ ﮔﺮﺑﻪ ﺍﯼ ﻭ ﻟﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﮔﻞ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﯾﯿﺪﻩ ﻻﯼ ﻋﻠﻒ ﻫﺎﯼ ﺳﺒﺰ ﻭ ﭼﯿﺪﻥ ﯾﮏ ﯾﺎﺱ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺵ ﻭ ﻧﺎ اﻣﯿﺪ کردن ﺳﮕﯽ و خوردن مال یتیمی و ریختن آبروی مومنی ...!
ﮐﺎﺵ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯾمان ﺍﺯ ﻣﺒﻄﻼﺕ ﺭﻭﺯﻩ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ؛ ﺭﺳﺎﻧﺪﻥ ﻏﺒﺎﺭ ﻏﻢ ﺑﻪ ﻗﻠﺐ ﺩﯾﮕﺮﯼ، ﭼﺸﺎﻧﺪﻥ ﺷﻮﺭﯼ ﺍﺷﮏ ﺑﻪ ﻟﺐ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ،ﻗﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺳﺎﻝ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ، ﻓﺮﻭ ﮐﺮﺩﻥ ﻭﺟﺪﺍﻥِ ﺗﻦ ﭘﺮﻭﺭ ﺩﺭ ﺁﺏ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺗﯽ ﻭ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺑﺮ ﺟﻨﺎﯾﺖِ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﯽ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺘﯽ و ریختن عِرض و آبروی مومن و بی تفاوتی نسبت بدان ﺗﺎ ﺍﺫﺍﻥ ﺻﺒﺢ....
ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ؛ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﺎ ﺗﯿﺮ ﯾﺎ ﺟﻮﻻﯼ ...؟ ﻫﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﯽ،ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﯼ،ﺍﺷﮑﯽ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩﯼ ، ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ را ...
و چه زیباست، اینکه در ماه رمضان ؛ ﺭﻭﺯﻩ ﯼ ﭘﺮﻫﯿﺰ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ! ، ﭘﺮﻫﯿﺰ ﺍﺯ ﻗﻀﺎﻭﺕ، ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ،ﺍﺯ ﺭﯾﺎ، ﺍﺯ ﺗﻬﻤﺖ، ﺩﻭﺭﻭﯾﯽ،ﺍﺯ ﻧﯿﺮﻧﮓ...، ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺗﺎ ﺑﻮﺩﻩ
ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ،ﻭﻟﯽ ﻫﺮﮔﺰ ﺭﻭﺯﻩ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ..." !! 

بی جهت نبود که سهراب سپهری نگران گِل کردن آب و نوع نگاههای مرسوم زمان خود و پس از آن بود و فرمود : "... چشمها را باید شست،جور دیگر باید دید.. واژه ها را باید شست...واژه باید خود باد... واژه باید خود باران باشد...چترها را باید بست...زیر باران باید رفت...فکر را، خاطره را زیر باران باید برد... با همه مردمان شهر، زیر باران باید رفت..."

و یا پیش از وی نیز، حضرت مولانا، دغدغۀ خویش را چنین بیان کرد و فرمود :

طواف کعبه دل کن اگر دلی داری دلست کعبه معنی تو گل چه پنداری
طواف کعبه صورت حقت بدان فرمود که تا به واسطه آن دلی به دست آری
هزار بار پیاده طواف کعبه کنی قبول حق نشود گر دلی بیازاری....
برای یک دل موجود گشت هر دو جهان شنو تو نکته لولاک از لب قاری
وگر نه کون و مکان را وجود کی بودی ز مهر و ماه و ز ارض و سمای زنگاری
خموش وصف دل اندر بیان نمی‌گنجد گر به هر سر مویی دو صد زبان داری

و یا به فرموده حضرت سعدی صاحب سخن :
نه هر چه جانورند آدمیتی دارند بس آدمی که درین ملک نقش دیوارند
سیاه سیم زراندوده چون به بوته برند خلاف آن به در آید که خلق پندارند
کسان به چشم تو بی‌قیمتند و کوچک قدر که پیش اهل بصیرت بزرگ مقدارند
برادران لحد را زبان گفتن نیست تو گوش باش که با اهل دل به گفتارند
که زینهار به کشی و ناز بر سر خاک مرو که همچو تو در زیر خاک بسیارند
به خواب و لذت و شهوت گذاشتند حیات کنون که زیر زمین خفته‌اند بیدارند
که التفات کند عذر کاین زمان گویند کجا به خوشه رسد تخم کاین زمان کارند
هزار جان گرامی فدای اهل نظر که مال منصب دنیا به هیچ نشمارند
کرا نمی‌کند این پنجروزه دولت و ملک که بگذرند و به ابنای دهر بگذارند
طمع مدار ز دنیا سر هوا و هوس که پر شود مگرش خاک بر سر انبارند
دعای بد نکنم بر بدان که مسکینان به دست خوی بد خویشتن گرفتارند
به جان زنده‌دلان سعدیا که ملک وجود نیرزد آنکه وجودی ز خود بیازارند...

با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری خبرآنلاین، تاریخ انتشار 19 خرداد 1395، کد مطلب:544010 : www. khabaronline.ir