پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۲۲۸۵
تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱۳۹۵ - ۰۵:۰۲
سایت ایلامی ها مصاحبه ایی با کارآفرین برتر استان ایلام در حوزه فرش و گلیم داشته و از پشت صحنه گل و بلبل خوشه صنعتی فرش و گلیم این استان که یکی از شکست خورده ترین پروژه های کارآفرینی استان بود روایت می کند.

شعارسال: سایت ایلامی ها در این مصاحبه همچنین از واقعیت 10 سال تولید در حوزه صنایع دستی و اوضاع نابسامان تولیدکنندگان واقعی و غیر باندی صنایع دستی در استان ایلام پرده برداشته است.

کارآفرین برتر کشور در سال 90 در سال 95 جلوی چشم مسئولین ورشکست شد، گلیم و فرش ایلام game over شد.

«یاسر بابایی» از 10 سال تولید و کارآفرینی در تولید گلیم نقش برجسته می گوید که چگونه مافیای فرش و گلیم استان ایلام، قوی ترین و مبتکرانه ترین کارگاه تولیدی را در برابر چشم متولیان بی اقدام و بی عمل به ورشکستگی کشانده و عاملیت فروش فرش و گلیم استان ایلام را به دامان دلالان و وابستگان قبیله ای مدیران مرتبط انداخته است. بله، باید گفت که بالاخره حق به دلال رسید.

س: ابتدا خودتان را معرفی کنید.

ج: به نام خدا. یاسر بابایی هستم.

س: همین؟

ج: بله. همین هم زیاد است.

س: شما در چه رشته ای از صنایع دستی فعالیت دارید؟

ج: بهتر است بگویید داشته اید.

س: چرا؟ یعنی الان فعالیت نمی کنید؟

ج: متاسفانه خیر، دیگر توان ماندن نداشتم و مجبور به تعطیلی کارگاه و فروشگاه شدم!

س: نگفتید در چه رشته ای فعال بودید.

ج: بنده تولیدکننده گلیم فرش برجسته ایلامی بودم.

س: گلیم نقش برجسته؟

ج: بله. اما درستش گلیم فرشه. در این رسته باید طبقه بندی بشه ولی کسی توجهی نکرد.

س: شما از کی شروع به کار کردید؟

ج: من حدود سال 84 بعد از اتمام خدمت سربازی تصادفی وارد این کار شدم. البته در این کار تنها نبودم و با یکی از بستگانم بنام خانم حیدری، این کار رو آغاز کردیم.

س: چطور این اتفاق افتاد؟

ج: اون موقع برای چاپ یکی از کتاب هام به پول نیاز داشتم. خانم حیدری مطلع شده بود که 800 هزار تومن وام صنایع دستی می دهند. خواست این وام را برای چاپ کتاب من بگیرد. اما مدرک می خواست. لذا ایشان به کلاس رفت. قضیه وام منتفی شده بود ولی ما تصمیم گرفتیم وارد این کار بشویم. با سرمایه بسیار اندکی وارد این کار شدیم و از همان روزهای اول اداره صنایع دستی شمشیر را برای ما از رو بست، ولی بعدها کمی اوضاع بهتر شد.

س: چرا می گویید صنایع دستی شمشیر را از رو بست؟

ج: آن موقع تازه طرح بنگاه های کوچک زودبازده آغاز شده بود و بسیاری از مردم به راست و به دروغ می خواستند از تسهیلات کم بهره آن در حوزه صنایع دستی بهره ببرند. لذا پس از چند ماه ما را قبول کردند و تنها وقتی که سری اول کارهای مان وارد بازار کردیم و آنها متوجه تفاوت کار ما و کیفیت بالای آنها شدند کمی کوتاه آمدند.

اوضاع طوری بود که تعدادی از کارگاه ها شخصا مدرک صادر می کردند و برای این کار پول می گرفتند. بعد آن افراد دروغین باز هم از خودشان برای بازدیدهای صوری، مقداری نخ و گلیم و دار گلیم نیم بافته ای و کمی ابزار می گرفتند و به تسهیلات میرسیدند. بعدها همین افراد اکثرا بیمه شدند. عده ای این وسط حسابی پولدار شدند ولی ما چون از این کارها نمی کردیم و آن را به ضرر تولیدکنندگان حقیقی می دانستیم، هیچ منفعتی نکردیم که هیچ، در دایره افراد غیر خودی قرار گرفتیم که فکر کنم تاکنون هم همانجا مانده ایم.

س: گفتید یک عده مدرک صادر می کردند، چطور چنین چیزی ممکن است؟

ج: این را دیگر شما باید بروید تحقیق کنید که چه کسانی در زمان دولت های نهم و دهم در این کار بودند و روی آن سرپوش می گذاشتند، من نمی دانم چرا مدارک صنایع دستی را این قدر بی ارزش کردند؟ براحتی و با گرفتن مبالغی (از 50 هزار شروع شد تا 900 هزار هم ادامه یافت) افراد دارای مدرک می شدند و تسهیلات می گرفتند و بیمه هم می شدند.

س: آیا هنوز هم این کار انجام می گیرد؟

ج: بنده خبر ندارم اما همین قدر می دانم که آثار این کارها همچنان پابرجاست.

س: آقای بابایی، شما و خانم حیدری از بین 14 هزار نفر به عنوان کارآفرین برتر کشور در حوزه مشاغل خانگی و بنگاه های کوچک شناخته شدید و تولیدات و طرح های شما جوایز کشوری زیادی را نصیب استان کرد. عضو هیات امنا و موسس کارآفرینی و مشاور استاندار وقت (اعلایی) بودید.

از میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور، از وزیر کار و از شخص رئیس جمهوری دولت های نهم و دهم بارها جایزه گرفتید و تقدیر شدید.

همکار شما خانم حیدری کارآفرین شاهد و ایثارگر برتر کشور و استان بود [حیدری همسر شهید است].

به چه دلیل صنایع دستی استان ایلام با این همه نقدینگی که دولت ها به این حوزه تزریق کرده اند، هنوز آنگونه که باید و شاید به جایگاه خود نرسیده است؟

ج: چطور این حرف را می زنید؟ کافی است به مصاحبه ها و رپرتاژهای مرتبط با حوزه صنایع دستی رجوع کنید تا بدانید که به جایگاه درخور رسیده ایم.

س: بنده از شما می پرسم؟

ج: ببینید، به قول شما پول های زیادی به این حوزه تزریق شده اما شما باید بگردید جواب این سوال را پیدا کنید که این پول ها در کجا مصرف شده اند؟ به چه کسانی داده شده؟ آن افراد شاغلین حقیقی صنایع دستی بوده اند یا نه؟ اگر شاغلین واقعی صنایع دستی بوده اند، آیا آن پول های کم بهره را در توسعه و ترویج صنایع دستی خرج کرده اند یا نه؟ شما چه توقعی دارید وقتی پول های بی شماری که از بالا برای توسعه صنایع دستی اختصاص داده می شود برای صنایع دستی خرج نمی شود؟ چطور باید این پولها در توسعه صنایع دستی اثرگذار بشود؟ وقتی این پول ها تبدیل به زمین و ماشین و جواهرات شده و وارد در کار دلالی در بازار می شود معلوم است که صنایع دستی اوضاعش عوض نمی شود و رنج بافندگان و تولیدکنندگانش همچنان باقی است.

شما هر عددی را در صفر ضرب کنی حاصلش صفر می شود و نکته باریک تر از مو هم اینجاست که این همه تسهیلات در حوزه صنایع دستی به چند نفر معدود داده شده که ناشی از لابی، نفوذ و یا روابط قبیله ای و غیر قبیله ای بوده و هست.

تعدادی انگشت شمار از فعالان هستند که همه ساله هم تسهیلات می برند هم کمک های بلاعوض نصیب شان می شود و هم برنده همیشگی مناقصات تامین مواد اولیه هستند البته ما بارها این حرف ها را تکرار کرده ایم ولی اثری نداشته است.

س: اشاره به مواد اولیه کردید. مواد اولیه را از کجا تهیه می کردید؟

ج: سال اولی که کار را شروع کردیم از قم تهیه کردم بعد به کاشان رفتم و چندسال به طور مستقیم از پشم های کاشان استفاده کردیم تا حداقل یکی دو واسطه حذف شود.

ولی چون باربری از کاشان به ایلام به طور مستقیم نبود مجبور شدم به اصفهان بروم چند سال آخر را هم از تهران و سپس از پشم های اراک استفاده کردیم که برای بافت گلیم فرش ایلامی مناسب تر بود.

س: استان ایلام خودش در تولید نخ خودکفا نیست؟

ج: نه متاسفانه. به اذعان اساتید بزرگ و مدرسان فرش، استان ایلام دارای مرغوب ترین پشم برای تولید نخ قالی و گلیم است ولی یک ریسندگی و رنگرزی ندارد و همانطور که عرض کردم در تمام این سال ها برای تهیه مواد اولیه و ابزار با مشکلات جدی روبرو بوده ایم که فکر می کنم همه تولیدکنندگان معدودی که باقی مانده اند همین مشکل را دارند.

س: آیا به فکر نیفتادید که این مشکل را در ایلام حل کنید؟

ج: آن کسانی که تسهیلات و وام های کلان را همه ساله برده اند باید اینکار را می کردند با این وجود با راه اندازی خوشه صنعتی فرش و گلیم نقش برجسته در سال های گذشته تلاش های نافرجامی صورت گرفت که مقرر شد سه شرکت برای تامین مواد اولیه (از جمله شرکت نقشینه پرداز صنایع دستی که بنده مدیرعامل آن هستم) تاسیس شده و یک «بی.دی.اس» برای تامین مواد اولیه و تجهیزات راه اندازی شود.

ما که از قدیم یک شرکت تعاونی داشتیم ولی 2 شرکت دیگر هم برای این کار راه اندازی شد و با تفاهم نامه ای (یا چیزی مانند آن) که امضا کردیم مقرر شد که بانک های عامل تنها این سه شرکت و فاکتورهای صادر شده آنان را به رسمیت بشناسد.

آن موقع در بوق و کرنا شده بود که 14 میلیارد تومان برای توسعه فرش و گلیم تسهیلات داده شود و گویا 12 نفر اول هم مشخص شده بودند.

قرار بود این سه شرکت هر کدام به طور مساوی نسبت به تامین نیاز متقاضیان تسهیلات 100 میلیونی اقدام کنند که این کار هم مثل سایر کارهای عاملان خوشه صنعتی فرش و گلیم ابتر ماند و ناقص رها شد؛ به طوریکه هنوز مهر شرکت نقشینه پرداز پیش آنهاست و هیچ خبری از آنها نشده و از سرنوشت فاکتورهایی که صادر کرده و تحویل شان دادیم اطلاعی ندارم.

س: به خوشه صنعتی فرش اشاره کردید یادم است شما در گردهمایی ذینفعان خوشه صنعتی فرش و گلیم که در فنی و حرفه ای ایلام برگزار شد سخنرانی کردید و گفتید که اهداف خوشه صنعتی فرش و گلیم، آمال و آرزوی شاغلین حقیقی صنایع دستی بوده است.

ج: بله. من گفتم اما این را هم می گویم که بین اهداف ترسیم شده روی کاغذ و اهداف عملیاتی شده تفاوت از زمین تا آسمان است روز اولی که به جلسه ای در جهاد دانشگاهی برای خوشه دعوت شدم، حرفهای زیادی داشتم که بگویم.

اما دیدم عامل توسعه همان حرف ها را دارد بیان می کند، اینکه آمار شاغلین حقیقی صنایع دستی باید شناسایی شود و بسیاری از مدارک غیرواقعی هستند، اینکه مشکل فروش هنوز هم حل نشده، اینکه بیمه شدگان اکثرا غیر واقعی هستند و خیلی از حرف های دیگر.

اما علیرغم کارهایی که در سال اول فعالیت خوشه صنعتی صورت گرفت (مانند سفر به مشهد و قم و دیدار با فعالان آنجا، دعوت از اساتید فرش و کارگاه کوتاه نرم افزار طراحی فرش و که هیچ دردی را دوا نکردند) باید بگویم که اهداف خوشه صنعتی فرش و گلیم محقق نشد.

«بی.دی.اس» طراحان فرش و گلیم که هفت هشت شرکت بودیم و راه انداختیم بی نتیجه ماند و قرار شد طراحی ویژه ای برای فرش و گلیم استان انجام بگیرد که هنوز محقق نشده و این کار را به کسانی داده اند که گر چه کامپیوترشان خوب است ولی در فرش و گلیم هیچ تخصصی ندارند.

در بحث بسته بندی هم خوشه اقدام کرد و همان فرد که قرار است طرح فرش مختص به ایلام طراحی کند، آنجا هم مدرس بسته بندی شد و یک نمونه بسیار ضعیف تولید کردند که به درد بسته بندی گلیم فرش ایلامی نمی خورد و با این حال توانستند تعدادی از تولیدکنندگان را به زور مجاب به خرید بسته بندی ها کنند این طرح هم با حواشی زیادی که داشت شکست خورد.

س: اما همین عاملیت فروش فرش و گلیم استان را خوشه به شما داد؟

ج: این حقیقت ندارد.

س: اما در همایش ذینفعان خوشه صنعتی فرش و گلیم شما غرفه داشتید و معاون استاندار آن را افتتاح کرد.

ج: بله. ولی وقایع همیشه آنطور که به نظر می رسد نیستند یکی از مغازه های صنایع دستی در بلوار مدرس همیشه متعلق به تولیدکنندگان صنایع دستی بوده و کارهایشان را در آنجا با قیمت دلخواه شان به فروش می رساندند و مغازه دار 10 درصد بابت هزینه هایش از فروش بر می داشت.

با رشد دلال ها در صنایع دستی کم کم این فروشگاه بزرگ از تولیدکنندگان گرفته شده بود و لذا با اعتراض تولیدکنندگان گلیم فرش، مقرر شد که یکی از مغازه های باقی مانده که بسیار هم نامناسب بود در اختیار تولیدکنندگان قرار بگیرد.

استدلال ما این بود که این واحد فروش بتواند جلوی دلال ها را بگیرد و کمی قیمت ها عادلانه بشود بعد هم در جلسه ای رای گیری شد و تولیدکنندگان این مسئولیت را گردن من نهادند که هنوز هم تاوان آن را می دهم.

خوشه صنعتی از این فرصت استفاده کرد و آنجا را عاملیت فروش فرش و گلیم استان نام نهاد و در همایش ذینفعان که شما می گویی، اجاره نامه صنایع دستی را به آنها دادم و عامل توسعه آن را در یک جلد گذاشت و توسط معاون استاندار به من اهدا شد.

البته معاون استاندار هم مثل شما پوسته ماجرا را می دید. به این ترتیب بود که آنها تنها یک نام به ما دادند و بدون هیچگونه پشتیبانی رهایمان کردند.

س: عاملیت فروش فرش و گلیم استان باید چه کارهایی می کرد؟

ج: مهمترین دلیل ما برای ایجاد واحد فروشگاهی مختص به تولیدکنندگان، توان رقابت با دلالهایی بود که هم پول داشتند (به واسطه تسهیلات کلان این همه سال) و هم روابط قبیله ای و هم زبان کارپردازها را بلد بودند(بی آنکه بخواهم هیچ کارپرداز مومن و انقلابی را متهم کنم).

برای دست اندرکاران خوشه صنعتی راه اندازی «بی.دی.اس» فروش مهم بود که روی کاغذ انجام گرفت و یکی دیگر از حلقه های زنجیره ارزش تکمیل شد!! در تمام این مدت دولت، حتی خود میراث فرهنگی هم، یک تخته گلیم از تولیدات بافندگان کارگاهی و خانگی را از عاملیت فروش فرش و گلیم خریداری نکرد.

کنار گوش ما 50 تخته و 60 تخته گلیم فرش فروخته می شد. ما می خواستیم دولت با پول کمتری کادوهایش را بخرد ولی عجیب است که حاضر بودند با رقم های بسیار بالاتر از ما که بی واسطه و از تولید به مصرف می فروختیم از دلال ها بخرند ولی یکبار هم که شده به سراغ عاملیت فروش فرش و گلیم «استان ایلام» نیایند.

و عجیب تر اینکه گلیم های سوزنی خراسان که به «سفره کردی» معروف هستند و یا گلیم های چاک دار اردبیل و آذربایجان را به نام گلیم ایلام خرید و به مهمانان کادو می دادند و در برابر این «مماشات عامدانه» کسی سخنی نگفت.

حتی یکبار استاندار محترم ایلام در یکی از نمایشگاه های قلعه والی وقتی گلیم خراسان را به اسم گلیم ایلام معرفی کردند، متوجه شد و گفت این گلیم ایلام نیست، اما دلال موردنظر اصرار کرد که این گلیم ها را در دهلران و آبدانان تولید می کنیم! و کسی از کارشناسان نیامد بگوید اینها گلیم های خراسان شمالی است و البته سکوت هم که همیشه علامت رضاست!

س: عاملیت فروش فرش و گلیم استان ایلام الان در چه وضعیتی است؟

ج: به مصداق ضرب المثل ایرانی حق به حق دار رسید باید بگویم که بالاخره حق به «دلال» رسید و بدون اطلاع ما الان عاملیت فروش را به کسانی داده اند که خوب می توانند از این نام بهره بگیرند.

کسانی که در زمان بنده همواره خواهش می کردند که قیمت واقعی گلیم ها را به بافندگان نگوییم و آنها را «پر رو» نکنیم الان تبدیل به عاملیت «خرید» و فروش شده اند که ضربه بسیار بدی بر ماهیت اولیه عاملیت است.

الان هم اداره میراث، چندین میلیون تومان از بنده بابت اجاره مغازه ای که چندین ماه تعطیل بوده و خودشان به طور مستقیم و غیرمستقیم با اقدام و عمل نکردن به آنچه که می باید می کردند آن را به اضمحلال و تعطیلی کشانده اند، طلب می کند و این در حالیست که آن مکان را با هزینه های بسیاری تبدیل به عاملیت کردم و اکنون از من طلب فاکتور دارند.

س: چرا چند وقت است که آنجا تعطیل شده؟

ج: بنده چاره ای نداشتم. دولت هیچ پشتیبانی از عاملیت به عمل نمی آورد حتی از ما که مثلا مکانی رسمی بودیم استعلام قیمت نمی گرفتند تا مشخص شود قیمت های ما حداقل 200 هزار تومن کمتر از دلال ها بود.

در این شرایط مجبور شدم و گرچه برایم سخت بود بیشتر امانات مردم که از همه جای استان کارهای شان را آورده بودند و به این مغازه و روش آن امید بسته بودند پس دادم و چند ماه مغازه را بستم تا شاید کسی از مسئولان بیاید بپرسد که دردت چیست؟ بپرسند در این سال که همه از تریبون ها اعلام می کنند که آمده اند اقتصاد را احیا و پویا کنند و کارگاه ها را دوباره به رونق بیاندازند، چرا تعطیل شده ای؟ حتی در جواب اظهارات معاون سیاسی استاندار نامه سرگشاده ای منتشر کردم که هیچ واکنشی در پی نداشت به قول یکی از مسئولان صنایع دستی، شما هر جا شکایت کنی ما آنجا را «راضی» می کنیم!

س: حرف آخر

ج: حرف آخرم با مسئولان است اینکه شما چه اقدام و عملی می خواهید انجام دهید؟ آیا مثل کارگران معدن طلای آق دره شلاق مان می زنید؟ چرا اینقدر برای از دست دادن میزهای تان می ترسید که مجبور می شوید «سفیدنمایی آماری» کنید؟

شجاع باشید و کاستی ها را بگویید، نه اینکه با سفیدنمایی خود، تصمیم سازان و تصمیم گیران را به اشتباه بیاندازید تا برنامه های غلط برای استان تصویب شود؟ شما را به خدا، عمر ما که در تولید هنر صنعت این مملکت تلف شد و اکنون بیکار و تعطیل هستیم، ولی لااقل در بین این همه میلیون و میلیارد اعتباری، دست چهار تا جوان دارای ایده و انسانیت را که حاضر به ساخت و پاخت نیستند را هم بگیرید.

با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری ایرنا ، تاریخ انتشار خبر 25 تیر 1395، کدمطلب: 82149622 (5442812) ،www.irna.ir

اخبار مرتبط
خواندنیها -دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین