شعار سال:دادستان اسبق کشور درباره دستور امام خمینی(ره) در مورد بررسی پرونده منافقین زندانی در سال 67 و احکام آنها توضیح داد.
به قم که میرسیم و آدرس را که پرس و جو میکنیم همه به ما نشانی یک منطقه بالا شهر و نسبتا مرفهنشین را آدرس میدهند و می گویند: «اینجا نیست؛ بالاشهر قم است». خودش میگوید آن زمان که ما این منزل را خریداری کردیم قیمتی نداشت و الان قیمت پیدا کرده است.
رنگ و روی خانه تداعی کننده اوایل سال 60 است؛ آنقدر قدیمی تا حدی که وقتی میخواستیم فضای خانه را برای مصاحبه تصویری آماده کنیم پایه عسلی کاناپه شکست و از جا در رفت! اما با لبخند و سینی چای بدست گفت: این خودش قبلا شکسته بود، خودم سر همش کرده بودیم.
در اینترنت که اسمش را جست و جو میکنی، در کنار همه مواضع سیاسی اصلاحطلبانه، با حملات تند سایتهای ضدانقلاب علیهاش مواجه میشوی. ریاست کل دادگاههای انقلاب اسلامی استانهای آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی و دادستان کل کشور آن هم در دوران ابتدای انقلاب در کارنامه هرکه باشد، قطعا مغضوب ضد انقلاب خواهد بود کما اینکه رئیس قوه قضائیه فعلی علیرغم اینکه مسئولیتی به مراتب کمتر داشت، در رقابتهای انتخاباتی به خاطر صراحت در برخورد با منافقین مورد حمله یکی از نامزدها قرار گرفت. همین مسئله مورد سوالمان از او شد که آن اظهارات را به صراحت غیرمنصفانه دانست.
سیدحسین موسوی تبریزی اما یک فعال سیاسی و اصلاحطلب است و علاوه بر کار قضایی در آن سطح، قبلا رئیس سابق خانهٔ احزاب بوده و الان نیز دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم است ولی با این حال اولین سمت خود در دوران مسئولیتیاش را بعد از پیروزی انقلاب و قبل از اینکه به تبریز برود، تاسیس دفتر تبلیغات اسلامی از سوی امام (ره) و بسط نواندیشی دینی در آن عنوان میکند.
اشتغال جوانان بهویژه تحصیلکرده، یکی از دغدغههای اوست و معتقد است که به رئیس جمهور در این خصوص آمار غلط میدهند. با این حال رونق تولید را عنوان خوبی برای سال میداند و معتقد است که اگر به خوبی اجرا شود، مشکل اشتغال حل خواهد شد.
گفتوگوی با حجتالاسلام والمسلمین سیدحسین موسوی تبریزی دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم را در ذیل بخوانید:
*از ظرفیت جوانان به اندازه کافی استفاده نمیشود-با توجه به مشکلاتی که در کشور وجود دارد، شما عملکرد اقتصادی دولت آقای روحانی را چگونه ارزیابی می کنید؟موسوی تبریزی: باید به عملکرد از چند منظر توجه کرد. نخست برنامهریزی و دوم سرمایه ای است که باید پشتوانه برنامهها باشد. هماهنگی در برنامه ریزی نیز موضوع سوم خواهد بود به عبارتی اگر پشتوانه برنامه، سرمایه هم باشد یک هماهنگی قوی لازم است تا بتوان به کمک آن برنامهها را درست پیش برد.
به نظر من کشور ما از نظر سرمایه چیزی کم ندارد. اکنون تحریمها سرمایه ما را شاید از نظر رقم کاهش داده باشد اما نقص و ایراد در این قسمت از کار نیست بلکه در حوزه برنامهریزی دچار ضعف هستیم که مجلس و دولت هر دو در این امر مقصر هستند و باید برنامهریزیهای صحیحی به خصوص برای تولید، اشتغال و جلوگیری از بیکار ماندن جوانان و به خصوص جوانهای باسواد صورت بگیرد، چرا که ظرفیت استفاده از این استعدادها در کشور وجود دارد.
امروز در کشور برنامههای روزمره و شعاری زیادی گفته و اعلام میشود اما در عمل هنوز آمار جوانهای باسواد بیکار نسبت به ۲ سال پیش کمتر نشده است. آمارهای رسمی ممکن است فرق کند و هر چند شاید طبق این آمارها این بیکاری مقداری کم شده باشد ولی قابل توجه نیست.
نمیگوییم که آمار گرفتهایم ولی در خانوادهها، رفت و آمدها و مردم میبینیم که واقعا مهمترین گرفتاری جامعه امروزی، جوانهای تحصیلکرده بیکار است. جوانهایی که تحصیل نکرده هستند و از روستاها و شهرهای دیگر مهاجرت کرده و به کارهای عادی و روزمره مثل کارگری و غیرکارگری مشغول اند، یک بحث است ولی جوانی که فوقلیسانس و دکترا گرفته به راحتی تن به کارهای سخت و شاید سطح پایین نمیدهد و از جهت دیگر کاری که برای آن تحصیل کرده و مدرک گرفته، موجود نیست و تمهیدی هم برای آن در نظر گرفته نشده است.
این برنامهریزی تنها مربوط به دولت نیست. هم دولت و هم مجلس باید در برنامهریزی هماهنگ باشند و اینطور نباشد که گروهها و افراد خاصی در برنامهریزی سهم بخواهند و سوء استفاده کنند. حال فرقی نمیکند که در پستهای دولتی یا در بخشهای کشاورزی، صنعت، ساختمان و یا سازندگی باشد. در همه اینها باید به جوانهای باسوادی که متخصصان کار هستند اولویت داده شود. نباید سرنوشت یک فرد متخصص که سرمایه کشور محسوب میشود به گونهای رقم بخورد که مجبور باشد به مهاجرت خارج از کشور امید ببندد.
چند وقت پیش من در اخبار جملهای از یکی از مسئولان شنیدم که خیلی متاسف شدم. او میگفت افراد باسواد و متخصصی که در خارج تحصیل کردهاند و سواد و مدرک کسب کردهاند، به ایران نیایند چون در ایران کار نیست. این برای من خیلی عجیب بود. چرا باید برای این افرادی که متخصص هستند کار نباشد؟ برعکس باید بگوییم که بیایند و اینجا برایشان کار درست کنیم. درست نیست به کسی که خودش هم میخواهد بیاید، بگوییم «نیا چون از بیکاری افسرده میشوی». البته این یک واقعیت است ولی چرا باید به این واقعیت برسیم؟
من یک بار با یکی از روزنامهها که به نظرم روزنامه ایران بود، در مورد وقایع سال ۹۶ مصاحبه کردم و گفتم که من معتقدم اکثر اینهایی که خیابانها آمده اند، به دلیل بیکاری است؛ چون آنهایی که کار داشته باشند و بتوانند زندگی خود را مدیریت کنند و به آینده خود امیدوار باشند، اینگونه بیبرنامه تظاهرات کنند و دل به خیابان نمیزنند. ما زمان شاه تظاهرات زیاد دیدیم ولی برای تظاهراتمان برنامه و هدف داشتیم. اینها که به خیابان آمده بودند، هدف نداشتند چون یکی به نعل میزد و دیگری به میخ. شعارهایشان هم به صورت آنی عوض میشد. یکی از آمارهایی که در خصوص این تظاهرات گرفته شد، این بود که ۳۰ تا ۴۰ درصد این افراد باسواد بودند و حیف است که جامعه ما به جایی برسد که به خاطر بیکار بودن و مشکل خانوادگی شاهد چنین مسائلی باشیم. البته این که جوانان بیایند و تظاهرات کنند، شاید هیچ اشکالی نداشته باشد ولی باید هدفشان مشخص باشد. اینکه دنبال چه میگردند.
ما دیدیم افرادی علیه بانکهایی که سپردههای آنها را نمیدادند، تظاهرات کردند و اینها هدف داشتند. عدهای میآمدند و در مورد عقب افتادگی حقوق بازنشستگیشان تظاهرات میکردند و اینها هم هدف داشتند؛ ولی اینکه در همان حین و بین یکی بلند میشود و شعار میدهد و دیگری پشتیبانی میکند، معلوم است که بیهدف آمده است.
*رونق تولید با کارآفرینی شکل میگیرداگر دولت و مجلس دلسوز هستند باید فکری نسبت به این مشکل بکنند و نهادهای دیگری مثل بنیاد مستضعفان و بنیادهای دیگری که هستند، ولو اینکه دولتی نباشند باید همکاری کنند و همانطور که رهبری نیز فرمودند اتحاد و اتفاق و عزمی برای این کار باشد. نام امسال رونق تولید است و رونق و تولید یعنی کارآفرینی. کارآفرینی نباشد تولید از کجا شکل میگیرد؟ تولید صحیح و رونق اقتصادی در صورتی است که افراد با سواد به کار گرفته شوند و اگر این کار را بکنند، به نظرم کشور ما مشکلی ندارد و واقعا هم آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند و اگر بخواهد غلط بکند از روزنه همین افرادی است که مشکلات زیادی دارند و زندگیشان نابود شده و شرمنده زن و بچه خود هستند چون تنها هدفشان در زندگی این است که فریاد بزنند و درد خود را بگویند. آن وقت است که هرکسی که بلند شد و فریاد زد، این فرد بدون اینکه فکر کند میگوید: «صحیح است».
*آمار درستی به رئیس جمهور درمورد اشتغال نمیدهنداین اولین مشکل ما است که به نظر من باید حل شود. من نمیگویم دولت هیچ کاری نکرده؛ چون الحمدالله کارهایی کرده است. البته در قبال این آمار و ارقامی که میگویند حتی من که اطلاعات دارم هم قانع نمیشوم و فکر میکنم که آمار و ارقام درست به رئیس جمهور و مسئولانی از این دست نمیدهند و ثانیاً حتی این آمارها نسبت به نیازها خیلی کمتر است و مشکل از اینجا ایجاد میشود.
* اصلاحطلبان در حمایت از روحانی هزینه دادند- به آمار و ارقام اشاره کردید. به خاطر دارید که آقای روحانی در ایام انتخابات میگفت میزان تورم به آمار و ارقام نیست بلکه به جیب مردم است بنابراین با شعارهای اقتصادی که داد موجب شد اصلاحطلبان و مردم به سمت ایشان اقبال پیدا کنند. به نظر شما عملکرد دولت در بعد اقتصادی و ابعاد مختلف راضی کننده بوده است یا خیر؟ این سوال را از این حیث مطرح میکنم که اصلاحطلبان می گویند عملکرد ضعیف دولت باعث شده پایگاه اجتماعی اصلاحات تحلیل رود و این سرخوردگی و دلسردی باعث گلایه مندی اصلاحطلبان از دولت شده است، در این خصوص نظر شما چیست؟موسوی تبریزی: اصلاحطلبان هزینه دادند و واقعاً آقای روحانی در طیف اصلاح طلبی تعریف نمیشد. متاسفانه در کشور انتخابات درست و حسابی نداریم و نظارت استصوابی شورای نگهبان اجازه نمیدهد که رقابت جدی شکل بگیرد. وقتی رقابت جدی نباشد تازه باید خیلی از اصلاح طلبان تشکر کرد چون با وجود اینکه نامزد مشخصی در صحنه انتخابات نداشتند، صرفاً به دلیل بالا بردن مشارکت مردم در انتخابات و جلوگیری از مشکلات بیشتر در کشور باز در صحنه انتخابات حاضر شدند.
اگر یک رییس جمهور با آمار و مشارکت پایین رییس جمهور شود، در مرحله نخست دشمنان جمهوری اسلامی خوشحال میشوند و فرصتطلبان نیز سوء استفاده خواهند کرد. به نظر من قضیه بالاتر از این است که فردی ضعیف با مشارکت پایین انتخاب شود. ممکن است برخیها بین ضعیف و ضعیفتر و بین قوی و ضعیف هم اشتباه کنند اما اصلاحطلبان صرفا به دلیل اینکه کشور و انقلاب را متعلق به خود میدانند و جهان نیز چشم خود را به انتخابات ایران دوخته است در انتخابات شرکت میکنند. اگر در یک انتخابات، میزان مشارکت ۱۰ درصد کمتر از دوره قبل باشد غربیها این مشارکت پایین را در بوق و کرنا میکنند و بر روی آن مانور میدهند.
در انتخابات سال ۷۶ شرایط به گونهای شده بود که ارتباطات ایران با اروپا و کشورهای خارجی کاهش یافته بود. دولت سازندگی علیرغم اینکه کارهایی را صورت داده بود اما جمعیت جوان جامعه انتظاراتی داشت که عدم برآورده شدن این انتظارات دلخوری به وجود آورده بود. آقای خاتمی با شعارها و صحبتهایی که در زمان انتخابات صورت داد، تنوع را در جامعه به وجود آورد و میزان مشارکت بالای مردم در انتخابات چند ماهه اثر خود را گذاشت. به عبارتی دو الی سه ماه از انتخابات نگذشته بود که کشورهای غربی و اروپایی درخواست بازگشایی سفارت خود در ایران را دادند. میزان مشارکت مردم در انتخابات در همین شهر قم در حدی بود که بالای ۷۰ درصد مردم قم به آقای خاتمی رای دادند با اینکه شدیداً به نفع آقای ناطق کار و فعالیت میشد.
*کسی که به انتخابات و مشارکت مردم توجه نکند به کشور بیتوجهی کرده است-پس معتقد هستید که مشارکت بالا در انتخابات می تواند در آینده کشور و مناسبات داخلی و بین المللی بسیار تاثیر گذار باشد.موسوی تبریزی: مشارکت و مردم سرمایه کشور هستند و کسی که به انتخابات و مشارکت مردم توجه نداشته باشد در واقع به کشور جمهوری اسلامی بی توجهی کرده است.
- اصلاحطلبان در شرایط فعلی معتقدند که به دلیل عملکرد ضعیف دولت سرمایه اجتماعی آنان تحلیل رفته است، به همین دلیل برخی از آنان بحث مشارکت مشروط و یا تحریم انتخابات را مطرح می کنند.موسوی تبریزی: اصلاحطلبان میگویند ما همه سرمایه خود را در این راه به میدان آوردهایم، اما مشکلاتی که پس از انتخاب مسئولان به وجود آمد، سبب شده که مردم سرخورده شوند. به خصوص طیف جوان، چرا که آنان با شور و شعف عجیبی در انتخابات مشارکت کردند اما امروز دیگر انگیزه قبلی را ندارند. برخی از خانوادهها که به من رجوع میکنند میگویند که ما دیگر در انتخابات شرکت نمیکنیم و لطفاً به ما نگویید بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنید.
*اصلاحطلبان سال 92 بین اصلح و صالح، دومی را انتخاب کردند -آقای موسوی تبریزی! شما به نظارت استصوابی شورای نگهبان اشاره کردید. شما در سال ۹۲ آقای محمدرضا عارف را به عنوان یک کاندیدای اصلاح طلب در صحنه رقابتها داشتید. آقای عارف یک شخصیت اصلاح طلب و معاون اول خاتمی بود، امروز ریاست مهمترین شورا و اتاق فکر اصلاح طلبان به نام شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان را بر عهده دارد. چرا از عارف حمایت نکردید؟موسوی تبریزی: آقای خاتمی و دوستان ایشان به دلیل مصلحت آقای عارف را کنار زدند. چون اقتضای جامعه این بود که عارف کنار زده شود. البته مرحوم هاشمی و احزاب بزرگ از آقای روحانی حمایت میکردند و عده کمی حامی محمدرضا عارف بودند و بالاخره نظرسنجیها هم موثر بود. احتمال داده میشد که آرا بین آقایان عارف و روحانی تقسیم شود. اگر این اتفاق می افتاد، هیچکدام از این دو نفر برنده انتخابات نمیشدند. بنابراین آن زمان بین اصلح و صالح یکی را انتخاب کردیم. البته نگاه حاکمیت بین دو نامزد نیز مدنظر بود و اصلاحطلبان از نگاه صد در درصدی خود کوتاه آمدند.
من نمیگویم عملکرد آقای عارف نمیتوانست از روحانی بهتر باشد چراکه قطعاً مشکلاتی پیش میآمد که محمدرضا عارف نمیتوانست در مقام رئیس جمهور ایران عملکرد خوبی را ارائه کند.
*اگر به گذشته برگردیم باز هم از روحانی حمایت می کنیم-یعنی با گذشت شش سال از انتخابات سال ۹۶ همچنان حمایت اصلاح طلبان از حسن روحانی را انتخاب درستی میدانید؟موسوی تبریزی: بله؛ در آن زمان با آن شرایط انتخاب درستی کردیم. حتی حمایت اصلاح طلبان در سال ۹۶ نیز از آقای روحانی درست بود.
-یعنی اگر به عقب برگردید باز از حسن روحانی حمایت می کنید؟موسوی تبریزی: به عقب برگردیم که شرایط عوض نمیشود. بنابراین باز هم همان میشود و ما باز هم از حسن روحانی حمایت میکنیم.
-جناب موسوی تبریزی سال ۹۲ در خصوص دوگانه عارف روحانی از شما هم نظر خواهی شد؟موسوی تبریزی: بله من خودم در جلسات شورای هماهنگی جبهه اصلاحات شرکت میکردم و نظر من هم آقای روحانی بود.
*روحانی انتظارات اصلاحطلبان را برآورده نکرد-به نظرتان آقای روحانی انتظاراتتان را برآورده کرده است؟موسوی تبریزی: برآورده نکرده است. البته هرکسی هم میآمد نمیتوانست برآورده کند. کشور ما دارای مشکلات زیادی است و بحثی در این باره وجود ندارد. آن زمان با تحریم ها دست و پنجه نرم می کردیم و تا تحریمها مقداری نیز برداشته شد مشکلاتی وجود داشت. حاکمیت در میان حاکمیت است و اختلافات نیز وجود دارد. تعارف که نداریم؛ من نمیخواهم خیلی چیزها را باز کنم. بالاخره باید دم از وحدت بزنیم اما واقعیت این است که بعضی ها گوش نمیکنند. این همه رهبر معظم انقلاب برای سال های مختلف عنوان انتخاب میکنند، اما نتیجه این نامگذاری ها چه شده است؟ آیا واقعا اتفاقی رخ داده؟ امسال باید ببینیم که رونق تولید چقدر در کشور محقق می شود؟
رهبر معظم انقلاب بر روی مسئله درستی دست گذاشتند. چرا که اگر تولید رونق پیدا کند منجر به ایجاد اشتغال و خودکفایی در کشور می شود و همین امر سبب سر کار رفتن متخصصان خواهد شد. باید همه مردم ایران را تشویق کنیم که تولیدات ایران را خریداری کنند. البته تشویق کردن خالی کافی نیست؛ باید کیفیت را آنقدر بالا ببریم که کسی به دنبال برندهای خارجی و ترک نرود. متاسفانه در حوزه تولید با ضعفها و نارساییهای مواجه هستیم. چهل سال از انقلاب گذشته و ما هنوز نتوانستیم در ایران چادر مشکی تولید کنیم. چادر مشکی که در ایران کم تقاضا ندارد.
- آقای موسوی تبریزی وقتی این مطالب را می گویید برای عدهای این سوال طرح میشود که ما برویم مذاکره کنیم شاید این مشکلات اقتصادی حل شود. به نظر شما در دوگانه حل مشکلات اقتصادی با استفاده از ساختار داخلی و مسئله مذاکره و تعامل بین المللی کدام یک در کفه ترازو سنگین تر خواهد بود؟موسوی تبریزی: آمار می دهند که ۹۰ درصد داروها در کشور خودمان است اما من به شما میگویم که مواد اولیه این داروها را از خارج از کشور می آید. ما به خودکفایی نمیرسیم مگر اینکه با دنیای بین الملل مذاکره کنیم. اگر ما با آنها مذاکره نکنیم، آنها نیز نیازی نمیبینند که دنبال ما بیایند و ما باید در مذاکرات را باز کنیم.
-مذاکره هم کردیم ...موسوی تبریزی: اثرش را هم داشت. ما هر جا که مذاکره کردیم اثر آن را هم دیدیم. مذاکرات از زمان آقای هاشمی شروع شد. امام (ره) مطلبی را در رابطه با خارجی ها و اروپایی ها بعد از جنگ عنوان فرمودند. آقای ولایتی آن زمان وزیر امور خارجه بود و می توانید از ایشان بپرسید. امام (ره) فرمود بروید مذاکره کنید؛ به حرف های من توجه کنید، اما این به معنای این نیست که مذاکره نکنید. توجه به اصول مذاکره کردن به این معنا نیست که مذاکره صورت نگیرد. وقتی حرف از مذاکره میزنیم منظورمان صرفاً مذاکره با آمریکا نیست بلکه مذاکره با کشورهای دیگر هم مد نظر است. ما بدون مذاکره با دنیا نمی توانیم تعامل ایجاد کنیم.
به عنوان مثال با همین آقای بشار اسد هم بدون مذاکره نمیتوانیم کاری را پیش ببریم. ما باید مذاکره کنیم که مقداری از خرابیهایی که در کشور سوریه به وجود آمده را طی قراردادی بسازیم. هم تعدادی از جوانان ما مشغول به کار می شوند هم خرابی های سوریه جبران می شود. اگر همین آقای بشار اسد فردا ببیند که ترکیه پیشنهاد بهتری از ما دارد با ترکیه کار خواهد کرد. بنابراین هر کشوری بر اساس منافع ملی خود عمل می کند و و چین و روسیه نیز از این قاعده مستثنا نیستند.
در دهه 60 که به دلیل کشتار ایرانیها در مکه دو سال حج تعطیل شد، امام (ره) به آقای خاتمی فرموده بود که شما از طریق وزارت ارشاد مذاکرات خود با عربستان را شروع کنید. امام حتی با وجود اینکه اعلامیهای را درباره با حج صادر کرده بودند، اما تاکید داشتند که مذاکره صورت بگیرد. بنابراین با مذاکرات صورت گرفته دوباره سفر ایرانیان به حج برقرار شد. امروز نیز با مذاکره مجدد پس از فاجعه منا حج برقرار شده است و بین ایران و عربستان قراردادهای منعقد شده که به اذعان خود مسئولان پس از این قراردادهای منعقد شده شرایط بهتر از سابق شده است.
ما اگر به دنبال کار آفرینی هستیم باید با سرمایهگذاران کارآفرین خارج به ویژه اروپا هماهنگ شویم. البته مشکل اصلی کارآفرینان اروپا نیز آمریکا است. آلمان اکنون با ما مشکل چندانی ندارد اما کارخانههای مهم این کشور در رد و بدل کردن حسابها در تبادل با آمریکا هستند.
من نمیگویم همه مسائل باید با آمریکا حل شود اما مذاکره و تبادل داشتن مسئله مهمی است. همانگونه که سرمایه داشتن برای ایجاد یک کار بسیار میتواند مهم باشد. مذاکره کردن نیز وجه دیگر کار محسوب می شود. قرآن حتی در خصوص مذاکره با بدترین آدم مثل فرعون تاکید دارد که فرعون علیرغم اینکه طغیان میکند، اما باز آرام و منطقی با وی گفتوگو و صحبت کنید. شاید این فرد از خداوند بترسد و یا این که نظرش عوض شود.
بنابراین قرآن، پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) همواره بر مذاکره تاکید داشتند. پیامبر اکرم (ص) چندین بار به سران کشورهای دیگر نامه فرستاد. امام علی علیه السلام هم همواره مفصل با عثمان که از دو خلیفه دیگر تعامل کمتری داشت گفتگو و مذاکره میکرد تا آنجایی که وقتی عثمان بنا داشت به ایران لشکرکشی کند. امیرالمومنین علیه السلام حتی به عثما مشاوره داد که چرا خودت میخواهی در جنگ با ایران شرکت کنی؟ چرا که اگر تو را در این جنگ بکشند، میگویند رئیس کشور اسلامی را کشتیم و اینجا نیز به هم میریزد.
* آمریکا قابل اعتماد نیست و نباید حتی به پیشنهاد مذاکره آنان گوش کنیم