شعارسال: شرایط سخت اقتصادی و معیشتی این روزهای کشور آن قدر بغرنج شده است که دیگر هیچ شبه کارشناسی هم نمیتواند با توسل به آمارهای کاذب یا دستکاری استانداردها، حال و احوال نابسامان آن را بسامان جلوه دهد. در این شرایط بسیاری از افراد جامعه در برابر این تنگناهای اقتصادی، سنگینی اداره کردن یک زندگی را بر روی دوش خود احساس میکنند. اما در این بین زنان سرپرست خانوار سنگینی مضاعفی را تحمل میکنند و صدایشان هم به جایی نمیرسد. زنان نانآور خانوار با وجود تمام سختیها، همچنان مسئولیتهایی را که در قبال خانواده خود به عهده گرفتهاند انجام میدهند، اما نبود موقعیت شغلی مناسب با بهرهمندی از خدمات بیمه در کنار عدم انسجام خدمات نهادهای حمایتی سبب شده است تا آنها در انجام این مسئولیت سنگین با مشکلات زیادی روبهرو باشند.
حدود هفت میلیون نفر متاثر از مشکلات مربوط به زنان سرپرست خانوار هستند«امروز در ایران با یک جمعیت بزرگی از زنان سرپرست خانوار مواجه هستیم که شاید تعداد آنها به همراه اعضای خانوادهشان نزدیک به جمعیت بسیاری از کشورها باشد، همین جمعیت بزرگ لزوم اهمیت دادن به آنها را چندین برابر میکند.» این را فاطمه ذوالقدر، نماینده مجلس شورای اسلامی در گفتوگویی به «همدلی» مورد تاکید قرار میدهد و میگوید:«قابل توجه است که آمار این زنان به همراه بچههایی که سرپرستی آنها را به عهده دارند، حدود هفت میلیون نفر است. بنابراین ما با یک جمعیت بزرگی از افرادی مواجه هستیم که باید بهطور جدی آنها را مورد توجه حمایتهای دولتی قرار دهیم، چرا که همین جمعیت بزرگ قرار است در جامعه زندگی کنند. اگر آنها به حال خود رها شوند، هم خودشان آسیب میبینند و هم امکان دارد جامعه با آسیب مواجه شود، بنابراین توجه به این جمعیت بزرگ حتی برای آینده کشور هم ضروری است، این فرزندان قرار است که وارد جامعه شوند و حتما باید در اولویت تصمیمگیریهای ما قرار بگیرند.»
بنابراین لزوم شناخت آسیبها و مشکلاتی را که متوجه این قشر از جامعه میشود، باید به عنوان گام نخست در مسیر بهبود شرایط زنان سرپرست خانوار قرار داد، اما مشکلات و گرفتاریهای این قشر به یکی یا دو تا خلاصه نمیشود، بدون تردید آنها با کوهی از مشکلات مواجه هستند که شاید بتوان مهمترین آن را شغل پایدار و با کیفیت دانست. شغل باکیفیت به این معناست که هم درآمد کافی برای چرخاندن امورات خانواده را داشته باشند و هم اینکه آنها از خدمات بیمه برای بازنشستگی بهرهمند شوند. در کنار نبود شغل مناسب، سایر گرفتاریهای فرهنگی و آسیبهای اجتماعی نیز زنان نانآور خانوار را آزار میدهد.
«مرضیه آذرافزا»، فعال حقوق زنان در گفتوگو با «همدلی» با بیان این که طبعا معیشت یعنی اشتغال، درآمد لازم، مسکن و بیمه، مهمترین معضل این خانوادهها به حساب میآید که باید به آن توجه جدی شود به مشکلات اجتماعی زنان نانآور خانوار اشاره کرد و گفت: «چون که غالب این خانوادهها قربانی آسیبهای اجتماعی هستند، نیازهای آنان محدود به مسائل مالی نیست. بعضی از این زنان مشکلات حقوقی دارند، برخی از آنان و فرزندانشان به مشاوره و روانشناسی یا روانپزشکی نیاز دارند و به اغلب آنان باید آموزشهایی درخصوص رفتار با فرزندان، بهویژه موضوع ازدواج دختران، داده شود تا مصیبتها در نسل بعدی تکرار نشود. موضوع با اهمیت دیگر در مورد این خانوادهها و بچههای آنان ارائه آموزشهایی است که تعلق اجتماعی و باور به شهروند بودن را در آنان تقویت کند. این تعلق و باور اجتماعی، این احساس دیده شدن در جامعه، میتواند در برابر آسیبپذیر بودن آنها به عنوان واکسیناسیون عمل کند.»
سهم زنان سرپرست خانوار، از سهم زنان ایرانی در موقعیت شغلی ناچیز استبدیهی است نبود شغل برای زنان سرپرست خانوار در کنار سایر مشکلات، مهمترین معضل آنها محسوب میشود که شاید رفع آن مرهمی باشد بر دردها و گرفتاریهایی که این قشر باید آن را تحمل کنند. بر کسی پوشیده نیست که نبود شغل برای زنان مهمتر از نبود شغل برای زنان سرپرست خانوار است. بیتردید وقتی زنان در جامعه ما سهم بسیار پایینی از مشاغل و فعالیتهای اقتصادی را داشته باشند، این سهم اندک تاثیر زیادی در پایین بودن موقعیتهای اقتصادی برای زنان سرپرست خانوار خواهد داشت؛ موضوعی که مورد توجه معصومه ابتکار، معاون رئیس جمهور در امور زنان هم قرار گرفته است.
ابتکار در اولین نشست شورای راهبردی کارآفرینان که در نخستین روز از بهمن ماه امسال برگزار شد، با تاکید بر اهمیت ضرورت اشتغال برای زنان و موضوع عدالت جنسیتی، عنوان کرد:«بر این مبنا حرکت میکنیم تا زنانی که نیازمند اشتغال هستند بتوانند به این فرصتها دست یابند.» اما اگر معاون ریاست جمهور به آمارهای ارائه شده در خصوص شکاف جنسیتی بیشتر توجه میکردند، قطع به یقین میدانستند که در سالهای گذشته و امسال ایران رتبه مناسبی در شاخص شکاف جنسیتی که دربرگیرنده فرصتهای شغلی هم هست ندارد و این نابرابریهای شغلی عملا زنان سرپرست خانوار را هم درگیر خودش کرده است.
فقط برخی از مسئولان کشور نیستند که به سهم ناچیز زنان از موقعیتهای اقتصادی، سیاسی و... اقرار کردهاند. این موضوع در گزارش سازمانهای جهانی نیز انعکاس یافته است. همین چند وقت پیش بود که مجمع جهانی اقتصاد در گزارش سالانه خود در خصوص شکاف جنسیتی، ایران را در ردیف ده کشور آخر قرار داد. براساس گزارش این سازمان بینالمللی در خصوص شاخص شکاف جنسیتی، ایران در میان 153 کشور رتبه 148 را کسب کرده است. این رتبه نشان از این دارد که توزیع موقعیتها در میان زنان و مردان به شدت ناعادلانه است.
به گفته مدیر کل امور بینالملل معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری:«بیشترین مسئله ایران در شکاف جنسیتی در حوزه اقتصاد و سیاست مشاهده میشود.» لیلا فلاحتی، خبر داد که«در سال گذشته میزان مشارکت رسمی زنان ایرانی در بازار کار 17.9درصد بوده است». حال اگر قرار باشد سهم زنان از بازار کار تنها چیزی حدود 18درصد از موقعیتهای موجود باشد، پس سهم زنان سرپرست خانوار از این 18درصد چقدر است؟؟
در این دایره کوچک اشتغال زنان کشور، زنانی که دارای مدرک دانشگاهی یا مهارت هستند، امکان بهره بردن از همان موقعیت اندک 18درصدی برای داشتن شغل، برای آنها بیشتر است. این درحالی است که بخش زیادی از زنان سرپرست خانوار دارای مهارت و توانایی خاصی نیستند. نبود مهارت در زمینه کار و اشتغال در میان زنانی که به دلایل مختلف مانند مرگ همسر، طلاق گرفتن، از کار افتادگی همسر، و مواردی دیگر مجبور شدهاند که خود به تنهایی بار مسئولیت سرپرستی و اقتصادی خانواده را بر عهده بگیرند، سبب شده است که آنها نتوانند به سراغ مشاغل پایدار بروند و در نتیجه نتوانند از خدمات بیمهای برای بازنشستگی هم استفاده کنند. بسیاری از زنان که جبر زمانه نقش آنان را به نانآور خانوار تغییر داده است به دلیل عدم مهارت به مشاغل خانگی روی میآورند. اگرچه مشاغل خانگی به مهارت کمتری نیاز دارد، اما به همان نسبت این زنان را برای برخوردار شدن از خدمات بیمهها برای بازنشستگی و درمان دور میکند، مگر آن که بهواسطه حمایتها بتوانند از بیمههای حداقلی برخوردار شوند که مطمئنا جوابگوی نیازهای فعلی آنها و تامین کننده آینده آنها نمیشود.
نبود یکپارچگی میان نهادهای مربوطحال با وجود این گرفتاریهای تودرتو آن هم در شرایط سخت کنونی، وجود خدمات و حمایتهای دولتی و غیردولتی تنها میتواند بخشی از مشکلات این زنان را به شکل موقتی بهبود ببخشد. اما در این بین نبود انسجام و هماهنگی لازم در بین نهادها و سازمانهای دولتی و همچنین نبود هماهنگی در ارائه خدمات در میان نهادهای دولتی و غیردولتی باعث شده است که رفع مشکلات این زنان به شکل جزیرهای مدیریت شود. گویی که هر کدام از سازمانهای خصوصی و دولتی جداگانه برای رفع مشکلات این زنان عمل میکنند و این خود عامل دیگری بر پایدار ماندن گرفتاریهای این خانوادهها شده است.
مرضیه آذرافزا در این رابطه به «همدلی» میگوید:«در مورد حمایت از زنان خودسرپرست، نهادهای مختلفی در دولت، شهرداری، کمیته امداد و نهادهای مدنی و خیریهای دستاندرکار هستند که هر کدام تا درجاتی، امور مربوطه را پیش میبرند. مشکل اصلی اما، جزیرهای عمل کردن این نهادهاست که موجب موازیکاری و نتیجهگیری نامطلوب شده است. به نظر میرسد ایجاد سازوکاری که فعالیت این نهادها را در سامانهای هماهنگ کند، ضرورتی جدی دارد. در چنین سازوکاری میتوان تقسیمکاری را طراحی کرد، که اقدام حمایتی هر نهاد، مکمل اقدامات دیگر نهادها باشد تا از منابع مالی و کار تخصصی آنها، مؤثرترین حمایت به سود خانوادههای مورد نظر، به دست بیاید.»
در همین رابطه یک عضو فراکسیون زنان در مجلس شورای اسلامی، در پاسخ به پیگیری «همدلی» در خصوص عدم انسجام و موازیکاریهای اقدامات مربوط به زنان سرپرست خانواده، ضمن تایید بر نبود هماهنگی و انسجام میان نهادهای دولتی در حمایت از زنان سرپرست خانوار در گذشته، عنوان میکند:«ما از حدود شش ماه قبل با تمام تلاشهایی که داشتیم توانستیم از طریق معاونت امور زنان ریاست جمهوری در خصوص ایجاد سامانهای واحد که در آن بتوانیم این زنان را شناسایی کنیم اقدامات موثری را شروع کنیم، به تازگی این سامانه شکل گرفته است، در این سامانه تمام این افراد ثبت نام میشوند و آمار آنها بهطور دقیق مشخص میشود تا از این طریق بتوانیم کمک بهتری برای آنها داشته باشیم، با این وجود اگر در سابق قرار بود بهزیستی و کمیته امداد هر کدام بهصورت جداگانه کارهای خود را انجام دهند، الان قرار است آمارها توسط معاونت امور زنان ریاست جمهوری تجمیع شود و ما هم در این شرایط میتوانیم نظارت بهتری داشته باشیم.»
فاطمه ذوالقدر ادامه میدهد:«مسئله زنان بدسرپرست و همچنین زنان سرپرست خانوار از محورهای اساسی و کلانی بود که در برنامه ششم مورد توجه جدی نمایندگان مجلس شورای اسلامی قرار گرفت. بنا به همین اهمیت امسال پیشنهاد نزدیک به 400میلیارد تومان فقط برای بیمه این زنان مطرح کردهایم. همچنین جدا از بیمه، در خصوص کارآفرینی آنها، تحصیلات اعضای خانواده آنها، بهره بردن از خدمات رفاهی، بودجههایی هم جدا در نظر گرفته شده است. علاوه بر اینها در دو سال گذشته هم یک بودجه جداگانه برای استانداریها در نظر گرفتهایم که آنها بتوانند با اولویت زنان بدسرپرست و البته زنان سرپرست خانوار در زمینه کارآفرینی و اشتغال برای آنها هزینه کنند. همین اولویت هم در رابطه با وامها مورد اشاره ما است، اینکه اولویت وامها باید برای این زنان باشد.»
حالا باید دید با توجه به اینکه به تازگی قرار است ساماندهی جامع برای شناسایی و ارائه خدمات برای زنان سرپرست خانوار انجام بشود، میتوان شاهد شرایط بهتر برای این زنان و خانوادههای آنان بود یا آنکه زنان سرپرست خانوار همچنان باید به وعدهها دلخوش کنند، ولی خبری از انجام آن نباشد.