شعار سال: در بخشی از مقدمه نگارندگان آمده است: رشد، ترقی، تکامل، توسعه و پیشرفت واژههایی تقریباً مشابهاند که در ادبیات سیاسی و اقتصادی جهان مطرحاند و بخصوص بعد از جنگ جهانی دوم در غرب رواج بیشتری یافتند. فضای حاکم بر نظام بینالمللی پس از جنگ دوم جهانی، شکلگیری نظام دوقطبی، پیدایش جنبشهای آزادیبخش، اندیشه استقلالطلبی در کشورهای محروم و شکلگیری جنبش عدم تعهد موجب طرح نظریههایی از سوی نویسندگان غرب موسوم به توسعه سیاسی برای حل بحران سایر کشورها گردید. اما ایدئولوژی توسعه سیاسی هر چند در غرب تغییر ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، رفاه مادی و افزایش مداوم درآمد سرانه و تولید ناخالص ملی را در پی داشت؛ اما در کشورهای جهان سوم مسیری متمایزی را پیمود و سرانجام به دلیل عدم همخوانی این ایدئولوژی با فرهنگ و مبانی فکری آن کشورها با مشکلات و دشواریهای عمیقی مواجه شد.
الگوی توسعه غربی با پیشفرضهای ارزشی خاصی همچون سکولاریسم، اومانیسم و پوزیتویسم همراه بود که با هنجار و نرمهای فرهنگی دیگر جوامع، به ویژه جوامع اسلامی، هیچگونه همآوایی و همنوایی نداشت. ازاینرو پروژه الگوی توسعه غربی در اغلب کشورهای جهان با ناکامی همراه بود. در دههای هفتاد میلادی، نظام نوپای سیاسی جمهوری اسلامی، با ایدئولوژی و نظام ارزشی اسلام، آلترناتیوی از پیشرفت سیاسی را به تصویر کشید که در چالش با دیدگاههای موسوم به توسعه سیاسی در غرب بود. انقلاب اسلامی به جای تقلید از الگوهای غربی و پرداختن با پروِژه توسعه سیاسی؛ تعریف نوینی از پیشرفت سیاسی که مبتنی بر مفاهیم و آموزههای دینی بود را به جهانیان ارائه نمود.
باور عمومی برآمده از انقلاب اسلامی بر این باور بود که اسلام برای سامان بخشی اجتماع بشری؛ نظام سیاسی پیشرفته و توسعهیافتهای را ترسیم مینماید که بر شالوده و مؤلفههای خاص خود استوار است. شاخصهای ویژه و مشخصی، چون مشارکت سیاسی، عدالتمحوری، مشروعیت، قانونگرایی، ولایتمداری و آزادیهای سیاسی-اجتماعی؛ که کاربست آنها زمینههای توسعه و پیشرفت سیاسی جامعه اسلامی را فراهم میکند.
بدون تردید یکی از شاخصهای مهم و اساسی الگوی پیشرفت سیاسی اسلامی، مقوله آزادی است که مهمترین نیاز زندگی اجتماعی آمرز بشر است. انسانها ذاتاً تمایل دارند که در حوزههای فردی و اجتماعی آزادانه و مستقل از دخالت و اجبار دیگران زیست و زندگی کند. آزادیخواهی یکی از امتیازات بشر بوده که انسان را از سایر حیوانات جدا میسازد و این آموزه در فرهنگ اسلامی بر اساس فطرت انسان تعریف شده است؛ بنابراین برای روشن شدن ابعاد الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت سیاسی ضروری است بحث آزادیهای سیاسی مورد تأمل و تعمق قرار گیرد.
از منظر اسلامی شاخص آزادی در تکوین و تداوم الگوی پیشرفت اسلامی نقش اساسی دارد. در این اثر تلاش به عمل میآید که شاخص آزادی سیاسی در الگوی پیشرفت سیاسی اسلامی با استفاده از منابع و متون قرآنی، و سیره عملی معصومین (ع) مورد بررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر در چهار فصل سامان یافته است؛ در فصل اول به مفاهیم و کلیات پرداخته شده، فصل دوم عهدهدار مباحث جایگاه آزادی در نظامهای سیاسی نظیر آنارشیسم، توتالیتریسم، لیبرال دموکراسی و اسلام، همراه با مقایسه تطبیقی و نقد و بررسی آنها است؛ فصل سوم نماگرهای بعد ساختاری آزادی و نماگرهای مؤلفه مورد پردازش و تحلیل قرار داده است، در فصل چهارم به بعد رفتاری شاخص آزادی اشاره، و نماگرهایی آن مورد بررسی قرار گرفته است و در نهایت به نتیجهگیری نهایی پرداخته شده است.
در پایان یادآوری این نکته ضروری است که اثر پیش رو با عنوان «شاخص آزادی سیاسی در الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت» بخشی از کلان پروژه شاخصهای پیشرفت سیاسی در الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت است که طی آن پانزده شاخص مورد بررسی قرار گرفته است طبیعی است شاخصهای یادشده از نظر اهمیت، ارزش و درجه یکسان نبوده و نیستند و از این منظر میتوان آنها را در سه حوزه طبقهبندی کرد:
۱- شاخصهای پایه؛ ناظر به شاخصهایی است که از جایگاه و اهمیت بیشتری برخوردار بوده و فقدان آنها موجب تغییر در ماهیت جامعه میشود و نشانگر ارزشهای مبناییاند. از جمله این شاخص میتوان به اموری، چون عدالت محوری، استقلال، آزادی، ولایتمداری و مشروعیت و کرامت انسان اشاره کرد.
۲- شاخصهای پیامدی یا استنتاجی که نتیجه کاربست دیگر شاخصها است و بهطور طبیعی میبایست ما را به این نتایج رهنمون سازد از جمله این شاخصها میتوان به کارآمدی و هویت اشاره کرد.
۳- شاخصهای فرایندی که در روند تطور، تحول جامعه سازی بهطور مداوم میبایست بر اساس آنها میزان دوری و نزدیکی جامعه را به جامعه تراز و مطلوب رصد کرد از جمله این شاخصها میتوان به مشارکت سیاسی؛ قانون مداری؛ نظارت عمومی؛ خدمت مداری؛ عقلانیت، تنوع و پویایی در عین وحدت اشاره کرد.
بیتردید در تدوین و طراحی شاخص برای الگوی پیشرفت سیاسی مستلزم توجه به نکاتی ضروری است از جمله:
۱- الگوی اسلامی پیشرفت با الگوی توسعه سیاسی در غرب در مبانی، هدف و ساختار تفاوت اساسی داشته و دارد. این امر بدان معنا نیست که از تجربه بشری در تدوین و طراحی نظامات اسلامی استفاده نشود. بلکه صرفاً توجه دادن به این امر است که اولاً هرگونه اخذ و اقتباس از الگوی توسعه غربی میبایست بر اساس مبانی، کار کارشناسانه و بر مبنای روش پژوهش اسلامی صورت پذیرد. ثانیاً میبایست با شناخت دقیق اندیشه غرب و اسلام از هرگونه التقاط فکری پیشگیری کرد.
۲- تبیین شاخصها در الگوی پیشرفت سیاسی مستلزم انجام پژوهشهایی در زمینه تحلیل دقیق مبانی، روششناسی، و خلق نظریه پیشرفت سیاسی و سپس بر مبنای آنها ارائه شاخص و سنجههایی برای پایش و داوری درباره جامعه هست. اما این پژوهش ضمن توجه داشتن به این امر تنها به شاخصها بسنده کرده است این امر ناشی از آن است که تلاشهای علمی درخور، اما پراکندهای در زمینه مبانی، روششناسی انجام گرفته است. اما تاکنون هیچ تحقیقی درباره شاخصها انجام نگرفته است. در زمینه نظریه نیز هرچند خلاء علمی وجود داشته و دارد، اما بر اساس دریافت کلی از جامعه مطلوب، سعی در تدوین شاخصها شده است. ضمن آنکه در هر یک از شاخصها کوشش به عمل آمده تا مبانی نظری و نظریه مطرح در زمینه آن شاخص مورد بررسی قرار گیرد.
۳- هریک از شاخصهای مطرح در الگوی پیشرفت سیاسی که در پانزده محور تدوین یافته است از سویی اجزای یک پازل و مجموعه را تشکیل میدهد و از سوی دیگر هریک پژوهشی مستقل است ازاینرو در هریک از این پژوهشها بدون توجه به سایر شاخصهای مورد پژوهش حتی مفاهیم مشترک آنها بهطور مستقل مورد بررسی قرار گرفته است.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری، تاریخ انتشار 12 خرداد 99، کد خبر: 115247، www.css.ir