پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 April 19
کد خبر: ۲۸۶۱۵۶
تاریخ انتشار : ۱۶ تير ۱۳۹۹ - ۱۸:۲۳
تغییر در بت‌پرستی کار بسیار دشواری بود و درنهایت نیز دیدیم که حضرت ابراهیم با شکستن بت‌ها و قراردادن تبر روی دوش بت بزرگ، ناکارآمدی بت‌ها را به مردم نشان داد. در بحث آموزش‌عالی ما نیز باید همین اتفاق رخ دهد.
شعار سال: بعد از گذشت نزدیک به ۱۰۰ سال از راه‌اندازی اولین دانشگاه به شکل فعلی در ایران کمتر کسی را می‌توان پیدا کرد که اعتقادی به انجام تحول اساسی در نظام آموزش‌عالی کشور نداشته باشد؛ مساله‌ای که قطعا عمده‌ترین دلایل آن را می‌توان وضعیت نابسامان تربیت نیروی انسانی در حوزه‌های مختلف و بی‌توجه این حوزه نسبت به نیاز‌های بازار کار، عدم ارائه راهکار‌های علمی و عملی برای برون‌رفت از مشکلات کشور توسط مراکز دانشگاهی، یکه‌تازی مقالات در دانشگاه‌ها به‌جای پرداختن به فعالیت‌های پژوهشی و... دانست. از طرف دیگر ملاک قراردادن آموزش‌های تئوری صرف به‌جای تربیت نیروی انسانی ماهر در رشته‌های مختلف درحالی توسط عمده مراکز دانشگاهی کشور دنبال می‌شود که امروز بسیاری از کشور‌های پیشرفته دنیا از دانشگاه‌های نسل اول و دوم عبور کرده‌اند و این نشان می‌دهد عمر شیوه سنتی آموزش در دنیا به اتمام رسیده و طبیعی است که ما نیز باید در این راستا گام برداریم؛ موضوعی که مورد توافق بسیاری از فعالان حوزه آموزش‌عالی است، اما برای رسیدن به آن راه زیادی پیش‌روی نظام آموزش‌عالی قرار دارد. بحثی که پیش‌تر و در گزارشی با عنوان «تحول در دانشگاه؛ فراوانی سوال‌ها، پراکندگی جواب‌ها» به آن پرداختیم و حالا به‌سراغ علی عبدالعالی، استاد دانشگاه علم‌وصنعت رفته‌ایم تا ابعاد تحول در آموزش‌عالی را بررسی کنیم. مساله‌ای که به اعتقاد او در وهله اول باید وجود بیماری سرطان در بدنه آموزش‌عالی را باور کرد و بعد از آن سراغ درمان این بیماری رفت. مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید.

به اعتقاد شما نظام آموزش‌عالی کشور ما امروز نیازمند یک تحول بنیادین است یا می‌توان با اعمال تغییرات محدود، ریل‌گذاری این نظام را به مسیر درست رساند؟
پاسخ این سوال را با ذکر مثالی می‌گویم. شما تصور کنید یک کامیون حمل بنزین داریم که پر از سوخت بوده و درحال حرکت در یک جاده بیابانی است که یکباره سوخت خودش تمام می‌شود، این درحالی است که کامیون چند هزار لیتر بنزین با خود حمل می‌کند، اما، چون برای حرکت خود نیازمند گازوئیل است، بنزین هیچ کمکی به آن نخواهد کرد و برای به‌حرکت درآمدنش تنها باید گازوئیل داشته باشد و این خوشبینانه‌ترین انتقاد به ساختار نظام آموزش‌عالی کشور است. به‌عبارت دیگر آنچه این نظام آموزشی به دانشجویان می‌دهد تا با خود حمل کنند، هرچند سوخت باارزشی هم تلقی می‌شود، اما نه‌تن‌ها به درد زندگی امروز دانشجویان نمی‌خورد، بلکه فایده‌ای برای شغل آینده‌شان نیز ندارد.

آخرین بازنگری برخی دروس ۳۰ سال پیش صورت گرفته است
شاید کسی باور نکند که برخی از دروس دانشگاهی بیش از ۳۰ سال پیش بازبینی شده‌اند و کهنه و ناکارآمد بودن معضلی است که بخش قابل‌توجهی از دروس دانشگاهی کشور را شامل می‌شود. یک مثال دیگر بزنم؛ استادی را می‌شناسم که ۴۰ سال است به‌عنوان معلم یکی از دروس در دانشگاه‌ها حضور دارد و قطعا ۱۰ سال پیش از حضورش در دانشگاه، خودش نیز دانشجو بوده و جالب اینجاست که این استاد با افتخار اعلام می‌کند در درسش، همان مطالبی را آموزش می‌دهد که خودش در دوران دانشجویی فراگرفته و این نشان‌دهنده قدیمی و ناکارآمد بودن سیستم است. اگر بخواهیم نظام آموزشی را به نرمی مورد انتقاد قرار دهیم، باید بگوییم بخش قابل‌توجهی از دروسی که دانشجویان ما در دانشگاه‌ها می‌خوانند حتی تا وقتی که دانشجوی امروز ما از دنیا هم برود، هیچ کارآیی‌ای برای او نخواهد داشت و این مهم، نقدی اساسی است که به محتوای دانشگاه‌های ما وارد می‌شود.

برای ایجاد تحول در نظام آموزش‌عالی باید ابراهیم‌وار عمل کرد

از نگاه شما به‌عنوان یک عضو هیات‌علمی دانشگاه، مهم‌ترین بخش نظام آموزش‌عالی کشور که باید دچار تحول شود، کدام است؟
این سوال را نیز با یک مثال توضیح می‌دهم. زمانی که حضرت ابراهیم به مردم زمانه‌اش می‌گفت بت‌ها، سنگ بوده و قدرت تفکر، حرکت، دفاع از خود و... را ندارند و به آن‌ها به‌عنوان خدا سجده نکنید، به نظر شما مردمان آن زمان افراد بدجنس و نادانی بودند؟ قطعا اینطور نبوده است، چراکه در آن برهه اجداد آن مردم و حتی به‌اصطلاح آدم‌حسابی‌های شهر همگی بت‌پرست بوده و طبیعتا یک بخش از آیین‌شان بت‌پرستی بود، درحالی‌که از بت‌پرستی هم عایدی نصیب مردم نمی‌شد، اما صرفا به احترام آداب و رسوم‌شان به بت‌ها سجده می‌کردند و زمانی که حضرت ابراهیم اعلام کرد بت‌ها را نپرستند، به هیچ عنوان این مساله را قبول نکردند و مهم‌ترین جواب‌شان نیز به حضرت این بود که حرف حضرت ابراهیم اشتباه است، چراکه بزرگان و پیشینان آن‌ها بت‌پرست بودند و به‌همین دلیل تغییر در بت‌پرستی کار بسیار دشواری بود و درنهایت نیز دیدیم که حضرت ابراهیم با شکستن بت‌ها و قراردادن تبر روی دوش بت بزرگ، ناکارآمدی بت‌ها را به مردم نشان داد. در بحث آموزش‌عالی ما نیز باید همین اتفاق رخ دهد.

به صحبت‌های مقام‌معظم‌رهبری طی یک ماه اخیر نگاه کنید، ایشان به صراحت می‌گویند: «در زمینه مسائل آموزشی ما واقعا احتیاج داریم به تحول. تحول در زمینه مسائل آموزش این است که ما آموزش‌های دانشگاهی و دبیرستانی را، حتی دبستانی را، آموزش‌های عمقی قرار بدهیم؛ عمقی، کاربردی، نه صرفا حفظی؛ درس‌ها و بحث‌های فایده‌محور را مطرح بکنید. بعضی از درس‌ها در مدارس ما یا در دانشگاه‌های ما تدریس می‌شود که برای آن کسی که دارد این را می‌خواند، هیچ فایده‌ای تا آخر عمرش نخواهد داشت! چون در این زمینه تخصص هم پیدا نمی‌کند، اطلاعش هم در این زمینه اطلاع آنچنان کارآمدی نیست؛ مثل اطلاعات عمومی یک چیزی یاد می‌گیرد که هیچ فایده‌ای ندارد، وقت او را هم می‌گیرد؛ یعنی در زمینه آموزش اگر بخواهیم به معنای واقعی کلمه تحول ایجاد کنیم، تحول به این است که درس، فایده‌محور باشد، عمقی باشد، کاربردی باشد؛ که حالا همین برنامه تحولی که برای آموزش‌وپرورش تهیه شده، اگر اجرا بشود و عمل بشود، بخشی از این را به عهده خواهد داشت.» جالب اینجاست که مسئولان ما این صحبت‌ها را می‌شنوند و تنها به‌صورت نمادین تکبیر می‌گویند، درحالی‌که مسئولان اعم‌از وزیر علوم و دیگر مسئول نظام آموزش‌عالی و... باید وارد میدان شده تا بت آموزش‌عالی ما شکسته شود. قدم اول این است که ما متوجه شویم آموزش‌عالی ما مریضی بدخیم دارد و ساختار این نظام دچار یک نوع سرطان شده است و زمانی که این مساله را باور کردیم، می‌توانیم درباره درمان آن به‌صورت جدی فکر کرده و به‌اصطلاح تبر دست‌مان بگیریم تا بت آموزش‌عالی را بشکنیم.

نظام آموزش‌عالی طرح تحولی لازم ندارد، بلکه مردان تحول می‌خواهد

طرح تحول بنیادین آموزش‌وپرورش در کشور به تصویب رسیده است. به‌نظر شما می‌توان برای آموزش‌عالی هم چنین مسیری را دنبال کرد؟
مساله اینجاست که ما اصلا طرح تحول لازم نداریم، بلکه نیازمند مردان تحول هستیم؛ به‌این معنا که فردی بیاید و با استفاده از روشی به اساتید و مسئولان آموزش‌عالی کشور بفهماند مسیر فعلی که دنبال می‌شود نهایتا به ناکجاآباد می‌رسد. به‌عبارت دیگر در قدم اول باید بفهمیم که نظام آموزشی ما دچار بیماری شده و بعد از آن سراغ راهکار‌ها برویم که یکی از آن‌ها هم تحول در محتوای دروس است. بعد از آن باید سراغ تعامل اساتید با دانشجویان برویم. هرچند برخی از اساتید ما از مثال‌هایم ناراحت می‌شوند، اما مثالم را می‌زنم. سال پیش به اعضای هیات‌علمی‌مان، پیشنهاد دادم یک‌روز در هفته به‌جای اینکه به سلف‌سرویس اساتید برویم، به سلف دانشجویان برویم و به‌خاطر دارم در آن زمان یکی از اساتید مشهور با خنده به من گفت مگر دنبال رای آوردن هستی که می‌خواهی به جمع دانشجویان بروی؟ قطعا این مساله در باور ما ریشه دارد که استاد نباید با دانشجو تعامل بگیرد. شما چند استاد را می‌شناسید که با دانشجو به‌اصطلاح رفیق باشد؟ تعدادشان بسیار اندک است. متاسفانه هیچ‌کس رغبتی به اصلاح این روند ندارد و معتقدیم تا بوده، رویه استاد با دانشجو همین‌طور بوده و باید ادامه هم داشته باشد.

ساختاری در کشور ما چیده شده که متاسفانه دنیا با شجاعت بیشتری این ساختار را برهم زده، اما انجام دادن این کار برای ما دشوار است. دو سال پیش به دانشگاه برکلی در کالیفرنیا رفتم، این دانشگاه یک ساختمان گنبدی‌شکل دارد که دانشکده هسته‌ای محسوب می‌شود و ورود به آنجا برای همه افراد کار بسیار دشواری است و حتی اساتید دیگر دانشکده‌های همین دانشگاه نیز نمی‌توانند به‌راحتی به آنجا بروند، این درحالی است که مردم عادی به‌راحتی می‌توانستند از وسط دانشگاه برکلی عبور کنند، اما هیچ‌کس نمی‌تواند به آسانی وارد دانشگاه‌های کشور ما شود و این مهم به‌دلیل باوری است که در جامعه ما نسبت به دانشگاه وجود دارد.

نهایت ارتباط دانشگاه‌های ما با جامعه، همان دفتر ارتباط با صنعت است
متاسفانه نهایت ارتباط دانشگاه‌های ما با جامعه، همان دفتر ارتباط با صنعت است و به آن هم افتخار می‌کنیم، اما از حیث فلسفی مشکل ارتباط دانشگاه‌ها با جامعه ما بسیار ریشه‌ای است، چراکه ما محل ایزوله‌ای به نام دانشگاه داریم و تنها از آن یک اتصالی به اسم دفتر ارتباط با صنعت کشیده‌ایم تا ازطریق آن به جامعه وصل شویم، اما درست آن است که دانشگاه‌ها آمده‌اند تا مساله جامعه را حل کنند. تصور کنید بهترین دانشگاه‌های علوم‌پزشکی دنیا در ایران یا هر کشور دیگری وجود داشت و امروز که معضل کرونا ایجاد شده، همه این دانشگاه‌ها نسبت به آن بی‌توجه بودند و روی مقالات مرتبط با ایدز متمرکز می‌شدند! قطعا تا زمانی که ما بهترین دانشکده‌های برق، مکانیک، متالوژی و... را در کشور داریم، اما تولیدات‌مان، محصولات ایران‌خودرو و سایپا است، مسیر را اشتباه رفته‌ایم و ریشه کار به این دلیل است که کارخانه ایران‌خودرو، ساپیا، پارس‌خودرو یک ساختمان جدا است و درمقابل نیز ساختمان محصوری به اسم دانشگاه داریم که تنها گاهی مسائل‌شان را با یکدیگر می‌گویند، درحالی‌که این دو باید یکی باشند، چراکه هر دو درحال حل یک مساله هستند و باید قبول کنیم که دنیا در این حوزه بسیار بهتر از ما عمل کرده است.

تابوی ارائه مقاله ISI در مقطع تحصیلات تکمیلی باید شکسته شود

به اعتقاد شما غیر از بازنگری محتوای دروس، اصلاح تعامل اساتید با دانشجویان، چه مولفه‌هایی برای برون‌رفت از وضعیت فعلی آموزش‌عالی نیاز است؟
نگاه کنید، امروز برای اینکه دانشجویی بتواند تحصیل در مقطع دکتری را تمام کند، باید حداقل یک یا دو مقاله ISI ارائه کند، درحالی‌که دانشجو در دانشگاه‌هایی مانند هاروارد که از لحاظ علمی نیز جایگاه بالاتری نسبت ‌به ما دارد، برای رفتن به مقطع دکتری نیازی به ارائه مقاله ندارد و قطعا ما باید از این تابو‌هایی که در آموزش‌عالی‌مان وجود دارد، رها شویم. رهبری ۱۲ سال پیش گفتند که موضوعات در دانشگاه‌ها کاربردی‌محور شود و به‌رغم مهم بودن مقاله، اما نباید این حوزه اصل قرار بگیرد، درحالی‌که الان یکی از مولفه‌های مهم برای ارتقای اساتید ما همین مقاله است و نتیجه این مسیر نیز همان می‌شود که امروز می‌بینیم. جالب اینجاست که وقتی رهبری به این مهم اشاره می‌کنند، همه صرفا تکبیر می‌گویند، اما در میدان باز همان مسیر دنبال می‌شود.

تا امروز حرکت‌هایی در راستای بهبود وضعیت نظام آموزش‌عالی ما صورت گرفته، اثرگذاری آن‌ها چطور بوده است؟
قطعا اتفاقات خوبی در این حوزه رخ داده، اما شیب آن‌ها بسیار ملایم بوده است. با این‌حال معضلات آنقدر زیاد است که شیب ملایم نمی‌تواند کاری از پیش ببرد، چراکه تصور کنید الان به ما بگویند ۱۰ سال آینده واکسن کرونا را تولید خواهند کرد، قطعا دیگر آن زمان این واکسن دردی را دوا نخواهد کرد و این همان شیب ملایمی است که امروز در آموزش‌عالی ما وجود دارد. طبیعتا دانشگاه‌های ما باید بدانند وظیفه‌شان، حل موضوعات داخل کشور است و اگر به اینجا برسیم، همان حرف رهبری مبنی‌بر جهش تولید محقق خواهد شد. به‌عبارت دیگر، دانشگاه‌ها باید در وهله اول موضوعات داخلی را حل کنند و به‌رغم اینکه در برخی بخش‌های آموزش‌عالی اتفاقات با شیب ملایم رخ داده، اما معتقدم باید ابراهیم‌وار بت‌های آموزش‌عالی را شکسته و پارادایم‌های موجود را تغییر دهیم.

پارادایم‌های دانشگاه‌های جهان برخلاف ایران تغییر کرد
امروز اگر دانشجویی در رشته مخابرات بخواهد یک درس از رشته اقتصاد را بگذراند، باید چندین امضا از مسئولان مربوطه بگیرد تا بتواند تنها یک درس از یک رشته دیگر را بخواند، در حالی‎ که این مساله برای ۳۰ سال پیش بود که افراد را زیاد محدود می‌کردند و امروز دیگر چنین موضوعی در دانشگاه‌های دنیا وجود ندارد. دانشجو در دانشگاه MIT می‌تواند در رشته مهندسی، دروس هنر را نیز بگذراند، چراکه در آنجا پارادایم‌ها تغییر کرده و درنهایت می‌بینیم خروجی آن‌ها به‌مراتب بهتر از دانشگاه‌های ماست.

نظام آموزش‌عالی ما دچار سرطان شده است

به نظر شما برای درمان بیماری آموزش‌عالی باید چه اقداماتی را انجام داد؟
به‎هیچ‎وجه این ادعا را ندارم که می‌توانم مولفه‌های حل این بیماری را برایتان بگویم؛ چراکه بنده درمان سرطان را بلد نیستم و اصلا این کار از عهده یک نفر خارج است و باید تیم‌های تخصصی پای کار بیایند. اما آنچه واضح است اینکه یک بت به نام روش سنتی آموزش وجود دارد که در وهله اول باید شکسته شود. صحبت‌هایم مستقل از سیاست‌های دولت‌های اصولگرا و اصلاح‎طلب است، نظام آموزش‌عالی ما دچار سرطان شده و اگر کسی این مساله را قبول ندارد، شاید درحال انجام یک جنایت است! این شبیه آن است که کسی بیاید و بگوید خودروی تولیدی ما از آلمانی‌ها هم بهتر بوده، قطعا چنین فردی دیوانه تلقی می‌شود.

تقلب معضل اصلی دانشگاه‌های کشور
امروزه معضل اساسی دانشگاه‌های ما تقلب است، تا جایی که یکی از اساتید ۱۹ بار در همین تیرماه از دانشجویانش امتحان گرفته و می‌گوید دلم راضی نیست و دانشجویان تقلب می‌کنند. قطعا زمانی این مهم اصلاح می‌شود که این استاد پارادایم ذهنی‌اش را اصلاح کرده و به این فکر کند که اصلا آموزش در دنیا تغییر کرده است. اما از آنجا که این استاد خودش براساس ساختار سنتی تربیت یافته و مساله اصلی آن‌ها تقلب بوده، همین شیوه را دنبال می‌کند. قطعا با آرامش ساختار نظام آموزش‌عالی ما اصلاح جدی نخواهد شد.

شما بررسی کنید و درصد دانشجویانی را که بعد از مقطع لیسانس اپلای کرده و از ایران می‌روند، به‎صورت صادقانه مطرح کنید، آن زمان است که می‌بینیم ما در دانشگاه‌هایمان نیرو‌هایی را تربیت می‌کنیم که به خارج از کشور خدمت کنند. ریشه اصلی این مساله آن است که در خارج از کشور به دانشجو کمک‎هزینه تحصیلی می‌دهند و دانشگاه‌ها این پول را هم از طریق کمک به صنعت و درآمدزایی تامین می‌کنند، درحالی‎که در ایران اصلا چنین وضعیتی وجود ندارد و صرفا با شرکت کردن در آزمون باید مقاطع تحصیلی را بالا برد و درنهایت مدرکی گرفت. اما در خارج از کشور موضوع حل مشکلات صنعت و جامعه است.
قطعا زمانی که قطاری در مسیر اشتباه قرار می‌گیرد، ترمز گرفتن هم اثرگذار است، اما تنها به اصطلاح با دور در جا زدن است که می‌توان مسیر را اصلاح کرد و ما نیاز به این کار داریم و درصورت تحقق آن شرایط‌مان به‎طور کلی تغییر خواهد کرد و به دانشگاه‌های مولد خواهیم رسید.

تنها حرف اصلاح فرهنگ مدرک ‎گرایی در کشور را می‌زنیم
یکی از مشکلات ما این است که دائم می‌گوییم در کشور ما مدرک‎گرایی وجود دارد و باید این روند اصلاح شود، اما در عمل می‌بینیم که مدرک‎گرایی خوب است. به‎طور مثال یکی از جذاب‌ترین شغل‌ها در کشورمان نمایندگی مجلس شورای اسلامی است، چراکه با مدرک بالا می‌توان به این درجه رسید و امروز نیز دعوای مجلس بر سر مدرک تحصیلی یکی از نمایندگان است. درحالی‎که نه‎تن‌ها ۵۵ درصد آلمانی‌ها اصلا اشتیاقی برای رفتن به دانشگاه ندارند بلکه حقوق یک جوشکار آلمانی با سابقه ۲۲ سال به اندازه یک استاد دانشگاه با همان میزان سابقه کاری است، اما در کشور ما شأن و منزلت افراد بسته به مدرک دانشگاهی است. معتقدم برای اصلاح وضعیت آموزش‌عالی به‎حدی مولفه‌های متعددی وجود دارد که نمی‌توان از منظر یک نفر آن را ترسیم کرد، اما مشکل اصلی باور همان بیماری سرطان در بدنه آموزش‌عالی کشور است که با دارو‌های مسکن عادی هم اصلاح نخواهد شد و باید شیمی‎درمانی را شروع کنیم.

امروزه اقدامات و حرکت‌هایی به‎منظور ایجاد تحول توسط شورای‎عالی انقلاب فرهنگی و شورای اسلامی شدن دانشگاه‌ها صورت گرفته، چقدر این تصمیمات موثر خواهد بود؟

این اقدامات با شیب ملایمی همراه است و این شیب حلال مشکلات جدی آموزش‌عالی کشور نیست، چراکه نهضتی باید ایجاد شود و به آموزش‌عالی بگوید که به‎طور مثال پنج تغییر اساسی نیاز دارد و باز هم می‌گویم الان هیچ‎کس نمی‌تواند با قطعیت بگوید که برای اصلاح باید چه اقداماتی انجام داد، برای انجام آن باید متخصصان این حوزه دور هم جمع شده و به نتیجه برسند. نگاه کنید امروزه اکثر دانشجویان درس کارآموزی را به شوخی می‌گیرند، حال تصور کنید طرحی ارائه شود که دانشجویان مجبور شوند بخشی از واحد‌های خود را در قالب کارآموزی در دل صنعت بگذرانند و برای این کار باید سازوکار دقیقی میان وزارت علوم و وزارت صنعت تعیین شود، هرچند امروزه شعار‌های خوبی در این‎باره داده می‌شود، اما در عمل باید اجرایی شود که درصورت تحقق آن قطعا اتفاق خوبی رخ می‌دهد. همچنین اگر پروژه‌های میلیاردی صنعتی در قالب پایان‎نامه‌های دانشجویی تعریف می‌شد، امروز شاهد تغییر وضعیت در بخش‌های مختلف صنعتی بودیم. با همه این تفاسیر در وهله اول باید اعتراف کنیم که آموزش‌عالی فعلی به درد کشور ما نمی‌خورد.

همه بخش‌ها اعم از وزارت علوم، شورای‎عالی انقلاب فرهنگی و... باید به این مهم اعتراف کنند، اما مساله مهم این است که معمولا تحولات همزمان از تمام بخش‌ها شروع نمی‌شود و همین که استاد سر کلاس درس بگوید، وزیر علوم مشکلات جدی را مطرح کند و... کم‎کم این مهم شکل می‌گیرد. متاسفانه کرونا بخش‌های زیادی در جامعه را از خواب بیدار کرده، اما هنوز آموزش‌عالی ما بیدار نشده است، چراکه این ویروس با وزنی تقریبا نزدیک به صفر، ساختار زندگی‌مان را دچار تغییر کرده است. باز هم تاکید می‌کنم که قدم اول رسیدن به این باور است که آموزش دچار بیماری سختی است و هرکس می‌تواند از منظر فکری خودش به این مهم نگاه کند و بعد از اینکه در این‎باره به جمع‌بندی رسیدیم، تیم‌های متخصص باید پای کار بیایند تا اولویت‌های درمان را پیدا کنند.

فارغ‎التحصیلان، ۸۵ درصد شرکت‎کنندگان کلاس‌های مهارتی

در دانشگاه خودتان اقدامی برای اصلاح وضعیت انجام داده‌اید؟
چند سال پیش به ۱۱۰ نفر از دانشجویان رشته برق اعلام کردیم که شما براساس قانون باید ۱۴۰ واحد درس بخوانید، اما هر سه نفر یک موضوع کاربردی را انتخاب کرده و در طول چهار سال تحصیل، تنها در زمان تفریح به آن فکر کنید. یک گروه روی لامپ کم‎مصرف، یک گروه روی آسانسور و گروه دیگری روی پرینتر سه‏بعدی کار کردند و درنهایت گروهی که روی پرینتر سه‎بعدی کار می‌کرد و اتفاقا یکی از آن‌ها همان مقطع لیسانس ترک تحصیل کرد، شرکتی را تاسیس کردند که الان یکی از اساتید و تعدادی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه ما از آن‌ها حقوق می‌گیرند. به‎عبارت دیگر ما باید جامعه را به این باور برسانیم که غایت نهایی رفتن به دانشگاه نیست. محمدجواد شکوری‌مقدم، بنیانگذار آپارات شد، اما همین شخص تحصیلاتش را نیمه‎تمام می‌گذارد و قطعا این فرد از بسیاری از دانشجویان نخبه ما موفق‌تر است و با افتخار هم می‌گوید که تحصیلاتش دیپلم است. متاسفانه امروز ۴۰ هزار میلیاردتومان گردش موسسات کنکور است که درنهایت دانش‌آموز ما بتواند به دانشگاه که امروزه کعبه آمال افراد شده، دست پیدا کند، درحالی‎که اصلا دانشگاه کعبه آمال نیست و برای تغییر در این روند باید باور جامعه عوض شود. در ۸۵ درصد کلاس‌های مهارتی سازمان فنی‎وحرفه‌ای کشور فارغ‎التحصیلان دانشگاهی ما شرکت می‌کنند و این یعنی دانشجوی ما در طول تحصیل هیچ مهارتی را فرا نمی‌گیرد و برای ورود به بازار کار، باید در این کلاس‌ها شرکت کند؛ درحالی‎که در دنیا اصلا وضعیت این‌طور نیست که همه افراد به دانشگاه بروند، چراکه برخی تکنسین می‌شوند، برخی تنها مقطع کاردانی می‌گیرند و... و تنها تعداد معدودی به مقطع دکتری می‌رسند، اما در کشور ما وضعیت برعکس است.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت روزنامه فرهیختگان، تاریخ انتشار: 16 تیر 1399، کد خبر: 42849،  www.farhikhtegandaily.com

اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین