شعار سال: «عروسک یک چشم» اولین جلد از مجموعه قصههای ترسناک کتاب چ، است. داستان یک صندوقچه قدیمی که در حیاط خانهای متروک دفن شده است. تیانا و مالیک خواهر و برادری که دو شخصیت اصلی داستان هستند، صندوقچه را پیدا میکنند. بازشدن صندوقچه اتفاقات ترسناکی را رقم میزند. از مائده مرتضوی، مجموعه داستان «مرگ رنگ»، و رمان «سه سکانس از پاییز» سال 96 منتشر شده است. او همچنین دو رمان از یوناس کارلسون به نامهای «صورت حساب» و «راز آن اتاق» را ترجمه کرده که در نشر سده به چاپ رسیده است. در حال حاضر آخرین کار او مجموعه قصههای ترسناک نوشته جیمز پریلر را برای کتاب چ «گروه کودک و نوجوان نشرچشمه» ترجمه کرده که جلد اول آن به نام «عروسک یکچشم» به تازگی منتشر شده است. به مناسبت انتشار اولین جلد این مجموعه، با مائده مرتضوی، گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
عروسک یک چشم پیشنهاد ناشر بود یا انتخاب خود شما، اساس انتخاب این رمان کودک بر معنای چه معیارهایی بود؟
مدتها بود که تصمیم داشتم کتابهایی در ژانر وحشت برای کودکان و نوجوانان ترجمه کنم و به دلیل اینکه چند ناشر به طور تخصصی مشغول انتشار کتابهای ژانر و فانتزی بودند، برای انتخاب کتابها حساسیت زیادی داشتم. واقعیت این است که اکثر کتابهای ژانر وحشت و فانتزی موجود در بازار کتاب مناسب کودکان و نوجوانان سنین دبستان نیستند. البته درباره این مساله که اصولا ادبیات ژانر برای کودکان و نوجوانان مناسب است یا نه هم بحثهای زیادی وجود دارد. مجموعه «قصههای ترسناک» نوشته جیمز پریلر را شیوا حریری؛ دبیر کتاب کودک و نوجوان نشرچشمه؛ کتاب چ، به من معرفی کرد و بعد از مشورت و خواندن مجموعه و نقدهای مثبتی که برای این مجموعه نوشته شده بود، تصمیم به ترجمه آن گرفتم.
پیدا کردن صندوقچه، وسیله یا هر چیز دفن شده دیگر یک الگوی قدیمی در ژانر وحشت به شمار میرود، به نظر نویسنده تمهیدی برای کلیشهشکنی در نظر داشته است یا خیر؟
همانطور که اشاره کردید در ادبیات ژانر وحشت و همچنین فانتزی و تمامی زیرشاخههای آن یک سری الگو و قاعده و المان وجود دارد. این المانها در رمانهای پلیسی و جنایی کلیشهای ترند. امروزه ادبیات فانتزی این کلیشهها را شکسته و یک پایش در سایکودرام است و پای دیگرش در ادبیات گمانهزن. منظورم مباحث روانشناختی این آثار است. در نوشتن رمانهای ژانر به خصوص ژانر وحشت برای نوجوانان استفاده از یک سری فضاها و المانها به شدت رایج است؛ فضاهایی مانند خانههایی متروکه، شهربازی، دهکده یا روستایی با جمعیت کم و جامعه ساکن کوچک، مدرسه و بیمارستانهای قدیمی و... از فضاهای رایج روایی در آثار ژانری است که برای کودکان و نوجوانان منتشر میشود. همچنین المانهایی مانند عروسک، نقاب و ماسکهای فانتزی، آینه و شمایل دلقک از المانهای رایجاند. درباره سوال شما باید بگویم استفاده از این فضاها و المانهای رایج- که در عروسک یکچشم المان اصلی رمان هم عروسک است- تعمدی بوده است. چون مخاطب کودک و نوجوان با این المانها و فضاها در طول زندگی روزمره خود درگیر است و طبعا با آنها همذاتپنداری بیشتری میکند.
تیانا و مالیک خواهر و برادر و بعد دوستشان سوداپاپ به این ماجرای جستوجوی اضافه میشوند. اما سوداپاپ کارکرد کمی توی داستان دارد و بیشتر به عنوان همراه استفاده شده، به نظراین همراهی با مالیک و تیانا چقدر در پیشبرد داستان و حتا انتقال المانهای ترس کاربرد داشته است؟
به نکته جالبی اشاره کردید. نویسندگان ادبیات ژانر برای کودکان همواره یک مشکل پیش روی خود دارند؛ قرار است کودکان و مخاطبان کمسن این کتابها با خواندن قصه، حین دنبال کردن ماجرایی پرکشش درگیر مساله آموزشی نیز بشوند. و این اتفاق با خلق صحنههای دهشتناک و خشونت بیش از حد معمول چیزی که در ادبیات ژانر بزرگسال و نوجوان شایع و معمول است، قرار نیست رخ دهد. نویسنده ادبیات ژانرِ وحشتی که مخاطبش کودک است باید با ترفندهایی سعی کند زهر قصه را بگیرد و جیمز پریلر در این مجموعه برای نیل به این هدف از روشهای مختلفی استفاده کرده که خلق پرسوناژی طنزآمیز و لوده به نام سوداپاپ یکی از آنهاست. پریلر برای کمرنگ کردن خشونت و ترس در دیگر قسمتهای این مجموعه هم چنین ترفندهایی به کار برده است.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری ایبنا، تاریخ انتشار: 11 دی ۱۳۹۹، کد خبر:300334، ibna.ir