شعار سال: داوود حشمتی: در یادداشت قبلی که با عنوان «نزاع بر سر پنجشیر» نوشتم به تناقضهای دو دیدگاه اصلی در زمینه نگاه به دخالت نظامی و عدم دخالت نظامی در افغانستان پرداختم. نقدی که به یادداشت قبلی من وجود داشت این بود که در آن مقاله تنها دو دیدگاه متضاد را برشمردم. حال آنها نگاه سومی هم هست که این نگاه سوم اتفاقا نگاهی اصلاح طلبانه است. براساس این دیدگاه دخالت نظامی (نظیر آنچه ایران در سوریه و یمن انجام داد) و نه عدم دخالت و بی طرفی، مورد تاکید است.
گروه اولی که معتقد بودند باید در سوریه دخالت نظامی کرد و نه فقط سوریه بلکه در یمن (که حرم هم ندارد) و هر نقطه دیگر در منطقه دخالت نظامی کرد، (یا شبه نظامی از طریق گروههای همسو) انجام داد، امروز زبان در کام کشیدند و گروهی که سالها مورد حمایت ایران بود را رها کردند.
گروه دوم کسانی بودند که دخالت ایران در سوریه و یمن و عراق و لبنان را یکسره نفی میکنند، اما در عین حال معتقدند در این مرحله باید در پنجشیر دخالت کرد و نوع دخالت هم حمایت نظامی از پنجشیر است.
اما دیدگاه سوم بر این باور است که ایران به هیچ وجه نباید بیطرف باشد، اما دخالت نمیتواند صرفا نظامی باشد. به طور ذاتی اساسا نباید با هر بهانهای تن به ظلم داد. حتی اگر اعتراض به ظلم لسانی باشد حتما باید با آن مخالف بود. چه ظلم در غزه، چه ظلم در آمریکا، چه ظلم در بندهای اوین و یا در آبان ۹۸٫ لذا نوع دخالت ایران از پنجشیر باید حمایتی و با استفاده از ابزارهای قدرت سیاسی و بین المللی و فشار بر طالبان و با اهداف زیر میتواند صورت بگیرد:
۱حمایت از فرزند احمدشاه مسعود. خانوادهای که سالها با ایران در ارتباط بود. خانواده مسعود در حالی که میتوانست در انگلستان زندگی کند بعد از شهادت احمد شاه مسعود به مشهد آمد. فرزندان مسعود همگی در ایران به دبیرستان رفتند و دیپلم گرفتند و بعد از آن از ایران خارج شدند.
۲ امروز زمان دیپلماسی فعال است. جریانی که بردولت حاکم شده است مدعی بود که دیپلماسی را در منطقه فعال خواهد کرد و امروز روز امتحان آنهاست. حالا که در افغانستان «میدان» اولویت نیست (مانند سوریه) پس طبیعتا «دیپلماسی» میتواند به اولویت تبدیل شود.
۳ میشود همکاری منطقهای مانند آنچه در آستانه برای سوریه تشکیل شد، در مورد افغانستان هم شکل بگیرد که کشورهایی مانند ایران، روسیه، چین و پاکستان به عنوان بازیگران اصلی از یک سیاست هماهنگ استفاده کنند تا افغانستان تبدیل به کانونی از افراطی گری در منطقه نباشد.
۴ دست برداشتن از تطهیر طالبان آنهم به بهانه واهی تغییر پیدا کردن آنها. طالبان بی ارتباط با القاعده هم یک گروه افراطی است که میتواند بستر رویش دهها گروه مانند القاعده و داعش باشد.
۵ تلاش دولت ایران برای جلوگیری از کشتار مردم پنجشیر.
۶ مراقبت از دخالت پاکستان در افغانستان که در جهت حمایت از طالبان صورت میگیرد. ارتباط گسترده طالبان با پاکستان و ارتباط پاکستان با آمریکا بیش از همه میتواند منافع ایران را در مخاطره قرار دهد.
۷ استفاه از ابزارهای اقتصادی و تعاملات سیاسی و اقتصادی با طالبان برای حفظ حقوق مردم افغانستان.
۸ دیپلماسی فعال میتواند ما را در برجام و وین در این رابطه کمک کند. آنچه آمریکا میخواهد (و طبیعتا ایران هم خواستار آن است) این است که افغانستان تبدیل به کانون پرورش افراط گری در منطقه نباشد. درحالی که شاید برخی کشورها از این اتفاق خشنود باشند. ایران میتواند از همین موضوع برای گرفتن امتیاز از آمریکا هم استفاده کند.
در نهایت اینکه: در مورد طالبان رفتار دولتها و ملتها یک تفاوتهایی با یکدیگر دارند. همانقدر که دولتهای سعی کردند با دستمایه کردن «واقع گرایی» حکومت طالبان را بپذیرند، ملتها با آن مخالفند.
این مخالفت فقط از سوی کشورهای غیر اسلامی نیست. ایران میباید حتما به عنوان نظامی که برپایه مردمسالاری دینی و نگاه به مردم شکل گرفته نشان دهد که «اسلام» به هیچ وجه «معادل طالبان نیست». اسلام طالبانی که در آن حقوق اجتماعی مردم و خصوصا زنان نادیده گرفته میشود اسلامی نیست که مورد تایید ایران باشد.
شعار سال، بااندکی تلخیص واضافات برگرفته از امتداد، تاریخ انتشار: ۱۶ شهریور ۱۴۰۰، کدخبر: ۳۸۷۹، emtedad.news