شعار سال: در ادامه این مطلب آمده است: ایران نزدیک به ۱۰۰۰ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد. در حال حاضر میزبان ۲.۵ تا ۴ میلیون شهروند افغان است و کنار آمدن با دهها یا حتی صدها هزار افغان دیگر که مایل به ترک سرزمین خود هستند، برایش دشوار خواهد بود. علاوه بر این، طالبان پشتون که به ایدئولوژی افراطی سنی پایبند است احتمالاً برای ایران به عنوان کشوری با اکثریت جمعیت شیعه و فارس زبان
خوشایند نیست. ایران همچنین سابقه درگیری با طالبان را دارد و در دهه ۱۹۹۰ از حامیان اصلی اتحاد شمالی ضد طالبان بود. در سال ۱۹۹۸، پس از آنکه طالبان دیپلماتهای ایران را در مزارشریف کشت، ایران تقریباً با این گروه وارد جنگ شد.
اگرچه وضعیت کنونی تا حدودی با دهه ۱۹۹۰ متفاوت است، اما پیروزی سریع طالبان ایرانیان را شوکه کرده است. این در حالی است که اخیراً ایران با طالبان تماس داشته و حتی میزبان نمایندگان آنها در تهران
بوده است.
واکنشهای ترکیبی و ایجاد یک موقعیت خوب
واکنشها در ایران به پیروزی طالبان متفاوت است و عمدتا به گرایشهای سیاسی بستگی دارد. تندروهای ایرانی به دلیل مواضع ضدآمریکایی شان، پیروزی طالبان را به عنوان شکست ایالات متحده و در نتیجه برای ایران مفید دانسته اند.
تندروها همچنین ادعا میکنند که طالبان تغییر کرده و دیگر احساسات ضد شیعه و ضد ایرانی ندارد. با این حال، تعداد زیادی از روحانیون، سیاستمداران و روشنفکران معتدل ایرانی با این امر موافق نیستند و تأکید میکنند که تندروها درگیر آرزوهایی هستند و به دلیل آمریکایی ستیزی شان کور شده اند. از نظر منتقدان، طالبان تغییری نکرده است و اظهارات آشتی جویانه آنها نسبت به همسایگان و اقلیتهای قومیو مذهبی در افغانستان یک ترفند تاکتیکی است. آنان معتقدند که طالبان پس از تحکیم قدرت خود، به رفتارهای گذشته اش باز میگردد و وعدههای خود را فراموش خواهد کرد. در مقالهای مسیح مهاجری، سردبیر روزنامه جمهوری اسلامیاز ساده اندیشی افرادی در صدا و سیما که طالبان را اصلاح شده نشان میدهند، انتقاد کرد. به طور خلاصه، برخلاف تندروهای ایران که همه تحولات منطقه را از دریچه ضدآمریکایی مینگرند و هرگونه کاهش قدرت آمریکا را یک پیروزی برای ایران میدانند، اکثر ایرانیان عمیقا نگران این هستند که دولت طالبان چه تأثیری بر امنیت داخلی این کشور، منافع اقتصادی و موقعیت منطقهای اش خواهد داشت.
تهدید پیچیده طالبان برای ایران
یک تهدید امنیتی بزرگ برای ایران، ورود بیشتر مهاجران افغان به این کشور است. به دلیل تحریمهای ایالات متحده، ایران نمیتواند به مقابله با سیل جدید پناهندگان بپردازد و این موضوع مشکلات اجتماعی موجود در ایران را تشدید میکند. در عین حال، اگر ایران از پذیرش بیشتر پناهجویان افغان خودداری کند، خشم مهاجران حاضر در ایران را به دنبال خواهد داشت. خوب است اشاره کنیم که اخیراً در ایران شاهد اعتراضات ضد طالبانی پناهجویان افغان بوده ایم.
علاوه بر این، طالبان در بخشی از ایران هوادارانی دارد. در این ارتباط باید اشاره کنیم که مولوی عبدالحمید اخیرا از طالبان حمایت کرد و از پیروزی آنها شادمان بود. دولت طالبان میتواند از هواداران خود برای اعمال فشار بر ایران استفاده کند. حتی میتواند شورشیان افراطی را که در دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ مساجد را بمباران کردند، به پستها و پرسنل نظامیحمله ور شدند و خواستار جدایی از ایران بودند، احیا کند. مهم اینکه، عربستان سعودی، اسرائیل و پاکستان نیز در انجام این کارها به آنها کمک کردند. در بیشتر موارد، اسلام آباد با نیروهای مرزبانی ایران برای مهار عملیات این افراد همکاری نکرد و از بازگرداندن آن دسته از اعضایی که به پاکستان گریختند، خودداری میکند. با مسئولیت گرفتن طالبان در افغانستان، ایران همچنین میتواند در برابر حملات گروههای افراطی دیگر مانند داعش خراسان و القاعدهی در حال احیا، آسیب پذیر شود. دولت طالبان بیشتر از دولت قبلی در مورد اعطای سهم ایران از آبهای هیرمند با تهران سازش نخواهد داشت، بنابراین تهران را در این زمینه بیشتر تحت فشار قرار میدهد. با روی کار آمدن طالبان، امیدهای ایران برای تبدیل بندر چابهار در خلیج عمان به قطب ترانزیتی اگر نگوییم به طور کامل از بین میرود، با مشکل مواجه میشود. پاکستان مدتهاست که از برنامههای ایران برای چابهار ناراضی است، هم به دلیل علاقه شدید هند به این پروژه که دشمن منطقهای اسلام آباد است و هم به دلیل موقعیت بالقوه آن به عنوان رقیب اصلی بندر گوادر پاکستان. اسلام آباد میتواند دولت جدید کابل را تحت فشار قرار دهد تا سیاست رئیس جمهور غنی را که چابهار را به عنوان راهی برای دور زدن پاکستان معرفی میکرد، تغییر دهد و به جای آن از گوادر
استفاده کند.
تضعیف موقعیت منطقهای
دولت طالبان همچنین موقعیت منطقهای ایران را تضعیف میکند، زیرا همه رقبای سنی تهران از جمله عربستان سعودی و ترکیه روابط بهتری با طالبان نسبت به تهران دارند. طالبان ترکها را مردم برادر خوانده و از ایران صرفاً به عنوان همسایه یاد کرده است. در صورت اقتضای شرایط، رقبای تهران مانند سعودیها میتوانند از طالبان برای فشار بر ایران استفاده کنند.
گزینههای محدود تهران
برخلاف دهه ۱۹۹۰، امروزه گزینههای ایران در برخورد با افغانستان به رهبری طالبان محدود است. در آن زمان، اتحاد شمال برای سلطه طالبان چالش مهمیایجاد کرد و همچنین از حمایت روسیه و هند برخوردار شد. بنابراین، ایران در رویارویی با طالبان تنها نبود. امروز هیچ ائتلاف ضد طالبانی وجود ندارد.
قدرتهای بزرگ از جمله روسیه، چین، اتحادیه اروپا و ایالات متحده میخواهند با طالبان ارتباط برقرار کنند تا ثبات در افغانستان ایجاد شود. آنها همچنین امیدوارند که رفتار طالبان تعدیل شده و منافع آنها از طریق گفتگو حفظ شود. ایران نیز خواهان یک دولت باثبات در افغانستان است، به شرطی که طالبان در قبال ایران موضع دوستانه اتخاذ کند. اما بعید است که طالبان این رویکرد را در پیش بگیرد.
اگر ایران سعی میکرد از هر گروه ضد طالبان حمایت کند، احتمالاً کشورهای دیگر مانند دهه ۱۹۹۰ به کمک تهران نمیآمدند. به احتمال زیاد، کشورهای منطقهای و بازیگران بین المللی ایران را متهم به بی ثباتی در افغانستان میکردند. اگر ایران مستقیماً در امور داخلی افغانستان مداخله کند، طالبان میتواند از هواداران خود در ایران به منظور ایجاد مشکل برای تهران استفاده کند.
برخلاف برخی کشورهای عربی و ترکیه، ایران فاقد ابزارهای اقتصادی و منابع مالی برای تعدیل نگرش طالبان نسبت به خود است. تنها دارایی تهران این است که یک مسیر مناسب برای تجارت و یک منبع با ارزش انرژی است. اما سایر کشورها مانند پاکستان، عربستان سعودی و قطر میتوانند در هر دو زمینه جایگزین ایران شوند. ایران نیز به دلیل مشکلات اقتصادی به تجارت خود با افغانستان نیاز دارد و بنابراین نمیتواند از این موضوع به عنوان یک اهرم به طور کامل استفاده کند.
خلاصه اینکه، تنها گزینه ایران این است که دولت طالبان را رام کند، فضیلتهای هماهنگی مذهبی و قومیرا تبلیغ کند و از داراییهای محدود خود به منظور متقاعد ساختن طالبان برای داشتن یک رابطه غیرخصمانه با تهران بهره ببرد.
چهار تهدید
اول: سلطه طالبان بر افغانستان میتواند تهدیدی جدی برای امنیت ملی ایران باشد. ایدئولوژی طالبان برگرفته از مکتب وهابیت عربستان است که ماهیت ضدشیعی دارد، بنابراین ظهور مجدد طالبان میتواند بهعنوان یک چالش ایدئولوژیکی جدید در مرزها، موجب تقویت تحرکات فرقهگرایی و تجزیهطلبانه در ایران باشد.
دوم: سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران، موجب تقویت گرایش ایران به شرق و گسترش روابط با قدرتهای بلوک شرق، بهویژه چین و روسیه شد. برخی از تحلیلگران معتقدند که یکی از اهداف خروج آمریکا از افغانستان، ایجاد چالشهای امنیتی برای چین، روسیه و ایران است.
سوم: در دوره ترامپ، جبهه مشترک اسرائیل و عربستان علیه ایران شکل گرفت. در نتیجه، آمریکا، اسرائیل و عربستان همراه با کشورهای متحد عرب خود، همکاریهای مشترک امنیتی و سیاسی را آغاز کردند و هر اقدامی را که در توان داشتند، علیه ایران انجام دادند که نابودی برجام تنها یکی از اقداماتشان بود. جبهه مشترک عربی-عبری میتواند از طالبان بهعنوان ابزاری علیه ایران استفاده کند که مورد خوشایند و حمایت آمریکا هم خواهد بود.
چهارم: بعد از حمله شوروی در اوایل ۱۹۸۰ به افغانستان، صدها هزار افغان به ایران پناهنده شدند. با حمله نظامی آمریکا به افغانستان، بر شمار پناهندگان افغان به ایران افزوده شد. متعاقب پیروزیهای اخیر طالبان نیز دهها هزار افغان عازم مرزهای ایران شدهاند. درحالی که ایران به دلیل سیاست فشار حداکثری ترامپ که در دوره بایدن هم ادامه دارد، همچنان با مشکلات بیسابقه اقتصادی دستوپنجه نرم میکند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه مردم سالاری، تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۴۰۰، www.mardomsalari.ir