شعار سال: چالشهای ایجاد شده برای شرایط حاضر صنعت برق در کشور را نباید در بحث مصرف جستجو کرد. این صنعت با نوعی ورشکستگی ناشی از اهمال عملکردی و سو مدیریت همراه بوده است. سه حلقه تامین سوخت و حاملهای انرژی برای نیروگاهها، توسعه صنعت نیروگاهی کشور و سرمایه گذاری بنیادین روی آن و در نهایت بحث تولید برق و انتقال و مصرف آن توسط سه مدیر ارشد بشکل مستقیم و غیر مستقیم مورد تهاجم ناکارآمدی قرار گرفته است. دولت رئیسی هم میراث دار این خرابه شوم شده و بدلیل مسئولیت پذیری بعنوان رئیس جمهور، باید پاسخگو باشد.
در واقع در سطوح کلان بدلیل مشکلات پیش آمده برای تولید و توزیع گاز و تامین سوخت نیروگاهی تا سال ۱۴۰۲، بخش زیادی از نیروگاهها عملا خاموش شده یا مازوت سوز میشوند (سرحلقه مدیریتی این تهاجم چه کسی بود؟). در حوزه سرمایه گذاری روی نیروگاههای کشور، آنقدر سنگ اندازی کردند که بخش خصوصی پا پس کشید، دولت هم سرمایه برای این کار نداشت و عدهای هم طبل خودکفایی در تجهییزات و قطع واردات را به صدا درآورند و شد وضعیتی که اگر همین امروز شروع کنیم، حدود ۱۰ سال آینده، میتوانیم پاسخگو به نیازهای امروزمان باشیم (سرحلقه مدیریتی این تهاجم چه کسی بود؟).
اما سومین مسئله اثرگذاری کمبود برق ایجاد شده روی توسعه صنایع قدیم و تقاضای بالا به نیروی برق است که بدلیل عدم توان پاسخگویی، شاهد خوابیدن صنایع و عدم مجوز برای تاسیس صنایع جدید خوایم بود. این کار باعث برهم ریختن بحث عرضه و تقاضای کالاهای صنعتی شده و همچنین بحث اشتغال را تحت تاثیر قرار خواهد داد (سرحلقه مدیریتی این تهاجم چه کسی بود؟).
سوالمان این است که در چنین وضعیتی، دولت چه برنامه نجات، شتاب و تعالی بابی برای صنعت برق کشور دارد؟ آیا میخواهد دست روی دست بگذارد و ببیند که چه میشود؟ آیا مجددا باید کار را به ناکارآمدها سپرد؟ آیا باید اجازه داد که با خاله زنک بازی و مانور روی فیش برق علی کریمی، مشکلات اصلی صنعت برق کشور پوشانده شده و از دید مردم دور بماند؟
مردم باید بدانند که میزان بهره وری صنعت برق کشور از تولید تا مصرف زیر ۵۰ درصد است. مردم حق دارند بدانند که بالغ بر ۲۰ هزار کیلو وات برای سال آینده پیش بینی کمبود تولید داریم و این یعنی حدود یک سوم برق مورد نیاز کشور و واقعیتی است که بدلیل اهمال در صنعت بر کشور اتفاق افتاده است (لطف میکنیم و نمیگوییم جنایت یا خیانت).
مردم باید بدانند که متوسط مصرف یک خانواده تهرانی در فصل سرد باید حدود ۳۰۰ و در فصل گرم باید بین ۴۰۰ تا ۴۵۰ کیلو وات ساعت در ماه باشد نه ارقامی که آقایون در آورده اند.
مردم باید بدانند که صنعت برق کشور در بحث سوخت و دهها حوزه دیگر از دولت یارانه دریافت میکند.
مردم باید بدانند که تعارض منافع در صنعت برق کشور بیداد میکند و سفرهای پهن است برای برخیها و..
آری مردم باید بدانند. بشکل سلسله وار توان ارایه و افشای فسادها و ناکارآمدیهای شرکت به شرکت این صنعت تا سر حد استانها را داریم.
اگر مایل هستید ما حاضریم. حال با چنین وضعیتی گیر دادن به قبض برق یک بازیکن فوتبال چه معنایی میتواند داشته باشد؟ اعتراض ایشان به شیوه محاسبه نرخ برق مصرفی بالاتر از متوسط تخیلی تعیین شده توسط آقایان (یعنی تابستان ۳۰۰ و زمستان ۲۰۰ کیلو وات ساعت در ماه) و نرخ تصاعدی منظور شده برای آن است. علی کریمی میپردازد، اما من شهروند با شیوه محاسبه آقایان و مبلغ بالای ۸۰۰ تومان برای کیلوات ساعتهای اضافی، مشکل پیدا میکنم.
آقای وزیر نیرو، جناب مدیرعامل توانیر، مردم را دست کم گرفته اید. راستی بشدت تمایل داریم فیش حقوق مدیرعامل توانیر، معاونان و مدیران استانی به سمع و نظر مردم برسد، آقایان که مشکل ندارند؟
یادتان باشد که به شما حقوق نمیدهیم که شاهد بالا و پائین کردن اخم تان، بعد از سیری شکم تان باشیم، مستخدم دولت شده اید که کار کنید و پاسخگو باشید. حقوق تان از جیب مالیاتهای شهروندی تامین میشود، لذا تمکین و کارآمدی شرط اول مشروعیت حضورتان است.
اما سوال انتهایی ما. طبق جدول ارایه شده، مشترکان با بیش از دو برابر الگوی مصرف، صرفا دو درصد مصرف کنندهها هستند (در طیفی از ماینرها تا بی مبالاتهای پر مصرف). سوال اینجاست که چرا باید مسئله اصلی و سه حلقه نابود سازی صنعت برق را فراموش کنیم و وقت و انرژی مان را روی دو درصد پر مصرف بگذاریم؟
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال