شعار سال: یدالله جوانی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: جمعی از مردم شهر شهیدان، اصفهان صبح چهارشنبه با رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی دیدار کردند. در این دیدار معظم‌له با معرفی و توصیف شناسنامه اصفهان، این استان را استان «شهادت و پیشگامی»، «استقامت و ایستادگی»، «علم و فرهنگ»، «دین و ولایت» و «کار و ابتکار» خواندند. مقام معظم رهبری پس از یادآوری رشادت‌ها، فداکاری‌ها و حماسه‌آفرینی‌های مردم اصفهان در دوران انقلاب و خصوصاً دفاع مقدس، با اشاره به انتخابات اخیر امریکا و تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران هیچ قضاوتی در مورد انتخابات ریاست جمهوری امریکا ندارد و همواره از دو حزب مطرح این کشور شاهد دشمنی بوده است، فرمودند: «امروز مهم‌ترین نیاز کشور به خصوص برای نخبگان و مسئولان کشور، بصیرت سیاسی و غافل نشدن از توطئه دشمن، حفظ روحیه انقلابی، اقدام و عمل در عرصه اقتصاد مقاومتی، ادامه پرشتاب مسیر رشد علمی، اتحاد و انسجام ملی و حفظ استحکام روحی و درونی است.»

مقام معظم رهبری «بصیرت سیاسی» را یکی از نیازهای ضروری به ویژه برای نخبگان خواندند و در این خصوص فرمودند: «نبود بصیرت موجب می‌شود که انسان مجذوب مواردی شود که واقعاً جاذبه ندارد، همانند عده‌ای که مجذوب امریکا هستند در حالی که این مجذوبیت دروغین است.»

در سال‌های اخیر و خصوصاً از زمان وقوع فتنه 88 در کشور، رهبر معظم انقلاب اسلامی روی بصیرت تأکیدهای پی‌در‌پی داشته و با توجه به ماهیت بصیرت که شناخت صحیح از صحنه و واقع‌بینی از محیط داخلی و خارجی کشور و مسائل مرتبط با انقلاب، اسلام و کشور است، همواره مردم و به ویژه نخبگان و مسئولان را به کسب بصیرت و ارتقای آن فراخوانده‌اند. به رغم این تأکیدات پی‌در‌پی و جایگاه بصیرت در معارف دینی، متأسفانه مواضع برخی از نخبگان و مسئولان کشور در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که آنان از بصیرت لازم برخوردار نیستند. مراد و منظور، آن دسته از نخبگان سیاسی است که حل مشکلات کشور و ایجاد بسترهای لازم برای پیشرفت ایران را، در گرو مذاکره و رابطه با امریکا می‌دانند، این گروه از نخبگان، همراه شدن با غرب و آشتی با امریکا را، تنها راه‌حل مشکلات اقتصادی کشور دانسته، در این سال‌ها به شکل‌های مختلف برای نزدیک شدن به امریکا تلاش کرده و زمینه‌سازی نموده‌اند. تلاش این دسته از نخبگان و برخی از مسئولان کشور، در حالی انجام می‌شود که واقعیات چیز دیگری است. این واقعیات را در دو محور می‌توان مورد ملاحظه قرار داد:

1 ـ واقعیات مربوط به ایران اسلامی

کسانی که نظریه سازش با امریکا را به عنوان راه علاج مشکلات کشور مورد تأکید قرار می‌دهند، نسبت به واقعیات ایران به عنوان یک قدرت نوظهور در عرصه بین‌المللی فاقد بصیرت هستند. طرفداران نظریه سازش، ایران را به عنوان یک کشور منزوی و در لبه پرتگاه دانسته‌، راه برون‌رفت از انزوا و حل مشکلات اقتصادی را، به برقراری رابطه با امریکا گره می‌زنند. آنان تصور می‌کنند که اگر ایران به سمت رابطه با امریکا نرود، روز به روز به مشکلاتش افزوده خواهد شد. این نگاه به ایران، با واقعیات کشور تطابق نداشته و تمامی کارشناسان و صاحب‌نظران واقع‌بین و منصف، هم‌اکنون از جمهوری اسلامی به عنوان یک قدرت منطقه‌ای و در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت بین‌المللی یاد می‌کنند. واقعیت این است که اکنون جمهوری اسلامی، دارای بیشترین نفوذ معنوی در منطقه از سواحل شرقی مدیترانه تا سواحل دریای عرب، دریای سرخ و خلیج عدن است و با پیشرفت‌های متکی به دانش‌ها و فناوری‌های بومی شده در حوزه‌های گوناگون، آماده جهش به سکوهای بالاتر از نظر علمی، فناوری، صنعتی و اقتصادی می‌باشد. مهم آن است که نخبگان کشور این واقعیت را ببینند و با ثبات قدم و ایستادگی بر اصول انقلاب، این حرکت رو به جلوی ملت ایران را به نتیجه نهایی برسانند.

2 ـ واقعیات مربوط به امریکا

کسانی که نظریه سازش با امریکا را به عنوان راه‌حل مشکلات کشور دنبال می‌کنند، به دلیل نداشتن بصیرت، دچار نوعی توهم شده، چشم به روی مشکلات امریکا بسته، این کشور را دارای توانایی‌ها، قابلیت‌ها و ظرفیت‌های گره‌‌گشایی از دیگران معرفی می‌کنند. این نخبگان فاقد بصیرت، تصورشان از ایران و امریکا، همان تصورات چند دهه قبل است. طرفداران نظریه سازش با امریکا، در حالی چنین نگاهی به امریکا دارند که واقعیت امریکای کنونی، واقعیت یک ابرقدرت و امپراتوری فروریخته در صحنه بین‌المللی و گرفتار مشکلات سیاسی ساختاری، معضلات فرهنگی و آسیب‌های فراوان اجتماعی در داخل کشور خود می‌باشد. واقعیات امروز امریکا، همان چیزهایی است که آقای ترامپ در تبلیغات انتخاباتی خود مورد توجه قرار داد و به رغم فضاسازی‌های سنگین رسانه‌های غربی و امریکا علیه او، توانست با پیروزی بر خانم هیلاری کلینتون، نامزد حزب دموکرات به عنوان نماینده تفکر حاکم بر امریکا، آماده رفتن به کاخ سفید شود. در این انتخابات، آقای ترامپ، نه تنها رقیب خود را به چالش کشید، بلکه در قامت یک اپوزیسیون علیه ساختارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نظام حاکم بر امریکا سخن گفت و مدعی شد که می‌خواهد امریکا را به مردم امریکا برگرداند و دومرتبه این کشور را به قدرت اول جهان تبدیل نماید. سخنان ترامپ در خصوص مجموعه‌ای از مسائل امریکا نشان می‌دهد که امریکا از درون فرو ریخته و گرفتار مصائب فراوان شده و در صحنه معادلات بین‌المللی در حال از دست دادن موقعیت خود می‌باشد.

مقام معظم رهبری در این دیدار، به مباحث مطرح شده در خصوص مشکلات و واقعیت‌های درون جامعه امریکا در رقابت‌های انتخابات اخیر اشاره کردند و فرمودند: «فردی که به عنوان رئیس‌جمهور امریکا انتخاب شده است، در رقابت‌های انتخاباتی گفت، اگر پولی را که در این چند سال خرج جنگ کردیم، برای داخل امریکا استفاده می‌کردیم می‌توانستیم این کشور را دو بار بسازیم، آیا آن کسانی که مجذوب آن نقطه خیالی هستند، معنی این سخنان را می‌فهمند؟» رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی با اشاره به مطالب مطرح شده در رقابت‌های انتخابات امریکا مبنی بر وجود خرابی‌ها، فقر و مشکلات گسترده در این کشور، خاطرنشان کردند: «امریکا در سال‌های اخیر پول مردم این کشور را صرف جنگ‌های غیرشرافتمندانه‌ای کرد که نتیجه آن، کشتار دهها هزار غیرنظامی و نابودی زیرساخت‌ها در افغانستان، عراق، لیبی، سوریه و یمن است.»

مقام معظم رهبری با اشاره به واقعیات جامعه امریکا و موقعیت امریکا که بخش‌هایی از این واقعیات از سوی نامزد پیروز در انتخابات آن کشور بیان شد، با تأکید بر اینکه توقع از نخبگان سیاسی و غیرسیاسی، داشتن چنین بصیرتی است، افزودند: «خوشبختانه مردم عادی دارای این بصیرت هستند، اما تعجب از آن است که برخی نخبگان با تکیه بر توهمات، این بصیرت را ندارند.» آری، تعجب از آن است که مردم امریکا به ترامپ رأی دادند تا امریکا را از بحران‌ها و مشکلات داخلی و خارجی نجات دهد، اما عده‌ای در داخل کشور به دلیل بی‌بصیرتی، دچار این توهم شده‌اند که ایران باید از طریق سازش با امریکا مشکلاتش را حل کند!

با اندكي تلخيص و اضافات برگرفته از خبرگزاري میزان، تاریخ انتشار: 27 آبان 1395، کد مطلب: 245763:www. mizanonline.ir