شعار سال: ” راه سعادت راه مردم است ”

یکی از آفت بارترین پدیده‌های مدیریتی در جمهوری اسلامی ایران انتخاب مدیران ضعیف و متملق است که به تناسب آن، زیر مجموعه‌های مربوطه نیز دچار این آفت می‌گردند.

در هر دستگاهی که مدیری چند وجهی، با تجربه، متخصص و با تقوی گمارده شده است بالندگی و رشد در آن دستگاه به وضوح دیده شده است و کم از این مدیران در تاریخ جمهوری اسلامی نداشته ایم. ولی متاسفانه چند مدیر نالایق و چاپلوس براحتی مانند یک سلول سرطانی در بدنی سالم و چابک به مرور تمام سلول‌ها را درگیر می‌کنند و نهایتا اگر دیر به فکر درمان مدیریت کشور بیفتیم سلول‌های سرطانی تمام اندام بدن را در گیر خود کرده و پزشکان تنها کاری که می‌توانند انجام دهند اعلام زمان پایان زندگی بیمار است.

کتاب‌های تاریخی بسیاری در این خصوص وجود دارد که که انذار‌های دلسوزان و عدم توجه به آنان اتفاقات ناخوشایندی را رقم زده است، یکی از این کتاب‌ها، ” از کاخ شاه تا زندان اوین ” نوشته احسان نراقی است که خواندن این کتاب را جهت عدم تکرار تاریخ برای تک تک مسئولین این کشور که زیر دستان خود را از خود ضعیف‌تر انتخاب می‌کنند، افرادی که به ظاهر مدرک آکادمیک دارند، ولی دارای ضعف نفس شخصیتی شدید بوده و در حصاری از تملق و چاپلوسی برای ارتقا دست و پا می‌زنند اکیدا توصیه می‌نمایم. مسئولین محترم کشور لطفا بدنبال مشاورانی باشید که عزت نفس داشته و دین خود را به دنیا نفروخته و برای خوش آمد شما دروغ نگویند.

از این نوع مدیران که متخصص در دلسردی مردم هستند فراوان دیده می‌شوند که نمونه آن در همین سیستم‌های رانتی و ارتباطی در اقتصاد کشور است، هرچقدر این فایل‌های جدید بدهکاران بانکی را بیشتر رصد می‌کنی بیشتر به مدیران ارشد رانتی برخورد می‌کنید، مدیرانی که با سفارش به زیر دستانشان در بانک‌ها موجبات ورشکستگی بانک‌ها و نا امیدی مردم را فراهم می‌کنند، چطور می‌شود که یک شرکت وام ۲۲۰ میلیاردی با کارمزد ۵ درصد با بازپرداخت ۱۴ ساله و با دوره تنفس ۷.۵ سال و با وثیقه ۶ میلیاردی بگیرد، اما یک فرد عادی برای وام رهن اجاره خانه در عذاب باشد آن هم برای ۳۰ میلیون تومان! با دو ضامن معتبر و سفته و چک صیادی و جواز کسب و روز‌ها دویدن دست آخر برای کسر یک مدرک به وام خود نرسد.

روزگاری نه چندان دور برای جایگزین نمودن فرمانده هان شهید لشگر‌ها و تیپ‌ها و گردان‌های سپاه، باید التماس صد نفر را می‌کردند تا مسئولیت بپذیرد، همه از قبول مسئولیت فرار می‌کردند چرا که خود را در قامت جایگاه آن شهید فرمانده نمی‌دیدند و با بهانه‌های واهی از مسئولیت طفره می‌رفتند، ولی امروز برای کسب جایگاه خالی یک وزارتخانه چنان نبردی برپاست که چشم هر ایرانی به آن خیره می‌ماند.

جناب آقای رئیسی یک پیشنهاد عجیب؟! دارم، لطفا هر کسی که بیشتر برای انتخاب شدن توسط جنابعالی فعالیت می‌کند را کمتر در معرض انتخاب قرار دهید.

وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی باتلاق وحشتناکی است که شیفتگان قدرت را که برای کسب مطامع دنیوی شخصی تلاش می‌کنند را در خود می‌بلعد و تنها عاشقان مجنونی را که جان بر کف گرفته باشند را به سوی خود می‌طلبد، کسانی که جز رضایت خداوند و آسایش مردم و بازنشستگان و مستمری بگیران و کارگران و ... چیزی در مخیله خود نداشته باشند و اتفاقا هم اینان هستند که برای کسب قدرت فعالیتی نمی‌کنند و طبیعتا پیدا کردن آنان برای شما بسیار سخت است، لذا باید نورافکن شایسته سالاری برداشته تا این افراد را پیدا کنید وگرنه شیفتگان قدرت اطراف شما زیاد هستند که راه سعادت یعنی راه مردم را نمی‌شناسند و تنها بدنبال کسب قدرت برای مطامع خود هستند.

جمهوری اسلامی ایران بر آمده از خون هزاران شهید گرانقدری است که به هیچ وجه نه مسامحه‌ای در دفاع از ناموس وطن داشتند و نه ترسی از مرگ در وجودشان بود. شما و سایر مسئولین و البته همه ما باید پاسخگوی جان شیرین آنان باشیم.

بیایید تا زود دیر نشده برای کمک به کشور دست به دامان این مردم نجیب و با حیا شوید که همه تلخی‌ها و سختی‌ها با حضور سیل مردم قابل حل شدن است.