پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۸۴۸۵۱
تاریخ انتشار : ۰۲ آذر ۱۴۰۱ - ۱۴:۰۹
در دو ماه اخیر،بعد از اعتراضات مردمی به فوت مهسا امینی، صد‌ها مصاحبه با جامعه شناسان، اقتصاددانان، اهالی رسانه، سیاسیون و صاحبان فکر و تحلیل صورت گرفته تا ریشه‌ها و زمینه‌ها شناسایی شود. بررسی و ارزیابی این مصاحبه‌ها و بویژه کوشش برای تبدیل آن‌ها به سند‌های سیاستی و گزاره‌های راهبردی می‌تواند درس‌ها و نکات مفید و موثری به منظور صیقل بخشی به شیوه‌های حکمرانی در جمهوری اسلامی به دست دهد. در این مکتوب، گزاره‌های مشترک ۱۰ مصاحبه از جامعه شناسان در ۵ سطح ارائه می‌شود تا گونه‌ای از فرآوری محتوا که امروزه مورد نیاز دستگاه‌ها و سازمان‌های صاحب نقش در مدیریت افکار عمومی و تعامل مستقیم با جامعه است، تحقق یابد.

شعار سال: کمتر معترضی گمان می‌برد اعتراض به فوت مهسا امینی و طرح شعار‌ها و مطالباتی متفاوت با ناآرامی‌های همه تاریخ پس از انقلاب به خشونت و ترور کور و ناامنی اجتماعی بینجامد. اعتراض، آشوب و ترور، وصف کلی ایران زخمی از تحریم و سربلند از مقاومت در دو ماه گذشته است، اما اعتراض‌ها و اغتشاشات چه بود و چگونه بود و چه شد؟ در همین دو ماه اخیر، صد‌ها مصاحبه با جامعه شناسان، اقتصاددانان، اهالی رسانه، سیاسیون و صاحبان فکر و تحلیل صورت گرفته تا ریشه‌ها و زمینه‌ها شناسایی شود. بررسی و ارزیابی این مصاحبه‌ها و بویژه کوشش برای تبدیل آن‌ها به سند‌های سیاستی و گزاره‌های راهبردی می‌تواند درس‌ها و نکات مفید و موثری به منظور صیقل بخشی به شیوه‌های حکمرانی در جمهوری اسلامی به دست دهد. در این مکتوب، گزاره‌های مشترک ۱۰ مصاحبه جامعه شناسان با خبرگزاری ایرنا در ۵ سطح ارائه می‌شود تا گونه‌ای از فرآوری محتوا که امروزه مورد نیاز دستگاه‌ها و سازمان‌های صاحب نقش در مدیریت افکار عمومی و تعامل مستقیم با جامعه است، تحقق یابد. مصاحبه شوندگان که دیدگاه‌های آنان در تبیین اعتراضات به صورت مستقل منتشر شده عبارتند از عماد افروغ، عباس عبدی، سید محمود نجاتی حسینی، محمد فاضلی، نعمت الله فاضلی، حامد حاجی حیدری، مهدی جمشیدی، مهدی رفیعی بهابادی، محمدرضا اخضریان کاشانی و مجید بهستانی.

عماد افروغ اگرچه معتقد است گشت ارشاد هیچ توجیه قانونی ندارد و اگر کسی با منطق جامعه شناسی و خشم‌های شهری آشنا باشد، می‌داند در تمام دنیا وقتی چنین اتفاقی می‌افتد، جامعه دچار فوران خشم اجتماعی می‌شود؛ انواع مشکلات از تورم و بیکاری تا عدم توزیع عادلانه و برابر مواهب سیاسی اقتصادی و فرهنگی را دلیل خشم انفجاری معترضین می‌داند. او معتقد است معترض دنبال فرصتی بوده تا اعتراض کند و با فوت مهسا امینی فرصت یافت.

عباس عبدی نیز، فوت مهسا امینی را سرریز نارضایتی‌های متعددی ازجمله فقدان رسانه مستقل، نبود رسیدگی مستقل قضایی، غیبت سازکار‌های مشارکت دهی جوانان همچون نهاد‌های حزبی و محدود شدن حکومتداری به تعدادی معدود توصیف می‌کند.

حامد حاجی حیدری تصریح می‌کند زودتر از این‌ها باید منتظر وقوع چنین اعتراضاتی می‌بودیم و ناکارآمدی اقتصادی دولت پیش که پیامد‌های دیرپایی دارد و به دولت کنونی نیز تسری یافته، نارضایتی‌ها را توسعه داده است.

نعمت الله فاضلی ماجرای اعتراضات را از زاویه نگاه به آینده تفسیر می‌کند و ریشه آن را در هراس عمومی از آینده زندگی و جامعه می‌بیند.

تحلیل محتوای ۱۰ مصاحبه با جامعه شناسان در مورد ناآرامی‌های اخیر
 اما سید محمود نجاتی حسینی، توسعه اعتراضات را حاصل انباشت انفجاری مطالبات نسلی و زنان و عقده‌های اجتماعی فرهنگی نسلی بویژه نسل جدید نسبت به عملکرد سیستم و شیوه و سبک زندگی روزمره می‌داند. او اعتراضات ۱۴۰۱ را متمایز و متفاوت از همه اعتراضات در سال‌های اخیر می‌داند و تصریح می‌کند این اعتراضات، از لحاظ جامعه شناختی، «پست مدرنیستی» (متنوع و متکثر و چند قومی، فرهنگی، زبانی، جنسیتی) و «فمنیستی» (زنانه گرا و زنانه محور و زنانه حضور با مطالبات زنانه) و «سکولاریستی» (فارغ از مطالبات دینی و دغدغه‌های دینی) و «رسانه‌ای شده» (استفاده گسترده از شبکه‌های اجتماعی مجازی و نیز قرارگرفتن خبر اعتراضات تحت پوشش خبری گسترده رسانه‌های جهانی و شبکه‌های رادیو تلویزیونی ماهواره‌ای فارسی زبان خارج از کشور) است.

در نظر مهدی رفیعی بهابادی، اما بی توجهی حکومت به اعتراضات و نارضایتی‌ها و تبدیل عصبانیت به خشم ریشه بروز توفنده اعتراضات است. از نظر او، مساله اعتراض‌های شهریور ۱۴۰۱ فقط حجاب و گشت ارشاد نیست. وی معتقد است هر اعتراض یک کاتالیزور دارد، به طور مثال در آبان ۱۳۹۸ کاتالیزور، مساله بنزین بود. در ۱۴۰۱، بحث کشته شدن مهسا امینی و مساله گشت ارشاد است، اما این‌ها فقط علت قریب هستند و باید دنبال علل اصلی بود.

همچنان که محمدرضا اخضریان کاشانی نیز فوت مهسا امینی را موجب یک فراخوان عمومی می‌شناسد؛ چیزی که در بیان محمد فاضلی در شکل یک جرقه بر خرمن انباشته نارضایتی‌های متعددی بویژه نارضایتی از کیفیت حکمرانی در ابعاد مختلف ترسیم می‌شود.

مجید بهستانی باور دارد اعتراضات، ریشه هویتی و فرهنگی دارد و نوعی محرومیت نسبی فرهنگی رخ داده است، اما مهدی جمشیدی از یک کمین سیاسی و امنیتی خارجی برای رقم زدن یک التهاب دامنه دار سخن می‌گوید.

عماد افروغ تصریح می‌کند علاوه بر موضوع حجاب، معترضان خواستار مقابله با فقر و نابرابری و انواع تبعیض اند؛ چیزی که به زعم عباس عبدی، علاوه بر مساله حجاب، به سررسید نقد مطالبات در محیط‌های اجتماعی همچون دانشگاه‌ها و ادارات و همچنین دادرسی‌های قضایی و انتخابات سیاسی مربوط می‌شود. از نظر نجاتی حسینی، برای نسل‌ها و گروه‌های جدید نوعی «دیده شدن اجتماعی» و «به رسمیت شناخته شدن سیاسی» و «به حساب آمدن حقوقی» از سوی سیستم و جامعه اهمیت دارد، ضمن آنکه مطالبه معترضان در شعار جهانی «زن، زندگی، آزادی» وجهی ایرانی پیدا کرده. نعمت الله فاضلی نیز مطالبه حضور آزاد و فعال زنان در جامعه را برجسته می‌کند. دامنه این مطالبات از دید مهدی رفیعی بهابادی غیر از آزادی‌های مختص زنان به آزادی‌های سیاسی و فرهنگی نیز کشیده می‌شود، همچنان که محمدرضا اخضریان کاشانی اعتقاد دارد حجاب و گشت ارشاد، تنها بهانه و زمینه‌ای است برای رهایی از سلطه پدرسالارانه‌ای که از خانواده آغاز می‌شود. او معتقد است معترضان، حکمرانی جدیدی می‌طلبند و نه ضرورتا حاکمانی جدید. در حالی که در نظر مجید بهستانی، معترضان به دنبال اعطای آزادی‌های بیشتر به زنان در جامعه است و مهدی جمشیدی نیز تاکید دارد که معترضین به دنبال بسیج افراد پرشمارتری هستند تا حرکت اعتراضی خود را گسترده نشان دهند.

قاطبه معترضان در نظر عماد افروغ، جوان و نوجوان هستند؛ همان‌هایی که مهدی جمشیدی و محمد فاضلی برای توصیف آنان از تعبیر «دهه هشتادی ها» استفاده می‌کنند و در توصیف مجید بهستانی و مهدی رفیعی بهابادی، افراد زیر ۲۱ سال بویژه دختران می‌آید. محمدرضا اخضریان کاشانی، معترضان را «تین ایجر»‌هایی از همه طبقات اجتماعی و به تعبیر خاص خودش «نسل چهارمی» می‌نامد، البته مهدی جمشیدی تاکید دارد شانه به شانه دهه هشتادی ها، مزدور‌های اجیرشده‌ای حضور دارند تا اعتراض را به سمت و سوی تخریب و هنجارشکنی بکشانند. خشم در تبیین مهدی رفیعی بهابادی، دال مرکزی است و در نتیجه هر کس خشمگین محسوب می‌شود و حاضر است هزینه اعتراض را بپذیرد، به خیابان آمده و معترض است. به لحاظ طبقاتی، نیز او این اعتراض‌ها را فقط طبقه متوسط نمی‌داند. همان گونه که در آبان ۹۸ هم طبقه پایین و متوسط همزمان حضور داشتند، در این اعتراض‌ها هم همین گونه است، چون نه اعتراض آبان ۹۸ فقط اقتصادی بود و نه اعتراض کنونی، فقط اجتماعی و فرهنگی و سیاسی است. همچون نعمت الله فاضلی که هر آنکس را که به شکلی ناراضی است، در اعتراض سهیم و حاضر می‌بیند. از ناراضیان فرهنگی مانند هنرمندان و ورزشکاران گرفته تا ناراضیان قومی و نسلی و جنسیتی به طور اخص زنان. عباس عبدی معترضان را فراتر از دهه هشتادی‌ها می‌خواند و نیرو‌ها و گروه‌های سیاسی را نیز در اعتراض جایابی می‌کند، اما حامد حاجی حیدری این نیرو‌ها و گروه‌ها را تنها در میان انتلکتوئل‌ها می‌یابد.

عماد افروغ تاکید دارد عدم واکنش به موقع نظام و عدم عذرخواهی، نخستین دلیل تبدیل اعتراض به آشوب است؛ چیزی که به دلیل نبود رهبری و سازمان سیاسی در میان آشوبگران، به جنگ فرقه‌ای کشیده شده است. او همچنین تاکید دارد اعتراض مدنی را در مدارس و دانشگاه‌ها آموزش نداده ایم و در جهت اصلاح روش‌های تنگ نظرانه کوشش نکرده ایم. این چشم انداز تاریک در نظر محمود نجاتی حسینی، سیاست خیابانی را روی صحنه می‌آورد و به رادیکالیسم (افراطی گری) و میلیتاریسم (نظامی گرایی) از سوی هر دو طرف منازعه منجر می‌شود. عباس عبدی نبود سازکار قانونی برای اعتراض مسالمت آمیز و فقدان رسانه آزاد و فضای باز سیاسی را برای طرح مطالبات جامعه پررنگ می‌کند؛ چیزی که در نظر مهدی رفیعی بهابادی چندان کارساز نیست.

تحلیل محتوای ۱۰ مصاحبه با جامعه شناسان در مورد ناآرامی‌های اخیر
محمدرضا اخضریان کاشانی در میانه دیدگاه عبدی و رفیعی بهابادی، هم نادیده گرفتن مطالبات دختران و زنان جامعه را در تبدیل اعتراضات به آشوب موثر می‌خواند و هم انسداد طرح مطالبات از مسیر‌های قانونی را. از نظر او با یک جنبش روبه روییم که مابه ازای بیرونی آن اعتراض خیابانی است. محمد فاضلی بی سامانی سیاسی در جامعه ایران را در تبدیل اعتراض به آشوب وزن می‌دهد. یکی از مشخصه‌های بی سامانی سیاسی، بی سازمانی است. در نگاه او، این جامعه سازماندهی درستی ندارد و برای مثال احزاب، اتحادیه‌ها و سایر تشکل‌های نمایندگی کننده گروه‌های اجتماعی در آن حضور پررنگی ندارند. چنین جامعه‌ای برای بیان خواسته هایش و ارائه مطالباتش ابزار مناسبی ندارد. خشونت، خروجی چنین وضعیتی به لحاظ ساختاری است. اما مهدی جمشیدی معتقد است تخریب، ساختارشکنی و هرج ومرج از ابتدا در برنامه ریزی معترضان بوده است و اساسا این پرسش وجهی ندارد.

عماد افروغ به صراحت تجدیدنظر در برخی روش‌ها را پیشنهاد می‌دهد و بر حل عملی برخی مشکلات مانند بیکاری و اشتغال و شکاف طبقاتی به عنوان یک پاسخ به مساله کارآمدی تاکید می‌کند. مهدی جمشیدی اصلاح طرح‌های اجتماعی به شکل تدریجی را در صورت عدم تعارض با شرع، ممکن می‌داند و روشنگری نهاد‌های مسئولی همچون نیروی انتظامی را در چنین رویداد‌هایی که با ثبات جامعه سر و کار دارد، خواستار می‌شود. در دیدگاه او، ما گرفتار «فقر روایت» هستیم و «زبان توضیح» مان دچار لکنت و اختصار است. از نیروی انتظامی انتظار می‌رفت و همچنان نیز می‌رود که هرچه بیشتر بگوید و توضیح بدهد و روشنگری کند و تصور نکند که کار میدانی، کافی است. علاوه بر این، او تصریح می‌کند برخی از «تخلف یک شخص» یا «سازکار‌های اجرایی معیوب»، نتایج کلی و عام می‌گیرند و قانون یا طرح را نفی می‌کنند. این قبیل گفته ها، غیرمنطقی و ناشی از جوزدگی است.

 عباس عبدی ضمن تاکید بر به رسمیت شناختن دیگران، تجدیدنظر بر اساس اصول عقلانی و منطقی را پیشنهاد می‌دهد. از نظر او آزادی رسانه‌ها بویژه صداوسیما، تغییر رویکرد‌های موجود در تطبیق قوانین با شرع و قانون اساسی، کنار گذاشتن سیاست رد صلاحیت‌ها و باز کردن راه برای مشارکت عمومی از جمله همین تجدیدنظر‌ها یا اصلاحات ضروری است. حامد حاجی حیدری حرکت چرخ دنده‌ها و پیستون‌های حکمرانی به سوی آنچه سایبرفضا می‌نامدش، توصیه می‌کند و تصریح می‌کند از این قرار، مردم سالاری نیز باید دگرگون شود و اصولا باید در آستانه شکل گیری نوعی «مردم سالاری دینی هرروزه سایبرفضایی» در کشور خود باشیم. با این حساب، نظام حکمرانی لازم نیست صبر کند و هر چهار سال یک بار رای مردم را دریافت کند.

نعمت الله فاضلی جز خلق تصویری روشن از آینده راهکاری نمی‌شناسد. «تصویر آینده»، چشم انداز مردم و جامعه و نظام حکمرانی از فرایند‌ها و روند‌ها و تحولات جامعه شان است؛ چشم اندازی که به افراد جامعه و نظام حکمرانی می‌گوید از کجا آمده اند، چگونه اند و به کجا می‌روند. نعمت الله فاضلی معتقد است انقلاب اسلامی در ابتدای شکل گیری اش «تصویر آینده»‌ای را خلق کرد که از سویی بر ایده مهدویت استوار بود و از سوی دیگر با همه تعارضاتش با مدرنیته، پذیرای بسیاری از عناصر آن، چون علم، فناوری، تفکیک قوا، حاکمیت قانون، ایجاد رفاه و توسعه نهاد‌های مدرن بود. تصویر آینده در دهه‌های گذشته شکل نگرفت و دائم از آینده‌ای که در ۵۷ ترسیم شده بود، مصرف شد. این تصویر نتوانست همگام با تحولات و مقتضیات نسل‌های جدید به روز شود. نسل‌های جوان‌تر از سنت، تاریخ و فرهنگ سیاسی رسمی گسیخته اند؛ نتوانسته و نخواهند توانست با میراث فرهنگی و سیاسی حکومت ارتباطی معنادار و سازنده برقرار کنند؛ زیرا تصویری از آینده ندارند. از نظر او، در تصویر آینده رسمی و حاکم بعد از انقلاب، انسان مطلوب، پذیرفته و برخوردار، انسان انقلابی، مومن و وفادار به ارزش‌های انقلابی، سیاسی و دینی است و سایرین، جای شایسته و بایسته خود را نمی‌یابند. در نتیجه انسان‌ها گسیخته شده و در قطب‌های متضاد و متعارض قرار گرفته اند: مومن و غیرمومن، انقلابی و غیرانقلابی، موافقان و مخالفان، سنتی و مدرن و حزب اللهی و غیرحزب اللهی. در پایان، از نظر او، نظام حکمرانی می‌تواند تصویر آینده‌ای خلق کند که برطرف کردن گسیختگی‌ها مساله بنیادین آن باشد. تصویر آینده نو، اگر سازنده، عادلانه، انسانی، اخلاقی و مبتنی بر پذیرش و رسمیت بخشی به زمان ها، مکان ها، انسان‌ها و فرهنگ‌ها باشد، فردای اعتراضات، فردای نو خواهد بود. در غیر این صورت، شعله‌های خشم و اعتراض هم فروکش شود، رخداد دیگری در پی خواهد آمد و بار دیگر خیابان‌ها شعله ور می‌شوند.

محمود نجاتی حسینی معتقد است باید سیاست گفت و گویی را به جای سیاست خیابانی ترسیم و ترویج کرد. بنای سیاست گفت و گویی لزوما حضور در خیابان نیست، بلکه به ضرورت گفت و گوی میان مردمان با حکومت برای رفع منازعه و رسیدن به مصالحه و تفاهم و توافق تاکید دارد. در دیدگاه او، آنچه شایسته ایران اسلامی به عنوان یک جامعه پویا و پایا است، سیاست و رویه «قانونی کردن فرهنگ اعتراضات مدنی مسالمت آمیز شهروندی وفق قانون اساسی» است؛ بنابراین، چون این سیاست منطبق بر قانون اساسی است و این قانون میثاق بین مردم و حکومت است و یک قرارداد اجتماعی معتبر و موثق و لازم الاجرا از سوی طرفین یعنی مردم وحکومت؛ عمل به آن نه تنها هیچ خدشه‌ای به سیستم و جامعه وارد نمی‌آورد بلکه به بازتولید پویایی ایران اسلامی نیز می‌انجامد.

از نظر مهدی رفیعی بهابادی، مسئولان باید اثربخشی قوانین قبلی وضع شده در مواردی مانند گشت ارشاد را بررسی کنند و تجدیدنظر در سیاست‌ها را عقب نشینی ندانند. او معتقد است این کار می‌تواند به یافتن راهی برای تاثیرگذاری واقعی مردم بر رفتار حکومت و نه فقط نمایش از طریق رویه‌های مشروع یاری رساند. اما در نظر محمدرضا اخضریان کاشانی، مسئولان هنوز تصویر درستی از ناآرامی‌ها ندارند و باید در فرایند حکمرانی، مطالبات را درست مورد شناسایی و تحلیل قرار دهند و گام نخست آن است که در جهت اصلاح فهم مسئولان از اینکه این اعتراضات یک شورش صرفا تحریک شده توسط دشمنان خارجی نیست، کوشید. او معتقد است اگر در قالب جنبش با موضوع برخورد شود و نه شورش، آنگاه متوجه ضرورت اصلاح فرایند حکمرانی می‌شویم. موضوعی که در تبیین محمد فاضلی، به عنوان دال مرکزی خودنمایی می‌کند. او تاکید می‌کند دو گام نخست این است که اولا حکومت بحران را بپذیرد و ثانیا جامعه به قواعد «تغییر قواعد» مجهز شود. این موضوع اتفاقا در نظر مجید بهستانی نیز ضروری است. همچنان که او تصریح می‌کند شیوه اعمال قدرت باید تغییر کند، چرا که یک سیستم عاقل در کنار تسلط روی اهداف ثانویه و تمرکز روی استراتژی‌ها و تکنیک‌ها و برنامه‌ها باید به فکر همسان سازی و تطابق باشد.

​​​​​​​دکتر محمد رستم پور (مدیر دفتر پژوهش و بررسی‌های خبری ایرنا)

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت مگیران، تاریخ انتشار: ۱ آذر ۱۴۰۱، کدخبر: ۴۳۵۹۷۸۲، www.magiran.com
اخبار مرتبط
برچسب ها: اعتراض به فوت مهسا امینی ، ایران زخمی از تحریم ، تحلیل ریشه های اعتراضات پاییزی ایران ، ریشه اعتراضات 1401 ایران ، مطالبات معترضان 1401 ، مطالبات مردم از دولت چیست؟ ، تفاوت ناآرامی های اجتماعی 1401 با دیگر اعتراضات ، تحلیل عماد افروغ از اعتراضات فوت مهسا امینی ، عدم توزیع عادلانه و برابر مواهب سیاسی اقتصادی و فرهنگی ، خشم جامعه نسبت به نابرابری های سیاسی اقتصادی و فرهنگی ، سرریز نارضایتی های جامعه در موارد مختلف ، ناکارآمدی اقتصادی دولت ریشه اعتراضات مردمی ، نعمت الله فاضلی ، حامد حاجی حیدری ، عباس عبدی ، عماد افروغ ، هراس عمومی از آینده زندگی و جامعه ، سید محمود نجاتی حسینی ، انباشت انفجاری مطالبات نسلی و زنان ، عقده‌های اجتماعی فرهنگی نسلی ، مهدی رفیعی بهابادی ، بی توجهی حکومت به اعتراضات و نارضایتی‌ها ، تبدیل عصبانیت به خشم در اعتراضات1401 ، محمدرضا اخضریان کاشانی ، مجید بهستانی ، محمد فاضلی ، نارضایتی از کیفیت حکمرانی در ابعاد مختلف ، مطالبه حضور آزاد و فعال زنان در جامعه ، تبدیل اعتراض به آشوب ، نبود سازکار قانونی برای اعتراض مسالمت آمیز ، نادیده گرفتن مطالبات دختران و زنان جامعه ، مردم سالاری دینی هرروزه سایبرفضایی ، گفت و گوی میان مردمان با حکومت برای رفع منازعه ، قانونی کردن فرهنگ اعتراضات مدنی مسالمت آمیز شهروندی وفق قانون اساسی ، دیدگاه جامعه شناسان درباره ریشه اعتراضات اخیر ، تحلیل اعتراضات 1401 ، زمینه یابی اعتراضات1401 ، زمینه یابی اعتراضات بعد از مرگ مهسا امینی
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین