شعار سال: با وجود اینکه رضا داوری اردکانی همواره به استقبال نقد سخنان خود میرود و به سوی منتقدان خود آغوش باز میکند، ادب و متنانت او موجب شده توهینهای بیامان سروش را بیپاسخ بگذارد، گرچه بسیاری از اهالی اندیشه در روزهای اخیر ضمن اظهار تأسف از سخنان سروش، لحن ناصواب و اطلاع ناتمام او از محتوای نشست را نکوهیدهاند.
در هفته گذشته همایشی دو روزه با عنوان «داوری در ترازوی داوری» درباره اندیشهها و نظریات و آثار رضا داوری اردکانی، برگزار شد و قریب ۵۰ نفر از محققان و اساتید حوزوی و دانشگاهی به نقد و بررسی دیدگاههای این استاد فلسفه پرداختند که طبیعتا برخی به نقد آرای او پرداختند و برخی با رویکردی همدلانه به توصیف آرا و اندیشههای وی بسنده کردند.
چندی پس از برگزاری این همایش عبدالکریم سروش با انتشار نامهای به شدت به برگزاری این همایش انتقاد کرد و با بدترین الفاظ پیرامون رضا داوری اردکانی سخن گفت. در ابتدای این نامه چنین آمده است: «در خبرها آمده بود که پژوهشگاهیان، موجودِ … را که نه آبروی علمی دارد، نه سیاسی، در میزان «داوری» نهادهاند، از جلالت قدر و نفاست نفسش سخن راندهاند، و تفکّر و تذکّر را دو خصلت ممتاز وی برشمردهاند! دخترش، نگار داوری، را هم فراخواندهاند تا در ثنای پدر خطابه بخواند و او را نه در میزان داوری که بر سریر سروری بنشاند.» سروش در این نامه مفصل، سیلی از اتهامات و توهینها از جمله متفکرنما، بیآبرو، سفله، مزدور، بیحریت، ذلیل، هتاک و ... را به رضا داوری اردکانی نسبت داده است که حتی بازنشر بسیاری از آنها دور از اخلاق است.
توهین عبدالکریم سروش به داوری اردکانی محدود به همین مورد نبوده و وی چند سال قبل نیز متن توهینآمیز دیگری خطاب به داوری منتشر کرد که در بخشی از آن چنین آمده بود: «چنین مینماید که از دکتر رضا داوری اردکانی، دعوتی به عمل آمده است تا در «نشست علم دینی» شرکت کند و داوری عذر آورده است که نه خود بدانجا میرود، نه کسی را میتواند بفرستد، چرا که «این بحث سی سال است که به نتیجه نرسیده است و به نظر نمیرسد که در آینده نیز به نتیجه برسد»! وی آنگاه دلیل خود را چنین میآورد که «وصف دینی نمیتواند صفت ذاتی علم باشد» و میافزاید که «فقه و اصول فقه و حدیث و تفسیر و کلام و حتی فلسفه اسلامی در زمرهی علوم اسلامی هستند، ولی علمهای دیگر… با روش خاص به تحقیق در مسایل خاص خود میپردازند و ملاک درستی و نادرستیشان رعایت روش است. هیچ علمی را با ملاک بیرون از آن نمیتوان سنجید.» این سخنان را اگر کسی جز چهره ماندگار فلسفه و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و رییس فرهنگستان علوم و استاد برجستهی فلسفهی دانشگاه تهران و صاحب نشان درجه یک علمی کشور گفته بود، لاحول میخواندم و «اذا مرّو باللغو مرّوا کراماً» گویان از آن درمیگذشتم. لکن، چه جای تساهل است؟ وقتی اعظم فلاسفه قوم که نور چشم نظام، «فیلسوف فرهنگ»، مدافع ولایت افلاطونی و قهرمان غربستیزی و سینهچاک اسلام ولایی، نامهای سرگشاده مینویسد، آیا نباید از آن رازگشایی کرد؟!»
نقدی بر پرخاشگری عبدالکریم سروش نسبت به داوری اردکانی
این سخنان در حالی بیان شده است که بسیاری از اساتید فلسفه و علوم انسانی حریت فکری و عمق اندیشه رضا داوری را ستودهاند. برای نمونه، سیدمصطفی محققداماد در توصیف داوری چنین میگوید: «مقام والای علمی و فلسفی و فرهنگی جناب استاد داوری اردکانی بر اهل فضل و دانش و فرهنگ پوشیده نیست. ما هر دو فرزند کویر و اهل یزد هستیم و سابقه آشنایی بنده با ایشان و خانوادهشان بسیار طولانی است. آنچه که در سالیان دراز دوستی و همکاری با استاد داوری برای من همواره جالب بوده، این است که من عالم، فیلسوف، فقیه، ادیب و اصولی زیاد دیدهام، اما کسی که بین این دانشها با اخلاق و ادب جمع کند، به شدت کم دیدم و گزاف نمیگویم که دکتر داوری دانش و علم و حکمت را با اخلاق و ادب قرین ساخته است و به قول حافظ: اینکه میگویند آن خوشتر ز حسن/ یار ما این دارد و آن نیز هم. درباره ویژگیهای بارز علمی و شخصیت ممتاز اخلاقی استاد داوری قبلاً در جلسات بزرگداشت ایشان صحبت کردهام. درباره شخصیت اخلاقی او همین را بگویم که داوری مستفیض به فیض رب است. اما درباره مقام والای فکری او میتوانم بگویم که داوری متفکری دردمند و دانشمندی فاضل، جامع، پرکار و به روز و به معنای واقعی یک فیلسوف است.»
با وجود اینکه رضا داوری اردکانی همواره به استقبال نقد سخنان خود میرود و به سوی منتقدان خود آغوش باز میکند، ادب و متانت او موجب شده توهینهای بیامان سروش را بیپاسخ بگذارد؛ گرچه بسیاری از اهالی اندیشه در روزهای اخیر ضمن اظهار تاسف از سخنان سروش، لحن ناصواب و اطلاع ناتمام او از محتوای نشست را نکوهیدهاند.
سایت عصر ایران در یادداشتی به قلم هومان دوراندیش و در واکنش به نامه سروش آورده است: «یکی از نزدیکان دکتر سروش چند سال قبل برای من تعریف میکرد که فلان شخص، که گویا نزد دکتر احترام ویژهای داشته، از دکتر انتقاد کرده که چرا علیه این و آن چنین نامههای تندی مینویسی و هر کس هر چه در نقدت میگوید، با چنین خشمی جوابش را میدهی؟
خلاصه اینکه، آن فرد مقبول از سروش خواسته بود که ترک عادت کند. اما سروش در جوابش گفته بود: «نمیتوانم. از پس خودم برنمیآیم.»
این ادب و ادبیات سروش که دامن همه را هم میگیرد، از رضا داوری تا گلشیفته فراهانی، ظاهرا علتی جز این ندارد که دکتر از پس خودش برنمیآید! مولانا هم گفته اگر خارهای وجودت را در جوانی ریشهکن نکنی، در پیری بعید است از پس کندن آنها برآیی؛ و جالب است که دکتر سروش سالهاست مولانا درس میدهد، اما گوشش به پند مراد خودش هم پنبه بوده.
همین الان اگر به کانال تلگرام سروش سری بزنیم، فایلهای صوتی تدریس مثنوی و کیمیای سعادت را میبینیم. اینکه صبح اخلاقِ غزالی و عرفان مثنوی را تدریس کنیم و شب یک پیرمرد ۹۰ ساله را به توپ فحش ببندیم، عجیب نیست؟...»
سید عبدالجواد موسوی؛ شاعر، نویسنده و روزنامهنگاری که از ارادتمندان خاص داوری اردکانی است در یادداشت کوتاهی در صفحه شخصی خود نوشت: «دکتر سروش برای هزارمین بار دست به قلم شده و به دکتر داوری حسابی بد و بیراه گفته ادبیاتش هم (..) سالهاست که دیگر در دعوای بزرگان شراکت نمیکنم و اگر استعدادی داشته باشم از همه آنها میآموزم، اما این پرسش حقیقتا عذابم میدهد که چطور میشود آدمی دعوی مولاناشناسی و عرفان پژوهی داشته باشد، اما وجودش اینقدر آکنده از نفرت و کینه باشد. برای دکتر داوری عمری بلند و باعزت آرزو میکنم و برای دکتر سروش قلبی مهربان و بزرگ.»
رضا داوری کیست؟
در معرفی مختصری از او که در تارنمای شخصیاش بیان شده است چنین میخوانیم: «رضا داوری اردکانی فیلسوف و متفکر ایرانی و استاد بازنشسته گروه فلسفه دانشگاه تهران است. داوری اردکانی از بدو تأسیس فرهنگستان علوم عضو پیوسته فرهنگستان علوم است و از سال ۱۳۷۷، ریاست این فرهنگستان را بر عهده دارد. او بیش از شصت عنوان کتاب در حوزههای مختلف فکر و اندیشه و علم منتشر کرده و از چهرههای شاخص در حوزه نظریهپردازی فرهنگی و علمی و اندیشه فلسفی ایران بهشمار میآید. بسیاری او را فیلسوف فرهنگ نام نهاده اند.
داوری متخلق به فلسفه و آداب آن و مدافع جدی فلسفه است و از هیاهو گریزان است. آثار او پرسش محور است. از نگاه داوری اردکانی مهمترین درماندگی بشر نبود تفکر است و دغدغه او ردیابی همین درماندگی در فلسفه و فرهنگ است. او علیرغم بحث از اندیشه سیاسی به شدت از سیاست عملی و دادن پند و اندرز سیاسی گریزان است. داوری اردکانی در سالهای اخیر به مقوله توسعه و توسعهنیافتگی پرداخته است، چراکه میپندارد سرنوشت بشر معاصر به توسعه وابسته شده است.»
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری ایکنا، تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۴۰۲، کدخبر:۴۱۴۷۳۸۳، iqna.ir