شعارسال: هفت ساعت و زنگ بیداری ﮐﻪ ﺑﺸﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧرافات ﭼﻨﺪﯾﻦ هزار ساله اش رهانید را میتوان متنی تقابلی از درگیری شناخت مبتنی بر موج دوم (شناخت دینی) با شناخت موج سوم (شناخت علمی) دانست. این در حالی است که بشر وارد موج چهارم شناخت خود یعنی شناخت برپایه ترکیب علم- دین، شده است.
۱- ﺍﻭﻟﯿﻦ زنگ ﺭﺍ ﮐﻮﭘﺮﻧﯿﮏ در ۱۵۵۰ میلادی ﻧﻮﺍﺧﺖ. ﺍﻭ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ؛ “ﺯﻣﯿﻦ ﻣﺮﮐﺰ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ” ﻧﯿﺴﺖ بلکه ﺳﯿﺎﺭهﺍﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﺮﺩ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻣﯽ چرخد.
۲- دومین زنگ را نیوتن در ۱۷۰۰ میلادی نواخت: او نشان داد که هیچ نیروی غیبی و هوشمندانهای موجب سقوط اجسام و حرکت سیارات و شهابها و کهکشانها نمیشود، بلکه تمام اینها به سبب نیروی جاذبه است.
۳- سومین زنگ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻭﯾﻦ در ۱۸۵۰ میلادی ﻧﻮﺍﺧﺖ: او ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﻪ؛ "ﺍﺷﺮف ﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺕ" ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﻣﯿ ﺸﺪ، نشان ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﺍﺧﺘﻼﻓﯽ ﺑﺎ ﺳﺎﯾﺮ ﺟﺎﻧﺪﺍﺭﺍﻥ ندارد و در اثر تغییر و تکامل موجودات دیگر به وجود آمده است.
۴- چهارمین زنگ را نیچه در ۱۹۰۰ میلادی نواخت. او گفت: که هیچ نجات دهنده در عصر حاضر به غیر از انسان وجود ندارد. تنها انسان است که میتواند حاکم بر سرنوشت خود باشد.
۵- پنجمین زنگ ﺭﺍ ﻓﺮﻭﯾﺪ در ۱۹۲۰ میلادی ﺯﺩ: ﺍﻭ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ، عقل کل نیست، ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺑﺸﺮ ﺳﺮﭼﺸﻤﻪ ﻣﻬﻢ ﺗﺮﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺁﻥ علم و شناخت اوست. فروید تابوی سکس را نیز شکست و ثابت کرد که سرکوب جنسی منشاء بسیاری از بیماریها و ناهنجاری هاست.
۶- ششمین زنگ را راسل در ۱۹۵۰ میلادی نواخت. او به ما آموخت: ''از اینکه عقیدهای متفاوت با اکثریت داشته باشید نترسید. بسیاری از عقاید که امروز مورد قبول اکثریتاند، زمانی مورد مخالفت اکثریت مردم بوده اند. اگر صدها میلیون نفر هم عقیده احمقانهای داشته باشند، باز هم آن عقیده احمقانه است. ''
۷- هفتمین زنگ را؛ ویروس کرونا در سال ۲۰۲۰ نواخت. کرونا به ما آموخت که “دوران معجزه”سپری شده و تنها راه “رفاه و تندرستی” انسان، علم و دانش اوست. او به ما آموخت که ستایشگاه و حرم و معبد، رهبران دینی در عصر حاضر و هیچ نیروى غیبى دیگری نمیتوانند معجزه کنند و جایگزین علم و دارو شوند. هیچ بیمار کرونایی در مسجد، کلیسا و کنیسه بستری نشد، بلکه به بیمارستان و مرکز “ علم پزشکی” روانه گردیدند.
همانگونه که ملاحظه میگردد در متن بالا، به راحتی شاهد تقابل شناخت علمی محدود با استبداد شناخت دینی عجین شده با خرافات هستیم. هر دو راست میگویند و هر دو نگاه دارای اشتباه هستند. هنر در ترکیب متوازن و عقل پایه این دو شناخت با یکدیگر است (موج چهارم).
حجتالاسلام دکتر قربانی مقدم در سایت خود، اقدام به پاسخ دهی به هفت بند فوق الذکر نموده است. وی میگوید تردیدی نیست که علم برای کمرنگ شدن خرافات تلاش زیادی کرده است، همانطور که دین و پیامبران هم در همین راه کوششهای فراوانی کردند، اما متاسفانه خرافات هنوز باقی است (ناگفته نماند که نگاه ایشان هم نگاهی تقابلی بین علم و دین بوده و با شناخت موج چهارمی فاصله دارد).
* در مورد بند اول: آنچه کپرنیک در سال ۱۵۵۰ ثابت کرده، پیش از آن و در آیات متعددی از قرآن کریم مورد اشاره قرار گرفته است؛ و البته پیشرفتهتر بیان شده، چون کپرنیک و حتی دانشمندانی که نظریه او را دنبال کردند مانند کپلر و گالیله اگرچه اثبات کردند زمین دور خورشید میگردد، اما گمان میکردند که خورشید ساکن و ثابت است درحالیکه که خورشید هم حرکت انتقالی دارد.
* بند دوم و ششم نیز نه تنها با آموزههای دینی منافات ندارد، بلکه پیش از راسل در کلام بزرگان دینی مطرح شده است.
* بند سوم یعنی نظریه داروین نیز نه تنها با اشرف مخلوقات بودن انسان منافات ندارد (چون بوجود آمدن از فرایند تکامل دلیلی برای اشرف مخلوقات بودن انسان نیست) بلکه تنها یک نظریه بود که هیچگاه در عالم علم نیز امر قطعی شمرده نشده بلکه امروزه اکثر نظرات بر خلاف آن است.
* بند چهارم، ادعای نیچه نیز یک ادعای صرف است و هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که مثلاً عدالت یک ارزش نسبی است و زمانها و مکانها متفاوت میشود.
* بند پنجم، اینکه بسیاری (نه همه) از رفتار و گفتار انسان از ضمیر ناخودآگاه سرچشمه میگیرد صحیح است و در قرآن هم تایید شده (کلٌ یعمل علی شاکلته)، اما اولا خود ضمیر ناخودآگاه از رفتارهای اختیاری انسان ساخته میشود، ثانیاً تاثیر ضمیر ناخودآگاه در حال طبیعی است، ولی انسان میتواند، اراده خود را بر آن حاکم کند.
* بند هفتم، درحالیکه علم هنوز به دنبال کشف داروی بیماری کرونا است (و ان شاء الله بزودی موفق شوند) بسیاری از مبتلایان با توسل و دعا از شر این ویروس منحوس نجات یافته اند.
شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت قربانی مقدم، تاریخ انتشار: 15خرداد1399، کدخبر:-، https://ghorbanimoghadam.ir/