شعارسال: زبان مادری هویت، کیستی و دارائی هر فرد و قومی میباشد و میتوان گفت که قسمتی از وجود آدمی است. انسانی که از زبان مادری خود جدا شود یعنی از مدنیت، فرهنگ، هویت و کیستی و به طور کلی از وجود خود جدا میگردد.
«فردینان دو سوسور» زبانشناس سوئیسی بعد از سالها تحقیق و مطالعه، به این نتیجه دست یافت که در دنیای مدرن، زبان، تنها یک وسیله ارتباطی بین انسانها نیست، بلکه زبان پدیدآورنده دنیا و هستی میباشد و در شکلگیری شخصیت افراد نقش مهمی دارد. فردی که از زبان مادری خود محروم باشد گرچه میتواند به وسیله سایر زبانها با دیگران ارتباط برقرار کند، اما هیچگاه نخواهد توانست تا احساسات خود را، با وسیله ارتباطی به غیر از زبان مادری خود بیان کند. دنیای هر انسانی بر اساس زبان مادریاش شکل میگیرد. دنیای ما آذربایجانیها نیز بر اساس شاخصههای هویتی و فرهنگی منشعب از «زبان ترکی» شکل گرفته است و اگر این زبان از ما گرفته شود، در واقع شخصیت و هویت مان را باختهایم. دو سوسور میگوید اگر میخواهید یک انسان را نابود کرده و از بین ببرید، کافی است زبان مادریاش را از او بگیرید.
فارغ از اینکه زبان واسطهای جهت ارتباط و انسیت میان انسانها بوده و افراد احساسات، غمها، شادیها و تمامی حوادث تاریخی را به وسیله زبان به انسانها و ملتهای دیگر منتقل میسازند، زبانشناسان بعد از سالها تحقیق به این نتیجه رسیدهاند که زبان در وجود انسان به منزله یک سیستم دارائی میباشد و وقتی در این ویژگی مهم زبان تامل کنیم به اهمیت و ارزش بسیار بالای زبان مادری پی خواهیم برد.
زبان در نزد ملتها و دولتها از جایگاه رفیعی برخوردار است به طوری که برای حفظ و ترویج زبان سالانه از سوی کشورهای مختلف میلیاردها دلار بودجه در نظر گرفته میشود و اقدامات فراوانی از جمله تاسیس فرهنگستانها، حمایت از مطبوعات، ایجاد شبکههای تلویزیونی و رادیویی و… انجام میشود. این نشانگر آن است که زبان مولفهای است که در حیات یک کشور و یک ملت نقش بزرگ و پررنگی را ایفا میکند. اینگونه نیست که زبانها به خودی خود زنده مانده و به حیات خویش ادامه دهند، بلکه میبایست به آنها اهمیت داده شده و به صورت آکادمیک و علمی در میان گویشورانشان تدریس شوند، دارای مطبوعات فعال و فرهنگستان، برنامه های فرهنگی هم چون تئاتر، کنسرت های موسیقی، شبکههای تلویزیونی و رادیویی و… باشند.
مصطفی ملکیان، فیسلوف اخلاق و پژوهشگر برجسته علوم انسانی معتقد است، وقتی ما زبان مادری را از انسانها دریغ میکنیم، بر وفق همه نظامهای ارزشگذاری، مرتکب خطا میشویم. یعنی هم از لحاظ نظام ارزشگذاری حقوقی، هم از لحاظ نظام ارزشگذاری اخلاقی، هم از لحاظ نظام ارزشگذاری زیباییشناسانه و هم از لحاظ نظام ارزشگذاری مصلحتاندیشانه یعنی در همه نظامهای ارزشگذاری اجازه نداریم زبان مادری دیگران را از آنها بگیریم یا محدودیت برای کاربرد زبان مادری آنها ایجاد کنیم.
دکتر محمد باقر کریمی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی تبریز نیز بر این باور است که وقتی زبان یک قوم به موازات پیشرفت ها در عرصه های مختلف عمومی و علمی در دنیای امروز که فرکانس تغییرات در آن بسیار زیاد هست، درجهت ظرفیت سازی برای کسب قابلیت حمل آن دستاوردهای جدید به روز نمی شود، علاقه مندی در بین متکلمین آن زبان برای استفاده از آن زبان کم می شود؛ چرا که این زبان سودمندی خود را به عنوان یک زبان زنده در دنیای جدید از دست داده است. و بدین ترتیب یک زبان بیش از پیش تضعیف شده و با از دست دادن جایگاه کاربردی خود به عنوان یک زبان غیررسمی به گوشه انزوا می رود. در چنین شرایطی نسل های آینده آن قوم با بیگانه شدن با زبان مادری خود، کلید یک فرهنگ غنی را که در طول صدها و هزاران سال تکامل یافته بود، گم می کنند. نتیجه اینکه چنین نسلی پشتوانه فرهنگی خود را از دست داده و در مواجهه با فرهنگ های مهاجم (تهاجم فرهنگی) بدلیل ناآشنا بودن با فرهنگ ملی و محلی خود با خلاء روبرو شده و به شدت تحت تاثیر فرهنگ مهاجم قرار می گیرند و بدون مقاومتی خود را می بازند. از این حیث زنده نگه داشتن زبان مادری یک قوم، یعنی زنده و فعال نگه داشتن ارتباط نسل های جدید با گنجینه غنی فرهنگی آن قوم، که برای نسل جدید غرور و اعتماد به نفس ایجاد کرده و باعث می شود آنها در مواجهه با چالش های فرهنگی با تکیه بر میراث گذشتگان خود از موضع قدرت و به صورت فعال وارد شوند نه از موضع ضعف و انفعال.
برای حفظ و تقویت یک زبان، علاوه بر آموزش آن و نیز بکارگیریش در رسانه های مکتوب باید در جهت گستردن دامنه لغات و همچنین بهبود، تسهیل و تدقیق رسم الخط آن زبان تلاش کرد و از این طریق باعث رونق، پویایی و بالندگی آن زبان شد. از این رو علاوه بر امکان پذیر شدن آموزش زبان در مراکز رسمی آموزشی، به وجود یک مرکز نیاز می باشد تا استانداردسازی رسم الخط، یکپارچه کردن واژه سازی، نظارت برتعامل زبان با زبان های هم زیست و مقابل و نیز هماهنگ کردن متکلمین آن زبان که ممکن است در نواحی مختلف و به صورت پراکنده ساکن باشند را برعهده بگیرد که در کشورما این مراکز با نام فرهنگستان شناخته می شوند.
بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ و روی کارآمدن دکتر روحانی رئیس جمهور و انتخاب استاندار آذربایجان شرقی، اسماعیل جبارزاده نیز در مراسم تودیع خود گفت: «من مامور دولت هستم و آمده ام تا وعده های انتخاباتی آقای روحانی را عملی کنم.»
اما بعد از گذشت نزدیک به دو سال از روی کار آمدن دولت، این موضوع به دغدغه مسئولان فرهنگستان زبان و ادب فارسی تبدیل شد، تا جایی که حداد عادل رئیس این فرهنگستان را به تبریز کشاند تا مخالفت صریح خود را اعلام کند و در هدف خود راسخ بود و توانست مانع از تاسیس فرهنگستان زبان و ادب ترکی آذربایجانی شود و تنها به تاسیس بنیاد فرهنگ و هنر ترکی ابراز رضایت کرد تا اینکه کسی در این خصوص اظهار نظر نکرد و در جریان سفر حجت الاسلام یونسی، دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقوام و اقلیت های دینی و مذهبی به تبریز این موضوع به کلی منتفی شد چرا که وی در گفت و گویی اذعان داشت: طرح موضوع فرهنگستان زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی از ابتدا اشتباه بود.
حبیب شیریآذر از اعضای شورای اسلامی شهر تبریز بعد از این اظهارات و در صحن علنی شورا، با انتقاد از مخالفتهای صورت گرفته برای ایجاد فرهنگستان زبان ترکی گفته بود: به نظر میآید شبه متولیان فرهنگی که با ایجاد این فرهنگستان مخالفت میکنند معتقد به سیاستهای غلط و فرهنگ ستیزانه دوران رضاخان هستند. افرادی که میگویند نگرانیم باید بدانند جای هیچ نگرانی وجود ندارد و نگران چنین مسائلی نباشند. در آذربایجان پان ترکسیم نداریم اما ظاهرا در اقوام دیگر پان وجود دارد که می خواهند فرهنگستان را به عنوان فرهنگ غالب نشان دهند.
شاید حکایت زیر به خوبی داستان وعده های رئیس جمهور در خصوص تاسیس فرهنگستان زبان ترکی، و بهانه تراشی های صورت گرفته از سوی محافل مختلف در جهت عدم تحقق این امر را بازگو نماید:
روزی فردی به خانه ملانصرالدین رفته و به وی گفت: یا شیخ برای آوردن هیزم از جنگل، به چهارپایی نیاز دارم، لطفا الاغت را یک روز در نزد من به امانت بگذار.
ملانصرالدین گفت: ای دوست، به والله میدادم، ولی رنگ الاغ من سیاه است!
مرد گفت: خوب سیاه باشد، مگر چه اشکالی دارد؟
ملانصرالدین گفت: اشکالش این است که نمیدهم!
مرد گفت: نمیدهی نده! اما سیاه بودن الاغ هیچ ربطی به عدم تمایل تو ندارد.
ملانصرالدین گفت: چرا ندارد!؟ برای «بهانه تراشی» رنگ هم دخیل است!
مشکل اصلی آنجاست که از یک سو این وعده در حد حرف بوده و جنبه عملی به خود نگرفته و از سویی بدون هیچ دلیل و برهان عقلی و منطقی از سوی برخی مسئولین امر، به این موضوع یعنی تاسیس فرهنگستان زبان ترکی نگاهی امنیتی و خطرناک با توهماتی تجزیه طلبانه نگریسته می شود بدین ترتیب برخی به اشتباه تصور می نمایند که اگر قدمی در جهت اجرای اصلی ۱۵ قانون اساسی بردارند مردم به سمت وحدت شکنی و تجزیه طلبی و مواردی از این دست خواهند رفت در حالیکه تلقی چنین رفتاری کاملاً اشتباه، غیر منطقی، غیر موجه و غیر عقلانی می باشد.
لازم و ضروری است تا دولت یازدهم که با شعار تدبیر و امید و با کلید واژه اعتدال گرایی بر اساس آرای قاطع همین مردم پا به عرصه خدمت و حاکمیت گذاشته است، تمام کوشش و هم و غم خود را معطوف به اجرای اصل ۱۵ و بقیه اصول معطل مانده قانون اساسی نماید و تا وقت و فرصت در دست می باشد این اصول را اجرایی و نسبت به برآوردن انتظارات و خواستهای به حق مردم که وعده اجرای آن بارها از سوی رئیس جمهور داده شده است اقدام نماید و دوم اینکه نمایندگان مردم استانهای ترک زبان در مجلس شورای اسلامی اقدام لازم و اساسی را در خصوص تأسیس فرهنگستان زبان و ادب ترکی از طریق هماهنگی با شورای عالی انقلاب فرهنگی که متولی اصلی صدور مجوز تأسیس و فعالیت فرهنگستانها می باشد معمول دارند.
استانداران آذربایجان نیز میبایست برای این مهم هدف گذاری و برنامه ریزی دقیق انجام دهند تا در زمان مقبولی این کار به انجام رسد، چرا که به اندازه ی کافی این کار، دیر شده است. همچنین بر همه مسئولین ملی و محلی، اندیشمندان، فعالین فرهنگی، متولیان و … که دغدغه یک آذربایجان زنده و با نشاط و به تبع آن یک ایران سربلند را دارند فرض هست که برای تحقق این امر همه ظرفیت و قدرتشان را به کار گیرند تا موجب خرسندی و امید دوستان و موجب یأس و ناامیدی دشمنان و بدخواهان این سرزمین شوند.
مطابق با فرمایشات مقام معظم رهبری، «آذربایجان، سر ایران است»، اما سری که زبانش رفته رفته رو به انزوا و نابودی نهاده و مردم انقلابی این خطه، به سبب عشق به زبان مادری خود و در راستای حفظ و حراست از این میراث گرانبها و کهن نیاکان خود، در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، خواستار تاسیس فرهنگستان زبان ترکی با هدف غنای فرهنگی هرچه بیشتر آذربایجان و در نتیجه ایران عزیز بوده و این یکی از مطالبات مهم این مردم شهید پرور از دولت و دیگر ارگان ها میباشد.
با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری صبح امید-تاریخ انتشار :7اردیبهشت 1394 - www.sobhomid.com