*اردوگاه اصولگرایان
پای صحبتهای اغلب فعالان سیاسی اصولگرا که بنشینید، در پاسخ به این پرسش که چرا وحدت مرکزی مجموعه این جریان که روزگاری مزیت نسبی آنان بود، امروز به مجمعالجزایری تبدیل شده و گاهی درصدد حذف یکدیگر نیز برمیآیند، پاسخ را در پیدایش طیفهای پر تعداد با تنوع گرایش فکری آنان خلاصه میکنند و با تأکید بر اینکه جریان رقیبشان نیز وضعیت بهتری ندارد، تشتت نامزدها و آرای این جریان را غیرطبیعی نمیکنند. توضیحی که البته تا حدی قابل قبول به نظر میآید؛ زیرا جریان اصلاحطلب نیز کمابیش با مشکلات مشابهی دست و پنجه نرم میکند و همچون اصولگرایان اضلاع و طیفهای متنوع و متعددی دارد؛ اما این پرسش همچنان به صورت جدی مطرح است که اصولگرایان برای بستن راه تکرار بر آنچه در جریان انتخابات اخیر رخ داد، چه تدبیری اندیشیدهاند؟
آنچه از فحوای سخنان و خبرهای برخی از دستاندرکاران «وحدت» میان اصولگرایان برمیآید، اکنون شماری از گروههای زیرمجموعه این جریان با مذاکرات دسته جمعی و فرادا با دیگر اضلاع اصولگرایی، درصدد تألیف قلوب برآمده و میکوشند فضا را برای «وحدت انتخاباتی» فراهم کنند. در رأس این تحرکات، سید رضا تقوی، عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز قرار دارد که هر روز با یکی از گروههای این جریان گفتوگو و ملاقات میکند. تلاشهایی که هر چند به حضور شماری از اصولگرایان در همایشهای موسوم به «وحدت اصولگرایان» انجامید، اما در ادامه مسیر با سه مشکل روبهرو شد که مستقیم و غیرمستقیم به طیف حامیان سابق و فعلی محمود احمدینژاد باز میگردد. آن گونه که چندی قبل غلامرضا مصباحی مقدم، سخنگوی جامعه روحانیت علنی کرد، طیفی از اصولگرایان موسوم به «پایداری»ها یا همان حامیان سابق احمدینژاد- که آیتالله مصباح یزدی را «پدر معنوی» خود میدانند- درصدد هستند به جای محور قرار گرفتن دو نهاد سنتی و روحانی جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، «سه آیتالله» یعنی آیتالله موحدی کرمانی، آیتالله محمد یزدی دبیران کل جامعتین و آیتالله مصباح یزدی را محور اصولگرایان برای انتخابات آتی تعریف کنند. مشکل دوم نیز عدم توفیق سیدرضا تقوی و شورای تحت مسئولیت او برای مجاب کردن طیف حامی علی لاریجانی برای پیوستن به ائتلافی است که یکی از اضلاع آن «پایداری»ها هستند. سخنان اخیر علی لاریجانی در گفتوگو با ایسنا مبنی بر اینکه از تحرکات اصولگرایان برای انتخابات بی خبر است، بر خبرسازی برخی رسانههای این طیف مبنی بر «رضایت لاریجانی» از روند و اضلاع «وحدت اصولگرایان» مهر باطل زد و درباره پیوستن گروههایی چون طیف محسن رضایی و محمدباقر قالیباف نیز تردیدهای جدی مطرح کرد. با این اوصاف به نظر میرسد درست در شرایطی که حزب مؤتلفه اسلامی و جمعیت ایثارگران، همچنین جبهه پیروان رهبری میکوشند با نزدیک کردن «پایداری»ها به خود از افتراق این جریان در آستانه انتخابات جلوگیری کنند، ممکن است با خطر جدا شدن طیفهای قدیمیتر اصولگرایان غافلگیر شوند. مسأله سوم برای اصولگرایان، تحرکات اخیر رئیس دولت قبل و حامیان فعلی او هستند که اخیراً در قالب «جبهه یکتا» ابراز وجود کردهاند. شماری از اعضای این «جبهه» نیز هفته گذشته در همایشی شرکت کردند که سخنران اصلی آن محمود احمدینژاد بود. هرچند هم «یکتایی»ها و هم رئیس دولت قبل کوشیدند حضور و فعالیت خود را «گفتمانی» جلوه بدهند، اما به مثابه حضورشان سؤالهای جدی درباره نحوه تداوم این فعالیتها به وجود آمد. زاویه جدی رئیس دولت قبل با طیف سنتی اصولگرایان از یک سو و تلاش این جریان برای تبرئه خود از آثار سوء مدیریت هشت ساله احمدینژاد از سوی دیگر رسیدن به این گزاره را که اصولگرایان تا 7 ماه دیگر به همه اختلافهای خود برای رسیدن به «وحدت» خاتمه داده یا برای مدتی «مسکوت» بگذارند، دشوار کرده است.
*اردوگاه اصلاحطلبان
«حسن روحانی، اصلاحطلب نبود اما نامزد اصلاحطلبان بود»؛ این جمله، ترجیع بند سخنان اغلب اصلاحطلبانی است که پیروزی روحانی در انتخابات را پیروزی خود میدانند و بر این باورند که با پیروی از الگوی انتخابات اخیر، خواهند توانست اکثریت کرسیهای مجلس بعدی را در دست بگیرند. هر چند این سخنان نیز تا حدی درست است، اما نمیتوان این نکته را نادیده گرفت که ائتلاف نانوشتهای که در واپسین روزهای منجر به انتخابات ریاست جمهوری بین سران و بزرگان اصلاحطلب و میانهرو شکل گرفت، اتفاق نظر «بزرگان» بود نه «وحدت تشکیلاتی صرف». به باور شماری از ناظران حتی انصراف محمدرضا عارف، امری «اخلاقی» بود نه «سازمانی» و بر همین اساس اصلاحطلبان نیز در رسیدن به وحدت انتخاباتی با چالشهایی شبیه آنچه اصولگرایان با آن دست و پنجه نرم میکنند، مواجه هستند. به باور این طیف، تعدد کرسیهای مجلس همچنین غلبه داشتن وجه «محلی» انتخابات پارلمان بر بعد «ملی»، از مؤلفههایی است که میتواند اصلاحطلبان را در ارائه فهرستهای جداگانه، وسوسه کند. از این منظر برخی معتقدند برخلاف سخنان اصلاحطلبان، شورای هماهنگی اصلاحطلبان، شورای راهبردی انتخابات و تشکیلاتی موسوم به «نهاد عالی اصلاحطلبان» ناظر به تعدد سلایق و قطبهای اصلاحطلبی برای انتخابات پیش رو است. شورای هماهنگی اصلاحات، بزرگترین تشکل اصلاحطلبی است که قریب 20 حزب شناسنامهدار این جریان در آن عضویت دارند. این شورا، از ماهها قبل کمیته انتخابات خود را فعال کرده است، کمیتهای که همه احزاب عضو در شورا در آن عضویت داشته و «محسن رهامی» مسئولیت اداره آن را برعهده دارد. شورای راهبردی انتخابات نیز یکی از زیرمجموعههای شورای مشورتی اصلاحطلبان است که مسئولیت آن برعهده «عبدالواحد موسوی لاری»، وزیر کشور دولت اصلاحات قرار دارد. یکی دیگر از تشکلهایی که گفته میشود برای انتخابات آتی مجلس فعال است «نهاد عالی اصلاحطلبان» است؛ نهادی که از وجود، عدم وجود و کم و کیف آن اطلاع چندانی در دست نیست و حتی شایع است که ساخته و پرداخته رسانههاست. همه اینها در شرایطی است که اصلاحطلبان بخوبی از محدودیتهای حاکم بر فعالیت آنها- که پس از انتخابات پر حاشیه سال 88 بر این اردوگاه حاکم شد- باخبر هستند. محدودیت شماری از لیدرهای این جریان، تعطیلی یا تعلیق چند ساله احزاب و تشکلهای اصلی و فیلتر نظارت از جمله گزارههایی هستند که عرصه رقابت را برای اصلاحطلبان تنگتر و در عین حال رسیدن به وحدت یا ائتلاف را «واجبتر» مینماید.
*ضلع سوم
در خلال انتخابات ریاست جمهوری سال 92، عنوان جدیدی وارد ادبیات سیاسی کشور شد که از آن به عنوان «اعتدالگرایان» یاد میشود. هر چند؛ «اعتدال» گفتمان رسمی حسن روحانی در انتخابات و شعار و رویه سیاستورزی وکشورداری مد نظر او بود، اما «اعتدالگرایان» طیفی فراتر از دولت وقت را شامل میشد. طیفی که در آن هم نام رئیس جمهوری و شماری از اعضای دولت به چشم میخورد، هم آیتالله هاشمی رفسنجانی، هم سید حسن خمینی، هم علی اکبر ناطق نوری. اخیراً هم زمزمه همسویی علی لاریجانی با آن به گوش میرسد. گروهی که هم سران ارشد اصولگرا و هم چهرههای سرشناس اصلاحطلب را شامل میشود؛ بزرگانی که در سال 92 تنها راه نجات کشور از بحرانهای متعدد دیپلماتیک، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را به حاشیه راندن تندروها و حرکت بر مدار «اعتدال» میدانستند. چنین تفکری، سنگ بنای همگرایی چهرههای معتدل دو جریان اصلی کشور را شکل داد و آنان را مجاب کرد تا فارغ از گرایش جناحی و سیاسی خود، به سمت حمایت از نامزدی واحد حرکت کنند. بر این اساس است که برخی ناظران با اشاره به حرکات افراطیهای مجلس نهم، منتظر میدانداری بزرگان سیاست در انتخابات پیش رو هستند و امیدوارند فارغ از اصلاحطلب یا اصولگرا بودن نامزدها، نمایندگانی وارد مجلس شوند که هیچ نسبتی با تندروی و تندروها نداشته باشند. برپایه همین پیشفرض بود که شماری از اصلاحطلبان ایده «ائتلاف» اصلاحطلبان، میانهروها و طیفهای معتدل اصولگرا را مطرح کردند. ایدهای که براساس آن در بستن «فهرستهای انتخاباتی مشترک» اولویت با اعتدالگرایی نامزدهاست و اصلاحطلب یا اصولگرا بودن آنان در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد. هر چند طرح این موضوع از سوی شماری از اصلاحطلبان از جمله محمدرضا عارف، غلامحسین کرباسچی و رسول منتجبنیا بازتابها و موافقان و مخالفان زیادی یافت، اما هفت ماه مانده به انتخابات فرجام این ایده هنوز روشن نیست و شاید بر همین اساس بود که علی اکبر ناطق نوری در سخنرانی چند روز قبل خود از این که اعتدالگرایان کند و به قول او «سلانه سلانه» حرکت میکنند انتقاد کرد و با یادآوری حرکت «منسجم» افراطیها، از همسویان خود خواست به حرکات خود شتاب بیشتری بدهند. به گفته ناطق نوری زمانی که او مسئولیت داشت یک سال و نیم مانده به انتخابات اجاق انتخابات روشن و 6 ماه مانده به انتخابات نیز کاندیداها اعلام میشد؛ اما حالا قریب 6 ماه مانده به انتخابات نه وضعیت «وحدت اصولگرایان»، نه «همگرایی اصلاحطلبان» و متعاقب آن «ائتلاف میانهروها» روشن نیست و به گفته ناطق نوری تنها «جریانهای تندرو و افراطی با برنامهریزی منسجمتری میخواهند در انتخابات مجلس آتی شرکت کنند.»
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از روزنامه ايران، سال بيست و يكم، شماره 5993، سه شنبه 13 مرداد 1394، صفحه 21