شعار سال : داستان بسیار ساده است. ممارست در بهره گیری از قدرت تحلیل و تحقیق ، به فرد قدرت تحلیل راهبردی می بخشد. استفاده مکرر از توان تحلیل راهبردی، فرد را توانمند در آینده نگری بشکلی همه جانبه می کند. فرد توانمند در آینده نگری، توان بازی سازی و بازیابی پیدا می کند. چنین فردی می آموزد که سیستم را با سیستم اصلاح نمی کنند، سیستم با شبکه سازی متوالی و مرتبط اصلاح می شود. چنین انسانی می آموزد که اصلاح شبکه با شبکه سازی جدید رخ نمی دهد، شبکه را با مدیریت بحران اصلاح می کنند و .... .
با چنین شیوه تفکر و سطح توانمندی است که بسیاری از مسائل پیچیده چندلایه پویای متعامل ، حتی با برون سپاری صحیح، قابل حل خواهند بود. آیا آقای زیباکلام فکر می کنند که ساماندهی بازار آشفته مسکن، راه حل کوتاه، میان و بلند مدت پایدار ندارد؟ آیا فکر می کنند که نمی توان بازار خودرو و بورس را سامان داد؟ آیا می اندیشند که روابط خارجی جمهوری اسلامی حتی با پیش فرض وجود منابع عدیده تصمیم گیر و بازی ساز، قابل مدیریت نیست؟ آیا تصور می کنند که در شرایط کرونا و کاهش قیمت نفت و حجم فروش آن و تحریم، نمی توان به روش های منطقی و کم پیامد ، بودجه کشور را تامین نمود؟
واقعا چه می شود که اینگونه اسیر صفر و یک شده و غیرفازی می اندیشند؟ چه شده که بیان می کنند ، اگر اگر بجای روحانی، نوبخت و همتی، آدام اسمیت، فریدمن و کینز و به جای وزراء روحانی نوابغی همچون تورگوت اوزل، ماهاتیامحمد و آنکلا مرکل میبودند هم هیچ چیز عوض نمیشد. وقتی نیمی از بودجه کشور با کسری مواجه است. باشعارهای انقلابی و کلی گویی نمیتوان اقتصاد فرو رفته در باتلاق را نجات داد .
آقای زیباکلام عزیز ،در دنیای حاضر بسیاری از کارها و چالش ها، روشمند شده است ، باور بفرمائید کنترل تورم ، تبدیل به تکنولوژی فراگیری شده که حداقل 90 کشور از آن استفاده می کنند. باور بفرمائید که اخد مالیات ، نیاز به فشارآوردن به مردم نداشته و نیازمند یک شبکه و سامانه یکپارچه منطقی است. باور بفرمائید که با روش هایی آسان می توان جلوی کاهش ارزش پولی و ازدیاد نقدینگی را گرفت و ..... . اگر و تنها اگر ، راه را بدانید و همچنین بشکل مشارکتی و غیر سلیقه ای عمل کنید.
نیازی هم به حضور آدام اسمیت، فریدمن و کینز و همچنین تورگوت اوزل، ماهاتیامحمد و آنکلا مرکل نیست. بسیاری از این مشکلات تا حد برون سپاری ساده قابل حل هستند. مشکل جای دیگری است برادر.
برای رعایت اصل بی طرفی، عین فرمایشات آقای زیباکلام ، در ادامه متن آورده شده است.
اگر بجای روحانی، نوبخت و همتی، آدام اسمیت، فریدمن و کینز و به جای وزراء روحانی نوابغی همچون تورگوت اوزل، ماهاتیامحمد و آنکلا مرکل میبودند هم هیچ چیز عوض نمیشد. وقتی نیمی از بودجه کشور با کسری مواجه است. باشعارهای انقلابی و کلی گویی نمیتوان اقتصاد فرو رفته در باتلاق را نجات داد
معضلاتی که کشور را در خود فروبرده، دارد دامنه وسیعتری پیدا میکند. اصولگرایان مدتهاست انگشت اتهام را به سمت روحانی نشانه رفتهاند. ای کاش اینگونه بود و مقصر بحران روحانی و دولتش بودند. اینکه آرزو میکنم که حق با اصولگرایان میبود، از این بابت است که عمر دولت روحانی، یک سال دیگر به پایان میرسد و احتمال دارد اصولگرایان انقلابی همانطورکه مجلس یازدهم را در انحصار خود گرفتند، در انتخابات سال آینده، قوه مجریه را هم در اختیار بگیرند؛ در آن صورت دیگر روحانی نیست، همچنان که مجلس دهم هم یک ماهی هست که جای خود را به مجلس یازدهم داده، روحانی هم جای خود را به سعید جلیلی، محمود احمدینژاد، یا یک اصولگرای دیگر خواهد داد؛ اما همانگونه که مجلس انقلابی یازدهم فعلا چه باید کردی در چنته نداشته، رئیسجمهور انقلابی بعد از روحانی هم نخواهد توانست در وضعیت موجود گامی در جهت رفع بحران و عادیسازی شرایط اقتصادی کشور بردارد.
بودجه عمومی دولت در سال جاری در حدود ۴۸۰ هزار میلیارد تومان است؛ یعنی برای اداره کشور (واردات مواد غذایی و سایر اقلام، پرداخت ۱۲۰ هزار میلیارد تومان به حدود پنج میلیون حقوقبگیر دولت ، بهداشت و درمان، هزینههای نظامی و...) به این حجم اعتبار نیاز است.. حتی قبل آنکه کرونا بیاید، دولت ۱۵۰ هزار میلیارد تومان یا نزدیک به یکسوم آن ۴۸۰ هزار میلیاردتومان را نداشت (با کسر بودجه مواجه بود). بودجه در آذرماه به تصویب مجلس رسیده بود. تقریبا نیمی از هزینهها از محل دریافت مالیات (۱۹۵هزارمیلیارد تومان) و صادرات نفت (یک میلیون بشکه در روز از قرار میانگین بشکهای ۵۰ دلار).
تحریمها و کرونا همه ضرب و تقسیمهای دولت و مجلس را بر باد دادند. تحریمها صادرات را از یک میلیون بشکه، در خوشبینانهترین حالت به کمتر از صد هزار بشکه در روز رساندند. هنوز سال به انتها نرسیده بود که بهای نفت به کمتر از ۲۰ دلار کاهش یافت. بماند اینکه ایران بهواسطه دورزدن تحریمها مجبور است تخفیف هم بدهد و همان صد هزار بشکه را هم خیلی کمتر از قیمت رسمی میفروشد.
درآمدهای نفتی به کنار، کرونا دمار از روزگار درآمدهای مالیاتی کشور تا همینجا درآورده است. امیدعلی پارسا، رئیس سازمان مالیاتی کشور، چندی پیش اعلام کرد اگر بعد از خردادماه وضعیت کشور در رابطه با کرونا عادی شود، در چهار ماه منتهی به پایان خرداد، کرونا نزدیک به یکچهارم درآمدهای مالیاتی امسال را از بین برده است.
خرداد به پایان رسید و کرونا بعد از اندکی فروکش، باز در حال شدتیافتن است؛ یعنی سرنوشت نفت و مالیات، دو تأمینکننده اصلی آن ۴۸۰ هزار میلیارد تومان فعلا نامعلوماند. یکسوم بودجه هم که از ابتدا کسر بود.
فرض بگیریم بهجای روحانی و نوبخت، کینز، فریدمن و آدام اسمیت و بهجای مدیران و وزرای روحانی (حسب ادعای اصولگرایان)، تورگوت اوزل، ماهاتیر محمد یا آنگلا مرکل، سکاندار قوه مجریه در ایران میشدند. با بودجهای که حداقل نیمی از درآمدهای آن از میان رفته، چگونه قرار است یک کشور ۸۵ میلیونی را اداره کنند؟
ممکن است برخی از اصولگرایان، به شعارهایی که میدهند مانند «مدیریت جهادی»، «جوانگرایی»، «اتکا به منابع داخلی بهجای چشمدوختن به خارج از کشور»، «خودکفایی و ایستادن روی پاهای خود»، «تبدیل تهدیدها به فرصتها» و... واقعا باور داشته باشند؛ اما بیتردید بسیاری از آنان که بیشتر اهل حسابوکتاب و منطق هستند، میدانند که با شعار نمیتوان منابع مالی پنج میلیون حقوقبگیر را تأمین کرد. شعارهای پرزرقوبرق، نه مانع از گسترش خط فقر شدهاند و نه توانستهاند جلوی آبرفتنِ طبقه متوسط در ایران را بگیرند. بماند حجم وسیع سرمایههای ایرانیان که بهواسطه فرورفتن کشور در شرایط موجود، تورم حداقل ۵۰ درصدی، کاهش منظم ارزش ریال و بالارفتن دلار و شاید مهمتر از همه اینها، فقدان امنیت اقتصادی، داراییهای خود را بهجای بهکارگرفتن در تولید و ایجاد اشتغال، در خارج از کشور سرمایهگذاری کردهاند.
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال