شعار سال: استاد محمدتقی اکبرنژاد مؤلف کتاب «نقل به معنا» با بیان اینکه علمای شیعه بر جواز نقل به معنا نظر دارند، گفت: از نظر ما حتی اگر عین الفاظ امام نیز نوشته شود، باز هم دقتهای ادبی و فلسفی جایز نیست و موجب انحراف از گوهر معنای مقصود امام میشود؛ زیرا ایشان طبق شیوۀ متعارف مردم سخن میگفتند و هیچگاه مقاصد خود را به لطایفی نمیبستند که عرف مردم و راویان به آن توجه نداشتند. با این حال، میپذیریم که نقل به معنا برخی از ظرفیتهای الفاظ امام را ندارد و در عرفیتر شدن سخن امام نقش دارد.
متن گفت وگو با استاد اکبرنژاد را می خوانید:
* در روزهای آینده کتاب «نقل به معنا» در مؤسسه فقاهت و تمدن اسلامی قم رونمایی خواهد شد، ضمن معرفی کوتاهی از تألیف جدید خود، اصطلاح نقل به معنا و نقل به لفظ چه تعریف و معنایی دارد؟
کتاب «نقل به معنا» از کامل ترین آثار مدون در موضوع نقل به معناست و گذشـته از خلاقیتى که در کیفیت طرح ادلّه به کار رفته است، ادلّۀ مـوافقین و مخـالفین نقل به معنا و شرایط آن با دقت و حوصله بررسی شده است. همچنین بررسى موارد استثناء از نقـل بـه معنـا مثل آنچه که دربارۀ کلمات نبوی و ادعیه و دورۀ پس از تدوین کتب حـدیثى ادعاشده، و مهمتر از همه، آثار فقاهى توجه به این مقوله، از ویژگیهای این کتاب است.
نقل حدیث از جهات مختلف تقسیماتى دارد؛ از جمله تقسیم آن از جهت کیفیت نقل الفاظ و کلماتى که از دو لب مبارک معصوم(ع) خارج شده است. اگر راوى مقید به نقل عین مفردات و جملهبندى امام(ع) باشد، آن را نقل به لفظ کرده است. اما اگر چنین تقیدى را به هر دلیل – اعم از ناتوانى و نبود امکانات یا بىتوجهى یا احساس نیاز نکردن – نداشته باشد و تنها محتواى کلام را بر حسب برداشتهای عرفى نقل کند، در این صورت او به نقل معنا پرداخته است. حال بحث بر این است که آیا نقل به معنا جایز است یا نه؟ و اینکه واقعیت بیرونی روایات شیعه از این نظر چه بوده است؟
* ادلّه شما بر جواز و تحقق نقل معنا در احادیث چیست و آیا نظر فقهای شیعه هم همین است؟
به اجمال باید بگویم رویۀ عُقلا چنین است که حتی اگر بتوانند عین کلام متکلم را بشنوند، به نقل معنایی که شخص مطمئنّی انجام داده، اکتفا میکنند، یا چنانچه بتوانند عین کلام او را بنویسند یا ضبط و عیناً نقل کنند باز هم به نقل محتوای آن بسنده می کنند. از نظر عقلا، معیار، اطمینان به نقل ناقل است؛ یعنی اگر ناقل توانایی نقل به معنا را داشته باشد و از اعمال نظر خودش در آنها خودداری کند، نقل او قابل استناد خواهد بود. مثلاً اگر کسی از نوشتۀ نویسندهای خبر دهد و عین عباراتش را نیز تکرار نکند و واجد شرایط نقل به معنا باشد، کلامش حجت است؛ مانند نقل مطالب کتابهای علمی و روزنامهها که امری شایع است.
از دیگرسو خود معصومین(ع) نیز اجازۀ نقل به معنا را دادهاند که برای مثال روایتی را ذکر میکنم. در حدیثی راوى از امام(ع) مىپرسد آیا مىتوانم فرمایش شما را در قالبى غیر از الفاظ شما بیان کنم، ایشان مىفرماید: إِنْ کُنْتَ تُرِیدُ مَعَانِیَهُ فَلا بَأْسَ؛ یعنی اگر با این کار معناى کلام مرا قصد کرده باشى، اشکالى ندارد.(کافی، ج۱، ص۵۱) و روایات دیگری که بر جواز این عمل صراحت دارند.
ما در این کتاب گفتهایم که مشهور علمای شیعه بر جواز نقل به معنا نظر دارند. برای نمونه یکی از دلایل مرحوم کوهکمرى(ره) براى تأیید نقل به معنا، اتفاق علمای شیعه است.
* واقعیت خارجی روایات شیعه از نظر کیفیت نقل چگونه بوده است؟
فقهای بسیاری در خلال بحثهای فقهی یا اصولی، به نوع عملکرد اصحاب ائمه(ع) پرداخته و یادآور شدهاند که نقل به معنا در میان ایشان رواج بسیاری داشته و در عمل، امکان ثبت و ضبط عین کلمات، چه به واسطۀ کتابت در همان مجلس و چه با حفظ کردن در ذهن و حافظه، در اغلب موارد ناممکن بوده است. برای مثال علامه حلی(ره) در مبادی الوصول، یا علامه مجلسی(ره) در بحار الانوار و یا میرزای قمی(ره) در قوانین الاصول به این مطلب اشاره کردهاند.
در توضیح دلیل رواج نقل به معنا در میان اصحاب، باید گفت:
اولاً: روش پیامبر(ص) و ائمه هدی(ع) در تبلیغ دین، روشی متفاوت با روش مکتب و مدرسه بود. ایشان با مردم زندگی میکردند؛ زیرا تربیت و تزکیه مردم مهمتر از تعلیم است و لازمۀ آن نیز در کنار مردم بودن و در غم و شادی آنان شرکت کردن است. بنابراین ایشان دین را جرعه جرعه در کام مردم میریختند و محل و مکان خاصی را الزاماً برای تبلیغ مشخص نمیکردند؛ یکی از لوازم این روش، غیر قابل ثبت و نگارش بودن مطالب است؛ زیرا گاهی پیش میآمد که – از باب نمونه – در خلال جنگ از حضرت امیر(ع) دربارۀ شبههای سؤال میشد و او با روی گشاده پاسخ میگفت.
ثانیاً: اگرچه اصحاب ائمه(ع) متوجه اهمیت کلام ایشان بودند اما با این حال نباید محدودیتهای آن زمان را که بر ایشان تحمیل میشد، از نظر دور داشت. شیعه در زمانی زندگی میکرد که برای حفظ جان خود مجبور به تبرّی جستن از حضرت امیر(ع) میشد؛ به طوری که امام صادق(ع) برای حفظ جان افرادی مانند زراره اقدام به انتشار سخنانی ناروا دربارۀ او میکرد و یا نسبت شرک به هشام بن حکم میداد. در چنین شرایطی آیا میتوان نظم حاکم بر کتب و مدارس و مکاتب علمی را از ایشان انتظار داشت و با مقایسۀ اقتضائات علمی زمان حاضر که لازمۀ آن ثبت عین کلمات معصوم است، به این نتیجه رسید که اصحاب ائمه(ع) نیز همین کار را میکردند تا اصالت و صفای حاکم بر گفتار ایشان از بین نرود.البته مقصود ما آن نیست که نقل به لفظ صورت نگرفته یا آن اندازه کم بوده که میتوان نادیده گرفت، بلکه مقصود این است که روند طبیعی و رایج، نقل به معنا بوده است.
* از نظر شما چه ثمره ای بر قول به جواز نقل به معنا متصور است؟
پذیرفتن نقل به معنا آثار فقه الحدیثی مهمّی دارد که، کنار گذاشتن دقتهای ادبی و عقلی در تفسیر احادیث یکی از این آثار میباشد. یکی از بزرگترین آسیبها و آفتهایی که در سدههای اخیر دامنگیر فقه الحدیث شد، به کار بستن دقتهای فوق العادۀ ادبی و فلسفی در برداشت از روایت بود. اثبات نقل به معنا در روایات، دستاویز محکمی را برای تضعیف دقتهای فلسفی و ادبی درست میکند؛ زیرا مهمترین دلیل کسانی که این دقتهای افراطی را مجاز میشمارند، قداست کلام امام و حکیمانه بودن چینش سخنان او حتی در انتخاب الفاظ است. از نظر ما حتی اگر عین الفاظ امام نیز نوشته شود، باز هم دقتهای ادبی و فلسفی جایز نیست و موجب انحراف از گوهر معنای مقصود امام میشود؛ زیرا ایشان طبق شیوۀ متعارف مردم سخن میگفتند و هیچگاه مقاصد خود را به لطایفی نمیبستند که عرف مردم و راویان به آن توجه نداشتند. با این حال، میپذیریم که نقل به معنا برخی از ظرفیتهای الفاظ امام را ندارد و در عرفیتر شدن سخن امام نقش دارد. بنابراین اگر بپذیرند که احادیث موجود، عین کلام ایشان نیست و سخن راوی است، چارهای جز تن دادن به تحلیل عرفی، به جای تحلیل ادبی و فلسفی نخواهند داشت.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری شفقنا، تاریخ انتشار: 7 آبان 1399، کدخبر: -، shafaqna.com