شعار سال: هفتاد و پنج سال دارد، با حوصله، وقت شناس و صحبتهایش پر از جملههای کلیدی! در مصاحبه بارها میگوید که سختیهای روزگار او را به اینجایی که هست، رسانده. میگوید سختی سرنوشت آدم را میسازد و او را به جلو پیش میبرد.
نامش بهروز فروتن است، برند او سر هر سفرهای خودنمایی میکند و کمتر کسی هست که آن را نشناسد. او بنیانگذار صنایع غذایی بهروز و کارآفرین برتر سالهای دور و مشوق کارآفرینان امروز است.
آغاز فعالیتش از ذوب آهن اصفهان است، میگوید خاطراتم از ذوب آهن اصفهان، مربوط میشود به ۵۰ سال پیش، آن زمانی که در شرکت پیمانکاری مشغول بود و کار کوره بلند) کوره شماره یک و چهار را در این شرکت انجام میدادم.
در ادامه مشروح گفتگو با بهروز فروتن کارآفرین و بنیانگذار صنایع غذایی بهروز را میخوانید:
جناب مهندس فروتن! ما شنیدیم که جنابعالی چند سالی هم در بخش فولاد بویژه شرکت ذوب آهن اصفهان فعالیت داشتید. چیزی به خاطر دارید از آن سالها؟
بله. موضوع برمیگردد به سال ۱۳۴۵، سالهایی که سختیهای زیادی برای تولید وجود داشت، اما تلاشها کم نبود. یک خاطره از آن روزها دارم که آن را هرگز فراموش نمیکنم. آن زمان امکانات کافی وجود نداشت و جرثقیبل کفی برای انتقال نبود و ناچار شدم وسیلهای را که سفارش داده بودم با پای خودش و به هر سختی بود تا اصفهان بیاورم.
اوایل شکل گیری ذوب آهن بود؟
بله. اوایل کار بود و هنوز فرهنگ صنایع سنگین میان مردم جانیفتاده بود و با یک نا امیدی و ابهام به این فعالیت نگاه میکردند. پروژه دست روسها بود و نگاه جامعه هم به این موضوع خیلی مثبت نبود. اما وقتی خانههای سازمانی ساخته شد به آرامی قشر کارگر و مهندسان متوجه شدند که میتوان به تولید و پیشرفت امیدوار بود.
یادم میآید که مدتها بعد از اینکه کارخانه ذوب آهن اصفهان راه افتاد تمام تیرآهنهایی که بیرون میآمد استاندارد نبود؛ و این اتفاق دستمایهای بود برای تمام کسانی که میخواستند روند بهبود فعالیتهای ذوب آهن را ناامید کننده، جلوه دهند. در حالی که در آغاز شروع به فعالیت تمامی صنایع، مشکلاتی وجود دارد، اما به آرامی راه میافتند و پیشرفت میکند.
کار مهندسان ایرانی در مقایسه با مهندسان روسی در شرکت ذوب آهن چگونه بود؟
مهندسان ایرانی بیشتر از مهندسان روسی پشتکار داشتند چرا که عرق ملی و تعصب داشتند. روسها برای پول کار میکردند و میخواستند زودتر کارشان تمام شود و از ایران بروند. در این حین مهندسان ایرانی سعی میکردند کار را از آنها یاد بگیرند و اجازه نمیدادند کار تعطیل شود.
ذوب آهن با تمام ناتواناییهایی که در آن زمان داشت توانست پیشرفت کند و در زمینههای اشتغال و شهرکسازی و زمینههای دیگر نیز فعالیت خود را ادامه داد.
اگرچه استارت شرکت ذوب آهن را روسها زدند، اما ادامه کار که پیشرفت و ترقی و صادرات بود را مهندسین ایرانی انجام دادند. شهر اصفهان دیگر جدا از بحث تاریخی و هنری به ذوب آهن معروف شده بود و نامش به عنوان اولین کارخانه ذوب آهن ایران در خاورمیانه مطرح میشد.
مهمترین چالش آن روزهای ذوبآهن اصفهان چه بود؟
رقابت پنهان میان مهندسان روسی و مهندسان ایرانی به یک چالش بدل شده بود. روسها میخواستند حاکم شوند و مدیریت را در دست بگیرند، اما مهندسان ایرانی هیچ گاه این اجازه را به آنها ندادند اگرچه از لحاظ علمی مهندسان روسی بیشتر از ما میدانستند، اما مهندسان ایرانی سعی کردند آنقدر پیشرفت کنند و در زمینه علمی بیاموزند تا گوی سبقت را از مهندسان روسی بگیرند.
البته این چالش به یک فرصت تبدیل شده بود و نکته مثبتی تلقی میشد. مهندسان روسی فکر میکردند که مهندسان ایرانی نمیتوانند به سرعت کار را فرابگیرند و این چالش وجود داشت. حتی برخی مواقع که کورهها به دلایل متفاوتی خاموش میشد، مهندسان روسی این موضوع را بزرگ جلوه میدادند، اما مهندسان ایرانی سعی میکردند آن مشکل را حل کنند و گرما را به کورهها باز گردانند. طوری این اتفاقات یکی پس از دیگری رقم میخورد که مهندسان روسی را شگفت زده کرده بود.
آیا به نظر شما هنوز هم میتوان آن اراده و انگیزه را در جوانان امروز دید؟
امروز اگر در کشور دقت کنیم جوانانی که در حوزه استارتاپها فعالیت مجازی دارند دنیا را به خود خیره کردند، آن زمان هم مهندسان ما تلاش کردند و در حقیقت گل میکاشتند و منتظر مهندسان روسی نمینشستند. نقشه از روسها بود و اصلاح نقشه و اجرا از ما. میتوان گفت از چالشی که وجود داشت فرصت ساختند. یک نکته را تمام فعالان و کارافرینان و جوانان باید به خاطر داشته باشند؛ خارجی فقط به فکر جیب خودش است، اما ایرانی به فکر سرنوشت و سرزمین خود است.
در همین شرایط تحریم هم میشه چنین انتظاری از جوانان ایرانی در حوزه تولید داشت؟
تحریم وجود دارد، اما برای افراد کارآفرین و فعال تحریم میتواند سکوی پرتاب باشد. باور کنید این شعار نیست، شخص بنده این سختیها را تجربه کردم و با چشم خود دیدم. آن زمان به دلیل نبود تکنولوژی مشکلات و سختیهای کار بیشتر بود، اما اکنون به دلیل پیشرفت تکنولوژی کارها سادهتر شده است. امروز توانی که در بخش علمی و مهندسی داریم مطمئنا خیلی بهتر از دهه ۴۰ و ۵۰ است، اما تفاوتی که وجود دارد، این است که آن سالها تعصب و غیرت ملی در کار بیشتر بود و کارها راه میافتاد. به راحتی میشد اراده کارآفرینان را دید. امروز بیشتر به منابع اقتصادی توجه میشود.
یک موضوع مهم دیگر اینکه آن سالها بازار جهان، آهن و ذوب آهن ایران را نمیشناخت، چراکه توسط روسها ساخته شده بود، اما به آرامی با پیشرفت کار و صادرات کالا به کشورهای حوزه خلیجفارس، فهمیدند که ذوب آهن ایران یکی از کارخانههای مطرح منطقه خواهد شد که این اتفاق هم رقم خورد.
تفاوت کارآفرینان دیروز و کارآفرینان امروز از دیدگاه شما در چیست؟
کلمه کارافرینی حدود ۱۰ یا ۲۰ سال است که در ایران به کار میرود و مطرح است، اما افرادی که در گذشته فعالیت میکردند به تمام معنا کارآفرین بودند، طوری که ریسک میکردند و حاضر میشدند که جیبشان خالی شود، اما تولید کشور از حرکت بازنماند. انگیزه پیشرفت کار بیشتر بود، اما امروز و خصوصا چند سال اخیر مردم توجهی به هویت ملی ندارند و این انگیزه دیده نمیشود. معضلات اقتصادی به گونهای است که میخواهند این معضلات را با راههای دیگری چاره کنند و نگاهی به صنعت و تولید وجود ندارد. متاسفانه پول بر هویت ملی غلبه پیدا کرده است!
از سخت کوشی کارگران و مهندسان ایرانی شرکت ذوب آهن در دهه ۴۰ و ۵۰ بگویید.
چندین سالی که در ذوب آهن فعالیت داشتم میدیدم که تمام مهندسان ذوب آهن در سختترین شرایط کار میکنند و حتی شبها به خانه برنمیگشتند و همانجا در کارخانه شب را صبح میکردند تا کار پیش برود. آنها به کارشان تعصب داشتند و میخواستند نزدیکِ کار باشند. به جای ۸ ساعت ۱۸ ساعت کار میکردند و کار با کیفیت انجام میدادند. کار را از روسها میآموختند تا در آینده خودشان کار را پیش ببرند. سعی میکردند کار را یاد بگیرند و ادامه بدهند.
مهندس فروتن، الان که به گذشته و به خاطرههایی که از شرکت ذوبآهن دارید فکر میکنید، آیا این خاطرهها شما را مایوس میکند یا امیدوار؟
فعالیت در شرکت ذوب آهن برای من تجربه بسیار خوبی بود. من در کارآفرینی چیزی را تهدید نمیبینیم، اگر سختی وجود داشت آن سختی ما را ساخت و ورزیده کرد. یادمان باشد، ما لبخند میزنیم به سختیهای گذشته چراکه برای ما تجربه آورد.
خاطرهای که هیچ وقت آن را فراموش نکردید؟
یادم میآید در آن زمان یک روز به شرکت ذوب آهن میرفتم و زمستان بود. با یک پیکان در مسیر شهرکرد بودیم که شدت بارش برف آن را از حرکت انداخته بود. راننده سوار شد و من پیاده شدم که هول بدهم، جاده آنقدر ناهموار بود که پیکان نتوانست بماند و همینطور در حین هول دادن به رفتن ادامه داد و من جا ماندم و ۷ ساعت در کنار سیاه چادرها متوقف شدم، تا صبح که خودرویی آمد و مرا با خود برد. خوشبختانه یخ نزدم! خاطرات شیرین آن روزها را فراموش کردم، اما خاطرات سختیها را از یاد نبردم. سختیها، سرنوشتساز آدمی هستند. اگرچه شادیها لذت آفرین لحظهها هستند، اما آنچه که هویت و سرنوشت را میسازند سختیها هستند.
چه آن زمانی که دبیر بودم، چه وقتی که در صنایع غذایی مطرح شدم و چه حالا که مدرس هستم. سختیها را تلاشی برای پیشرفت میدیدم و نه راهی برای عقب گرد. به جوانان میخواهم بگویم اگر سختی دیدید عامل پیشرفتتان را در آن بیابید. کسانی در کوهنوردی موفق هستند که عرق میریزند، خسته میشوند، اما هیچ وقت ناامید نمیشوند و قله را فتح میکنند.
به هنگام خداحافظی با مهندس فروتن زمانی که از او قول مصاحبه حضوری را برای دوران پساکرونا میگرفتم، او باز هم یک جمله طلایی دیگر مهمانمان کرد و گفت: اگر توانم اجازه بدهد هر چه بدانم بازگو میکنم. اخلاق حرفهای اجازه نمیدهد چیزی را بلد باشم و از گفتنش خودداری کنم. پنهانکاری خصلت آدمهای خبیث است. نیکی در آن است که انسان تجربههای خود را برای دیگران بازگو کند، شاید به قدر خود گرهگشایی کند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از ایلنا، تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۳۹۹، کد خبر:-، karkhanedar.com