پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۱۷۴۸۷
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱۳۹۹ - ۰۹:۵۰
بسیاری از ما حتی اگر موقعیت سفر به کشوری خارجی به ویژه اروپا را نداشته باشیم، اما احتمالا در خبر‌ها و سفرنامه‌ها خوانده و شنیده‌ایم که خانه فلان نویسنده، هنرمند یا چهره تاریخی به مکانی تبدیل شده که گردشگر‌ها از آن بازدید می‌کنند. حتی نمونه‌هایی هست از اینکه کافه یا کوچه‌ای که پاتوق یا محل گذر یک فرد مشهور بوده، امروزه با همان کارکرد و عنوان حفظ می‌شود، ولی در کشور ما چنین مواردی کمتر دیده می‌شود و هر آنچه از بنا‌های تاریخی و خاطره‌ساز باقی مانده یا متروک است یا در آستانه نابودی.
شعار سال: این بار در ادامه پاک شدن بخش دیگری از خاطرات قدیمی، قرعه به نام سینما ایران در خیابان لاله‌زار افتاده که حکم به تخریب آن داده شده است.

عباس بهارلو که سال‌هاست در حال تالیف کتاب «سالن‌های سینما در تهران» است، در گفتگو با ایسنا از تاریخچه تاسیس «سینما ایران» و موسسان آن می‌گوید: «سینما ایران» در خیابان لاله زار افتتاح شد؛ در سال‌هایی که این خیابان اعتبار تهران بود، در سال‌هایی که عمده مهم‌ترین تالار‌های سینما در همین خیابان متمرکز بودند. قبل از آنکه «سینما ایران» افتتاح شود، «گراندسینما» که موسس آن علی وکیلی بود، مهم‌ترین سینمای ایران محسوب می‌شد که مکان آن در همین لاله زار بود و بعد‌ها به «تئاتر دهقان/ نصر» تغییر کاربری داد. افتتاح «سینما ایران» به سال ۱۳۰۶ برمی گردد و موسسان آن الکساندر لوین و آرنولد یاکوبسون (یعقوب‌زاده ویژه) بودند.

او درباره موسسان این سینما توضیح می‌دهد: یاکوبسون متولد بادکوبه بود و در سال ۱۳۰۵ به ایران مهاجرت کرد. در تبریز ساکن شده بود و با همکاری الکساندر لوین، سینمایی به نام «ایران» را در تبریز افتتاح کرده بودند که در همان ماه‌های نخست با اقبال عمومی مواجه شده بود به طوری که آن دو بلافاصله تصمیم گرفتند فعالیت شان را در پایتخت ادامه دهند. لوین در تیر ماه ۱۳۱۶ موقع خروج از کافه قناری (خیابان لاله‌زار) با شلیک گلوله راننده‌ای به نام آصف شیروانی به قتل رسید که حکایتش عجیب و غریب است. یاکوبسون و وراث لوین تا اوایل دهه ۱۳۴۰ سهامداران اصلی این سینما بودند.

بهارلو با بیان اینکه «ماجرا‌های تاریخی حول و حوش سینما «ایران» فراوان است» ادامه می‌دهد: پاره‌ای از این ماجرا‌ها به کار تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی هم می‌آیند. به عنوان نمونه در سال‌های حضور متفقین در ایران یکی از وظایف اصلی سفارتخانه‌های خارجی گسترش ارتباط‌شان با مردم خاورمیانه (و البته ایران) بود.

گزارش‌های مفصلی از فعالیت‌های سفارتخانه‌ها وجود دارد که بخش فرهنگی آن‌ها تلاش می‌کردند سیاست‌های کشورشان را از طریق فیلم‌های تبلیغی به سمع و نظر مردم برسانند.

یاکوبسون که مهم‌ترین سینمادار و توزیع‌کننده فیلم در آن سال‌ها محسوب می‌شد، در آوریل ۱۹۴۴ قراردادی با نماینده «متروگلدوین مه‌یر» امضا کرده بود که سر ریدر بولارد وزیر مختار انگلیس از تهران به وزارت اطلاعات کشورش خبر داده بود «کمپانی‌های انگلیسی تقاضای قیمت‌های بالا با ارقام اغراق‌آمیز از این بازار نکنند، زیرا در این زمان هر گونه غفلتی از سوی آن‌ها باعث منفعت سایر کشور‌های رقیب خواهد شد».

او اضافه می‌کند: گزارش‌های دیگری گویای آن است که رقبای سهامداران «سینما ایران» هم جلسه‌هایی با نمایندگان سفارتخانه‌های شوروی و انگلیس برگزار می‌کردند و به آن‌ها برای نمایش فیلم‌های موردنظرشان قول مساعد می‌دادند.

از قراین این طور برمی آید که انگلیسی‌ها با سرپرستی بولارد، برخلاف روس‌ها، کارشان را با تأنی و بدون هو و جنجال از پیش می‌بردند. شاید این نکته هم ارزش یادآوری داشته باشد که سهامداران «سینما ایران» در روز‌هایی که حتی رقبای تازه‌نفس را از میدان به در می‌کردند، فیلم «کینگ‌کنگ» (ارنست شودساک، ۱۹۳۳) را نمایش دادند؛ همان فیلمی که صادق هدایت آن را دید و اولین «قضیه» کتاب «وغ‌وغ ساهاب» (با مشارکت مسعود فرزاد) را به آن اختصاص داد. این «قضیه» شرح ماجرای «جوانکی قدکوتوله» است که در خیابان لاله‌زار میان «جمعیت زیادی» خانم «شیک و قشنگی» را می‌بیند و «قربان‌صدقه‌اش می‌رود»، آن طور که هدایت نوشته: «رفت خانم تو سینمای ایران، جوانک هم به دنبالش دوان، بلیت خرید و رفتش بالاخونه، پسره هم دنبالش مثل دیوونه، توی لژ پهلویِ زنیکه نشست» و الی آخر.

این منتقد و پژوهشگر سینما درباره اینکه آیا می‌توان سینما ایران را پاتوقی برای شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی دانست می‌گوید: حتما همین‌طور است. بد نیست به این نکته هم اشاره کنم که سهامداران این سینما در سال ۱۳۱۴ باغچه (سالن) تابستانی «سینما ایران» را با نمایش فیلم «ملکه کریستین» (با بازی گرتا گاربو) افتتاح کردند که پاتوق مناسبی برای آدم‌هایی بود که دست‌شان به دهان‌شان می‌رسید. در واقع «باغچه سینما ایران» در زمره سینما – باغ‌هایی بود که کارکرد فصلی داشتند و بیشتر مکانی تفریحی محسوب می‌شدند. کنتس مادفون روزن که در سال‌های سلطنت پهلوی اول سفری به تهران داشت، در خاطراتش نوشته است که مردم تفریح در فضای باز را بر محیط‌های بسته و خفقان‌آور ترجیح می‌دهند، زیرا حضور در فضای باز بسیار لذت‌بخش‌تر است.

بهارلو درباره ارزش‌های تاریخی این سینما براساس اصول معماری آن هم توضیح می‌دهد: «سینما ایران» دست‌کم تا دهه ۱۳۴۰ در بازرسی‌های مکرر «اداره نمایشات» به عنوان سینمایی شناخته می‌شد که آیین‌نامه سینما‌ها را در خصوص مسائل ایمنی و بهداشتی مراعات می‌کرد.

گزارش‌های فراوانی در مطبوعات آن سال‌ها درج است که در آن‌ها به معماری زیبای این سینما اشاره شده و همگی تاکید کرده اند که مثلا مسوولان این سینما به ارزش و اعتبار سینمای خود علاقه‌مند بوده اند و با حفظ اصول معماری و ایمنی و راحتیِ تالار‌های پذیرایی و نمایش برای مخاطبان‌شان ارزش و احترام قائل بودند. یادم هست که پرویز دوایی در کتاب «بازگشت یکه سوار» نوشته است: «گل سینما‌های تهران و بهترین سینمای شهر البته سینما ایران در قلب خیابان لاله‌زار بود که مشتری‌های مرتب خود را از بین تیپ و طبقه‌ای خاص داشت؛ طبقه مرفه‌تر یا طبقه‌ای که به مسخره بهشان فکلی‌مآب می‌گفتند.»

او در پاسخ به اینکه در کشور‌های دیگر با چنین بنا‌هایی چه می‌کنند و آیا اولین راه همیشه تخریب است می‌گوید: همه کشور‌ها سیاست‌های یکسانی در مواجهه با چنین بنا‌هایی ندارند. بعضی‌ها مثل آنچه همواره در کشور ما اتفاق می‌افتد به چنین بنا‌هایی از بعد ارزش‌های اقتصادی نگاه می‌کنند، بنابراین کلنگ دست می‌گیرند و چنین مکان‌هایی را با خاک یکسان می‌کنند تا با ساختن بنا‌های بلندمرتبه سود کلانی به جیب بزنند. در بعضی از کشور‌ها هم با حفظ کردن و مرمت اصولی، چنین بنا‌هایی را به مراکز خاطره‌انگیز تفریحی بدل می‌کنند. من آدم چندان خاطره‌بازی نیستم، اما معتقدم از روز اول می‌شد به جای تبدیل کردن لاله‌زار به مکانی که قدم زدن در آن سخت و دشوار است، بافت اصلی آن را حفظ کرد و سراسر خیابان را به مکانی تاریخی و تفریحی بدل کرد.

بالاخره همه چیزمان را که نباید نابود کنیم هر چند لاله‌زار با نابودی بافت و ساختار قدیمی خود- با عرض معذرت- بدل به گنده‌زار شده است، نه مکانی حتی با ساختمان‌های به ظاهر «مدرن». هیچ چیز که رغبتی در شما به وجود بیاورد که به آن خیابان بروید وجود ندارد جز برای خرید کلی لوازم برقی؛ تازه گمان می‌کنم بسیاری از ما برای همین خرید‌های کلی هم ترجیح می‌دهیم قدم به این خیابان نگذاریم.
 
شعار سال با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از جهان صنعت،تاریخ انتشار:27آذر1399،jahanesanat.ir
اخبار مرتبط
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۳۱ - ۱۳۹۹/۰۹/۲۷
0
0
فکر میکنید برای مسئولین این مساله مهم هست که این سینما با تموم یادگاری هاش تخریب بشه؟
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین