پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۱۴۷۵۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۱۱ آذر ۱۳۹۹ - ۱۴:۲۱
شاید اگر مردم و مسوولان متوجه اهمیت تاریخی، فرهنگی و سیاسی میدان و منطقه‌ای که این خانه در آن واقع شده، بودند، همت بیشتری برای حفظ و نگهداری آن از خود نشان می‌دادند. اتفاقی که برای خانه زند نوابی افتاد بهانه‌ای شد تا ما در گفتگو با چند تهران شناس سراغ خاطرات این خانه و میدان فلسطین برویم و هویتی که نابودی اش، نابودی اصالت یک تاریخ و فرهنگ است؛ نابودی خاطرات زیبای آبا و اجدادی.
شعار سال: خبر سریع پخش می‌شود در هیاهوی پاییزی شهر در روزگار کرونایی؛ خانه زند نواب صفوی که سال ۸۸ با رای دیوان عدالت اداری از ثبت ملی خارج و بخشی از آن در سال ۸۹ تخریب شده بود، بار دیگر اواخر آبان ۹۹ مورد هجوم لودر‌ها قرار گرفت تا باقیمانده خاطرات تاریخی- فرهنگی میدان فلسطین (کاخ سابق) برای همیشه محو و زدوده شود. البته درحال حاضر و با واکنش میراث دوستان و ورود رسانه ها، روند تخریبی خانه متوقف شده است، اما مشخص نیست در نبود قوانین درست و درمان حفاظتی از یک سو و نبود دغدغه در مسوولان برای حفظ این میراث، فرداروز دوباره شاهد ازسرگیری تخریب این خانه و نابودی پرونده تاریخی این میدان پرخاطره نباشیم. شاید اگر مردم و مسوولان متوجه اهمیت تاریخی، فرهنگی و سیاسی میدان و منطقه‌ای که این خانه در آن واقع شده، بودند، همت بیشتری برای حفظ و نگهداری آن از خود نشان می‌دادند. اتفاقی که برای خانه زند نوابی افتاد بهانه‌ای شد تا ما در گفتگو با چند تهران شناس سراغ خاطرات این خانه و میدان فلسطین برویم و هویتی که نابودی اش، نابودی اصالت یک تاریخ و فرهنگ است؛ نابودی خاطرات زیبای آبا و اجدادی....

خانه زند نوابی اولین خانه تاریخی پایتخت نیست که لودر‌ها به جانش افتاده اند و ظاهرا آخرینش هم نخواهد بود. تاکنون ۲۹خانه در تهران از ثبت خارج شده اند و نخستین خانه همین زند نواب صفوی است. در این بین چند تایی مانند خانه «اتحادیه» (خانه دایی جان ناپلئون) یا خانه «نیما یوشییج» شانس آورده و توسط شهرداری خریداری و مرمت شده اند. برخی مانند خانه «پروین اعتصامی» تخریب نشدند و گردشگران به آن سر می‌زنند، برخی هم مانند «ویلای نمازی» از ثبت خارج و دوباره ثبت شده اند. گروهی مانند خانه «متین دفتری» دوباره ثبت و دوباره از ثبت خارج شده، اما بالاخره توانستند مالک را برای نگهداری خانه قانع کنند و برخی مانند خانه «ثابت پاسال» در گیر و دار شکایت و شکایت کشی برای خروج از ثبت و جلوگیری از آن هستند و گروهی هم مانند خانه «حسام لشگر»، خانه «صداقت»، ساختمان «آموزش کودکان استثنایی»، «سرای دلگشا»، خانه «عامری ها»، عمارت «صبا»، خانه «جلال الدین تهرانی»، خانه «قائمی»، خانه «عصمت السلطنه» و خانه «تقاطع حافظ و جمهوری» تخریب شده اند و مال و مجتمع تجاری و آپارتمان به جای آن‌ها سربرآورده و برخی مانند عمارت «گلستانه»، خانه «سپهبد امیر احمدی»، خانه «توماس توماسیان» و ساختمان سابق «کلانتری» در بازار «آهنگران» نیمه تخریب رها شده اند. این همه در حالی رخ می‌دهد که در طول این سالیان از دوران دولت احمدی نژاد تاکنون یکی از مطالبات اصلی دغدغه‌مندان حوزه میراث فرهنگی این بوده که بخش حقوقی وزارتخانه میراث فرهنگی، دیوان عدالت اداری و قوه قضائیه، شورای نگهبان و مجلس، جلسات مشترک تخصصی را برگزار کنند و یک راه حل مشخصی برای این بلای فرهنگ برانداز پیدا کنند؛ خواسته‌ای که تاکنون محقق نشده و به نظر می‌رسد دغدغه‌ای برای آن در وزارتخانه وجود ندارد.

و، اما فلسطین قدیم (کاخ)
کافی است در میدان فلسطین بایستی، به هر سو که نگاه کنی تاریخ به سویت هجوم می‌آورد. ضلع جنوب غربی در اراضی بتول خانم، همسر فرمانفرما که دفتر محل کار فرمانفرما بوده و روزگاری یک بنای تاریخی، حالا مسجدی قد برافراشته که امروزه جزئی از نماد میدان شده است. به سمت خیابان طالقانی غربی (تخت جمشید سابق) که بچرخید پلاک ۵۱۴ اثری از وارطان هوانسیان، معمار ارمنی تبار و از مدافعان سرسخت معماری مدرن در ایران با نام «خانه وارطان» خودنمایی می‌کند. خانواده فرمانفرمائیان در خیابان فلسطین املاک زیادی داشته اند. بخشی از این املاک، که دفتر کار عبدالعزیز فرمانفرمائیان (عافا یا AFFA) هم جزوی از آن بوده، در میدان فلسطین واقع شده بود. در ضلع جنوب شرقی در محل سازمان تبلیغات اسلامی منزل دکتر محمد قریب، بنیانگذار پزشکی اطفال در ایران قرار دارد و در ضلع شمال شرقی میدان، خانه زند نواب صفوی و کمی آن طرف‌تر در همان خیابان ساختمان دایره المعارف اسلامی است.

اما این تمام داستان خیابان فلسطین یا کاخ نیست. دکتر نصرا... حدادی، تهران شناس درباره این خیابان به جام جم می‌گوید: خیابان کاخ را چند رشته خیابان بزرگ قطع می‌کند ازجمله جمهوری (شاه و نادری)، انقلاب (شاهرضا)، طالقانی (تخت جمشید)، بلوارکشاورز (بلوار الیزابت) و در هرکدام از این قسمت‌ها چندین روایت فرهنگی، اقتصادی و سیاسی وجود دارد. قدرت در پاستور، مراکز اداری در تخت جمشید، کتاب فروشی‌ها در انقلاب و تفریح و خوشگذرانی در بلوار. از بالا پس از میدان فاطمی (سازمان آب) و خیابان زرتشت تا بلوار کشاورز پارچه فروشی، پرده فروشی و مزون عروس بود و از میدان به سمت جنوب تا انقلاب راسته عینک فروشی‌ها و کتاب فروشی هاست. به سمت جمهوری، عمده فروشی‌های لباس و کلوچه فروشی است. در کنار همه این‌ها دانشگاه ها، ادارات، رستوران ها، کافه‌ها و قهوه خانه ها، خشکشویی، انتشاراتی و... است. به لحاظ سیاسی، در فلسطین جنوبی اراضی به خاندان فرمانفرما تعلق دارد، همچنان که نزدیک به میدان چنین بود. اصلا نام کاخ به همین دلیل روی این خیابان گذاشته شد؛ چون زمین کاخ مرمر در ابتدا متعلق به شاهزادگان قاجاری و خاندان فرمانفرمائیان بود. کاخ مرمر را که به دستور رضاشاه روی همین اراضی بنا کردند، همزمان سعی شد به خیابان مقابل خیابان پهلوی (ولی عصر) شکل و شمایل جدیدی داده شود که این همان خیابان کاخ بود که محدوده جنوبی اش تاکنون همان کارکرد محدوده ادارات دولتی و حکومتی و... را دارد. جلوتر خانه برخی رجال ازجمله محمد مصدق بود و اتفاقات کودتا در همین محدوده رخ داد. قوام السلطنه هم در خیابان کاخ لباس خانه‌ای داشت که فقط لباس هایش را آنجا عوض می‌کرد؛ خانه‌ای که بعد‌ها سفارت اسرائیل و اکنون فلسطین شده است. به لحاظ فرهنگی و تفریحی چندین انتشاراتی و کتاب فروشی سرشناس در این محدوده وجود داشت.    

کافه و سالن ورزشی، کلوپ‌ها از جمله «کوچینی» نبش بلوار که پاتوق افرادی، چون «فرهاد» بود یا سینما فلسطین (گلدن سیتی) و سینما عصرجدید (تخت جمشید) در نزدیکی میدان کاخ بود. از سویی در خیابان کاخ هم افراد سرشناسی زندگی می‌کردند، مثلا نخستین اطبای چشم پزشکی ایران در این خیابان مطب داشتند و سایر پزشکان مطرح، چون دکتر محمد صادق زاده اسکویی، دکتر لشکری، دکتر وثوق، دکتر قریب و... که تمام این‌ها اهمیت این خیابان را صدچندان می‌کند، اما اکنون به نظر می‌رسد نه تنها این خیابان که خیلی از آثار و مناطق تاریخی به دلیل کمبود بودجه یا ولع ساخت وساز به حال خود رها شده و تخریب شان برای مسوولان شهری اهمیتی ندارد.

سرنوشتی که دامن زند نوابی را گرفت
پای را که از تاریخ بیرون بگذاریم باز این درد کهنه عود می‌کند؛ تخریب خانه زند نواب صفوی. این بنا متعلق به دوره پهلوی دوم بود و در سال‌های ۱۳۲۴-۱۳۲۰ با مساحتی حدود ۷۰۰متر ساخته شده و در سال ۱۳۸۵ در فهرست آثار ملی قرار گرفته بود. مالکیت این بنا به «ولی نواب صفوی» می‌رسید که ملک از او ابتدا به خواهران و سپس به برادرش محمد زند نوابی و پس از فوت او به همسر و دخترش رسید که آن‌ها هم ملک را به شخصی می‌فروشند. در سال‌های داغ شدن بحث خروج از ثبت‌ها یعنی سال‌های ۸۸ یکباره خبر رسید که این خانه از فهرست ثبت ملی خارج و بخشی از تزیینات آن تخریب شد. با رسانه‌ای شدن موضوع و تعلل‌های شهرداری و مالک... این ملک باقی ماند تا سال ۹۸ که بنا به دستور دیوان عدالت اداری، سرانجام میراث فرهنگی مجبور شد حکم را به شهرداری ابلاغ کند و در روز‌های کرونایی آذر۹۹ سرانجام مالک تصمیم به تخریب گرفت و بخش اعظم این خانه فروریخت. زمانی که در غفلت شهر خانه در حال تخریب بود، (۴ آذر) کامبیز مشتاق گوهری، دکترای مهندسی معماری از دانشگاه پاریس شرق- فرانسه و مدیرکل اسبق میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری سیستان وبلوچستان و استاد دانشگاه زاهدان تصادفی در میدان بود و با گرفتن فیلم و قراردادن آن در فضای مجازی رسانه‌ها را مطلع کرد و سرانجام شهرداری و میراث فرهنگی مجبور به واکنش شدند و تخریب بنا از سوی مالک متوقف شد.

باید پاسخگو باشید
مشتاق گوهری ضمن انتقاد شدید به مسوولان شهری و میراث فرهنگی به ما می‌گوید: چطور امکان دارد با بی خیالی تمام یک خانه تاریخی در مقابل چشم مردم آن هم در چنین میدان مهمی فرو بریزد تا به جای آن یک مجتمع تجاری ساخته شود؟! مگر این شهر مسوول ندارد؟! میدان کاخ و خیابان کاخ مگر کم جایی است؛ چه به لحاظ تحولات معماری، هنری، فرهنگی و چه وقایع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی. چطور در همین چند روز ما توانستیم چند سرمایه گذار پیدا کنیم که حاضرند بنا را بازسازی کنند و در حال رایزنی با مالک برای فروش ملک هستند، آن وقت مسوولان شهری و میراث فرهنگی نمی‌توانند؟! آن‌ها خوابند! این همه سال فرصت نبود با مالک گفتگو کرده و ملک را تبدیل به یک مکان با کاربری شایسته کنند؟ آن هم شهردار و معاون میراث فرهنگی که استاد دانشگاهند و معماری خوانده اند! شما چه کار می‌کنید؟ آخر مگر می‌شود راه حلی وجود نداشته باشد؟ اگر لازم است قانون به روز شود باید بشود. هر یک روز تعلل خیانت است به فرهنگ این سرزمین. به جرات می‌توان گفت بیشترین تخریب در همین دوره صورت گرفته و مسوولان باید پاسخگو باشند. شما امانت دار اموال مردمید و باید پاسخ بدهید که چرا مکانیزم ثبت پاسخ نمی‌دهد. ثبت تنها چه فایده‌ای دارد وقتی هیچ گونه راهکاری برای خرید ملک ثبتی و تبدیل آن به احسن و بسته‌های تشویقی وجود ندارد! معلوم است وقتی هیچ راه و بسته تشویقی وجود ندارد مردم فکر می‌کنند با ثبت ملی یک اثر زندگی و سرمایه شان تباه می‌شود.

او ادامه می‌دهد: با همین قوانین و طرز فکر، مردم دشمن میراث فرهنگی شده اند. با قوانین ثبت نه کسی حاضر است ملک را از مالک بخرد، نه می‌تواند بفروشد نه بسازد نه تغییر بدهد. نه تنها مالکان که همسایه‌های آن‌ها هم در عذابند. باید قانون ۱۳۰۹ و قانون ثبت آثار اصلاح شود.

خاطرات زیبای یک شهر
این استاد دانشگاه با بیان این که مگر می‌شود معمار باشی و دلت برای بنا‌های تاریخی نتپد، تاکید می‌کند: این خانه ها، بنا‌های مهم دوره پهلوی اول و دومند و تقریبا در سبک کار‌های وارطان که با استفاده از مصالح قالب آن دوره یعنی آجر و سیمان فرم‌هایی را ایجاد کرده اند، از نمونه‌های اروپایی خیلی بهتر هستند، هم به لحاظ فرم بیرونی و هم ترکیب فضای داخلی. تمام کسانی که هنر‌های زیبا، دانشگاه تهران یا حتی شهید بهشتی درس خوانده اند و نه حتی دانشجویان معماری، بلکه کل مردم پایتخت از این میدان خاطره شهری دارند. در کجای دنیا چنین بی پروا خاطرات شهری را پاک می‌کنند؟ اصلا بخش خاطرات شهری متعلق به شهروندان است و شهرداری و میراث فرهنگی موظف به حفظ آن هستند، همچنان که ملک متعلق به مالک است و باید حق و حقوق او رعایت و پرداخت شود.

مشتاق گوهری ادامه می‌دهد که در دنیا این ساختمان‌ها را به روز کرده و امکان کاربری برایشان فراهم می‌کنند، اما وقتی فقط بگوییم ثبت کردیم و دیگر هیچ یعنی ما روایت کج و معوجی از فرهنگ و میراث فرهنگی داریم یا اصلا موضوع را نفهمیدیم یا کج متوجه شدیم.

این کارشناس معماری تاکید می‌کند که حالا باید خود مردم مانند حوزه محیط زیست مطالبه گر باشند، انجمن‌های تخصصی شکل بگیرد و باید با کمک وکلای حاذق اشکالات حقوقی و شهری درخصوص این قبیل بنا‌ها را یافت و با مجلس و قوه قضائیه رایزنی کرد و برای رفع آن‌ها راهکار داد. مسوولان موظف به حفظ حقوق شهروندان از جمله حفظ میراث فرهنگی اند.

شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از مگیران، تاریخ انتشار: ۹  آذر  ۱۳۹۹، کدخبر: ۴۱۲۰۱۲۴، magiran.com
اخبار مرتبط
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۳۱ - ۱۳۹۹/۰۹/۱۱
0
0
این میراث برای چی باید این همه در زمینه های عمومی و اجتماعی بی توجهی بشه بهش
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین