شعار سال: ادبیات را باید انعکاس تاریخ، فلسفه و تفکر و سبک زندگی مردم در دورههای مختلف دانست (کشور کم توجه به ادبیات، کم توجه به تاریخ، فرهنگ و تفکر خود بوده و ناچار به تکرار تاریخ و هزینه پردازی در خصوص سهل انگاری در عبرت آموزی است). در ادبیات کهن ما اصطلاحی بنام خوشه چین وجود دارد. گروهی از مردم فقیر و محروم که بعد از دروی محصول توسط کشاورز و با اجازه او، وارد زمین شده و تک خوشههای ریخته شده یا جامانده را جمع آوری نموده و برای خود رزق جویی میکنند.
سیمین دانشور روزگاری برای رزق این خوشه چینها گفته بود، "شلخته درو کنید تا چیزی گیر خوشه چینها هم بیاید". حال در شرایط حاضر باید از مختلصین و مفسدین در دستگاههای دولتی درخواست نمود که شلخته اختلاس کنید تا پشیزی گیر مردم فلک زده هم بیاید؟!
هر ذهن بیدار و هر نفس سالمی مسلما این عبارت را حتی به طنز، قبول نمیکند و در درون حس نفرت به مدیران بانی، عامل، مسبب، مشارکت کننده و ...، در این روند فسادزا و فعل ناشایست دارد. سوال اینجاست که پس چرا جمهوری اسلامی ایران دچار فساد اداری شده است و چه باید کرد؟
ریشههای فساد در نظام اداری جمهوری اسلامی ایران را در اعتمادهای نابجا به مدیران دولتی (معادل پنداری بدنه مدیریتی و اجرایی کشور با حاکمیت بدلیل غلظت نگاه ایدئولوژیک)، ضعف کاملا مشهود نهادهای نظارتی و اهمال آنها (فعالیت سلیقهای و عموما غیرتخصصی و گزینشی بجای فعالیت فراگیر با توجیهاتی نظیر مصلحت و وابستگی به فلان خانواده، وابستگی به فلان جریان و.)، کم توجهی به حقوق اساسی مردم (حقوق اساسی بخشی از حقوق حقه شهروندان بوده که در قانون اساسی صراحتا به آنها پرداخته شده است) و ضعف حقوق عمومی (از تعریف حقوق تا آئین دادرسی تا نوع برخورد با مجرم) باید جستجو کرد.
این حد کم توجهی به دو مولفه حقوق اساسی و خصوصا حقوق عمومی، بستر را برای دریدگی نظام اداری و فعالیت سلیقه محور، کم توجهی به پاسخگویی، بی اعتنایی به مطالبه گریها، برچسب زدن به مردم و ایجاد انحراف در صحبتها و حقوق حقه شان، فعالیت شعارگونه، فعالیت غیر شایسته سالار و صد البته جریان و روند منجر به تسهیل فساد توسط برخی از مدیران اجرایی، فراهم نموده است.
نکته قابل تاسف این فرآیند هم در آن است که با وجود تشخیص درد توسط صاحبان اندیشه و دلسوزان نظام و ولایت و انقلاب، اقدامات کافی برای تقویت نهادهای نظارتی از دو جهت شیوه فعالیت و تقویت نیروی انسانی فعال در آنها، ایجاد سامانه بازخواست از نهادهای نظارتی همزمان با وقوع و اثبات فساد و خواب نمایندگان این نهادها، تشدید مجازات قانونی مقابله با فساد مدیران دولتی، تشدید قوانین منجر به مطالبه گری و عملکرد طلبی از مدیران با هدف کاهش قصورها، اهمالها و کم توجهیها برای عمل به تکلیف، صورت نمیگیرد.
حتی در سادهترین حالت، آزادی کافی به رسانههای رسمی کشور برای تشدید نظارتها و به خط کردن نظامات اداری و رسوا سازی مفسدین انجام نمیشود.
به چه کسی باید بگوییم که ساسی مانکن تبرئه میشود و رسانه رسمی این کشور محکوم؟ به چه کسی باید بگوییم که فاسد و مفسد، خود را پشت چند شکایت از رسانه مخفی میکند (در خصوص پرونده یک کارگزاری بورسی و یک خودرو ساز که افراد و رسانهای را محکوم کرده اند. البته به جرم مثلا یک اشتباه سهوی در انعکاس بخشی از یک خبر و جار میزنند که فلان رسانه محکوم شد، حرفهای زیادی است که ضمن پیگیری از طریق سازمان و دستگاههای امنیتی و نظارتی کشور، به موقع افشاگری قانونی مجدد میکنیم).
آقای اژهای، تشدید قوانین برخورد با مدیران فاسد و مفسد دولتی، تشدید قوانین برخورد با کم کاریهای نهادهای نظارتی، تشدید قوانین برخورد با مدیران دارای اهمال و قصور در انجام تکلیف، یک الزام برای گام دوم انقلاب است. تا این سه باتلاق متعفن خشک نشود، نظامات اداری در گام دوم انقلاب نمیتواند سامان پذیر شود.
مردم مطالبه گر حقوق اساسی خود و کارآمدی در دستیابی به حقوق عمومی هستند. منتظر دریافت توضیحات از آن برادر گرامی هستیم.
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال