شعار سال: مرگهای منتهی به روزهای قبل از نوروز، معمولا غریبتر و حزینتر است؛ چون تکاپوی عمومی برای آغاز سال جدید، باعث غفلت و کم توجهی به این حوادث میشود؛ مرگ صنعتگر و کارآفرین بزرگ، اکبر لاجوردیان نیز این گونه بود.
موضوع را با چند جمله سوزناک و پر حسرت از خاطرات خود اکبر لاجوردیان در هنگام خروج اجباری از ایران، شروع کنیم:
«اکنون سرزمینی را پشت سر میگذاشتم که ذرات وجودم با آب و گل آن سرشته و پرورش پیدا کرده بود. پیکرهای درگذشتگانم، که پدرانم، مادرانم در زنجیره نسلهای طولانی، همه در خاک این سرزمین خفتهاند. دل کندن از آن همه خاطره و از تاریخ و یادگارهای خانوادهام بسیار دشوار بود. به این علت با حسرت به افقهای دور و تاریک ایران نگاه میکردم».
اموال اکبر و برادران لاجوردیان به موجب مصوبه تیرماه ۱۳۵۸ شورای انقلاب مصادره شد و او بعد از یک مجادله سخت و بی حاصل برای باز پس گیری اموالش، سر انجام مخفیانه از ایران خارج شد و روز ۲۳ اسفندماه ۱۴۰۱ در آمریکا درگذشت و به این ترتیب، آخرین حلقه از بزرگترین خانواده صنعتی ایران از هم گسست و به تاریخ پیوست.
لاجوردیها (با نام قدیمی نیل فروشان) از قدیمیترین خانوادههای صنعتگر ایران بودند که از اواخر حکومت ناصرالدین شاه قاجار تا اواخر حکومت محمدرضا شاه پهلوی، در کار تجارت و صنعت بودند و تا بهمن ۱۳۵۷ حدود ۸۰ کارخانه تاسیس کردند و ۱۵ هزار نیروی متخصص و ماهرایرانی را به کار گماردند.. «گروه صنعتی بهشهر» از برجستهترین بنگاههای صنعتی آنها بود که هنوز هم پابرجاست و از معدود واحدهای قدیمی است که به رغم بریز و بپاشهای متعارف، هنوز هم سود میدهد.
خانواه لاجوردیان به جز توفیقات صنعتی و تجاری که حاصل کردند، چند میراث بزرگ نیز برجای گذاشتند که میتواند تجربهای ارزشمند برای همه کارآفرینان جوان ایرانی و ایضا صنایع رو به زوال، کشور باشد:
۱-لاجوردیها بر خلاف بسیاری از صنعتگران دوره پهلوی که از زمین داری و دیوانساری به جرگه صنعت پیوستند، آنها از بازرگانی و تجارت به صنعت کشیده شدند. نسل اول و دوم لاجوردیها بازرگان بودند و فقط نسل سوم و چهارم به تولید و صنعت و بانکداری مبادرت ورزیدند. یکی از روشهای طبیعی و تجربه شده برای توسعه صنعتی، شیوه «دیگر بازار» و یا سوق دادن سرمایه تجاری به صنعتی است. بنابراین، لاجوردیها از اصیلترین خانوادههای صنعتی خاورمیانه بودند که استمرار کار آنها میتوانست به خلق بنگاههای صنعتی بزرگ مقیاس منجر شود و در قامت صنعتگران جهانی ظاهر شوند.
۲- ویژگی دیگر خانواده لاجوردیان مداومت و مقاومت در حوزه صنعت بود. اکبر لاجوردی میگوید: ««ما برای پیشرفت کارمان ۱۱۰ سال حوصله به خرج دادیم و سخت کار کردیم». برای آنها صنعتگری، عرصه بخت آزمایی و سرهم بندی و بستن بار و طی کردن ره صدساله در طول و عرض یک شب نبود؛ تلاشی بود مجددانه با سودهای اندک، اما مستمر و کارساز. طبق برآوردهای انجام شده، میانگین سرمایه گذاری خانواده لاجوریان در طول یک قرن، سالانه ۲۰ درصد رشد ثابت داشته است.
۳- ویژگی سوم خانواده لاجوردیان، همکاریهای خانوادگی و استفاده از این سرمایه اجتماعی در مسیر بقاء کارآفرینی بود. بسیار از خانوادههای صنعتگر ایرانی متاسفانه بواسطه اختلافات خانوادگی و یا تقسیم ارث، دچار فروپاشی کاری و یا جدایی و کدورتهای دراز مدت شدند که ماجرای برادران خیامی (احمد و محمود) از آن جمله است. خانواده لاجوردی چهار نسل، پشت هم ایستادند و اگر هم خرده اختلافاتی داشتند در انظار عمومی به حل و فصل آن نپرداختند.
۴- این خانواده را میتوان بعد از خانواده امین الضرب، به نوعی پایه گذاران بخش خصوصی ایران و یا مدافع مرزها و حدود بخش خصوصی دانست. سناتور قاسم لاجوردی (یکی از اعضای این خانواده) حتی زمانی که محمدرضا شاه پهلوی با صاحبان صنایع بزرگ، چپ افتاده بود و کسی را یارای مقاومت در برابر او نبود، به صرافت دفاع از ماهیت بخش خصوصی ایران برآمد و گفت: «اگر قرا باشد که اعلی حضرت، در باره میزان دستمزدها و سهام کارخانجات خصوصی هم تصمیم بگیرند که دیگر نمیشود در این مملکت سرمایه گذاری و کار کرد». (به نقل از مصاحبه عباس میلانی با نشریه کارخانه دار).
شاید آخرین دفاع از این نوع را خود اکبر لاجوردیان انجام داد که در سال ۵۸ با مراجعه و مذاکره مکرر با سران انقلاب، کوشید تا لزوم توجه به حقوق مالکیت و تاثیر آن بر آینده صنعت کشور را به صاحبان نظام سیاسی نوبنیاد، یاد آوری کند که حاصلی نداشت و به قول حافظ «چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود».
۵– ویژگی پنجم خانواده لاجوردیان، دایر کردن واحد «تحقیق صنعتی»، «توسعه صادرات»، «دانش محور» کردن صنایع و بویژه از استفاده از علوم اجتماعی و دانش مدیریت در حوزه بنگاهداری صنعتی بود. تا قبل از این، تصور عمومی بر این بود که ساخت و اداره موفق یک واحد تولیدی فقط با دانش مهندسی ممکن است.
لاجوردیها از نخستین کسانی بودند که تجارب تجاری پدرشان و نیز حضور صِرف تکنیسینها و مهندسین را برای پیشبرد صنعت کافی ندانستند و برای این منظور، نخستین آموزشگاه مدیریت منطبق با استاندارد دانشگاه هاروارد را در کشور پایه گذاری کردند. بزرگترین شرکت کامپیوتری را دایر کردند و در ادامه، زمام امور صنعت را به فرزندان دانشگاه دیده خود سپردند.
۶- ویژگی ششم این خانواده، که شاید دست کمی از تمام فعالیتهای صنعتی آنها نداشته باشد، دایرکردن مرکز تاریخ شفاهی هاروارد بود که به بدست مرحوم حبیب لاجوردی تاسیس شد. این مرکز در کنار سایر فعالیتهای تاریخ پژوهشی، توانسته است، تمام تجارب صنعتی و اقتصادی مدیران و سیاستگذاران کشور را تجمیع و در اختیار علاقمندان قرار دهد.
جد بزرگ خانواده لاجوردی، حاج سید محمد نیل فروش فرزند میرزا ابوالقاسم بود که در سال ۱۲۴۷ هجری شمسی در کاشان به دنیا آمد. حاج محمود و اکبر به عنوان نسل دوم این خانواده به حساب میآیند. اکبر نام خانوادگی خود را از لاجوردی به لاجوردیان تغییر داده بود.
احمد لاجوردی (کارآفرین)، سناتور قاسم لاجوردی و حبیب لاجوردی (موسس تاریخ شفاهی) فرزندان محمود لاجوردی و از نسل سوم این خانواده محسوب میشوند. نسل چهارم این خانواده شامل علی و حمید (فرزندان احمد لاجوردی) هستند که در داخل و خارج از کشور به تجارت و صنعت اشتغال داشتند.
از سال ۱۳۳۰ لاجوردیها وارد عرصه صنعتی شدند. بعدها به تولید روغن نباتی، نخ، پارچه، قالی، فلاسک، کشتیرانی و خدمات مالی مانند تاسیس بانک و شرکتهای خدمات کامپیوتری پرداختند. در سال ۱۳۴۸ اتاق بازرگانی ایران اکبر لاجوردیان را به عنوان بازرگانی نمونه معرفی کرد.
دکتر علی اصغر سعیدی در کتاب خود با عنوان «سرمایه داری خانواد گی خاندان لاجوریان»، نکات ارزشمند و درس آموزی را یادآوری کردند که به گمان من، مطالعه آن بر هر کارآفرین ایرانی واجب است.
آخرین بازمانده خاندان صنعتگر لاجوردی درگذشت
اکبر لاجوردیان از بنیانگذاران گروه صنعتی بهشهر و دارنده نشان امینالضرب، ۱۳ مارس برابر با ۲۴ اسفند ۱۴۰۱ از دنیا رفت.
اکبر لاجوردیان از مشهورترین تجار و فعالان اقتصادی عصر پهلوی، عضو هیئترئیسه اتاق بازرگانی تهران، رئیس هیئتمدیره شرکت صنعتی بهشهر، عضو هیئتمدیره بانک بینالمللی ایران و ژاپن و مدیرعامل «گروه صنعتی بهشهر» و از بنیانگذاران شرکتهای «مخمل کاشان»، «راوند کاشان» و «پلی اکریل» بود. او سالها بود که در آمریکا زندگی میکرد.
پدرش سیدمحمد لاجوردیان و مادرش بتول خانم مرتضوی بود. نظام تربیتی خانواده لاجوردیان، به شدت منظم و سختگیرانه بود. پدرش از کودکی او را به تجارتخانه میفرستاد تا در کارهایی مثل جارو کردن کمک کند. سید محمد لاجوردیان با وجود داشتن چند کارمند، همیشه فرزندان و نوههایش را در کارهای مختلف به کار میگرفت.
اکبر در دوازده سالگی مادرش را از دست. او تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را (غیر از سال سوم و ششم ابتدایی) در کاشان گذراند. در خرداد ۱۳۲۰ در دبیرستان شاهپور کاشان دیپلم گرفت. پدرش علاوه بر تجارت قماش، مغز بادام، مغز گردو و برگه زردآلو به آلمان صادر میکرد.
اکبر از دوازده تا شانزده سالگی، تابستانها به روستاهای مختلف میرفت و در خرید زردآلو به کارکنان پدرش کمک میکرد. پدرش در هفده سالگی، ده هزار تومان سرمایه برای فعالیت مستقل به وی داد و به این ترتیب او برای اولین بار به فعالیت مستقل تجاری خود روی آورد. او طی چهار سال (۱۳۲۰-۱۳۲۴) سرمایهاش را از ده تومان به ششصد هزار تومان رساند. وی در سال ۱۳۲۶ برای گسترش کار به تهران آمد. وی به همراه اعضای خانواده در تجارت برنج، شکر، مغز گردو، پنبه و… فعالیت کرد.
با گسترش فعالیتهای تجاری خانواده لاجوردی، صادرات به آمریکا و ژاپن نیز گسترش یافت و در این کشورها دفاتر تجاری خود را دایر کردند. سیدمحمود، ۲۵ درصد از سهام شرکت «آرین» و دو شرکت تضامنی "لاجوردی" و «جاوید» را با سرمایهای اضافه به برادرش، اکبر فروخت. چهار عضو خاندان لاجوردی، سیدمحمود، اکبر لاجوردیان، احمد و قاسم لاجوردی تا سال ۱۳۴۲ شرکت آرین را اداره میکردند. اکبر لاجوردیان در سال ۱۳۲۶ با مهین دخت رضازاده ازدواج کرد. ثمره این ازدواج سه پسر به نامهای محمد، مسعود، رضا و دو دختر به نامهای لیلی و مهناز بود.
از سال ۱۳۳۰ لاجوردیها وارد عرصه صنعتی شدند. بعدها به تولید روغن نباتی، نخ، پارچه، قالی، فلاسک، کشتیرانی و خدمات مالی مانند تاسیس بانک و شرکتهای خدمات کامپیوتری پرداختند. در سال ۱۳۴۸ اتاق بازرگانی ایران او را به عنوان بازرگانی نمونه معرفی کرد. اکبر لاجوردیان در تأسیس کارخانههای نساجی خانوادگی لاجوردیان حضوری فعال داشت و از سال ۱۳۵۰ مدیرعامل کارخانههای مخمل کاشان، راوند کاشان و پلیاکریل بود.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از نشریه کارخانه دار، www.karkhanedar.com و سایت آهن نیوز، کدخبر:3683