شعارسال: نشست تخصصی ارزیابی «تجربه سیاستهای اقتصادی سه دهه گذشته و پیشنهادهایی برای آینده» با سخنرانی فرشاد مومنی اقتصاددان و استاد دانشگاه علامه طباطبایی (ره) برگزار شد.
مومنی در آغاز سخنان خود با بیان اینکه شرایط به گونهای رقم خورده که هرکس بخواهد بگوید اقتصاد مهم است، دچار نوعی ترس میشود، گفت: برچسب زنیها به افرادی که اقتصاد را مهم میدانند به حدی است که افراد میگویند به سری که درد نمیکند، بهتر است دستمال نبندیم. اگر کسی بگوید هیچ عنصری در نظام حکمرانی کشورها به اندازه کیفیت سیاست گذاری در عرصه اقتصاد تاثیر گذار نیست، گزافه نگفته است بنابراین یک نظام حکمرانی نرمال، باید بیشتر تمرکز خود را بر اقتصاد بگذارد. گاهی پیش میآید یک نظام سیاست گذاری در اتخاذ سیاستهای صحیح خطا میکند. اینجا مهم این است قابلیتهای یادگیری از خطاها، ارتقا یابد. در ادبیات دینی ما یکی از نشانههای اهل ایمان این است که از یک سوراخ دوبار گزیده نشوند، اما متاسفانه بنا بر یک مجموعه علل و عوامل، یک خطای فاحش سیاست گذاری در ایران بیش از صد بار شکست خورده، اما باز هم تجربه میشود.
وی افزود: برای برون رفت از بحران ها، نظامهای تصمیم گیری به شناخت بنیانهای اندیشهای شکل دهنده وضع موجود و شناخت بنیانهای اندیشهای نیل به وضعیت مطلوب، نیاز دارند. تجربه ایران در ۴۰۰ سال گذشته نشان داده، ضعف نظامهای تصمیم گیری در مورد دوم بیشتر از مورد اول بوده است. «جان فوران» در بررسیهای خود میگوید از زمان برآمدن صفویه تا دولت دوم مرحوم هاشمی یک منطق رفتاری حیرت آمیر و دائما تکرار شده، مشاهده میشود به این صورت که ایرانیها درباره نامطلوب بودن وضع موجود زود به جمع بندی میرسند و علی رغم تمام تواناییهایی که دارند بعد بر از هم زدن آن نظم، بر سر اینکه چه نظمی جایگزین شود، با هم درگیر میشوند. امسال سال تصمیم گیری برای افق میان مدت سرنوشت کشور است. قرار است بعد از سه سال تاخیر، برنامه میان مدت توسعه هفتم تدوین شود، اما جای تاسف است که مجموعه مکتوبات منتشر شده از سوی دولت در این زمینه، نشان دهنده ناتوانی غیرقابل باور آنها در درس گیری از تجربیات گذشته و بسیج کردن ظرفیت دانایی کشور است. البته امیدواریم دولت محترم در این حوزه بتواند عملکرد خوبی داشته باشد.
مومنی با بیان اینکه سه سازه به عنوان نیروی محرکه بازتولید فقر، بی عدالتی، عقب ماندگی و وابستگیهای ذلت آور به دنیای خارج عمل میکند، بیان کرد: اولین عامل این است که برخی میخواهند مسیرهای چند ده ساله و چند صد ساله را یک شبه طی کنند. این سازه ذهنی، عمل به شوک درمانی را مطلوب نشان میدهد. عامل دوم این است که تصور شود همه چیز را میتوان با پول حل کرد و عامل سوم باز گذاشتن دست مسئولان است. از دریچه ملاحظات اندیشه ای، این سه سازه ذهنی بیشترین آثار تخریبی و مهلک را برای ایران به ارمغان آورده است. آن عمل خائنانه تعطیل کردن سازمان برنامه در همین چارچوب قابل فهم است؛ بنابراین اگر کسی میخواهد برای تدوین برنامه توسعه هفتم، کار موثری صورت دهد، نباید باز به رویههای سه دهه گذشته مراجعه نکند. اگر ما توانستیم آنقدر شرافتمندانه و آبرومندانه، دوره جنگ را اداره کنیم، دلیلش این است که دست به چنین کارهایی نزدیم. طی سی سال گذشته تمام سیاستهای بر محور شوک درمانی شکست خورده است و برای تداوم این خطاها، به شیوههای بسیار غیر اخلاقی مبتنی بر دستکاری واقعیتها روی میآورند. این یک مسئله منحصر به ساختار قدرت نیست. همه این گروههای ذینفع از شوک درمانی، در این زمینه سرمایه گذاری میکنند و ساختار تصمیم گیری هم با ضعفهای بنیادی که نظام آمار و اطلاعات دارد، با تداوم این مناسبات همراهی میکند.
وی خاطرنشان کرد: شوک درمانی باعث میشود همه آنهایی که در معرض آن قرار میگیرند، موقعیت خود و جهت درست را گم میکنند و مقاومت شان کاهش مییابد. اینکه چینیها توانستند معجزه آساترین عملکردهای اقتصادی را بر جای بگذارند، به این دلیل بود که با علم محوری در برابر وسوسههای شوک درمانی مقاومت کردند. در سه دهه گذشته ۵ رییس جمهور داشته ایم که تنها در شوک درمانی با یکدیگر هم نظر بوده اند، چون شوک درمانی به دولت ها، توهم پولدار شدن میدهد لذا آنهایی که از این مناسبات منتفع میشوند، به دولتها میگویند شما انحصار عرضه کالاهای ارز آور را در اختیار دارید پس میتوانید یک دلار را به فلان قیمت برسانید و درآمدهایتان را چندین برابر کنید لذا در برابر این وسوسه ها، تسلیم میشوند.
این استاد دانشگاه در تشریح آثار شوک درمانی ها، گفت: پس از وارد شدن شوکهای قیمتی، بی ثباتی و ناامنی ایجاد میشود. این احساس نیروی محرکه ترس از آینده میشود و هرجایی که ترس از آینده وجود داشته باشد، کسی سراغ تولید فناورانه نمیرود. پیامد دیگر شوک درمانی این است که نابرابریها افزایش پیدا میکند، چون شوک جامعه را با پدیده رکود تورمی مواجه میکند یعنی آن نان آوری که هزینههای زندگی اش را افزایش داده اند، با نبود شغل هم دست و پنجه نرم میکند. این همان معنای فلاکت است. در ادامه این نابرابریهای شدت یافته، فساد هم گسترش پیدا میکند. طی سه دهه گذشته، رتبه کشور ما همواره بین فاسدترین کشورهای دنیا بوده است. روی دیگر این ماجراها این است که وابستگیهای ذلت آور به دنیای خارج هم افزایش پیدا میکند. اینجا است که عظمت بنیه اندیشهای امثال شهید بهشتی پدیدار میشود. آیت الله بهشتی بیش از ده بار در آثار خود تاکید کردند که بهترین تبلیغ برای اسلام، عمل به موازین اسلامی است نه موعظه کردن!
وی افزود: شما وضعیت خانوارها را هر روزه میبینید، اما بدانید اوضاع مالیه حکومت از خانوارها و بنگاههای تولیدی بدتر است. از سال ۱۳۹۱ اعلام خطر کرده ایم که ما در معرض یک گذار خطرناک از دولت خام فروش به سمت دولت آینده فروش هستیم یعنی دولت آنچنان دچار استیصال شده که برای گذران امور جاری خود، وام میگیرد. در آن سال یک دعوا بین مجلس و دولت احمدی نژاد بر سر سهم تحریمها از ناکارآمدیها در گرفته بود تا جایی که احمدی نژاد درباره خانواده رییس مجلس یک سری حرفها زد. آن موقع ما گفتیم به جای این دعواها، یک مطالعه روی بودجه سال قبل صورت دهیم. در آن مطالعه نشان دادیم مجموعه منابعی که در لایحه بودجه از محل وام گیری داخلی و خارجی و انتشار اوراق تدارک دیده بودند، ۲.۴ برابر سهم نفت بود آن هم در شرایطی که نفت بالای ۱۰۰ دلار فروخته میشد و سهمش از بودجه بسیار زیاد شده بود. در دوره آقای روحانی، یک فریب کاری بزرگ شکل گرفت. آنها گفتند ما نمیخواهیم به سراغ بانک مرکزی برویم و پول پر فشار بگیریم لذا سراغ فروش اوراق میرویم. یکی از محورهای تبلیغاتی دولت فعلی، همین کاری است که دولت روحانی انجام داد. ما همان زمان نشان دادیم تمام راههای تامین کسری مالی دولت از جمله فروش اوراق با شدت بیشتری به انتشار پول پرقدرت منجر میشود. وقتی دولت جنگ صادقانه و شرافتمندانه سراغ بانک مرکزی میرفت تا کسری مالی خود را تامین کند، اینها چه چیزها نمیگفتند، اما حالا که دادههای سری منتشر شده نشان میدهد میانگین رشد نقدینگی طی سالهای جنگ از تمام دورههای بعد از خود (به جز یکی دو استثنا) کمتر بوده است. در این زمینه، دولت آقای رییسی کاری کرد که ما میگوییم صد رحمت به دولت روحانی چراکه اندازه اصل و سود اوراق سررسید شده در سال ۱۴۰۱ به رقم حیرت انگیز ۱۷۲ هزار و ۶۶۲ میلیارد تومان رسیده است آن هم تحت عنوان اینکه نمیخواهیم پول پرقدرت منتشر کنیم! مرکز پژوهشهای مجلس میگوید میزان تحقق این ماجرا ۱۲۰ درصد است یعنی ۲۰ درصد اضافهتر از این طریق تامین کرده اند. نکته قابل اعتنا که نشان دهنده پیشروی در یک باتلاق است، این است که عزیزان در لایحه بودجه ۱۴۰۲ پیش بینی رشد ۸۰ درصدی در رشد اوراق داشته اند. اینها دست به شوک درمانی میزدند تا پول زیادی به دست بیاورند، اما ببینید چه اتفاق است. در سال ۱۳۹۹ رقم اوراق فروخته شده ۱۰ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان بوده و اکنون به بیش از ۲۰۲ هزار میلیارد تومان رسیده است.
استاد دانشگاه علامه با بیان اینکه امور حاکمیتی در زمینه نیازهای مردم، مانند چسب عمل میکند، گفت: صندوق بین المللی پول در سال ۲۰۲۲ گفته است از میان ۱۸۸ کشور جهان که دادههای در دسترس داشته اند، اندازه تعهد پذیری دولت ما در زمینه آموزش، مسکن، تغذیه، سلامت، امنیت و زیرساختهای ضروری ۱۲.۵ درصد است یعنی حتی از آن دولت شبگرد مدنظر آدام اسمیت هم تعهدات کمتری نسبت به مردم دارد، اما یک عده شیادانه میگویند همین مقدار هم زیاد است و باید کمتر شود. شوک درمانی چنین اقتصاد سیاسی وحشی و بی تمدنی به بار میآورد. همان گزارش میگوید تنها ۵ کشور وضع بدتری از ایران دارند. فاصله ایران با بدترین کشور دنیا که هائیتی نام دارد، تنها ۲ درصد است. کاش من هم میتوانستم مانند بعضی روضه خوانها روضهای متناسب با این ماجرا میخواندم چراکه با این سیاستها در حال رها کردن مردم هستند. مهمترین فلسفه هر حکومت، عرضه خدمات امنیت و عدالت است.
وی با اشاره به روند تحولات رابطه مبادله اقتصاد کشور، افزود: بدترین سال عملکرد اقتصادی ایران در ده ساله اول انقلاب، در سال ۱۳۶۷ بوده است. شاخص رابطه مبادله در سال ۱۳۸۹ نسبت به سال ۱۳۶۷، سی درصد سقوط داشته و از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ حدود ۳۴ درصد سقوط جدید توسط وزارت صمت گزارش شده است، چون صنعت رانتی-معدنی را به صورت دوپینگی باد کردند. همه جای دنیا صنعت بار کل سیستم را میکشد و اصلا انگار نه انگار چنین اتفاقی برای صنعت ما رخ داده و وابستگی ما به خارجیها را افزایش میدهید.
عضو هیات علمی دانشگاه علامه در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه گرایش مشکوکی در حیطه ارائه گزارشهای دستکاری شده، مشاهده میشود، گفت: اگر کسی نسبت به پروژه نفوذ حساس است بداند که نفوذ اندیشهای مهلکتر از نفوذ تشکیلاتی و مزدورانه است. نسخه شوک درمانی در ایران به نام ترویج بازارگرایی پیچیده شد. اگرچه برخی بازارگرایی را هم لجن مال کرده اند چراکه شفافیت، امنیت حقوق مالکیت و برابری از اصول حیثیتی بازارگرایی است، اما ما نمیبینیم اینها که در سی سال گذشته مرتب میگفتند نرخ ارز را بالا ببرید و همزمان نرخ حاملهای انرژی را هم افزایش دهید، یک کلمه در مورد این مسائل حرفی بزنند و به جای توضیح در مورد توصیههای اشتباه شان بازیهای تبلیغاتی و هیجان انگیز راه میاندازند و به با کیفیتترین چهرههای اندیشمند و سیاسی ما اهانت میکنند و دروغ نسبت میدهند.
وی به اظهارات اخیر برخی افراد درباره برخی شخصیتهای انقلابی و قانون اساسی کشور نیز واکنش نشان داد و افزود: خیلی توصیه میکنم مقدمه کتاب ماتریالیزم در ایران شهید مطهری را بخوانید. ایشان به شدت از یک شیوه روسی برچسب زنی به متفکران اسلامی ابراز نگرانی میکنند و به طور مشخص میگویند آکادمی علوم شوروی سابق در انتشارات خود، حافظ و ملاصدرا را به چپ گرایی و ماتریالیست نسبت داده اند. الان هم میبینیم یک کسانی یکباره کشف و شهود کرده اند که شهید بهشتی چپ گرا و تحت تاثیر چپ گراها بوده اند. این نسبت پوچ، مبتذل و ناروا که اساسا وجهه علمی هم ندارد، شیوهی روسی چپ گرا معرفی کردن برجستهترین متفکران ایرانی است که قابل تامل است. ما در مملکتی زندگی میکنیم که گیج کردن مخاطبان برای از میان برداشتن حرکتهای اصیل سابقه دارد. در تجربه مرحوم مصدق، پدیده توده نفتیها را زیر ذره بین بگذارید چراکه آنها رادیکالترین شعارهای حزب توده را میدادند درحالیکه پولش را از سفارت انگلستان میگرفتند. از نظر من هرکس حق دارد هر جور که فکر میکند، عمل کند. در ساحت اندیشه، حرف خوب در لیبرالیزم و اندیشه چپ کم نداریم، اما بی مروتی، بی صداقتی و هتاکی خیلی بد است لذا این شیوه برچسب زنی، شیوه روسها و انگلیسها است. همینها که به دیگران برچسب چپ میزنند، در توصیههای سیاستی خود، عموما شیوههای روسی را پیشنهاد میدهند. وقتی اینها در سال ۱۳۶۸ شعار خصوصی سازی را دادند، خیلی شنیدند که هیچکدام از بسترهایی که از دل خصوصی سازی، برای کشور دستاورد میسازد، وجود ندارد لذا خصوصی سازی اسم رمز توزیع رانت میشود، اما همین افراد درهای نهادهای تصمیم گیری کشور را از پاشنه درآوردند که باید خصوصی سازی شکل بگیرد. حالا که انجام شده و نتایج آن عیان شده، میگویند این نتیجه، آنی نبود که ما گفتیم. ما در پاسخ میگوییم اگر شما شرافت علمی داشته باشید، باید بگویید شناختی از جامعه نداشتید و صرفا کلیشههای ترجمهای را به صورت چشم بسته توصیه میکردید. البته خداراشکر یکی از اینها اخیرا گفته است من مسئولیت باز کردن پای بانکهای خصوصی در ایران را میپذیرم. ما میگوییم بسیار خوب، شما کارنامه بانکهای خصوصی ایران را نشان دهید تا بخش بزرگی از فجایع مسیر میان تهی کردن حکومت، مردم و تولیدکنندهها و ... که توسط بانکهای خصوصی رخ داده است را ببینیم.
مومنی همچنین افزود: ما مثل اینها سراغ برچسب زنی نمیرویم، اما میپرسیم شما در این سی ساله گذشته مرتب میگفتید به نرخ ارز، حاملهای انرژی، نرخ بهره و ... شوک وارد کنید تا کار درست شود، اما بعد از فجایعی که به بار آمد، گفتید اصل این ایده درست است، اما آن را بد اجرا کرده اند. من در کتاب اقتصاد ایران در دوران تعدیل ساختاری مستنداتی آورده ام که نشان میدهد این توجیه، جزو آموزشهای صندوق بین المللی پول و بانک جهانی به هیات اعزامی خود به کشورهای در حال توسعه است که اگر توصیههای شما به بحران منجر شد، مسئولیت نپذیرید و همه چیز را به گردن اجرا بیندازید. در مناظرهای که با یکی از همین بازارگراها داشتم، بعد از آنکه گفت سیاست توصیه شده ایشان بد اجرا شده، پاسخ دادم که در دوره مرحوم هاشمی رفسنجانی بی سابقهترین حمایت سیاسی از شما صورت گرفت، بی سابقهترین اندازه درآمدهای ارزی هم در اختیارتان قرار گرفت و بی سابقهترین اتفاق نظر بین مدیران اقتصادی کشور وجود داشت پس اگر طراحیهای شما در آن شرایط بد اجرا میشود، به ما بگویید در چه شرایطی خوب اجرا میشود؟ من نمیخواهم بگویم این رفتار مسئولیت گریزانه مشکوک است، اما واقعا نرمال نیست.
دکتر فرشاد مومنی در پایان گفت: اکنون یک عده از سر جهل یا به خاطر مسائل دیگر میگویند، قانون اساسی توسط القائات حزب توده نوشته است یعنی میگویند چندده اسلام شناس برجسته ما آلت دست حزب توده بوده اند. شهید مطهری که یکی از سرآمدان نقد مارکسیزم بود فرموده بودند که کسی به عمق آقای بهشتی در شناخت اندیشه مارکسیستی نداریم، اما برخی جوری حرف میزنند که انگار شهید بهشتی با یکی دو نفر دیگر توانسته اند، آن مجموعه که هرکدام برای خود رجلی بودند را تحت تاثیر قرار دهند. اولین بار که چنین مسالهای از سوی یک فرد دیگر مطرح شد، او را به کتاب «بانکداری، ربا و مسائل مالی در اسلام» شهید بهشتی ارجاع دادم که در دهه ۱۳۴۰ نوشته شده بود سپس گفتم اگر مشکل شما با اداهای توده ایها است باید بدانید مالینوفسکی در آن موقع کتابی ننوشته که حالا بخواهید بگویید شهید بهشتی تحت تاثیر این افراد بوده است. بیش از ۷۵ درصد جهتگیری بخش اقتصادی قانون اساسی، در آن کتاب دیده میشود لذا این حرفها که گفته شد، دروغ پردازیهای خلاف اخلاق است. این بازیها را راه انداخته اند تا پاسخ ندهند که نتایج شوک درمانیِ مورد توصیه شان چه بوده است. ما نباید فریب این جریان سازیها را بخوریم. از میان تهی کردن مفاهیم توسط این افراد یک مساله مجزایی است که باید جداگانه به آن پرداخته شود.
سایت تحلیلی خبری شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت دیده بان ایران، تاریخ انتشار: 9اردیبهشت1402، کدخبر: 153945، www.didbaniran.ir