پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۰۲۷۶۳
تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۴
«مروارید» دارد آرام‌آرام و بدون توجه به دور و اطرافش، با دست خالی، تکه‌گل بی‌شکل را شکل می‌دهد. چند دقیقه‌ای همین‌طور می‌گذرد تا اینکه از دل گل بی‌شکل، یک کاسه زیبا نمایان می‌شود.

شعارسال: «مروارید» دارد آرام‌آرام و بدون توجه به دور و اطرافش، با دست خالی، تکه‌گل بی‌شکل را شکل می‌دهد. چند دقیقه‌ای همین‌طور می‌گذرد تا اینکه از دل گل بی‌شکل، یک کاسه زیبا نمایان می‌شود. پیرزن سیاه‌چرده سراوانی هنوز دست برنمی‌دارد؛ باید گوشه‌های کاسه را صاف و یکدست کند؛ پس همان‌طور بدون توجه به اطراف، با ظرافت خاصی دور تا دور کاسه را بدون کمک چرخ سفالگری، شکل می‌دهد. چهره مرد همراه مروارید، حدودا 60ساله می‌زند اما مطمئنا جوان‌تر از مروارید است. مرد، شروع به توضیح‌دادن درباره سفال دیار خود می‌کند. آنها برای نشان‌دادن هنر دستی روستایشان ـ کلپورگان ـ به نمایشگاه صنایع‌دستی تهران آمده‌اند؛ جایی که تقریبا همه هنرمندان نقاط مختلف ایران هنرهای دستی بومی‌شان را به رخ می‌کشند و معرفی می‌کنند. سفال کلپورگان، از خاک رسی درست می‌شود که آوردنش به عهده مردان روستاست و گل‌ساختن و پرداختنش به عهده زنان. دست‌سازه‌های گلی ابتدا به رنگ خاک هستند اما بعد از اینکه داخل کوره می‌روند، قرمز می‌شوند؛ با همین شاخصه هم می‌توان سفال کلپورگان را همه‌جا به‌آسانی شناسایی کرد؛ سفال‌هایی که تعداد قابل‌توجهی از آنها هم در موزه ملی به‌چشم می‌خورند و قدمتشان به 7هزار سال هم می‌رسد. البته حالا دیگر فقط ایرانی‌ها نیستند که کلپورگان و سفال‌های دستی و قرمز آن را می‌شناسند؛ امسال کلپورگان از سوی شورای جهانی صنایع‌دستی به‌عنوان نخستین روستای صنایع‌دستی ثبت جهانی شد.

* نمایشگاه صنایع‌دستی کریسمس

کریسمس که نزدیک می‌شود هموطنان ارمنی، نمایشگاه کریسمس را در باشگاه آرارات برگزار می‌کنند؛ نمایشگاهی که هنرهای دستی آنها از رومیزی‌های دست‌ساز و پارچه‌های کارشده تا کیک و شیرینی‌های خانگی خوشمزه را در بر می‌گیرد. ورودی نمایشگاه برای بازدیدکنندگان غیرعضو، نفری 10هزار تومان است.

داخل نمایشگاه همه کریسمس را به هم تبریک می‌گویند. همان ابتدا، رومیزی‌های دست‌دوز خودنمایی می‌کنند. خانمی که متصدی این غرفه است با لهجه غلیظ ارمنی می‌گوید: «تمام این رومیزی‌ها رو خودم و دوستام درست کردیم». بعد به قسمت تاروپودهای جداشده و شکل‌داده‌شده اشاره می‌کند و با لبخندی از سر پیروزی ادامه می‌دهد: «این تاروپود‌ها رو دونه‌دونه از هم جدا کردیم و شکل دادیم. خیلی کار می‌بره و سخته». رومیزی‌ها در اندازه‌های مختلف است و قیمت‌های متفاوتی دارد. بزرگ‌ترها حدود 550هزار تومان و کوچک‌ترها تا 50هزار تومان قیمت دارند. روی برخی از آنها گل‌های رنگارنگی کار شده که زیبایی‌شان را دوچندان کرده است. خانم صاحب غرفه می‌گوید که گلدوزی‌ها هم کار دست خودشان است.

کمی آن‌طرف‌تر، غرفه‌ای دیگر قرار دارد که وسایل بافتنی می‌فروشد. صاحب غرفه به زن دیگری اشاره می‌کند و می‌گوید: «من و خواهرم، خودمون تمام اینها رو بافتیم. خواهرم حرفه‌ای‌تره و اینا رو بافته» و بعد هم جای قاشق‌چنگال، کیف، جای لوازم خیاطی و تمام چیزهایی را که درست کرده نشان می‌دهد.

قسمتی از نمایشگاه را کیک‌ها، شیرینی‌ها و شکلات‌های جذاب اشغال کرده‌اند. شکلات‌ها به شکل آدمک و عصا و درخت کریسمس هستند و آقای جوان صاحب غرفه می‌گوید که تک‌تک این خوراکی‌ها را خودش درست کرده است. می‌گوید: «مثل نقاشیه؛ هنر دست به حساب می‌یاد».

«گاتا» شیرینی سنتی ارمنی‌ها، بی‌بروبرگرد در تمام غرفه‌های کیک و شیرینی دیده می‌شود. هر کس از گاتای خود تعریف می‌کند و بوی کره‌ای‌ـ‌گردویی این شیرینی خاص، فضا را پر کرده است.

بعضی‌ها کار چوب انجام می‌دهند و وسایل چوبی دست‌ساز دارند؛ بعضی دیگر هم روی اشیای چوبی، نقاشی می‌کنند. هنرهای دستی ارمنی‌ها اینجا به‌خوبی به نمایش گذاشته شده است.

* بورس صنایع‌دستی

اتوبوس‌های تورهای جهانگردی و گردشگران خارجی‌ای که خریدهای خود را به هم نشان می‌دهند، تصویر آشنای خیابان ویلاست؛ خیابانی که بورس صنایع‌دستی تهران به‌حساب می‌آید؛ اگرچه کسبه این خیابان، خیلی از وضعیت بازار راضی نیستند؛ کسبه‌ای که احتمالا نخستین مشکل آنها کمبود و در مواقعی، نبود گردشگر خارجی‌است؛ گردشگری که صنایع‌دستی ایران را با خود به یادگار، به کشورش ببرد.

مدیر یکی از فروشگاه‌های صنایع‌دستی خیابان ویلا به همشهری می‌گوید: «مسافر خارجی خیلی کمه. مسافر چینی زیاد می‌یاد اما اخلاق چینیا خوب نیست. دوس دارن همه‌‌چیزو نصف قیمت بخرن. مثلا اگه یه ظرف 100هزارتومنی بهشون نشون بدم، می‌گن حاضرن 50هزارتومن بخرن. تورلیدرهاشون بهشون یاد داده‌ن که اول از مغازه به حالت قهر برو بیرون و دوباره برگرد، حتما همون 50هزارتومن می‌تونی بخری. خب واقعا 50درصد تخفیف خیلی زیاده»!

بین کسبه خیابان ویلا «بدخرید»بودن چینی‌ها زبانزد است و تقریبا هیچ‌کدام از آنها نمی‌گوید که چینی‌ها مشتری‌های خوبی هستند. به گفته آنها اروپایی‌های جوان هم خیلی مشتری‌های خوبی به حساب نمی‌آیند؛ آنها «بک‌پکر»ند و با یک کوله‌پشتی، مسلما خرید هم نخواهند کرد. یکی دیگر از فروشندگان خیابان ویلا می‌گوید: «گردشگرای خارجی بازنشسته هم خیلی مشتریای خوبی نیستن اما آلمانیا، روسا و ژاپنیا خوب خرید می‌کنن. ما باید دنبال گردشگرایی مث خود ایرانیا باشیم که تا می‌رن یه مسافرت، واسه تمام اهل فامیل خرید می‌کنن»!

البته چینی‌ها فقط در خرید، با صنایع‌دستی ایران بد تا نمی‌کنند؛ آنها شروع به تولید یک‌سری از کارهای ساده ایرانی هم کرده‌اند. حالا دیگر بعضی از خریداران، با چشم تردید به صنایع‌دستی نگاه می‌کنند و با خودشان می‌گویند: «شاید چینی باشد» اما کسبه خیابان ویلا درباره کالاهای چینی هم توضیح دارند. آنها می‌گویند اولا چینی‌ها اگر بخواهند صنایع‌دستی را کپی کنند، به سراغ صنایع کم‌کارتر می‌روند، نه قلمزنی‌هایی که روزها و ماه‌ها زمان می‌برد. دوم اینکه سازمان میراث فرهنگی، گالری‌های صنایع‌دستی را رصد می‌کند که غیر از کالای ایرانی و صنایع‌دستی، کالای تقلبی یا چینی نفروشند.

یکی از فروشنده‌ها برای اینکه صحبت‌های خود را اثبات کند، قلمزنی‌های ظریف یک ظرف مسی را نشان می‌دهد و می‌گوید: «آخه کدوم چینی‌ای می‌تونه این قلمزنی رو انجام بده؟»؛ بعد می‌رود و با چند بشقاب میناکاری می‌آید و دوباره با تأکید می‌گوید: «هیچ‌کدوم از این بشقابای میناکاری شبیه هم نیس؛ چون کار دست یعنی همین. ماشین نساخته که همه یه شکل بشن. تمام طرحا و حتی قالب ظروف میناکاری نمیشه که یکی باشه! اصلا قشنگی کار دست، به همین یکی‌نبودن تولیداته».

علاوه بر تولیدکنندگان چینی و گردشگران چینی، مشکلات دیگری هم وجود دارد. تعدادی از فروشندگان صنایع‌دستی می‌گویند که گردشگران خارجی، اغلب با تور مسافرت می‌کنند؛ این تورها هم حتما در بازدید از ایران، اصفهان و شیراز را در برنامه‌های خود قرار می‌دهند و به همین دلیل، این گردشگران، صنایع‌دستی‌ای مثل خاتم‌کاری و میناکاری را از اصفهان می‌خرند نه از تهران.

شیرازی، از کسبه خیلی قدیمی راسته خیابان ویلاست. گالری‌اش از سال53 همین‌جا دایر است و تمام میزها، ویترین‌ها و وسایل دیگر، داد می‌زنند که قدمتی بالای 40سال دارند؛ لوازم دست‌ساز هم که از دور چشمک می‌زنند و ظرافت و زیبایی‌شان را نشان می‌دهند. او به همشهری می‌گوید: «با اینکه ما صنایع‌دستی ایرانی می‌فروشیم، خود ایرانیا هم خیلی با کارای ما آشنا نیستن. مثلا همین چند وقت پیش یه خانومه اومده بود خرید؛ می‌گفت مگه کاراتون دست‌ساز نیست، پس چرا انقدر گرونه؟»! بعد هم با حالت ناراحتی ادامه می‌دهد: «اون لحظه واقعا جزو بدترین لحظه‌های زندگیم بود».

در جای‌جای خیابان ویلا تصاویری از صنایع‌دستی دیده می‌شود. فروشنده یکی از گالری‌ها که بیشتر، میناکاری و ظرف‌های فیروزه‌ای دارد، می‌گوید: «مشتریای ما بیشتر سازمان‌ها هستن و کاری به گردشگر خارجی نداریم. این شرکت‌ها و سازمان‌ها اصولا مهمون خارجی دارن یا اینکه توی مراسم تقدیرشون، صنایع‌دستی کادو می‌دن». مرد جوان فروشنده سعی می‌کند تخصصی‌تر توضیح بدهد؛ به همین دلیل یکی از ظرف‌های فیروزه‌ها را برمی‌دارد و با تمرکز بیشتر می‌گوید: «این فیروزه‌های ریز رو نگاه کن! اینا به درد هیچ کار دیگه‌ای نمی‌خوره! مثلا نمیشه با اینا گردنبند، گوشواره و... درست کرد اما خب دورریختن‌شون هم حیفه؛ واسه همین این فیروزه‌ها رو کنار هم می‌چینن و میشه یه ظرف». در همین حین آقای جوانی وارد مغازه می‌شود و برای سفارش تعداد نسبتا زیادی ظرف فیروزه‌ای برای شرکتشان، قیمت می‌گیرد.

در مغازه‌ای دیگر دختر و پسر جوانی نیم‌ست نقره دست‌ساز انتخاب می‌کنند و می‌گویند که می‌خواهند کادو بدهند. داخل مغازه گردنبندهایی از جنس کهربا هم وجود دارد اما خود فروشنده می‌گوید این کهرباها کارخانه‌ای هستند و با صمغ خالص درخت، تفاوت دارند. بعد هم یک فاصله 5-4سانتی را بین انگشتانش نشان می‌دهد و می‌گوید: «اگه بخواین، کهربای اصل به این اندازه دارم اما 2میلیون قیمت داره. این کهرباهای کارخونه‌ای هم از 70هزار تومن به بالا هستن».

چند نفر آقا و خانم وارد مغازه می‌شوند که می‌خواهند برای دوست فنلاندی‌شان از ایران کادو و یادگاری بخرند. 3-2نفر سفره قلمکار اصفهان را پیشنهاد می‌کنند و یکی‌دو نفر دیگر معتقدند که خاتم بهتر است؛ بقیه هم می‌گویند ظرف‌های میناکاری جلوه بیشتری دارد.

در مغازه‌ای دیگر خانم جوانی قیمت صندلی‌های گلیم‌بافی‌شده را می‌پرسد. مغازه‌دار می‌گوید: «150هزارتومن» و بلافاصله توضیح می‌دهد که در یکی دیگر از مغازه‌هایشان که کمی بالاتر است، بیش از 200مدل از این صندلی‌های گلیم‌بافی‌شده دارد.

کسبه خیابان ویلا محصولات قلمزنی، میناکاری و خاتم‌کاری را از اصفهان می‌آورند. یکی از آنها می‌گوید که گلیم را از همه شهرها مثل اردبیل، میانه، سنندج و سیرجان می‌آورند؛ رومیزی و ترمه اصولا از یزد به تهران می‌آید؛ سفال و کاشی، سهم سمنان و همدان است و فرش‌ها هم از قم آورده می‌شود که هم تار و هم پود آنها ابریشم است.

* بازار کساد است

«یه‌هو می‌بینی 3-2روز گذشته و حتی یه رهگذر هم نیومده توی مغازه!» این جمله را یکی از کسبه خیابان ویلا به همشهری می‌گوید. به گفته او، مردم پول ندارند که مایحتاج زندگی‌شان را بخرند چه رسد به اینکه بخواهند به صنایع‌دستی که هم قیمتش بالاست و هم اصولا تزئینی‌است فکر کنند.

آقای محمدیان، یکی دیگر از فعالان حوزه صنایع‌دستی که در این عرصه 30سال سابقه دارد، به همشهری می‌گوید: «واقعا طی این‌سال‌ها به صنایع‌دستی بی‌مهری شده است». یکی دیگر از قدیمی‌های این کار، به سال‌های بعد از انقلاب اشاره می‌کند و می‌گوید: «تا سال‌های 65-64 اجازه خروج صنایع‌دستی با قیمت بالای 5هزارتومن داده نمی‌شد اما واقعا 5هزار تومن برای صنایع‌دستی‌ای مث فرش، قیمتی به ‌حساب نمی‌اومد. یادمه اون‌زمان برای اینکه گردشگرای خارجی بتونن صنایع‌دستی‌ای که خریده بودن رو با خودشون ببرن، براشون فاکتور 4800تومنی می‌نوشتیم». او ادامه می‌دهد: «یادمه سال64 که دیگه این قانون منع خروج صنایع‌دستی بالای 5هزارتومن برداشته شد، هرچی فرش بنجل بود، بردن فرودگاه تا گردشگرا بتونن از اونجا خرید کنن»!

* بازار صنایع‌دستی در شهرستان‌ها

صدای بازار مسگرها در هر دیاری قابل شناسایی‌است؛ فقط کافی‌است صدای ضربات یکنواخت چکش روی مس را دنبال کنید. زنجان است و ظرف‌های مسی‌اش؛ در انواع و اقسام شکل‌ها و طرح‌ها و اندازه‌ها. نمی‌شود به زنجان رفت و بدون ظروف مسی برگشت. یا مثلا اگر به سنندج بروید، نمی‌توانید چشم‌هایتان را به روی وسایل چوبی ببندید. گره‌های چوب گردو روی تخته‌نردهای براق و کنده‌کاری‌شده، غوغا می‌کند. سنندجی‌ها با چوب، معجزه می‌کنند و ظروف و وسایل‌ چوبی مختلفی می‌سازند.

دور میدان نقش‌جهان اصفهان، رنگ‌های آبی ظرف‌های میناکاری و رنگ زرد و کرم خاتم‌کاری، چشم هر رهگذر و مسافری را به خود خیره می‌کند. شیرازی‌ها سعی می‌کنند اسم شما را با خط میخی روی هر چیزی بنویسند. زیورآلات فیروزه‌ای مشهد و نیشابور، یادگار خوبی از شرق ایران است. سفال قرمز کلپورگان در هر خانه‌ای می‌تواند نمایی متفاوت ایجاد کند. سوزن‌دوزی‌های سیستان و بلوچستان هدیه مناسبی برای هر فردی با هر سلیقه‌ای خواهد بود. شمالی‌ها با حصیر بافی خود دنیایی دیگر را به نمایش می‌گذارند و جنوبی‌ها هم با برگ درخت خرما و مهارت‌های «سیس‌بافی» و «کپوبافی» سبد، زنبیل و پادری درست می‌کنند.

شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه همشهری، تاریخ انتشار: 16 دی 1396، کدخبر: 3271، www.newspaper.hamshahri.org

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین