پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۱۸۱۵۴
تاریخ انتشار : ۰۷ فروردين ۱۳۹۷ - ۰۸:۴۴
یک کارشناس مسائل استراتژیک به بررسی تلاش ایران و امریکا برای کشاندن اروپا به سمت خود پرداخته است.

شعارسال:یک کارشناس مسائل استراتژیک به بررسی تلاش ایران و امریکا برای کشاندن اروپا به سمت خود پرداخته است.

در برهه کنونی با تغییرات جدید در تیم ترامپ و روحیات شخص ترامپ این اراده از سوی امریکا دیده نمی شود که روندی برای شکل گیری گفت و گو و بازی برد-برد با ایران ایجاد شود. غرب تمایل دارد ایران را به میز مذاکره بکشاند اما این تنها برای راضی کردن ترامپ در راستای عدم عبور او از برجام است. سوال این است که ایران در چنین فضایی چه استراتژی ای را باید پیش ببرد؟ باید در تعامل با غربی ها وقت بخرد تا دوره ترامپ تمام شود یا می تواند وارد گفت و گوهای منطقه ای شود که منافع خود را در آن کسب کند؟ آیا اروپا مجبور است تا آخر در کنار ایران بماند؟

در این باره با دیاکو حسینی عضو ارشد مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری و کارشناس مسائل بین المللی گفت و گو کرده ایم که از نظر می گذرانید.

فکر می کنید ترامپ به این نتیجه رسیده که با همین شکل استراتژی ابهام و ایران‌هراسی و بی‌فایده‌کردن برجام را جلو ببرد یا اینکه همچنان امکان لغو برجام وجود دارد؟

در رابطه با مسئله ایران و برجام، آقای ترامپ دو ملاحظه اساسی دارد که به نظر من به‌عنوان پیشران و نیروی محرکه دولت ترامپ باید در نظر بگیریم . در واقع ترامپ به این دو ملاحظه توجه دارد؛ اول این‌که آن چیزی که مربوط به میراث آقای اوباما بود در ارتباط با توافق هسته‌ای، باید از بین برود و یا حداقل شکلش آنقدر عوض شود که شباهتی به آن نداشته باشد. دومین مسئله، پیروی کامل ترامپ از اولویت‌ها و علاقمندی‌های اسرائیل است. چیزی که در دولت اوباما تقریبا کنار گذاشته شده بود و در مقاطعی مطلقا وجود نداشت. فکر می‌کنم که در آینده هم این مشی ادامه پیدا می‌کند؛ یعنی ترامپ همچنان با توافق هسته‌ای به شکلی که آقای اوباما تحویل داد، مخالفت خواهد کرد و تلاش خواهد کرد که آن را به چنان درجه‌ای از تغییر برساند که بتواند ادعا کند که این توافق را تکمیل و نواقص آن را برطرف کرده و بنابراین این توافقی که در آینده خواهیم دید، همان توافقی نیست که اوباما تحویل دولت ترامپ داده است.

نکته دوم این است که در پیشبرد سیاست‌های مربوط به ایران، اولویت‌های اسرائیل را بیش از گذشته دنبال خواهد کرد و تلاش خواهد شد که نشان دهد آمریکا توجه منحصربفردی به دولت اسرائیل دارد. من فکر می‌کنم در آینده هم در حداقل زمانی که ما می‌توانیم ببینیم، وضعیت به همین گونه فارغ از تغییر در درون حلقه اول ترامپ، این مشی همچنان ادامه خواهد یافت.

- در مورد اروپا به نظرتان بین ایران و آمریکا مسابقه‌ای شکل گرفته که اروپا را هر کدام بیشتر به سمت خودشان بکشند؟

من فکر می‌کنم واقعا چنین مسئله‌ای در میدان واقعیت وجود ندارد. روابط اروپا و آمریکا با همه فراز و فرودها و همه دلخوری‌هایی که اخیرا با ترامپ ایجاد شده، بسیار مستحکم است و نهایتا می بایست در یک کمپ استراتژیک آن را تعریف کرد. این تصور درستی نیست که ما می‌توانیم با کمک دیپلماسی و یا با کمک تلاش برای حفظ برجام، اروپا را به سمت خودمان بکشانیم. مسئله اصلی این است که اروپا تا چه اندازه از سیاست‌های دولت آقای ترامپ پیروی خواهد کرد. آن‌چه که ایران تلاش می‌کند، این است که اروپا را آگاه کند به این واقعیت که پیروی کامل و بی‌قید و شرط اروپا از سیاست‌های ضدایرانی و در کل سیاست‌های منطقه‌ای خاورمیانه‌ای آمریکا می‌تواند به منافع اروپا، نه فقط در خود ایران، بلکه در سراسر منطقه آسیب بزند و راه‌های رسیدن به نقاط اشتراک را ببندد. در طرف مقابل ، آمریکا هم تلاش می‌کند نشان دهد پیروی از این سیاست‌هابه افزایش و ارتقای جایگاه اروپا کمک خواهد کرد . من فکر می‌کنم اتفاقا اروپایی‌ها از این وضعیت منتفع می‌شوند و این نیست که بین ایران و آمریکا گرفتار شده باشد. امروز با قطع همه کانال‌های ارتباطی ایران و آمریکا، عملا کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا به یک وزنه متعادل‌کننده و تعیین‌کننده در آینده استراتژی ایران و آمریکا به‌ویژه در حول برجام و مسئله منطقه‌ای تبدیل شده‌اند. این همان خواسته‌ای است که اروپا همیشه دنبال آن بوده، یعنی بالارفتن وزن اروپا و افزایش تعیین‌کنندگی اتحادیه در مسائل و روابط بین‌الملل. در زمانی که ایران و آمریکا روابط دوجانبه و گسترده داشته باشند و با همدیگر صحبت کنند، طبیعتا اروپا در حاشیه قرار می‌گیرد. ولی زمانی که دو کشور ارتباط ندارند، اروپا می‌تواند با بحث بازتری با هر دو کشور، یعنی هم با آمریکا و هم با ایران برخورد کند و نقش موثر خود و تعیین‌کنندگی اش را به هر دو طرف نشان دهد. بنابراین فکر می‌کنم وضعیت موجود برای اتحادیه اروپا وضعیت چندان بدی هم نیست.

با توجه به برخی اخبار از جمله خبر رویترز که ادعا می کند ایران و اروپا وارد یکسری مذاکرات در مورد مسائل منطقه‌ای شده‌اند، به نظر شما آیا ورود به این فضا به مصلحت ایران است؟

آن چیزی که در اخبار گفته می‌شود، به نقل از مقامات گاها عالی‌رتبه کشورهای اروپایی است که آن هم برای فروش سیاسی است، برای تبلیغات سیاسی خود اروپا است. واقعیت این است که ایران و اروپا همیشه با هم در مورد مسائل منطقه‌ای گفتگو داشتند و درباره سوریه و یمن هم همیشه گفتگو و رایزنی کردیم و به این رایزنی‌ها هم ادامه دادیم. ایران اعلام کرده که برای رسیدن به توافق و صلح در یمن و در سوریه آماده است نه فقط با اروپا، بلکه آماده است با هر کشور دیگری گفتگو کند که بعضا راه‌حل‌های منطقی و عاقلانه و عملی پیدا شود برای این‌که این بحرانها خاتمه پیدا کند. بنابراین این مذاکراتی که از آن‌ها صحبت شد و حالا در حاشیه اجلاس امنیتی مونیخ بوده است و یا احتمالا در ماه‌های آینده در کشورهای دیگر می تواند باشد، نشاندهنده این نیست که یک چارچوب مذاکراتی جدید شکل گرفته است.همیشه این مذاکرات وجود داشته است. علت این علاقمندی هم فقط ظهور ترامپ نیست، به نظر من فهمیدن این موضوع است که هیچ مشکلی در این منطقه بدون مشارکت ایران و بدون همراهی ایران قابل حل شدن نیست. این نتیجه‌گیری است که اروپا اخیرا داشته که در تنش و بحران در سوریه ایجاد شد و همچنین در ادامه جنگ فرسایشی یمن. بنابراین فکر نمی‌کنم که ما وارد دور تازه‌ای از مذاکرات منطقه‌ای در راستای خواسته‌های آمریکا و تحت فشارهای آمریکا شده باشیم.

- ولی چرا یک نگاه منفی به گفتگوها وجود دارد؟ وقتی حرف از گفتگو با اروپا می‌شود بیشتر تکذیب می‌شود و به نظر می رسد که این تمایل وجود دارد که نمی خواهند به سمت مذاکره‌رفتن را یک موضوع منطقی تلقی کنند؟

اگر منظورتان تکذیب های رسمی دولت است، به این دلیل است که آن‌چه گاها اروپا به جهان مخابره می‌کنند، با واقعیت منافات دارد.درست است که ایران با اروپا در مورد مسائل منطقه مذاکره می‌کند ، ولی این به خاطر یک چارچوب جدید مذاکراتی نیست، این به خاطر اعمال فشارهای آمریکا برای نشاندن راه‌های مذاکرات منطقه‌ای نیست، این چیزی است که از ابتدا وجود داشته و ادامه دارد و این بازنمایی غلط و مصادره به مطلوب اروپایی‌ها است برای این‌که آن را به آمریکا بفروشند، برای این‌که به آمریکا نشان دهند که توانسته‌اند ایران را به پای میز مذاکره بیاورند، ولی واقعیت این است که ایران همیشه پای میز مذاکره بوده و این هنر اروپا نیست که ایران امروز آماده است تا درباره مسائلی مثل عراق، سوریه و یمن با اروپا مذاکره کند. هر کشور دیگری هم که علاقمند باشد، در مورد خاتمه این جنگ‌ها به‌صورت صادقانه وارد مذاکره با ایران شود، حتما این اتفاق خواهد افتاد.

دلیل مخالفتهای داخلی و نگاه منفی به مذاکره همین مسئله است؟

مخالفتها به هرحال از سوی جناحی شکل می گیرد که مخالف هر نوع مذاکره هستند. طبعا آن‌ها هم به اعتقاد بنده اشتباه می‌کنند. مذاکره با اروپا درباره هر موضوعی امکان‌پذیر است. موضوعاتی هست که که نگرانی مشترک درباره آن وجود دارد؛ از مسائل منطقه‌ای گرفته تا مسائل دفاعی و نظامی که در سراسر منطقه است. این به نظر من از زیرکی جمهوری اسلامی ایران خواهد بود که در رابطه با برنامه‌های چالشی وارد مذاکره با غرب شود، در یک موازنه استراتژیک بحث کند به این معنا که غرب آماده باشد که فروش تسلیحات به کشورهای عربی که آن‌ها را تبدیل به انبار کاذب تسلیحات کرده، کاهش داده و سقفی برایش قائل شود. همه کشورهای منطقه درباره تسلیحات مختلف تهاجمی یک سقف قائل شوند و بودجه‌های نظامی خودشان را به صورت متنوع کنترل کنند. خب اگرچه چنین اتفاقی بیفتد، حتما به سود ایران است، چون ما به صورت عادی قادر نیستیم که 65 میلیارد بودجه نظامی عربستان را کاهش دهیم و نمی‌توانیم جلوی فروش تسلیحات جهان از اروپا و آمریکا به کشورهای منطقه و خلیج فارس را بگیریم، ولی با وجود این مذاکرات قاعدتا می‌بایست بیایند و سقفی برای این فعالیت‌ها قائل شوند. در ازای آن ایران هم می‌تواند محدودیت‌هایی را درباره بعضی از موضوعاتی که به صورت معقول مورد نگرانی آن‌ها است، بپذیرد. نتیجه پایانی چنین مذاکرات احتمالی به نظر من رسیدن به یک موازنه سازش که پایدار است، خواهد بود و غرب بر آن ریا خواهد کرد. فکر می‌کنم آن‌ها هیچ وقت صادقانه وارد چنین مذاکراتی با ایران نخواهند شد و درست به همین علت است که ما باید اعلام آمادگی کنیم درباره منطقه و درباره نقاط نظامی منطقه و امنیت منطقه با غرب وارد مذاکره می شویم.

- به نظرتان چارچوبی می‌تواند در مورد منطقه شکل بگیرد که با اروپا صحبت شود؛ مثلا روسیه و ترکیه حاضر ‌شوند که ایران به شکل دست باز در مورد سوریه با اروپا بحث و گفت و گو کند، آن‌ها هم حضور داشته باشند و بیشتر نقش پیدا کنند و این باعث شود که اروپا در این طرف هم امتیازاتی به ایران بدهد و بیشتر از آن حمایت کند؟

دو نکته در این رابطه وجود دارد. نکته اول این‌که ترکیه با روسیه در تعامل با اروپا منابع گسترده‌ای دارند که امروز در وضعیت آشوب در منطقه، این منافع آن‌ها تهدید می‌شود. طبیعتا این کشورها هم علاقمند هستند که از طریق تعاملات جدیدی با اروپا به یک طرح همه جانبه برای شکل گیری صلح و کاهش بحران دست پیدا کنند.

در آن صورت من فکر می کنم اگر این طرح شکل گیرد و موفقیت آمیز باشد روسیه و ترکیه وسایر کشورها هم علاقمند خواهند بود که به این طرح ملحق شوند و از آن حمایت کنند.

نکته دوم این است که تعامل اروپا و ایران نیازی به تایید و همکاری ترکیه و روسیه ندارد. هر کدام از این بازیگران می توانند در استقلال عمل، روابط جداگانه ای با اتحادیه اروپا داشته باشند و درباره روسیه و ترکیه این روابط هم اکنون نیز بدون جلب رضایت ایران وجود دارد. طبیعتاً ایران و اتحادیه اروپا قادرند که بدون همراهی ترکیه و روسیه نیز، دامنه همکاری های گسترده ای را در منطقه تعقیب کنند که هدف آنهایی آن ایجاد ثبات در منطقه ای است که روسیه و ترکیه نیز در آن سهیم هستند.

شعارسال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از سایت نامه نیوز، تاریخ انتشار6فروردین97،کدخبر: 474045، www.namehnews.ir

اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین