شعار سال: در این میان راهکارهایی ارائه می شود که بتوان با این آسیب مقابله کرد؛ راهکارهایی که خانواده، آموزش و پرورش و اولیای مدرسه را نشانه
می گیرد. اما تا زمانی که این باور حاصل نشود که آموزش و تربیت جنسی کودکان پیش نیاز اصلی در سلامت جنسی شهروندان و یکی از حوزه های اصلی سلامت عمومی و سلامت جامعه است، هر گونه تلاش برای تامین، حفظ و ارتقای آن در جامعه عقیم می ماند.
از این جهت شاید لازم باشد کاملاً بی طرفانه و به دور از حاشیه های سیاسی و جناحی ابتدا روی موضوع ضرورت تربیت جنسی کودکان در مدارس توافق شده و سپس سندی جامع در این خصوص با بهره گیری از دانش و تجربیات پزشکان، روانشناسان، جامعه شناسان و متخصصان علوم رفتاری و تربیتی تنظیم شود.
این نیاز طبیعی هم به آموزش و پرورش نیاز دارد
جای خالی توجه به آموزش و تربیت جنسی کودکان هم اکنون در سند تحول بنیادین به عنوان بالاترین سند آموزشی کشور حس می شود. سند تحول بنیادین در راستای رسیدن به آنچه حیات طیبه می نامد، با بهره گیری از مفاهیم دینی به تربیت و شناخت و تامین نیازهای اولیه و اساسی دانش آموزان می پردازد به استثنای یک نیاز طبیعی و غریزی که گویی به تربیت و آموزش و پرورش نیاز ندارد!
حساسیت روی ۲۰۳۰ زیاد است؛
اجرا نمی شود
به نظرم موضوع تربیت جنسی را باید فراتر از سند ۲۰۳۰ مورد توجه قرار داد و هر بار که اتفاقاتی از این دست که متاسفانه اجتناب ناپذیرند رخ می دهد نباید بر ضرورت آموزش این سند تاکید کرد؛دلیلش هم اینست که حساسیت هایی که در ارتباط با این سند در بخش هایی از نظام و منابع قدرت وجود دارد، ابتکار عمل را تا حد زیادی از دست فعالان صنفی، مدنی خارج می کند.
بازرسی ناگهانی کیف و موبایل دانش آموز جای آموزش و تربیت جنسی را گرفته
یکی از پیامدهای عدم توجه به تربیت جنسی کودکان اینست که بسیاری از آنها حتی پیش از بلوغ جنسی با احساساتی مثل شرم ، ترس و گناه ،پشت درهای بسته در خلوت و سکوتی پیشرونده، با ذهنی پرسشگر به واکاوی، جستجو، دریافت و بهره مندی از اطلاعات مرتبط با مسائل جنسی در کتاب ها، فیلم ها و سایت های اینترنتی و شبکه های اجتماعی مختلف می پردازند. از این جهت عدم پرداخت به «آموزش جنسی» و «تربیت جنسی» در برنامه های آموزش و پرورش در سطوح مختلف تحصیلی و فروکاستن تمرکز و توجه مسئولان مدارس به اموری چون بازرسی ناگهانی از کیف و موبایل دانش آموزان برای یافتن عکس ها و فیلم های پورن قابل تامل است.
نگاه اشتباه حاکمیت و جامعه
متاسفانه ما در بخش هایی از حاکمیت با رویکردی مواجه هستیم که تربیت جنسی کودکان را زمینه ساز ایجاد انگیزه ی بیشتر برای تجربه رفتارهای جنسی پرخطر و تضعیف هنجارهای اخلاقی می داند و می کوشد با فروکاستن این مفهوم به مواردی مثل آموزش روابط جنسی به کودکان، مانع آن شود؛ در حالی که هدف اصلی از تربیت جنسی کودکان بیشتر ناظر به مواردی همچون خودمراقبتی و محافظت از خود در برابر دیگران است. ضمن اینکه در دراز مدت و با عبور از مرحله کودکی و گذار از احساس شرم و ترس و گناه می تواند با ارائه آموزش های متناسب با سن آنها به ارتقای سطح سلامت جنسی آنان نیز بیانجامد.
البته باید توجه داشت که چنین رویکردی نیز منحصر به حاکمیت نیست بلکه نگرش و باور عمومی جامعه نیز متاثر از عوامل متعددی چنین استدلالی دارد و این نگرش در خانواده ها باعث شده که جمع دوستان، فضاهای مجازی و فیلم های پورن به عنوان تنها مرجع اطلاع رسانی با آموزش های نادرست، اغراق آمیز و گمراه کننده جنبه خودآگاه و ناخودآگاه افراد را تحت تاثیر قراردهد و منجر به شکل گیری نگرش، توقع و رفتار و عملکرد جنسی غیرواقع بینانه و ایجاد اختلال در روند رشد و نموّ روانی و جنسی کودکان شود.
ابتلا به انحرافات جنسی
پیامد دیگر عدم توجه به این امر مهم، گسترش جمعیت شهروندانی است که چه بسا ازدواج کرده و صاحب فرزند یا فرزندانی نیز هستند ولی الزاماً نه تنها از سلامت جنسی کافی برخوردار نیستند، بلکه چه بسا به انحرافات جنسی متعددی نیز مبتلا باشند. این موارد در کنار عواملی مثل عدم آگاهی و دانش کافی از یک سو و وجود احساس شرم، خجالت، ترس و غفلت عمومی از سوی دیگر موجب می شود در سطح جامعه با پدران و مادران و حتی معلمانی مواجه شویم که آموزگاران شایسته ای برای آموزش مسائل جنسی به فرزندان و دانش آموزان خود نباشند.
تست های روانی
ضمن اینکه باید توجه داشت اطمینان از سلامت جنسی افراد برای ورود به برخی شغل ها مثل مشاغل آموزشی که هم اکنون در بعضی کشورها و در قالب تست های روانی اجرا می شود، عاری از خطا نیست و در عین ضرورت نباید به عنوان راه حل به آنها نگاه شود. کما اینکه مثلا در مورد اتفاق اخیر در یکی از مدارس غرب تهران رئیس بخش معاینات روانپزشکیِ سازمان پزشکی قانونی کشور اعلام کرد فرد خاطی که تعدادی از دانش آموزان را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده از لحاظ روانی سالم است و هیچ اختلال روانی در وی در پزشکی قانونی به اثبات نرسیده است.
ساختار دگماتیک و بسته در نظام آموزش و پرورش
موانع آموزش های جنسی کارآمد در مدارس تا حد زیادی نیز متأثر از ساختار دگماتیک و بسته در نظام آموزش و پرورش ماست که گویی همه چیز آن به صورتی غیرقابل تغییر و صلب ارایه شده است. از این رو به باور من آموزش های جنسی در ساختار فعلی آموزش رسمی در مدارس نمی تواند از مفاهیمی مثل ازدواج و تولید مثل و تداوم نسل فراتر رود که البته همین مقدار آموزش هم چنانچه با آموزش های خودمراقبتی به کودکان و به شکل درستی ارائه شود و زمینه ساز ازدواج زودهنگام کودکان نیز نشود، می تواند مفید واقع شود.
اهمیت توانمندسازی
البته با اینکه در ضرورت آموزش های جنسی هیچ تردیدی وجود ندارد اما این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که در تربیت جنسی کودکان، موضوع توانمندسازی از اهمیت ویژه ای برخوردار است که متاسفانه باید گفت تا حد زیادی با شیوه تربیت سنتی در خانواده های ایرانی و همچنین آنچه در مدارس ما اتفاق می افتد، در تعارض است. وقتی هم خانواده و هم گفتمان مسلط بر نظام آموزشی با تبلیغ و تزریق هنجارهای انفعالی و تسلیم کننده تلاش می نماید شخصیت کودکان را غیرطغیانگر و غیرمعترض بارآورد، وقتی کودک در خانواده یاد می گیرد که : «نباید تو روی بزرگترها ایستاد» و اگر حرف شنوی نداشته باشد به فرزند «پررو» و «بی ادب» توصیف می گردد، به طور طبیعی هنگام مواجه با آزار و اذیت جنسی نیز به سختی تواناییِ اعتراض و نه گفتن پیدا می کند.
ما به گفت و گو درباره مسائل جنسی نیاز داریم
ما به گفتگو در باره مسائل جنسی نیاز داریم. هر چند برخی فعالان صنفی و مدنی کوشیده اند تا این موضوع را به عنوان یک خط قرمز و تابوی فراگیر به چالش بکشند و حتی برخی کنش های آنان، مخاطرات و هزینه هایی نیز برایشان به دنبال داشته است اما اینها قطعاً کافی نیست و حل ریشه ای این موضوع در گرو تغییر نگرش حاکمیت نهفته است.
با حساسیت زدایی در مورد آموزش مسایل جنسی از طریق ایجاد تغییرات بنیادین در حوزه های اجتماعی، فرهنگی مبتنی بر دانش و به دور از تعصب، پیش داوری و پنهان کاری، درگیر نمودن فعالان اجتماعی و تصمیم سازان جامعه در سطح خرد و کلان، ارتقای محتوای نظام آموزشی و رسانه های گروهی، برگزاری کلاس ها و کارگاه های آموزشی در سطح مدارس با دعوت از صاحب نظران و اولیا دانش آموزان و اقداماتی از این دست میتوان به این مهم دست یافت که دستاورد نهایی چنین رهیافتی امنیت اخلاقی و ارتقای سلامت عمومی و سلامت جامعه است.
شهرام جمالی/ کارشناس مسائل آموزشی
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از وبسایت telegra. تاریخ 30 خرداد 97، کد مطلب: -: www.telegra.ph