شعار سال: روزانه دهها
خبر جعلی و دروغ ازایندست در شبکههای اجتماعی تولید و از سوی برخی کاربران
ناآگاه دستبهدست میشود؛ خبرهایی جعلی که نهفقط در ایران که در بیشتر کشورهای
دنیا مشکلساز شدهاند. همین چند روز پیش خبری منتشر شد که واتساپ قرار است در
هندوستان برای مقابله با خبرهای جعلی و فیکنیوز سیاستهای جدیدی را اعمال کند.
بیش از 200 میلیون نفر از پیامرسان واتساپ در هند استفاده میکنند و این کشور
بزرگترین بازار فعالیت واتساپ محسوب میشود. در روز اول جولای، پنج نفر در دهلی
هند پس از شایعاتی که در این برنامه منتشر شده بود، به صورت تلفنی ربوده شدند و در
نتیجه پیامهای مشابه، حداقل 12 نفر نیز مورد ضربوشتم قرار گرفتند. این تنها بخشی
از تبعات فیکنیوز است.
در آمریکا نیز مسئله انتشار فیکنیوز در شبکههای اجتماعی مدتهاست
سوژهای داغ و فراگیر است. تاکنون فیسبوک و توییتر و دیگر شبکههای اجتماعی در زمینه
حذف اکانتهایی که گفته میشود خبرهای جعلی و دروغین منتشر میکردند، اقداماتی
کردهاند؛ اما انتشار خبرهای جعلی فقط محدود به شبکههای اجتماعی نمیشود؛ گاهی
دامنه و تبعات برخی از این اخبار جعلی به حدی میرسد که از رسانهها و اظهارات
مقامات رسمی نیز سر درمیآورد. در روزگاری که شبکههای اجتماعی بیشترین کاربری و
استفاده را در میان مردم دارند، راهکار جلوگیری از انتشار اخبار جعلی ازایندست
چیست؟ برخی تنها راهکارشان حذفی و مبتنی بر فیلترینگ است؛ اما به تجربه در این سالها
فهمیدهایم فیلتر بههیچوجه چاره کار نیست و تنها منجر به گستردگی بیش از پیش
فیلترشکنها میشود. تجربه فیلترکردن تلگرام این موضوع
را به وضوح اثبات میکند. راهکار دیگر میتواند آموزش مردم و واکسینهکردن افکار
عمومی در قبال خبرهای جعلی باشد؛ اما آیا در این زمینه تاکنون کاری شده و گامی برداشتهایم؟
آخرین مورد خبر گوشبُری یک کودک افغانستانی زبالهگرد در تهران بود؛ خبری که بهسرعت
منتشر شد و سر از همه رسانهها درآورد و حتی معاوناول رئیسجمهور هم برای آن
دستوری صادر کرد؛ اما یک روز بعد مشخص شد این ویدئو و خبر ساختگی و جعلی بود.
مروری بر موارد و خبرهایی ازایندست، نشان میدهد همه با هم، هم افکار عمومی و هم
رسانهها و هم مسئولان، برای آگاهی و تشخیص خبر جعلی از خبر درست راه درازی در پیش
داریم. در این شرایط، پرسش این است که برای مقابله با فیکنیوز چه باید کرد؛ یا به
تعبیری دقیقتر، آیا اساسا میتوان برای مقابله یا کماثرکردن آن کاری انجام داد؟
این پرسشها را با تعدادی از فعالان و چهرههای شناختهشده رسانهای که تجربه
مستقیم کار خبری دارند، مطرح کردهایم. در ادامه نظرات و تحلیلهای آنها آمده است.
بلای فضای مجازی
بدرالسادات مفیدی، روزنامهنگار و دبیر سابق انجمن صنفی روزنامهنگاران
ایران
متأسفانه انتشار این نوع اخبار بهشدت رواج پیدا کرده و بیشتر میتوان
گفت معضل یا بلای فضای مجازی است. شاید بتوان گفت آن تعهدی که پیش از این روزنامهنگاران،
مطبوعات و خبرگزاریها روی منبع خبر داشتند که حتما باید منبع اخبار مشخص باشد و
سعی میکردند تأیید اصالت خبر را از طرق موثق بگیرند بعد اقدام به انتشار و تحلیل
کنند، ديگر وجود ندارد.
امروزه شاهد آن هستیم که برخی از خبرها منتشر و تحلیلهایی هم درباره
آنها نوشته میشود، سپس متوجه میشویم که اصل خبر اشتباه و فضاسازی است. شاید بتوان
گفت این پدیده تلخی است که بیش از هر چیزی از گوشیهای هوشمند به وجود میآید،
بالاخره دست هرکسی در گوشهوکنار کشور یک گوشی است که به وسیله آن یک کلاغ چهل
کلاغ و آن را تبدیل به خبر و فضا را آشفته میکند و تا بخواهد حقیقت مشخص شود اینقدر
این خبر منتشر میشود که بعدا نمیتوان آن را جمع کرد؛ یعنی حتی زمانی که آن را
تکذیب میکنند دیگر خبر دروغ بهقدری اثرگذاری کرده که هرچقدر تکذیب شود معنایی
ندارد و گاهی حتی فکر میکنند تکذیبیهها جعلی و تحت فشار است که همه اینها ناشی
از یک فضای بیاعتمادی در کشور است. فضای یأس و ناامیدی در جامعه ایجاد شده که
خودش کمککننده به انتشار اخبار جعلی و تشدید آنهاست. زمانی که فضا ناامیدکننده باشد،
طالب اخبار ناامیدکننده جعلی در جامعه زیاد میشود و این خود عاملی بر پروبالدادن
به این اخبار است. بخشی از انتشار این اخبار به دلیل وجود فضای مجازی قابل کنترل
نیست، اما به اعتقاد من کنترل بخش اعظمی از آن بستگی به کنترل رفتار مسئولان دارد.
به اعتقاد من، مسئولان دولتی و غيردولتي اگر نسبت به انتشار اخبار درست و گزارشهای
شفاف به مردم متعهد باشند شاید بتوان تا حدودی آن اعتماد ازدسترفته را بازگرداند.
پاسخگونبودن مسئولان به مردم و در لفافه صحبتکردن با مردم یک فضای بیاعتمادی
ایجاد میکند و زمانی که این فضا وجود داشته باشد طبیعتا اخبار جعلی منتشر میشود.
یک بخش دیگر آن به جریان رسانهای ایران و صاحبان رسانه مطبوعات و خبرگزاریها در ایران
بازمیگردد، حتی صداوسیما که نوعی بدبینی نسبت به آن وجود دارد. همین باعث شده است
مردم کمتر برای کسب اطلاع به آن رجوع کنند.
خبر جعلی مثل پول جعلی
بهمن احمدیامویی، روزنامهنگار اقتصادی
انتشار اخبار جعلی مثل پول تقلبی و غیرواقعی است که با جعل و پخش آن در
بازار پول واقعی را از بازار بیرون میکند و آن را از اعتبار میاندازد. خبر دروغ هم دقیقا همین کار را، هم با خبر واقعی و هم
با رسانه واقعی انجام میدهد. خبر دروغ میتواند خبر واقعی را تحتتأثیر قرار دهد
و آن را بیاثر کند، اما بهطورکلی به نظر من دلیل انتشار و فراگیری چنین اخباری
را در نبود شفافیت در سیستم و مسئولان پاسخگو میدانم. در چنین فضایی هرکس که
مشخص نیست چه مسئولیت و جایگاهی دارد، میتواند چنین اخباری را منتشر کند و هراسی
از تبعات آن هم نداشته باشد، جامعه هم چون با خبر واقعی و مسئول پاسخگو مواجه
نبوده است آن را میپذیرد، اما اگر ما حزب، نهادهای مدنی قابل اعتماد و مطبوعات
قوی در فضای مجازی و واقعی داشته باشیم خیلی راحتتر میتوانستیم جلوی انتشار چنین
اخباری را بگیریم. بهعنوانمثال اگر وضعیت رسانه بزرگی مانند صداوسیما به شکل
فعلی نبود و همه مردم احساس میکردند در آن نقش دارند، اعتماد به آن نیز بیشتر
بود، اما شاهد هستیم که وضعیت اینگونه نیست و این بیاعتمادی فراگیر به رسانههای
رسمی به همین دلیل است. درصورتیکه اگر فضا اینگونه نبود، ما هم شاهد رسانههای قدرتمندتر
و قابل اعتمادتر بودیم و هم همزمان سازوکارهای بهترشدن رسانهها فعالانهتر عمل
میکرد، چراکه هر رسانه تلاش میکرد از استانداردها و منابع معتبر و درستتری برای
اخبار خود استفاده کند که نتیجه آن کاستن از اثرات شایعات و اخبار جعلی بر افکار
عمومی بود، اما در شرایطی که هم دستگاهها و هم رسانههای رسمی بیاعتبار شوند،
فضا از کنترل خارج میشود و هرکسی هر خبری را با هر میزان صحت و اعتبار منتشر میکند
و بر بخشی از افکار عمومی هم اثر میگذارد. در چنین شرایطی متأسفانه شاهد هستیم که
این روزها در فضای خبری، برخی رسانهها هم با انتشار چند خبر واقعی تا حدی اعتبار
کسب میکنند و در کنار آن به انتشار حجم زیادی از اخبار جعلی و غیرواقعی دست میزنند
و بااینحال برای بخشی از مردم به یک منبع تبدیل میشوند و مورد توجه قرار میگیرند.
فيکنيوز، زاده
شبکههاي اجتماعي
پدرام الوندي، مديرکل اخبار داخلي ايرنا
خبر جعلي چيز جديدي نيست و از زماني كه چيزي به اسم روزنامه به وجود
آمد، خبر جعلي هم متولد شد. در حقيقت هرجا رسانه بوده، خبر جعلي هم وجود داشته و دارد.
از سويي ميتوان اينگونه گفت که با شكلگيري و رشد بنگاههاي روابطعمومي؛ يعني
كساني كه به صورت تخصصي كارشان تغيير افكار و دستكاري افكار بود، طبيعتا چيزي به
نام اخبار جعلي جهتدهي و سازماندهي دقيقتري گرفت، اما چه شد كه در دوره معاصر؛
يعني اين روزها اينقدر مورد توجه قرار گرفته است. اينکه خبر جعلي يا به تعبيري
فيكنيوز وارد ادبيات روزنامهنگاري شد را ميتوان كاملا تحتتأثير گسترش شبكههاي
اجتماعي و پيامرسانهاي موبايلي دانست.
به صورت واضح ميتوان گفت ما با يك پديده تكراري و قديمي به نام جعل
خبر، پروپاگاندا يا جهتدادن به اخبار توسط روابطعموميها و گروههاي فشار و صاحبان
قدرت مواجه بودهايم و يك مفهوم جديد به نام فيكنيوز هم در سالهاي اخير به وجود
آمده که اوج آن در انتخابات آمريكا خود را نشان داد كه هنوز هم بحث روز و داغي در
فضاي سياسي رسانهاي اين کشور است. برايناساس ميتوان گفت فيكنيوز زاده تلفنهاي
همراه و زاده شبكههاي اجتماعي است. گسترش دسترسي مردم به اينترنت
پرسرعت و تلفن هوشمند، هرچند تبعات خوبي به همراه داشت، اما يكي از تبعات منفي آن
اين بود که منبع اصلي اخبار از رسانههاي رسمي به پلتفرمهايي مانند شبکههاي
اجتماعي منتقل شد. تفاوت رسانههاي رسمي با اين پلتفرمها اين است كه افراد در
آنها خود را ملزم به رعايت هيچ نوع قواعد و چارچوب حرفهاي و اخلاقي نميدانند و
جهتگيريشان مثل رسانه مشخص نيست، هيچگونه مسئوليتي هم براي محتواي منتشرشده نيز
نميپذيرند. در چنين شرايطي ابزاري مثل تلگرام جاي رسانه و تلويزيون را گرفته است.
مخاطبي که تا ديروز پاي تلويزیون مينشست يا روزنامه ميخواند، امروز
از اين رسانههاي رسمي به سمت اين پلتفرمها رفته است؛ مخاطباني که بخش اعظمي
از آنها مهارت مواجهشدن با محتواي توليدشده در آنها را ندارند و به آساني تحتتأثير
هر مطلب يا عکس توليد و منتشرشده در اين فضاها قرار ميگيرند. واقعيت اين است که
در فضاي رسانهاي شانس رسيدن به يك تصوير واقعي بيشتر است، اما در شبكههاي
اجتماعي مخاطب با انبوهي از اخبار مواجه است که در بسياري از موارد صرفا به دليل
تكرار زياد اعتبار پيدا ميكنند.
مرتب در تجربهای جهانی میبینیم که بسیاری از رسانههای بزرگ مثل نیویورکتایمز،
واشنگتنپست و... روی بازگشت مخاطب به رسانه و صحت خبر و دقت رسانهها کار میکنند.
برای کماثرکردن فیکنیوز راهکار واحدی وجود ندارد؛ کمااینکه هنوز هم اخبار جعلی
در اکوسیستمهای مختلف خبری در دنیا کار خود را پیش میبرند؛ اما میتوان روی
افزایش مهارتهای مخاطب در مواجهه با اخبار کار کرد که بالاخره از خودشان درباره
منبع و منطقی یا غیرمنطقیبودن اخبار سؤال کنند؛ اما در ایران به دلیل بیاعتمادی
گستردهای که به رسانهها وجود دارد، خیلی سخت میتوانیم به مردم این را بقبولانیم
که اخبار را از رسانههای رسمی دنبال کنند؛ چون احساس میکنند اخباری که در شبکههای
اجتماعی وجود دارد، خبر مردمی است و به دلیل اعتمادی که بین آدمها وجود دارد و
احساس میکنند یک سیستم رسمی آن را منتشر نمیکند، بیشتر به آن اعتماد میکنند؛ درحالیکه
ما میدانیم در شبکههای اجتماعی کسی پاسخگو نیست.
علف هرز فضای رسانهای
فرید مدرسی، روزنامهنگار حوزه سیاسی
دلایل اوجگیری و فراگیری فیکنیوز به نظر
من چندان پیچیده نیست؛ وقتی برخی از خبرنگاران که به این هویت هم شناخته شدهاند
و شهرت دارند، خود به انتشار فیکنیوز دامن میزنند یا وقتی مسئولان رسمی در مقابل
رسانههای رسمی پاسخگو نیستند؛ اما در مقابل رسانههای بدون شناسنامه و بیهویت بهسرعت
واکنش نشان میدهند و در زمین آنها بازی میکنند، طبیعی است که فیکنیوز رشد میکند
و قدرتمند میشود. چون این واکنشهای رسمی منجر به تقویت این شبهرسانهها میشود
و مخاطب بیشتری جذب میکنند. از طرفی وقتی مسئولان به این باور رسیدهاند که یکی
از راههای کنترل فضا، جلوگیری از انتشار اخبار است، در چنین وضعیتی بدیهی است که
فیکنیوز رشد میکند؛ چراکه در چنین فضایی هیچ تکعنصری نمیتواند وارد رقابت با
فیکنیوز شود؛ چون آنها دستشان باز است و هر چیزی را منتشر میکنند، راست یا دروغ؛
اما رسانه رسمی دستوپابسته است و نمیتواند کاری کند.
به اعتقاد من اگر میخواهیم در عرصه رسانهای یک سیاست کلان اتخاذ شود
که انتشار اخبار جعلی و فیک منجر به تبلیغ و افتخار منتشرکنندگانش نشود بلکه باعث
تقبیح آنها شود، به یک همبستگی چندبعدی و فراگیر میان بخشیهای مختلف جامعه نیاز
داریم؛ یعنی باید از لایههای مختلف قدرت تا لایههای جامعه که هرکدام به نوعی از
رسانههای جمعی و مجازی استفاده میکنند، با این سیاست کلان همراه شوند.
واقعیت این است که این علف هرزی را که در فضای رسانهای کشور ما رشد
کرده است، نمیتوان با یک سم یا دو سم از بین برد، بلکه نیاز داریم کارهای دیگری
انجام دهیم و از ورود مواردی که باعث تقویت این علف هرز در زمین خبری ایران میشود،
جلوگیری کنیم. این را هم فقط خبرنگار یا فعال رسانهای بهعنوان باغبان این فضا
نمیتواند انجام دهد و به عناصری نیاز است که بخشی از آن در دست باغبان نیست و
نیاز است دیگران نیز او را همراهی کنند.
بهطورکلی احساس میکنم حذف فیکنیوز بهطور کامل امکانپذیر
نیست؛ به دلیل اینکه برخي مسئولان مملکتی در دولت و غیر دولت هرکدام به شکلی که
ناشی از شناختنداشتن از عرصه رسانه است، دست به کنشهایی رسانهای سلبی میزنند
که این خود کود تقویتی برای این علفهای هرز است. خطر کار هم در همین است؛ یعنی
فلان وزیر خودش تبدیل شده است به یک تقویتکننده فیکنیوز و تا یک خبر جعلی منتشر
میشود، بدون اینکه بداند این علف هرز است، با پرداختن به آن باعث انتشار بیشتر آن
میشود.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 17 شهریور 97، شماره: 3238