شعار سال: پرداختن به وزن و عروض شعر فارسي از طرحهاي فكريِ اخير استاد نجفي بود كه از دهههايي پيش آغاز كرد و تمام ساليان آخر عمر را بر سر آن گذاشت. پيش از اين، دو كتاب ديگر از مجموعهآثار استاد نجفي با عناوينِ «درباره طبقهبندي وزنهاي شعر فارسي» و «اختيارات شاعري و مقالههاي ديگر در عروض فارسي» در سالِ 1394 منتشر شد؛ درست در سالي كه ابوالحسن نجفي درگذشت و بعدتر نيز، درسنامهاي با عنوان «وزن شعر فارسی» منتشر شد كه با زبانی ساده و روشن، اصول تقطیع وزن شعر فارسی را از نخستین تا عالیترین مراحل آن و همچنین مقدمات مبحث طبقهبندی وزنها را برای خواننده غیرمتخصص شرح میدهد. نجفي در اين آثار طبقهبندي و نظم و نظامِ تازهاي براي وزن و عروض شعر فارسي پيشنهاد ميدهد چراكه پس از قرنها که از نخستين بحثها در باب تقسيمبنديهاي عروضي و وزنهاي شعر فارسي ميگذرد، عروض، همچنان مقولهاي است که شناخت درست و دقيقتر از آن، با لحاظِ شعرهاي امروز در وزن عروضي ضرورت دارد. «اختیارات شاعری» كه بار نخست بهصورت مقالهاي در سال 1352 منتشر شد، تحولی بنيادي در مطالعات عروض فارسی ايجاد كرد و مسیر مطالعات وزن شعر فارسی را تغییر داد. نجفي از آن زمان به بعد قريببه چهل سال بر وزن و عروض فارسي و تحولات آن كار كرد و مجموعهمقالاتي درباره طبقهبندی اوزان شعر فارسی آماده كرد كه اينك در قالب اين سه مجلد در اختيار شاعران و پژوهشگرانِ شعر فارسي است. «طبقهبندی وزنهای شعر فارسی» انگاره تازهاي را براي طبقهبندي صدها وزن گوناگون شعر فارسي بهدست ميدهد. او وزنها را به دو گروه متفقالاركان و متناوبالاركان تقسيم ميكند و سپس اعضاي هر گروه را براساس خصوصيات سادهاي همچون تعداد هجاهاي هر ركن و تعداد ركنهاي هر مصراع به دستهها و ردهها و بحرها و وزنهاي متفاوت طبقهبندي ميكند. امید طبیبزاده، دانشآموخته زبانشناسي و مدرس دانشگاه كه پيشتر جشننامه ابوالحسن نجفي نيز به كوشش او منتشر شده بود، اينك «طبقهبندی وزنهای شعر فارسی» را تصحيح كرده و درباره اين كتاب و حواشي آن چند نكته نوشته است؛ درباره سرگذشتِ دستنوشتههاي استاد ابوالحسن نجفي كه كپيِ بخشي از آنها در دست او بوده و به قالب كتاب «طبقهبندی وزنهای شعر فارسی» درآمده و نيز دستنوشتههايي كه بهروايتِ وارث استاد بهسرقت رفته است و تكليف آنها معلوم نيست.
امید طبیبزاده
بالاخره کار این کتاب استاد عزیزمان ابوالحسن نجفی به
سرانجام رسید و با انتشار آن، بار تعهد سنگینی از روی شانههای بنده برداشته شد.
میخواستم بعد از انتشار کتاب، عکسِ تمام دستنوشتههای آن را همراه با چند توضیح مختصر،
از طریق فضای مجازی در اختیار علاقهمندان بگذارم تا اگر کسی خواست تصحیحِ بنده را
با نسخه اصلی مقابله کند یا خود متن اصلی را مطالعه کند و یا مجدداً دست به تصحیح
متن بزند، به نسخه اصلی دسترسی داشته باشد. در جلسهای که چندی پیش در فرهنگستان
زبان و ادب فارسی و در حضور وکیلِ محترم وارثِ استاد و برخی از دوستان و همکاران
استاد (از جمله آقایان دکتر حسین معصومی همدانی و علاءالدین طباطبایی) برگزار شد،
اطلاع یافتم که وارثِ استاد خود انجام این مهم را بر عهده گرفته است. حال گرچه
انجام آن وظیفه دیگر از عهده بنده ساقط است، ذکر آن چند توضیح درباره دستنوشتهها
همچنان بر من واجب است:
نخست اینکه دستنوشتههای محفوظ نزد اینجانب، شامل دو روایت است که هر
دو به خط استاد است و من آنها را از خود ایشان گرفتهام. این دستنوشتهها همه کپی
است اما روی برخی از صفحههای آن، دستخطهای جدیدی به چشم میخورد. تا آنجا که من میدانم این یادداشتهای اخیر را استاد
در چند ماه پایانی عمرش، پس از کپیکردن دستنوشتهها، خود به متن اصلی افزوده و
سپس دستیار ایشان همانها را عیناً روی کپیها بازنویسی کرده و به نظر استاد
رسانده است.
دوم اینکه دستنوشتههای موجود نزد وارث استاد نیز همه کپی است، اما
بنده هیچ نمیدانم که آن دستنوشتهها تا چه حد کامل است، و مثلاً آیا شامل هر دو
روایت آنهاست یا فقط یکی از آنها.
سوم اینکه بنا به اظهارات وکیلِ محترمِ وارثِ استاد، تمام دستنوشتههای
اصلی اندکی پس از فوت استاد به سرقت رفته است. وکیل محترم در همان جلسه فرهنگستان
مدعی شد که سارق را میشناسد و از حاضران در جلسه خواست تا به طریق ریشسفیدی،
واسطه شوند و دستنوشتهها را از او پس بگیرند؛ برخی از حاضران نیز ایشان را ترغیب
به پیگیری قضیه از طرق قانونی کردند. درهرحال بنده بیش از این خود را مجاز به سخنگفتن
یا قضاوتکردن درباره این قضیه نمیدانم، و فقط میدانم که این دستنوشتهها متعلق
به گنجينه زبان و ادبیات فارسی و مردم ایران است و امیدوارم که عاقبت به دست
صاحبان اصلی خود بازگردد. دیگر اینکه اگر قرار باشد روزی عکسی از آنها گرفته شود،
یا تصحیح مجددی از این اثر صورت گیرد، بهتر است که از روی همان دو نسخه اصلی باشد که
اصیلتر و خواناتر و روشنتر از کپیهای دیگر است.
و بالاخره چهارم اینکه اینجانب پس از انتشارِ ویراستِ دوم کتاب حاضر،
همه کپیهای موجود نزد خود را به فرهنگستان زبان و ادب فارسی تحویل میدهم تا آنجا
در کنار اسناد متعلق به دانشمندان دیگری همچون مرحومان دکتر تفضلی و دکتر آیتی،
برای استفاده پژوهشگران و علاقهمندان محفوظ بماند.
باری امیدوارم خوانندگان گرامیِ کتاب، مرا از راهنماییها و تصحیحات و
آرای انتقادی خود محروم نکنند تا بتوانم انشاءالله ویراستِ بعدی این کتاب را هرچه
کمغلطتر و منقحتر منتشر کنم.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 5 آذر 97، شماره: 3300