شعار سال: آنکیت پاندا، پژوهشگر و نویسنده برجسته مسائل بینالمللی، ژئوپولتیک و اقتصاد است و کارهایش در مجموعهای از نشریات سراسر جهان از جمله نیویورک تایمز، دیپلمات، آتلانتیک، الجزیره، پولیتیکو و ... به چاپ میرسد. او در مقالهای که برای نهاد صلح ایالات متحده به نگارش درآورده به تحلیل و بررسی نقش پاکستان در روابط میان ایران و عربستان میپردازد. در این مقاله چنین آمده است:
در سال 2015، پاکستان کشوری بود که در قبال مسئله ائتلاف سعودی که در کمپین نظامی یمن مقابل حوثیها پدید آمد موضعی بیطرف گرفت. تشکیل جنبشهای پاکستانی متعاقب آن، حساسیت این موضوع را برای بروز احساس ناامنی در میان سعودیها به وضوح نشان داد.
با بدتر شدن روابط ایران و عربستان در ژانویه سال 2016 و بعد از اعدام روحانی شیعی به دست سعودیها، پاکستان با میانجیگری و دیپلماسی سفر به صورت واضح علاقه خود را به دوری از جنگ سرد در خاورمیانه نشان داد.
هر قدر که رهبران پاکستان سعی میکردند تا در سیاستهای خارجی از تغییر موضع این کشور در قبال عربستان سعودی اجتناب کنند، ارتش محدود و روابط اقتصادی متضمن آن بود که احتمالا پاکستان کشور عربستان را به ایران ترجیح خواهد داد و طرف یکی را خواهد گرفت.
روابط اقتصادی بین ایران و پاکستان از زمان تفاهم برنامه جامع اقدام مشترک در سال 2015 رونق گرفت. با وجود این، تصمیم آمریکا برای کنارهگیری از این پیمان روابط ایران و پاکستان را به مخاطره انداخت.
در حالی که پاکستان با توجه به درخواستهای عربستان در برابر مسئله یمن استقلال خود را حفظ کرد، این کشور مشتاق نبود تا نقش اهرم دیپلماسی را برای عربستان بازی کند تا محاسبات این کشور در منطقه خاورمیانه درست شکل گیرد.
مقدمه
اختلافهای ژئوپولیتیکی طولانیمدت بین ایران و عربستان و مسائل مربوط به اسلام شیعی و سنی به ترتیب باعث ایجاد چالشی برای سیاست خارجی پاکستان شده است. پاکستان کشوری است که طبق قانون اساسیاش اسلامی است. اکثریت مردم آن سنی و اقلیت قابل توجهی شیعه هستند. به همین دلیل دهههاست که پاکستان تعادل ظریفی بین این دو قطب ایجاد کرده است. این در حالی است که از سال 2015 تیرگی روابط بین عربستان و ایران موجب ایجاد جنگ سرد در خاورمیانه شده است. این پیچیدگیها بر رویکرد پاکستان در منطقه تاثیر گذاشته و به دلیل منافع متناقض تهران و ریاض هرگونه جانبداری را به شدت سخت کرده است. روابط اقتصادی چشمگیر پاکستان با هر دو کشور باعث شده تا هرگونه دشمنی کمرنگ تر شود.
در دو اتفاقی که در دهه 2010 افتاد رابطه مشخصی با رویکرد پاکستان در قبال این دو کشور داشت. اول اینکه در پی شروع کمپین ائتلافی سعودی مقابل شورشیهای حوثی در یمن در سال 2015 رهبر غیرنظامی پاکستان (با پذیرش پارلمانی) در موضع بیطرف باقی ماند. از آن زمان بود که رویکرد پاکستان در برابر درگیریهای یمن شکل گرفت و اکنون در ائتلاف نظامی ضدتروریستی عربستان شرکت میکند. دوم، در اوایل سال 2016 اعدام یکی از روحانیان شیعه نمر النمر، شهروند سعودی، حرکتی بود که طوفانی آتشین بین ایران و عربستان سعودی به وجود آورد و پاکستان را مجبور کرد تا بارش رادیواکتیو را کاهش دهد. هر دو اتفاق باعث ایجاد ملاحظاتی شد که تصمیمگیرندگان پاکستانی در رویکرد خود با خاورمیانه ی امروزی با آن مواجه شدند.
فاکتورهای خارجی مثل تغییر موضع سیاست آمریکا در برابر ایران، عربستان سعودی و پاکستان در دولت دونالد ترامپ بر محاسبههای دیپلماتیک اسلامآباد تاثیر گذاشت و باعث شد این کشور محتاط باقی بماند.
تا زمانی که ژنرال ضیاء در اواخر دهه 1970 و 1980 روی کار بود، ارتش پاکستان و سرویسهای اطلاعاتی گروههای افراطگرای مذهبی را تحمل و حتی تشویق میکرد تا در جامعه نقش بیشتری داشته باشند.
روابط پاکستان با عربستان سعودی
روابط دوجانبه باثبات و جدی بین پاکستان و عربستان سعودی به دهه 1960 برمیگردد. زمانی که این دو کشور روابط رسمی دیپلماتیک خود را پایهگذاری کردند و بر سر مسائل مشترک استراتژیک شروع به همکاری کردند. در سال 1947، سلطه بریتانیا بر هند پایان یافت و قلمرو مستقلی برای هند و پاکستان شکل گرفت. پاکستان کشوری اسلامی بود (مأمنی برای مسلمانان جنوب آسیا) با دو قسمت جغرافیایی غیرمرتبط که پاکستان و پاکستان شرقی بود.
حتی قبل از آنکه پاکستان و عربستان روابط دیپلماتیکی برقرار کنند، مسلمانان سنی هر دو کشور با هم همبستگی آشکاری داشتند. این دو در طول چند سال حامی یکدیگر بودند و در مسائل استراتژیکی با هم مشارکت میکردند. برای مثال، در سال 1969، خلبانهای پاکستانی جنگندههای نیروی هوایی سلطنتی را برای مقابله با تهاجم جنوب یمن در مرز جنوب عربستان به پرواز درآوردند. این روابط دوجانبه نظامی در زمان رژیم ژنرال محمد ضیاء الحق (1978 تا 1988) شکوفا شد. عربستان سعودی از کمپین داخلی اسلامی کردن پاکستان به دست ضیاء بهشدت حمایت میکرد و در زمان ضیاء بود که دو کشور در سال 1982 پیمان همکاری بستند. پانزده هزار سرباز پاکستانی در طول جنگ سرد در عربستان سعودی مستقر شدند.
نگاه ریاض به اسلامآباد گرچه مثبت بود ولی در دهههای اخیر بیقید و شرط هم نبوده است. شاخصترین آن این بود که رهبر سعودی به دولت پاکستانی که توسط حزب مردم پاکستان (PPP) رهبری میشد با اندکی تردید مینگریست، در صورتی که دولتی که توسط حزب های دیگر مثل حزب مسلم لیگ نواز اداره میشد این گونه نبود. این بیاعتمادی از دو عامل سرچشمه میگیرد. در زمان دولت PPP ذوالفقار علی بوتو در اواخر دهه 1970 پاکستان و ایران (زمانی که رضا پهلوی حکومت میکرد) روابط نزدیکی داشتند. برای مثال میتوان به شروع دورهای اشاره کرد که رهبران PPP خواهان داشتن روابط دوستانهای با ایران بودند که عربستان سعودی در آن شرکت نداشت.
حزب مردم در پاکستان افراطیهای سنی را در سیاست نمیپذیرفت و استثناگرایی سنیها (بریلویها) مخصوصا در سیاستهای پاکستان به این معنی بود که وابستگی ایدئولوژیکی برای اولویتهای سعودیها وجود نداشت. علاوه بر این، زمانی که ژنرال ضیاء در اواخر دهه 1970 و 1980 به قدرت رسید، ارتش پاکستان و سرویسهای اطلاعاتی گروههای افراطگرای مذهبی را تحمل و حتی تشویق به داشتن نقش در جامعه میکردند. پیگیری آشکار ضیاء از سیاستهای بنیادگرایان سنی خوشایند رهبران مذهبی عربستان و خانواده سلطنتی بود و او اغلب به ریاض سفر میکرد. در پی تهاجم اتحادیه شوروی در افغانستان در سال 1979 سرویس اطلاعات داخلی پاکستان با همتای سعودی خود مشارکت جدی داشت تا با تهدید شوروی در افغانستان مقابله و آن را مدیریت کند. همچنین عربستان از سرویس اطلاعاتی پاکستان حمایت مالی کرد تا به نیروی مجاهدین افغان در برابر شوروی آموزش دهد (که با همکاری آژانس اطلاعاتی آمریکا همراه بود).
مانور نظامی ضیاء در راستای اهداف بنیادگرایان سنی با اصول سنتی حزب مردم در حمایت از اجتماع شیعی در تضاد بود و باعث کمتر شدن اشتیاق دولت سعودی به رابطه با این حزب می شد.
روابط اقتصادی
پاکستان و عربستان سعودی روابط اقتصادی قابل توجهی دارند. عربستان بزرگترین منبع تامینکننده نفت برای پاکستان است و بسیاری از شهروندان پاکستانی (در سالهای اخیر دو و نیم میلیون نفر) برای کار به عربستان سفر کردهاند. پاکستان و عربستان سعودی تراز تجاری اریب داشتهاند. بر اساس دادههای گزارش شده قسمت آمار سازمان ملل متحد، در سال 2016، عربستان سعودی سیصد و نود میلیون دلار کالا از پاکستان وارد کرده (بیشتر اجناس غذا و پارچه بودند) اما پاکستان 3/61 میلیون دلار از عربستان وارد کرده است. در سال 2016 عربستان از پاکستان پنجاه و هشت میلیون دلار برنج، 7/26 میلیون دلار گوشت گاو و 4/21 میلیون دلار گوشت گوسفند وارد کرده است. بر اساس اطلس اقتصادی هاروارد، سبزی، مواد غذایی و چوب بیش از نیمی از صادرات پاکستان به عربستان را در سال 2016 تشکیل میداد و منسوجات و وسایل منزل 26 درصد را به خود اختصاص داد.
گرچه برای پاکستان این روابط اقتصادی امنیت انرژی را تامین میکند، ریاض همواره مسئول قسمت عمده واردات نفت خام اسلامآباد بوده است. سالانه بیش از سه چهارم نفت خام پاکستان از عربستان سعودی و امارات متحده تامین میشود. در سالهای اخیر پاکستان اتکای بیش از حد خود را با طرح «قرارداد دوجانبه واردات نفت» با روسیه در اواخر 2017 به نفت خام عربستان و خلیجفارس کم کرده است. پاکستان جدا از اهمیت حساس نفت، اتکای شدیدی بر حوالههای پرداختی شهروندان پاکستانی دارد که در عربستان استخدام شدهاند. با این حال، این گرایش طولانیمدت شاید تغییر یابد.
بر اساس آمار بانک دولتی پاکستان در سال 2018 حوالههای خارجی شهروندان پاکستانی رشد دو و نیم درصدی در نیمه اول سال 2017 داشته و تا 7/9 میلیارد رسیده است اما حوالههای عربستان 5/7 درصد کاهش داشته و به 53/2 میلیارد رسیده است. این افت با دوره کاهش کلی تعداد پاکستانیهای کارگر در خارج همراه بوده است. در سال 2015 تعداد پاکستانیهایی که از سال 1971 در خارج از کشور کار میکردند به بالاترین سطح خود رسید اما بین 2016 و 2017 این نمودار تقریبا به تعداد نصف سقوط کرد. روزنامه انگلیسی زبان پاکستان، طلوع، افت چشمانداز 2030 عربستان سعودی را به اجبار برای عوض کردن مدل اقتصادی این کشور نسبت داد: «هزاران پاکستانی به دلیل نهضتی که دولت سعودی برای ایجاد اشتغال برای شهروندان خود به راه انداخته است در ماههای اخیر کار خود را از دست دادهاند.»
سوال هستهای: «بمب اسلامی» مشترک؟
بحث قدیمی گمانهزنی درباره روابط پاکستان و عربستان سعودی مرتبط است به منع هستهای اسلامآباد و اشتیاق عربستان برای به اشتراک گذاشتن دانش هستهای (یا حتی جدیتر، فروش تسلیحات هستهای) به اسلامآباد. پاکستان از قدیم روی حسن همکاری عربستان سعودی حساب کرده است و زمانی هم مشتریاش بوده است. برای مثال در درگیریهای سال 1969 در یمن چشمانداز فعالیت تکثیر مستقیم بین پاکستان و عربستان بزرگ جلوه داده شد. به هر حال در نتیجه برنامه جامع اقدام مشترک بین ایران و پنج به علاوه یک (چین، فرانسه، آلمان، روسیه، بریتانیا و آمریکا) در سال 2015 علاقه سعودیها به آینده تسلیحات اتمی در خاورمیانه بیشتر شد. مثلا در سال 2013 شاهزاده ترکی بن فیصل بن عبدالعزیز آل سعود (یکی از اعضای خانواده سلطنتی و رئیس سابق المخابرات العامه که اصلیترین آژانس اطلاعاتی سعودی بود) در موافقت با ایجاد منطقه عاری از تسلیحات کشتار جمعی (WMDF) مطلب نوشت. ایده این موضوع مشخصا جدید نبود اما الفیصل وقتی این مطلب را نوشت که مفسران غربی احتمال میدادند که شکست در نتیجه توافق هستهای با ایران سرعت سعودیها را برای ساخت بمب دوبرابر میکند.
یکی از مسیرهای احتمالی عربستان برای دستیابی به تجهیزات اتمی یا حتی برخورداری از سلاح آماده استفاده، پاکستان همپیمان قدیمیشان بود. نظرات افرادی مثل الفیصل نشان داد که عربستان سعودی میخواهد اگر ایران در تلاشهایش موفق بود به کشوری تبدیل شود که دارای سلاحهای اتمی است. این جهتگیریهای سعودیها ظاهرا برای فشار به امریکا و سیاستمداران اروپایی بود تا علیه برنامه اتمی غیرنظامی ایران کاری کنند. طبق اطلاعات لو رفته در ویکی لیکس در وزارت امور خارجه در سال 2008 عبدالله پادشاه سابق سعودی از آمریکا خواسته بود حملات بازدارنده علیه برنامه اتمی ایران انجام دهد.
چند دهه طول میکشد تا کسانی که خواهان سلاحهای اتمی هستند به آن دست یابند و این تلاشها مستلزم وجود صنایع دفاعی داخلی است. عربستان سعودی برنامه هستهای نظامی ندارد و برای توافق 123 درباره همکاری هستهای نظامی با آمریکا مذاکره میکند. مادامی که پیشبینی میشود ثروت عظیم نفتی در دهههای آتی کاهش یابد، قدرت هستهای انگیزهای برای چشمانداز 2030 محمد بن سلمان است. با این حال تصمیم دولت ترامپ برای کنارهگیری از برجام دوباره مسئله ایران اتمی را مطرح و برنامه تسلیحاتی عربستان با حمایت پاکستان را به منطق نزدیکتر کرده است. تحلیلگران سالها نگران گریز اتمی عربستان با همکاری پاکستان بودند و به شهادتی اشاره داشتند که محمد خیلوی، کسی که در دهه 1990 آمریکا را ترک کرد، داده است.
خیلوی بیان کرد که ریاض حداقل از اواسط دهه 1970 به دنبال بمب بوده و برنامههای تسلیحات هستهای عراق و پاکستان را پایهگذاری کرده و یک برنامه تحقیقی مخفی هستهای را اداره میکند. با اشاره به مشارکت معاون اقتصادی عربستان در برنامه هستهای پاکستان، خیلوی ادعا کرده است که دو کشور به تفاهم مشترکی رسیدهاند تا آنجا که پاکستان اگر لازم باشد تسلیحات هستهای عربستان را تامین خواهد کرد. اظهارات خیلوی همچنان ادامه داشت اما در شرایطی که او این سخنان را بیان کرده این سخنان فاقد اعتبار است. برعکس، دولت عربستان صحبتهای او را تکذیب کرده است.
جدا از اینکه اظهارات خیلوی فاقد اعتبار است، اسلامآباد دلایل استراتژیکی برای اختصاصی نگه داشتن زرادخانههای هستهای خود دارد تا آنکه تسلیحات اتمیاش را مستقیما به ریاض بدهد. مثلا پاکستان به اندازه زرادخانههایش بسیار حساس است با اینکه به عربستان سعودی نزدیک است ولی مشتاق نیست تا با وجود هند توافقی یکجانبه با آنها داشته باشد. دوم، چنان انتقالی اسلامآباد را زیر ذرهبین بینالمللی قرار خواهد داد و احتمال وضع تحریمهای اقتصادی وجود خواهد داشت و شهرت پاکستان را با اتهام کشور رذل هستهای لکهدار خواهد کرد. سوم، هرگونه انتقال تسلیحات هستهای به عربستان سعودی روابط ایران و پاکستان را کم خواهد کرد و اسلامآباد مدتهاست از کسب چنین نتایجی اجتناب میکند.
روابط پاکستان با ایران
پاکستان و دولتهای ایران به اجبار جغرافیایی روابط دیپلماتیک خود را حفظ کردهاند و در طول چند سال درجههای متفاوتی از این روابط را تجربه کردهاند. رهبری ایران و دولتهای نظامی و غیرنظامی مختلف پاکستان چالشها و فرصتهای گوناگونی را در روابطشان دیدهاند. این دو کشور یک مرز مشترک دارند: استان سیستان و بلوچستان ایران و استان بلوچستان پاکستان. رابطه دوجانبه این دو کشور بسیار قوی است و هر دو در پروژههای اقتصادی بیشماری با هم همکاری کردهاند.
از انقلاب تا عادیسازی
تاریخ معاصر تعامل دولت ایران با پاکستان به دو قسمت تقسیم میشود. دوره اول گستره استقلال پاکستان در سال 1947 تا انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 است که پیوند دوجانبه با جشن و سرور و روابط همسایگی بوده است. ایران اولین کشوری بود که پاکستان را در سازمان ملل متحد به رسمیت شناخت و حمایتهای نظامی و غیرنظامی خود را از این کشور دریغ نکرد. همین امر موجب شد تا نسل اول رهبران پاکستان حسن نیت ایران را دریابند.
شاه ایران اولین مقام رسمی بود که از پاکستان جدید دیدن کرد. مهمتر از آن، تهران تدارکات و کمک نظامی را در طول جنگ پاکستان با هند در سال 1965 فراهم کرد و حتی به جنگندههای پاکستانی اجازه داد تا در فرودگاه زاهدان و مهرآباد سوختگیری کنند. پاکستان نیز در جنگ ایران-عراق در دهه 1980 به ایران اسلحه فروخت. پاکستان برای ایران منبع مهم موشکهای استینگر بود که در سالهای 1986 تا 88 در جنگ نفتکشها از آنها استفاده شد.
روابط بین این دو کشور در پی انقلاب اسلامی ایران به شکل قابل ملاحظهای پیچیده شد. تغییر حکومت موجب تغییر مسیر سیاست خارجی گردید و این امر مصادف شد با اسلامی کردن پاکستان توسط ضیاء و حمایت فعال سعودیها. عربستان تلاش مضاعفی کرد تا بر پاکستان در جنبشهایی مثل دیوبندی و جنبش مذهبی تازه اهل حدیث اثر گذاشته و منافع ایران را تا حد ممکن کاهش دهد. پویایی این دوره ادامه داشت و موجب ایجاد اتفاقات مهمی تا امروز گردید.
روابط اقتصادی
روابط بین ایران و پاکستان حسنه ماند، اما از لحاظ اقتصادی پیشرفت نکرد. با وجود اینکه آنها مرز زمینی مشترک دارند اما حجم کلی تجارتشان در مقایسه با عربستان کم است. تعیین رقم تجاری دقیق برای روابط پاکستان و ایران مشکل است چون هردو کشور تخمینهای متفاوتی از میزان واردات و صادرات اعلام میکنند و ایران معمولا درباره صادرات خود بزرگنمایی میکند. مطالعهای که در سال 2016 توسط شورای اقتصادی پاکستان انجام شده نشان داده است که در کمیت کالاهایی که بین دو کشور مبادله شده تفاوتهای عمدهای وجود دارد. دادههای پاکستان از سال 2016 نشان میدهد که بیشترین واردات این کشور از ایران شامل سوخت، کشتی، آهن و فولاد، سبزیجات و چرم خام بوده است. حجم تجارت دوجانبه در سال 2017 به سرعت افزایش یافت. بر اساس گفتههای مقامات رسمی ایران در سه چهارم پایانی سال 2017 ایران 634 میلیون دلار صادرات به پاکستان داشته است و پاکستان 348 میلیون دلار کالا صادر کرده که این مقدار 49 درصد افزایش یافته است.
در سال 2015 برخی از تحلیلگران پاکستانی خاطر نشان کردند که فرصتی برای پاکستان و ایران وجود دارد تا بعد از تکمیل برجام و لغو تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا بر ایران و شکل گیری کریدور اقتصادی چین و پاکستان که باعث میشود سرمایهگذاری چین به سوی پاکستان سرریز شود روابط خود را گسترش دهند. کریدور اقتصادی چین و پاکستان در پی ساخت شبکه ریلی، راهها، گرههای تولید انرژی و دیگر زیرسازیها در سراسر پاکستان است که شمال غربی سین کیانگ در چین را به بندر گوادر در پاکستان متصل میکند. در سال 2016 فرماندهان استان بلوچستان پاکستان و سیستان و بلوچستان ایران توافق کردند که بندر چابهار را خواهر بندر گوادر تعیین کنند. توافق شهر خواهر شامل شکلگیری کمیته مشترک کنترل مرز است و به گفته نواب ثناالله زهری این توافق برای جلوگیری از قاچاق انسان و مواد مخدر انجام شده است. برای ایران و پاکستان به جز این مزیتها، پروژه خط لوله گاز ایران و پاکستان نیز مطرح است. وقتی که این پروژه کامل شد لوله گاز طبیعی از پارس جنوبی به سند فرستاده می شود. گرچه پروژه با بحثها و تاخیراتی روبرو است ولی ایران مشخصا پاکستان را برای اختصاص منابع ناکافی در تکمیل بخشهای خط لوله گاز در مرزهایش تنبیه کرده است.
وضعیت دشوار امور در بلوچستان
در سالهای اخیر ناحیه مرزی بین استان سیستان و بلوچستان ایران و بلوچستان پاکستان محلی برای درگیریهای مداوم شده است. نیروهای مسلح ایران و پاکستان به صورت منظم خمپاره و اسلحههای کوچک را در طول اتفاقات مهمی که بین سال های 2014 تا 2018 افتاده است با هم در مرز مبادله میکنند.
تهران پاکستان را متهم میکند که چشم خود را روی فعالیتهای جیشالعدل (گروه افراطگرای سنی نزدیک به القاعده که بیشتر در مرز ایران عملیات انجام میدهند) بسته است. فعالیتهای جیشالعدل در سال 2013 آغاز شد و شکل تکاملیافته جندالله بود که به اسم جنبش مقاومت مردمی شناخته میشوند. جندالله و جانشینانش جیشالعدل مخالف رهبران شیعی جمهوری اسلامی ایران هستند. تهران این گروه را تشکیلات تروریستی میخوانَد. این گروهها و دیگر سنیهای بلوچ در سیستان و بلوچستان علیه اقدامات بازدارنده دولت شیعی در این استان اظهاراتی را بیان کردهاند. در نتیجه جنبش خودمختار دو میلیون بلوچ که در سیستان و بلوچستان زندگی میکنند شکل تجزیهطلبی بیشتری نسبت به همتایان پاکستانیشان دارد.
پرونده حکومت ایران که با تحقیق و آزمون مستقل انجام شده حاوی این مطلب است که جنگندههای مرتبط با جیشالعدل از مناطق غربی که پلیس تسلط کمتری در آنجا دارد به عنوان پناهگاهی برای طرح حملهها در مرز پرمنفذ آنجا استفاده میکنند. در حال حاضر این گروه بزرگترین گروه جنگطلب سنی برای خرابکاری در دولت ایران است. کمبود اعتماد ایران در توانایی دولت پاکستان و ارتش برای راندن جیش العدل موجب ایجاد تهدیدهایی در مداخله نظامی مرزی و هدف قرار دادن پناهگاههای این گروه شده است. برای مثال در سال 2014 وزیر کشور ایران عبدالرضا رحمانی فضلی هشداری جدی داد: «اگر پاکستان اقدام لازم برای مبارزه با گروههای تروریستی را انجام ندهد، ما نیروهای خود را به خاک پاکستان خواهیم فرستاد... ما صبر نخواهیم کرد.»
این هشدار فضلی بعد از آن بود که جیشالعدل پنج مرزبان را که در منطقهای متروک در سیستان و بلوچستان بودند ربود و به مرز پاکستان برد. تسنیم اسلم، سخنگوی وزارت امور خارجه پاکستان با سرزنش این سخن مقامات رسمی ایران خاطر نشان کرد که: «پاکستان به مقامات ایران اطلاع داده بود که اکیپ مرزیاش تمام منطقه را به دقت بررسی کردهاند اما نتوانستهاند ورود یا حضور مرزبانان را در اراضی خود تایید کنند.» اسلم ادامه داد: « با این حال باید گفت که نیروهای ایرانی اجازه ورود به مرزهای ما را ندارند و این ضد قانون بینالمللی است و ما باید به حدود یکدیگر احترام بگذاریم.»
همچنین وزیر امور خارجه پاکستان ادعا کرد که در گذشته نیز «حمایت فعال» علیه گروههای تروریستی انجام میشده اما این ادعا برای تهران قانعکننده نبود. جیش العدل و در کل پرونده بلوچستان تا امروز بین این دو کشور باز مانده است.
جدا از مسئله تروریسم در مرزها و جنگطلبی، نگرانی پاکستان چند برابر شده زیرا سازمان اطلاعات خارجی هند از سیستان و بلوچستان ایران به عنوان پایگاهی برای عملیات جمعآوری اطلاعات انسانی و دیگر فعالیتها در منطقه استفاده میکند. در سال 2016 در اتفاقی غیرعادی سخنگوی امور نظامی پاکستان، ژنرال آسیم بجوا، اظهار کرد که فرمانده ارتش پاکستان ژنرال راحیل شریف مسئله فعالیتهای سازمان اطلاعاتی هند را در طول آخرین دیدار رئیسجمهور ایران از پاکستان با حسن روحانی در میان گذاشته است. شریف «چالش های پیش روی پاکستان را در گرفتاری RAW [بنیاد تحقیقاتی هند، سرویس اطلاعاتی خارجی] در امور داخلی [پاکستان] مخصوصا بلوچستان مورد تاکید قرار داد.» بجوا اضافه کرد: «نگرانیای از این مسئله وجود دارد که RAW در پاکستان شرکت داشته باشد، مخصوصا در بلوچستان، و گاهی از خاک کشور برادر ما، ایران، هم استفاده کند.» این اتهام بعد از آن مطرح شد که همتای اطلاعاتی پاکستانی کولبوشان جادهوا اهل هند را در بلوچستان دستگیر کردند. جادهوا متهم به جاسوسی و محکوم به اعدام بود و در همان زمان دولت هند تکذیب کرد که او عامل RAW بوده است. روحانی در سال 2016 هرگونه اتهام ترغیب جاسوس هندی در پاکستان را رد کرد و ایران از آن زمان که سرنوشت نهایی جادهوا به مشکلی اساسی بین هند و پاکستان تبدیل شده ساکت مانده است.
همکاری هستهای
پاکستان و ایران غیر از رشد روابط اقتصادی و دیپلماتیکی و مدیریت ناحیه مرزیشان، تا اندازهای یک پیوند مشترک دیگر هم دارند. بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی که در اواخر دهه 1980 آغاز به کار کرد، دانشمندان ایرانی با دانشمند هستهای و بدنام پاکستان عبدالقادر خان تماس داشتهاند. عبدالقادر کمک کرد تا زمینه اولین کاشت غنیسازی ایران در نطنز انجام شود. در اوایل دهه 1990 عبدالقادر بیش از دو هزار وسیله برای سانتریفیوژهای غنیسازی اورانیوم به ایران فرستاد. حجم فعالیت عبدالقادر با ایران (حداقل در اواخر دهه 1980 که درون گذاشت او تفاوت بارزی در حجم غنیسازی داخلی ایران گذاشت) بدون اطلاع کامل رهبر غیرنظامی پاکستان انجام گرفت. در سال 1989، رئیس جمهور ایران اکبر هاشمی رفسنجانی برای اولینبار نخستوزیر پاکستان بینظیر بوتو را که به تهران رفته بود از کمک هستهای عبدالقادر به ایران آگاه کرد. تمایل ایران به حمایت پاکستان در اواسط دهه 1990 شدت گرفت و در دسامبر 1994 رفسنجانی به پاکستان پیشنهاد داد تا به ازای انتقال تکنولوژی به ایران تامین مالی برنامه سلاحهای هستهایشان را به عهده گیرد. مقامات ایران همچنان از «شبکه پنهان ذخیره سازی» عبدالقادر دیدار میکردند و این مسئله تا سال 1999 ادامه داشت.
نتیجه برجام بین ایران و پنج بعلاوه یک در سال 2015 به خاتمه توانایی ساخت تسلیحات هستهای ایران انجامید. گرچه این توافق به ایران اجازه داد تا حجم غنیسازی داخلی خود را حفظ کند (سیستمی که از شبکه غیرقانونی عبدالقادر سرچشمه میگرفت) ولی فعالیتهای دیگر را از این کشور سلب کرد.
برجام برای پاکستان هم مثل دیگر کشورهای منطقه به دلیل تحریمهای بین المللی فرصت اقتصادی مناسبی را با ایران فراهم آورد. گرچه در سال 2018 تصمیم دولت ترامپ برای کنارهگیری از برجام خطر منحل شدن این برنامه را بوجود آورد. اگر ایران با طرفهای اروپایی برجام به توافق نمیرسید فعالیتهای غنیسازی هستهای خود را از سر میگرفت. در ژوئن 2018 ایران یک مکان جدید برای تولید سانتریفیوژها احداث کرد که این حرکت برخلاف برجام نبود ولی نشاندهنده نیت تهران برای جلوگیری از فشاری بود که امریکا به این کشور تحمیل کرده بود.
پاکستان کشور واسطه؛ بررسی موردی از سال 2015
پاکستان در دهه گذشته تلاش کرد تا در مواجهه با آزمونهای سخت بین گرایشها و علایق متحدان خود در منطقه تعادل برقرار کند. در دو اتفاق مشخص که شامل فعالیتهای عربستان سعودی در مقابل شورشیهای حوثی در یمن و واکنش انفجاری ایران در برابر اعدام روحانی سعودی شیعه بود، تواناییهای دیپلماتیک اسلامآباد به بالاترین حد خود رسید. نگاهی دقیق به شرایط اطراف در بحران منطقهای تصویری از انگیزهها و رویکردهای پاکستان برای پاسخ به تنشهای ایران و عربستان سعودی را نشان میدهد.
عملیات طوفان قاطعیت و درخواست سعودی برای کمک
در مارس 2015 اعضای شورای همکاری خلیج فارس (به جز عمان) بیانیه مشترکی در موافقت با مداخله در یمن به اصرار عربستان صادر کردند. این مداخله در جواب درخواست کمک از سوی رئیسجمهور مورد قبول دولتهای بینالمللی، عبدربه منصورهادی، مطرح شد. دولت هادی با حوثیها که جنبش جدایی طلب شیعی و متشکل از حامیان رئیس جمهور پیشین، علی عبدالله صالح، بودند درگیر بود. این «عملیات» طبق گفته وزیر امور خارجه عربستان، عادل الجبیر «برای دفاع و حمایت از دولت قانونی یمن و جلوگیری از جنبش افراط گرایی حوثی از اشغال کشور است.» عملیات طوفان قاطعیت با مداخله عربستان (و حمایت آمریکا) در آغاز با حملات چندگانه هوایی به مقر حوثیها انجام شد و بعد نیروهای زمینی در یمن قرارگیری کردند و متعاقب آن محاصره دریایی شکل گرفت. عملیات طوفان قاطعیت در آوریل 2015 به پایان رسید و این ائتلاف فاز جدیدی را به اسم عملیات بازگرداندن امید باز کرد. در همین زمان محاصره دریایی باعث ایجاد بحران حقوق بشری در یمن شد و در اواسط سال 2015 سازمان ملل متحد به این اقدام واکنش نشان داد.
همچنان در اوایل سال 2019 تقریبا چهار سال بعد نیز عملیات بازگرداندن امید همچنان ادامه دارد. دولت هادی شهر عدن را باز پس گرفت ولی بیشتر قسمتهای غربی هنوز زیر سلطه حوثیها باقی مانده است.
مداخله ائتلاف پیشنهادی عربستان به یمن باعث ایجاد حدفاصل جغرافیایی گردیده است. ریاض به حوثیها به عنوان گروه دست نشانده نیروهای سپاه ایران مینگرد و این دستاویز دیگری برای تسلط منطقهای ایران است. نگرانی سعودیها در سال 2014 از افزایش تاثیرگذاری ایران در سوریه و عراق در زمان جنگ غیرنظامی سوریه بیشتر شد. به علاوه، در اوایل 2015 روحانی قدرتی را که در اواخر سال 2013 با برنامه اقدام مشترک به دست آورده بود و نتیجه آن برجام در سال 2015 بود حفظ کرد و به همین دلیل قدرت دیپلماتیکی این کشور در تغییرات ژئوپولیتیکی کاملا روشن شد. در آوریل سال 2015، دو هفته قبل از پایان عملیات طوفان قاطعیت و تقریبا یک سال و نیم بعد از برنامه اقدام مشترک، ایران و پنج بعلاوه یک چارچوبی را برای توافق جامع اعلام کردند. آن توافق باعث وقوع احتمال توافق نهایی برنامه اتمی غیرنظامی ایران شد که تهران در آن در ازای محدودسازی تواناییهای غنیسازی هستهای داخلی خود از برخی تحریمها آسوده خواهد شد.
سعودیها تشخیص دادند که بدون مشورت کامل با پاکستان در یمن مداخله کنند. کشوری که در گذشته طرحهای منطقهای ریاض را به هم ریخته بود. پاکستان تا آن زمان که نیروی هوایی سلطنتی سعودی اولین حملههایش را آغاز کرد، فرستادهای به ریاض اعزام نکرد تا درباره مداخله و حمایت احتمالی پاکستان برای کمپین عربستان صحبت کند. در 31 مارس 2015، پنج روز بعد از آنکه ائتلاف به چند هدف در یمن حمله کرد و این حمله پایگاه العند را که توسط جنگندههای حوثی اشغال شده بود مورد اصابت قرار داد، وزیر امنیت فدرال پاکستان خواجه آصف، مشاور وزیر امور خارجه سرتاج عزیز و چند فرمانده نظامی پاکستان برای بحث یمن به ریاض سفر کردند. بعد از آن تصمیم گیرندگان سعودی احتمال دادند که پاکستان برای کمک در یمن خواهد آمد.
در آن زمان رهبر سعودیها از داشتن روابط صمیمانه با نخستوزیر وقت، نواز شریف، لذت میبرد. نواز شریف کسی بود که بعد از آنکه رئیس سابق ستاد فرماندهی پاکستان، پرویز مشرف، در کودتایی در سال 1999 او را برکنار کرد، سالها در تبعید در عربستان زندگی کرده بود و دوباره به سیاست برگشت و رهبری PML-N را برای برد در انتخابات عمومی سال 2013 برعهده گرفت. در زمان نخستوزیر شریف، روابط نظامی پاکستان و عربستان سعودی همچنان قوی ماند. از نگاه عربستان، پاکستان که از هر نظر ارتش خوبی داشت حتما در عملیات طوفان قاطعیت شرکت میکرد.
خشنودی عربستان از حمایت پاکستان ریشه در آن داشت که عربستان سعودی وامی یک و نیم میلیارد دلاری را در سال 2014 به پاکستان داد تا به این کشور در ذخیره مبادلات خارجی و بدهیهای خود کمک کند. اسلامآباد غیر از تسویه پولهایش با صندوق بینالمللی پول در متعادل ساختن بحران پرداختهای کشور به مشکل برخورد. در سال 2018 صندوق بینالمللی پول نیازهای مالی خارجی خام این کشور را برای سال مالی 2019، 27 میلیارد دلار تخمین زد که برای این کشور رکورد بالایی محسوب میشود. ارزیابیها نشان داد که مسئله بدهی پاکستان برای صندوق مشکل ایجاد خواهد کرد تا مسائل مالی آینده را با درجه قابل قبولی مرتب کند و پاکستان برای حل آن میبایست به اعتباردهندگان خارجی از جمله عربستان و چین رجوع کند تا نیازهای مالی آینده خود را تامین کند. صندوق بینالمللی پول اعلام کرد که نیاز مالی خارجی پاکستان تا سال مالی 2023 تا 45 میلیارد میرسد. در اواخر 2018 برای مواجهه با این مسائل مالی، نخستوزیر جدید منتخب پاکستان، عمران خان، از عربستان درخواست کمک مالی کرد. ریاض بسته 3 میلیارد دلاری ارز خارجی و 3 میلیارد دیگر برای واردات نفتی به اسلامآباد کمک کرد. عربستان حتما پیشبینی کرده بود که پاکستان استطاعت آن را ندارد که هیچ منبع بالقوهای را خارج از کمک مالی انتقال دهد.
قطعنامه بیطرفی پاکستان درباره یمن
فرضیه عربستان، علیرغم عملکرد گذشته و شرایط فعلی آن، درباره حمایت خودکار پاکستان اشتباه از آب درآمد. در اواسط آوریل سال 2015 دو هفته بعد از شروع عملیات طوفان قاطعیت، پارلمان پاکستان به بیطرفی این کشور در یمن رأی داد و درخواست عربستان را برای فرستادن نیرو، تجهیزات یا منابع به تئاتر یمن رد کرد.
در قطعنامه اعلام شد: «پارلمان پاکستان نگرانی خود را از موضوع ناامنی و مسائل حقوق بشری در یمن ابراز میکند و خواستار صلح و ثبات در منطقه است.» در ادامه میگوید: «پارلمان میخواهد که پاکستان در درگیری یمن بیطرف بماند تا برای پایان دادن به این بحران نقش حمایتی را ایفا کند.» قطعنامه بر رابطه دوستانه با عربستان تاکید کرد و خاطرنشان کرد پاکستان «شانه به شانه با عربستان میماند.» از نظر تاریخی، ارتش پاکستان نقش مهمی در شکلگیری انتخابهای سیاست خارجی داشته اما در بیانیه بیطرفی سال 2015 نقش آشکاری نداشته است. در بررسیهای پارلمانی پاکستان در مارس و آوریل سال 2015 رئیس ستاد فرماندهی، ژنرال راحیل شریف، درباره مداخله در یمن اظهارنظر عمومی نکرده است.
در پاکستان اظهارات متناقض شدیدی توسط دفتر نخستوزیر و مقامات ارشد بیان شد که نشاندهنده حمایت جدی پاکستان از برنامه عربستان در یمن بود. زمانی که پارلمان پاکستان قطعنامه را صادر کرد، رسانههای سعودی پاکستان را در لیست اعضای ائتلاف شرکتکننده در عملیات طوفان قاطعیت قرار داده بودند و وزارت امور خارجه پاکستان را مجبور کردند که به شایعات پایان دهد. چند روز بعد از اینکه کمپین هوایی عربستان شروع شد وزیر امور خارجه، عزیز چادهری، به خبرنگاران گفت که مداخله پاکستان در حملههای حامی ائتلاف که در رسانهها اعلام شده «کاملا بی اساس» است. حدودا در همین زمان وزیر دفاع فدرال خواجه آصف بیان کرد که پاکستان هیچ تضمینی به ریاض نداده است: «ما هیچ تصمیمی برای شرکت در این جنگ نداریم. ما هیچ قولی نداده ایم. ما قول نداده ایم که از ائتلاف در یمن حمایت نظامی کنیم.» آصف همچنین گفت: « پاکستان در هیچ درگیریای که منجر به اختلاف بین مسلمانان شود شرکت نخواهد کرد و به تفرقه در پاکستان دامن نمیزند.»
آصف به آژانس خبری رویترز گفت که تصمیم پاکستان در روزهای اول حمله ائتلاف به یمن آشکارا «اقلیتها و بخشهایی را که در پاکستان زندگی میکنند» در نظر گرفته است. او اضافه کرد: «هر تضمینی که ما به عربستان دادهایم برای دفاع از تمامیت ارضی بوده است اما به شما اطمینان میدهم که هیچ خطری از سوی ما برای شرکت در جنگ جداییطلبان وجود ندارد.» اظهارات او به روشنی نشان داد که پاکستان در آغاز تصمیم ائتلاف سعودی برای حمله به یمن پتانسیلهای این جنگ را بررسی کرده تا در مرحله بحرانی جنگ سرد نهان بین ایران و عربستان در خاورمیانه شرکت نکند. فعالیت پاکستان بین روزهای آغاز حمله نیروی هوایی عربستان به یمن و دیدار با هیأت سران متشکل از آصف و چادهری و دیگر فرماندهان ارشد نظامی برای آن بود که پانصد پاکستانیتبار را با هواپیما از یمن خارج کند. سرتیپ ژنرال احمد عسیری این تخلیه هوایی را در 29 مارس 2015 تایید و بیان کرد: «نیروهای ائتلاف راه امنی را برای پاکستانیها فراهم کردند»، اظهارنظری که همکاری نظامی عربستان و دولت پاکستان را در اوایل روزهای درگیری تایید میکرد. گرچه این همکاری لزوما نشانی از رابطه خاص بین اسلامآباد و ریاض نبود. ائتلاف سعودی با همکاری دیگران مثل هند و چین نیز انجام شد. آصف وزیر امور خارجه، در کنار نخستوزیر حداقل یک خط قرمز برای پاکستان کشید و خاطرنشان کرد که حتی اگر اسلامآباد تصمیم درباره درگیری نظامی را به تعویق بیاندازد «هرگونه تخطی از تمامیت ارضی با پاسخ قاطع پاکستان همراه خواهد بود.» همچنین آصف از تعبیر عربستان سعودی از حقایق سیاسی در سرزمین یمن حمایت کرد و دولت هادی را «قانونی» و حوثیها را «بازیگران غیر رسمی» خواند.
تا اواخر سال 2016 طول کشید تا اشتیاق پاکستان برای اعزام نیرو به عربستان تغییر کند و بعد با تشدید آن در ژانویه سال 2018 چند ماه بعد از فساد نخستوزیر که باعث شد شریف از کار کنار رود همراه بود. در نوامبر سال 2016 فرمانده کل پاکستان تغییر کرد. ژنرال راحیل شریف با پایان دوره سه ساله خود نیروهای نظامی را به ژنرال قمر جاوید بجوا داد. شایان ذکر است که نخستوزیر شریف، بجوا را منتصب کرد و درجهای از کنترل غیرنظامی بر ارتش را به نمایش گذاشت که در بازنشستگی ژنرال شریف موثر نبود. در دسامبر سال 2016 ژنرال بجوا از عربستان سعودی دیدار کرد. قبل از آن نیز سران نظامی پیشین در دورههای خودشان به عربستان رفته بودند.
در پی دیدار بجوا از عربستان در سال 2017 پاکستان اعلام کرد که پنج هزار نیروی نظامی به عربستان فرستاده خواهد شد. در فوریه سال 2018 پاکستان اظهار کرد که نیروی مازاد را برای حفاظت از مرزها به عربستان خواهد فرستاد. در 15 فوریه سال 2018 حزب عمومی ارتباطات نظامی پاکستان، روابط عمومی داخلی، بیانیهای را منتشر کرد که «نیروی نظامی پاکستان برای آموزش و مشاوره ماموریتها به عربستان سعودی فرستاده میشود»، اما تاکید کرد که نیروهای پاکستانی «در خارج از عربستان به کار گرفته نمیشوند.» این قرارگیری قشون در پی ملاقاتی که بین ژنرال بجوا و نواف سعید المالکی، سفیر عربستان در پاکستان، در پایگاههای نظامی روالپیندی برگزار شد صورت گرفت.
ارتش اسلامی در مقابل ائتلاف تروریسم
ژنرال راحیل شریف در پی بازنشستگیاش از ارتش پاکستان در اواخر سال 2016، رهبر اتحاد نظامی اسلامی برای مبارزه با تروریسم شد. این جریان ائتلاف ضد تروریسمی سعودی متشکل از دولتهای اسلامی بود که در دسامبر سال 2015 پایه گذاری شد. اتحادیه که بعدها به ائتلاف ضدتروریسمی اسلامی تغییر نام داد در آغاز با عضویت پاکستان شروع شد. با این حال سعودیها هیچ وقت اسلامآباد را از فعالیتهای گروه آگاه نکردند و وقتی ریاض به صورت رسمی تاسیس گروه را اعلام کرد دولت پاکستان با دستپاچگی به این بیانیه واکنش نشان داد. بیشتر اعضای گروه بخشی از سازمان همکاری اسلامی بودند اما برخی از کارشناسان در پاکستان در آغاز احساس کردند که این گروه اتحادیه پنهانی کشورهای سنی است (نه ایران و نه عراق در این گروه نبودند). از آنجا شخصیت جداییطلب این ائتلاف قطعی نبود، کشورهای دوست ایران مثل عمان نیز در این ائتلاف شرکت کردند.
در دسامبر سال 2015 اطلاعیه تاسیس گروه ائتلافی بعد از نه ماه از شروع عملیات طوفان قاطعیت در یمن مطرح شد و ریاض و اسلامآباد در کمپین یمن مشارکت نکردند. دولت پاکستان بعد از یک هفته پریشانی درباره عضویت در این گروه، ناگهان، مشارکت خود را تایید کرد. گزارشهای روزنامه پاکستانی برای توجیه تاخیر، اعلام کرد که وزارت امور خارجه از تضمینهای خصوصی دیگر بخشهای دولت پاکستان برای اشتیاق اسلامآباد به پیوستن به ائتلاف باخبر نبوده است. طلوع گزارش داد: «عربستان سعودی تعهدی پنهانی برای پیوستن به ائتلاف داده است.» در اوایل سال 2016 دیگر روزنامهها از منابع نامعلوم نوشتند که عربستان از رهبری ائتلاف توسط ژنرال شریف سخن گفته و نتیجه آن اشتیاق شریف برای بازنشستگی در نوامبر 2016 بوده است.
برنامههای پس از بازنشستگی ژنرال در سال 2016 نقل محافل عمومی پاکستان بود. با این حال ژنرال شریف همانطور که پیشبینی میشد بازنشست شد و در ژانویه 2017 پاکستان نه تنها با ائتلاف کنار آمد بلکه ژنرال شریف را برای رهبری این گروه پذیرفت.
وزیر خارجه پاکستان خواجه آصف بیان کرد که اسلامآباد بعد از مشاورههایی که بین دولت پاکستان و عربستان صورت گرفته، پیوستن به ائتلاف را انتخاب کرده است.
آصف گفت:«همانطور که میدانید این مسئله برای مدتی سری بوده و نخستوزیر نیز بخشی از این بحثها بوده است.» او در ژانویه سال 2017 این اظهارات را بیان کرد (موقعی که اختلاف شدید و سردرگمی آشکار دولت درباره ائتلاف دو سال پیش مشخص بود) و گفت که پاکستان به خاطر «انجمن امتهای مسلمان که اکنون در رنج هستند و به اتحاد نیاز دارند، از ائتلاف حمایت کرده است.» سفیر ایران در پاکستان، مهدی هنردوست، در جواب انتصاب شریف اظهار نگرانی کرد و خاطرنشان کرد که این اقدام «ممکن است بر وحدت کشورهای اسلامی تاثیر بگذارد.» با وجود این تا امروز این ائتلاف نقش قاطعی در مبازه با تروریسم در خاورمیانه بازی نکرده است. ژنرال شریف، رهبر ائتلاف، میخواهد ماهیت قاطع این گروه را کم اهمیت جلوه دهد. در افتتاحیه ائتلاف سران در نوامبر 2017 شریف در سخنان مهم خود گفت که این ائتلاف «ضد هیچ کشور یا بخشی نیست».
فقره نمر النمر: تفرقه آشکار
در اولین روزهای سال 2016، مسابقه عربستان سعودی و ایران برای برتری در منطقه به بحران تبدیل شد. در دوم ژانویه سال 2016، دولت سعودی شیخ نمرالنمر، یکی از رهبران شیعه در استان شرقی عربستان را اعدام کرد. شیخ نمر مدتها بود که آشکارا از دولت سعودی انتقاد میکرد و در استان شیعهنشین خود بسیار مشهور بود. او از سال 2004 چندین بار دستیگیر شده بود و در اکتبر 2014 دادگاه عربستان او را به اتهام ترغیب «مداخله خارجی» (آشکارا به ایران برمیگردد) به مرگ محکوم کرد.
اعدام نمر، در کنار چهل و شش زندانی دیگر، در اوایل سال 2016 جرقهای بود تا خشم و نارضایتی رژیم سعودی را نشان دهد. گرچه شیعیان در شرق، غرب و جنوب آسیا شامل هند و پاکستان تظاهراتی برای مرگ نمر برپا کردند، ایرانیان با نیروهای ویژه واکنش نشان دادند. تظاهراتکنندگان در تهران در خارج از سفارت عربستان تجمع کردند و شعارهای ضدسعودی سر دادند و حتی بمب آتشزا به سمت ساختمان پرتاب کردند. رهبر ایران، آیتالله خامنهای، در تلویزیون ملی اعدام نمر را محکوم و آن را بیعدالتی خواند: «خون به ناحق ریخته شده این شهید مظلوم به زودی تاثیر خود را نشان خواهد داد و غضب الهی به سیاستمداران سعودی خواهد رسید. این روحانی مظلوم مردم را به جنبش مسلحانه تشویق نمیکرد و در توطئهچینی پنهان دست نداشت و فقط صدای انتقاد مردم بود... که اساس آن شور و اشتیاق مذهبی او بود». وزیر امور خارجه عربستان هم واکنش نشان داد و به سرعت روحیه «جداییطلبی کور» ایران را محکوم کرد. در بیانیه رسمی که در رسانه دولتی عربستان پخش شد، ریاض گفت که ایران «با فعالیتهای مدافع تروریستی خود شریکی برای جنایت های آنها در کل منطقه بود». در سوم ژانویه وزیر امور خارجه عربستان، عادل الجبیر اعلام کرد که ریاض به طور رسمی روابط دیپلماتیکی با ایران را قطع خواهد کرد. او به همه دیپلماتهای ایران در عربستان دستور داد تا 48 ساعت دیگر این کشور را ترک کنند.
اتفاقات ژانویه 2016 روابطی را که سالها پشت پرده ایران و عربستان میگذشت عمومی کرد. تنش بین این دو کمکم انباشته شد، به خصوص هنگامی که ایران از شورشیان حوثی در یمن حمایت کرد و طرف بشار اسد ضد سعودی در سوریه را گرفت. به علاوه، شاهزاده سعودی، محمد بن سلمان، علاقه شدیدی به مقابله با آنچه که ماجراجویی ایران در منطقه خاورمیانه میخواند داشت.... در اوایل سال 2019 روابط دیپلماتیک بین عربستان و ایران مختومه ماند و هیچ نشانی از پیشرفت در آن دیده نمیشود.
پاکستان کشور میانجی
اتفاقات ژانویه سال 2016 برای پاکستان به پیچیدگی پیشینه سالهای بعد از 1979 و هدایت اختلاف بین ایران و عربستان بود. فقط سه هفته بعد از اعدام نمر و متعاقب آن قطع روابط دیپلماتیک بین تهران و ریاض، فرمانده ارشد و رهبر غیرنظامی پاکستان اتفاقی همزمان را رقم زدند (حرکتی که تا اندازهای بر شکاف منطقهای مهم برای پاکستان تاکید داشت). نواز شریف و ژنرال راحیل شریف در منصب خود به عنوان نخستوزیر و فرمانده ارشد هر دو باهم به عربستان و ایران سفر کردند. سفری که ظاهرا سفری مشورتی بود ولی در اصل تلاش اسلامآباد برای میانجیگری و عادیسازی روابط این دو دولت بود. پاکستان در این لحظه حساس نمیتوانست اجازه دهد که تنشهای سیاسی و تفرقهافکنی در خاورمیانه سیاست خارجی این کشور را در قبال خلیج فارس و همسایگان غربیاش به هم بزند.
نخستوزیر شریف و ژنرال شریف هر دو وقتی به ریاض رسیدند با رهبران ارشد سعودی دیدار کردند. آنها اول با شاهزاده محمد بن سلمان و بعد با معاون شاهزاده و وزیر دفاع ملاقاتی داشتند. چند روز بعد از اعدام نمر، شاهزاده به پاکستان سفر کرد. او در سمت وزیر دفاع قبلا با ژنرال شریف صحبت کرده بود و تضمین گرفته بود که پاکستان در کنار عربستان سعودی خواهد ماند. شایان ذکر است که بن سلمان درست چند روز بعد از سفر وزیر امور خارجه، عادل الجبیر، به پاکستان به این کشور سفر کرد. در پایان دیدار عادل الجبیر، دفتر نخستوزیر بیانیهای صادر کرد و بدون جانبداری اظهار نگرانی کرد «پاکستان بسیار نگران تشدید این اوضاع است و به آتش کشیدن سفارت عربستان در تهران را محکوم کرد» بعدتر این کشور در مجادله بین همسایگان و هم پیمانان قدیمیاش اعلام بیطرفی کرد: «پاکستان به معیارهای بینالمللی و تبعیت از قانون منع مداخله احترام میگذارد. نخست وزیر خواستار حل اختلافات از طریق روشهای صلح آمیز است و در این دوره چالش برانگیز خواهان حفظ وحدت مسلمانان است.»
دیدار سران عالیرتبه از ریاض، گفتههای الجبیر و محمد بن سلمان را در سفرهایشان به پاکستان تایید میکند.
نخستوزیر شریف و ژنرال شریف در ایران با سران این کشور، حسن روحانی و وزیر امور خارجه جواد ظریف دیدار کردند. بعد ازاین ملاقاتها، نخستوزیر اعلام کرد که پاکستان «فردی را برای حل مسئله (بین ایران و عربستان) منصوب خواهد کرد و از دو کشور میخواهد که آنها هم افرادی را منصوب کنند.» ژنرال با علی شمخانی مشاور ارشد نظامی آیتالله خامنه ای و دبیر شورای امنیت ملی دیدار کرد. بر اساس گزارشها، در این ملاقات ژنرال شریف درباره کانالهای ارتباطی مستقیم بین ایران و عربستان صحبت کرد. دو هفته بعد، ژنرال و نخستوزیر از عربستان و ایران دیدن کردند و بعد بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد گفت که پاکستان میتواند نقش مهمی در حل تنگنای تهران و ریاض داشته باشد.
پیامدهایی برای ایالات متحده
همانطور که در این گزارش گفته شد، پاکستان کوشید تا تعادلی بین ایران و عربستان سعودی و تشدید درگیری این دو کشور برای برتری ژئوپولیتیکی در خاورمیانه برقرار کند. با این حال میزان قابل توجهی از شواهد نشان میدهد که اگر فشار بیشتر شود پاکستان جانب عربستان را خواهد گرفت، ولی سیاستگذاران نظامی و غیرنظامی پاکستان ممکن است قبل از آنکه از عربستان حمایت کنند کمی تامل کنند. علاقه پاکستان به بهتر کردن روابط بین ایران و عربستان، پیامدهای غیرمستقیمی برای سیاست خارجی امریکا در منطقه دارد.
اول، همچنان که روابط بین پاکستان و ایالات متحده خط سیر نزولی را در دولت ترامپ نشان میدهد، ممکن است واشنگتن اسلامآباد را دولتی ببیند که به دنبال گرفتن امتیازات بیشتر از ریاض است. نخستوزیر عمران خان اشتیاق خود را برای این کار نشان داده و حداقل در آغاز کار موفق بوده و شش میلیارد دلار از عربستان گرفته است تا پرداختهایش را بالانس کند. انگیزههای بیشتری هم وجود دارد که حمایت مالی عربستان ادامه پیدا کند مثلا چشمانداز پاکستان برای دور تازهای از کاهش کمک صندوق بینالمللی پول و حمایت نظامی. در این شرایط، ممکن است ارتش پاکستان و رهبر غیرنظامی این کشور به خواستههای عربستان تن دهند. با در نظر گرفتن این مسئله که پاکستان از تصمیم سال 2015 خود برگشت تا نیروهای کمکی را برای حمایت از کمپین در یمن به عربستان نفرستد، ممکن است سعودیها خواهان حمایت پاکستان در مداخله در مناطق دیگر باشند. این حرکت پاکستان را به صورت دورهای از ایران دور میکند.
سیاستگذاران آمریکا باید تاثیرات طولانیمدت ایجاد روابط حسنه برای پاکستان و عربستان را در خاطر داشته باشند. مادامی که مبارزه با تروریسم مرکز توجه آمریکا در پاکستان است، در کنار توانایی حمایت از عملیات مداوم و مصالحه سیاسی در افغانستان، تاثیر سعودیها بر پاکستان بیشتر می شود و ممکن است این امر دارای پیامدهای زیادی باشد که به طالبان در افغانستان کمک کند. با این حال روابط حسنه بین عربستان و پاکستان، ایران را دور میکند و امنیت را در بلوچستان به مخاطره میاندازد ولی ارتش پاکستان هیچ علامتی از پایان حمایت طولانیمدت خود از گروههای نظامی اسلامگرا نشان نمیدهد. این گروهها همانهایی هستند که با خراب کردن افغانستان به منافع آمریکا ضربه زدند. مشکلات اقتصادی اسلامآباد شامل مسائل جدی در بالانس پرداختها، غیر از بدهیهای صندوق بینالمللی پول، است که ممکن است برای حمایت مالی به دنبال عربستان سعودی، کشورهای حوزه خلیج فارس و حتی چین باشد.
دوم، واشنگتن در برخوردهای مداوم نظامی بین پاکستان و ایالات متحده، نباید به رهبران نظامی پاکستان بهانه بدهد تا به سمت عربستان بروند. هم به خاطر اینکه حمایت آمریکا در این رکود اقتصادی عمومی در حال کمتر شدن است و هم به این دلیل که حمایت عربستان برای آمادگی نظامی مداوم پاکستان بسیار پراهمیت است. تا امروز کمپین ائتلاف سعودی در یمن پایان نگرفته و ممکن است اسلامآباد در عملیاتش بیشتر غرق شود. این نظریه برای واشنگتن معمایی غیرقابل حل است. از ژانویه 2018 دولت ترامپ روش خشمگینانهای را برابر پاکستان اتخاذ کرده و 900 میلیون دلار بازپرداخت را برای حمالیت مالی خارجی ارتش و صندوق حمایت ائتلاف از این کشور دریغ کرده است. این گونه حرکتها ممکن است هدفهای کوتاه مدت آمریکا را با تغییر تصمیم گیریهای پاکستان در اقدام علیه گروههایی مثل طالبان و شبکه حقانی در افغانستان تامین کند، اما ممکن است باعث شود که پاکستان درباره محدودکردن چشمانداز طولانیمدت خود جدیتر فکر کند و به کشورهایی مثل چین و عربستان سعودی نزدیکتر شود.
سوم، واشنگتن باید تشخیص دهد که علیرغم تلاشهای شدید اسلامآباد برای بهتر کردن روابط ایران و عربستان از سال 2015، در آخر کار پاکستان ریاض را به تهران ترجیح میدهد. عربستان سعودی بارها ارزش روابط اقتصادی با پاکستان را با همیاری و کمکهای دیگر نشان داده است. در ضمن، رابطه طولانی دفاعی بین پاکستان و عربستان ممکن است در هر دو طرف کم شود. متغیر مهم در اینجا، بعد از انتخابات عمومی ژوئیه 2018، روابط نظامی و غیر نظامی در پاکستان و توفق غیرنظامی بر امنیت کشور و سیاست خارجی خواهد بود. ارتش پاکستان برای داشتن روابط خوب با عربستان سازماندهی شدهاند اما رهبر غیرنظامی این کشور، عمران خان، مزیتهای بیشتری در رویکرد جزئیتر میبیند. ایالات متحده آمریکا با حمایت از قوانین غیرنظامی در پاکستان میتواند اطمینان حاصل کند که تاثیرات ثانویه اولویتهای نظامی پاکستان با توجه به روابط عربستان و ایران در کنترلش خواهد بود.
1. رهبران پاکستان سیاست خارجی ثابتی را در مقابل ایران و عربستان دنبال کردهاند تا از موافق سعودی و مخالف ایران بودن اجتناب کنند.
2. روابط اقتصادی بین ایران و پاکستان از زمان تفاهم برنامه جامع اقدام مشترک علیه برنامه هستهای ایران در سال 2015 رونق گرفت.
3. پاکستان با وجود درخواستهای عربستان در برابر مسئله یمن استقلال خود را حفظ کرد و نخواست نقش اهرم دیپلماسی را برای عربستان بازی کند.
4. به دلیل منافع متناقض پاکستان در رابطه با تهران و ریاض هرگونه جانبداری به شدت سخت شده است.
5. فاکتورهای خارجی مثل تغییر موضع سیاست آمریکا در برابر ایران، عربستان سعودی و پاکستان در دولت دونالد ترامپ بر محاسبههای دیپلماتیک اسلامآباد تاثیر گذاشت و باعث شد این کشور محتاط باقی بماند.
6. نگاه ریاض به اسلامآباد گرچه مثبت بود ولی در دهههای اخیر بیقید و شرط هم نبوده است.
7. پاکستان و عربستان سعودی روابط اقتصادی قابل توجهی دارند. عربستان بزرگترین منبع تامینکننده نفت برای پاکستان است و بسیاری از شهروندان پاکستانی (در سالهای اخیر دو و نیم میلیون نفر) برای کار به عربستان سفر کردهاند.
8. تصمیم دولت ترامپ برای کنارهگیری از برجام دوباره مسئله ایران اتمی را مطرح و برنامه تسلیحاتی عربستان با حمایت پاکستان را به منطق نزدیکتر کرده است.
9. پاکستان و دولتهای ایران به اجبار جغرافیایی روابط دیپلماتیک خود را حفظ کردهاند و در طول چند سال درجههای متفاوتی از این روابط را تجربه کردهاند.
10. روابط بین ایران و پاکستان حسنه ماند اما از لحاظ اقتصادی پیشرفت نکرد. با وجود اینکه آنها مرز زمینی مشترک دارند اما حجم کلی تجارتشان در مقایسه با عربستان کم است.
11. در سالهای اخیر ناحیه مرزی بین استان سیستان و بلوچستان ایران و بلوچستان پاکستان محلی برای درگیریهای مداوم شده است. نیروهای مسلح ایران و پاکستان به صورت منظم خمپاره و اسلحههای کوچک را در طول اتفاقات مهمی که بین سال های 2014 تا 2018 افتاده است با هم در مرز مبادله میکنند.
12. جنبش خودمختار دو میلیون بلوچ که در سیستان و بلوچستان زندگی میکنند شکل تجزیهطلبی بیشتری نسبت به همتایان پاکستانیشان دارد.
13. جیشالعدل در حال حاضر بزرگترین گروه جنگطلب سنی برای خرابکاری در دولت ایران است.
14. در دو اتفاق مشخص که شامل فعالیتهای عربستان سعودی در مقابل شورشیهای حوثی در یمن و واکنش انفجاری ایران در برابر اعدام روحانی سعودی شیعه بود، تواناییهای دیپلماتیکی اسلامآباد به بالاترین حد خود رسید.
15. پاکستان کوشید تا تعادلی بین ایران و عربستان سعودی و تشدید درگیری این دو کشور برای برتری ژئوپولیتیکی در خاورمیانه برقرار کند. با این حال میزان قابل توجهی از شواهد نشان میدهد که اگر فشار بیشتر شود پاکستان جانب عربستان را خواهد گرفت.
16.علاقه پاکستان به بهتر کردن روابط بین ایران و عربستان، پیامدهای غیرمستقیمی برای سیاست خارجی امریکا در منطقه دارد:
الف) اول، همچنان که روابط بین پاکستان و ایالات متحده خط سیر نزولی را در دولت ترامپ نشان میدهد، ممکن است واشنگتن اسلام آباد را دولتی ببیند که به دنبال گرفتن امتیازات بیشتر از ریاض است.
ب) دوم، واشنگتن در برخوردهای مداوم نظامی بین پاکستان و ایالات متحده، نباید به رهبران نظامی پاکستان بهانه بدهد تا به سمت عربستان بروند. هم به خاطر اینکه حمایت امریکا در این رکود اقتصادی عمومی در حال کمتر شدن است و هم به این دلیل که حمایت عربستان برای آمادگی نظامی مداوم پاکستان بسیار پراهمیت است.
ج) سوم، واشنگتن باید تشخیص دهد که علیرغم تلاشهای شدید اسلام آباد برای بهتر کردن روابط ایران و عربستان از سال 2015، در آخر کار پاکستان ریاض را به تهران ترجیح میدهد.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری اعتماد آنلاین تاریخ انتشار 8فروردین 98، کد خبر: 276616، www.etemadonline.com