شعارسال: هفته گذشته خبرهایی مبنی بر اجرا و برنامهسازی مجدد عادل فردوسیپور شنیده شد، ولی این بار برای تلویزیونهای اینترنتی. همچنین باربد بابایی که مجری برنامه استعدادیابی «شب کوک» است در پستی در صفحه شخصی اینستاگرامش از ساخت برنامهای مشابه برای یک تلویزیون اینترنتی خبر داد و نوشت: «شب کوک با رعایت همه ملاحظات رسانهای مورد کملطفی و ظلم واقع شد، ولی اکنون و امسال این برنامه را در بسترهای مجاز مجازی شروع خواهیم کرد تا استعدادهای موسیقایی کشورمان به دور دستهای این مرز و بوم سفر نکنند. اگر در ادوار گذشته ماحصل خروجی قصه درست و درمان نبود قطعا مقصرش رسانه ملی بود و بس. پس منتظر اتفاقات جدید باشید». کمی پیشتر هم تلویزیون فعالیت محمدرضا حیاتی، مجری مطرح برنامههای خبری را درپی یک مصاحبه به حالت تعلیق درآورد. البته چنین سرمایهسوزیهایی سابقه طولانی در صدا و سیما دارد. ممنوعالکاری بسیاری از کارکنان و برنامهسازان و همچنین سیاستهای این سازمان در قبال برنامهسازی سبب شد تا برخی از افراد هم که امکان برنامهسازی در این سازمان را داشتند، عطایش را به لقایش ببخشند و به شبکه نمایش خانگی یا تلویزیونهای اینترنتی کوچ کنند. در این شرایط آیا صدا و سیما میتواند در این رقابت پیروز باشد. جبار آذین، منتقد سینما و تلویزیون در گفتگو با «ابتکار» دراینباره میگوید: در عرصه فرهنگسازی و رسانهها، رقابت یک اصل اساسی، تعیینکننده و هدفمند است که باید از مسیر سلامت و با ارائه برنامههای بهینه شکل بگیرد.
در سالهای اخیر به دلیل ضعفهای فراوان صدا و سیما در عرصه برنامهریزی، برنامهسازی، مدیریت و تولید آثار مناسب، شایسته و فاخر، جریانها و حرکتهای جدیدی در حوزههای مختلف فضای مجازی و اینترنتی و حتی شبکه نمایش خانگی شکل گرفته که روز به روز به دلیل برخی استقبالها از آنها شرایط برای ادامه حیات صدا و سیما به ویژه تلویزیون سختتر شده است. درواقع صدا و سیما به عنوان رسانهای که لقب «ملی» را یدک میکشد و همچنین برخورداری از سرمایه سرشار و بهرهوری از قدرتهای مالی و نفوذی اسپانسرها باید با کمک گرفتن از متخصصان و هنرمندان ممتاز اقدام به تولید برنامههای مناسب کند. اما این اتفاق نمیافتد و از همین رو تلویزیونیها بهجای تلاش برای ارتقای سطح کمی و کیفی تولیدات خود، منطبق با سلیقه مخاطب وارد بازار و عرصهای شدهاند که رقابت سالم از آن مشاهده نمیشود.
او ادامه میدهد: به همین دلیل وقتی سلیقه، ممیزی، سرمایه و رفاقت در تولید و پخش برنامههای تلویزیونی ایفای نقش میکند، مخاطبان و مردم ترجیح میدهند که برنامههای مورد علاقه خود را از جریانها و شبکههای دیگر ببینند. در حالی که وظیفه اساسی رسانهای تلویزیون، اطلاعرسانی درست و کامل و فرهنگسازی است، اما این حرکتها در تلویزیون به صورت جامع، کامل و مردمیپسند انجام نمیگیرد. به همین دلیل ما هر روز شاهد افت بیشتر تلویزیون، فاصله گرفتن مردم از آن و روی آوردن قشرهای مختلف بهویژه جوانان به استفاده از برنامههای اینترنتی، ماهوارهای و حتی تلویزیونهای خارجی هستیم. درصورتی که چنانچه تلویزیونیها با کمک برنامهسازان کاربلد، خلاق و کسانی که به دلیل روی آوردن تلویزیون به کپیسازی از برنامههای ماهوارههای خارجی بیکار شدهاند، برنامههای درستی را سازماندهی میکرد که این امر هم اتفاق نمیافتد.
آذین میافزاید: درواقع چنانچه تلویزیون نتواند در مسیر اهداف مردم و رضایت جامع مخاطب گام بردارد و همچنان به گریزاندن هنرمندان، برنامهسازان، تهیهکنندگان و مخاطبان بپردازد، شاهد ریزش بیشتر مخاطبان تلویزیون خواهیم بود. این در حالی است که تلویزیون همه چیز دارد، از پول نفت گرفته تا اسپانسرها و امکانات فنی و تکنولوژی گسترده که باید از آنها به طور صحیح استفاده کند، اما این اقدام انجام نمیشود.
اعمال سیاستهای خاص در تلویزیون و صدا و سیما دیگر امری پوشیده نیست. از قطع همکاری با افراد گرفته تا تهیه برنامههای خاص. اما این اقدامات چقدر در ریزش مخاطبان این سازمان موثر بوده است؟ آذین میگوید: متاسفانه به رغم ادعای ملی بودن این رسانه، بخشهای بسیاری از تلویزیون به ویژه در عرصههای خبر و برخی تولیدات فیلم و سریال، جهتگیریهای جناجی و سیاسی دارد. همین روند سبب قهر فشرهایی از جامعه با تلویزیون میشود. به عبارت دیگر متاسفانه در عرصههای دیگر فرهنگ، هنر و سینما هم مدیران و مسئولان به جای آنکه از میان افراد کاربلد انتخاب شود، از میان سیاسیون انتخاب میشود. بدیهی است که این افراد در جهت اهداف سیاسی منتخبان خود عمل میکنند. به همین دلایل است که تلویزیون بیش از آنکه فرهنگی عمل کند، سیاسی اقدام میکند. در همین راستا متاسفانه سیاست، رفاقت و تجارت حرف اول را در تلویزیون میزند. در حالی که تلویزیون و صدا و سیما متعلق به مردم است و باید ملی و مردمی عمل کند. چنین روندی تنها میتواند به هدررفت بودجه کشور و نابود کردن سلیقهها و تخریب فرهنگ جامعه بپردازد که متاسفانه صدا و سیما در این مسیر غلط افتاده است.
او همچنین درباره تاثیر اعمال سلیقه صدا و سیما بر تلویزیونهای خانگی و شبکههای اینترنتی میگوید: انحصار و تکصدایی آسیب اصلی فرهنگ است. این بلا و مصیبت در عرصههای سیاست، اقتصاد و فرهنگ بارها دیده شده است. چنانچه تلویزیون با استفاده از سوءاستفاده از قدرت خود بخواهد مانع فعالیت فرهنگی دیگر جریانها شود، مردم متوجه این اقدام نادرست خواهند شد و واکنش نشان خواهند داد. در همین راستا تلویزیون در جهت حذف رقیب خود یعنی شبکه نمایش خانگی اقدام به تهدیدها و برخی عملکردها کرده است که اقدامی ضد فرهنگی است. چنانچه تلویزیون میخواهد در جامعه جایگاه مطلوب داشته باشد، باید با تولید برنامههای مناسب به این هدف برسد نه اینکه از راههای سیاسی و غیرفرهنگی در جهت تحریم و حذف گروههای رقیب گام بردارد. به همین علت تلویزیون حتی اگر بخواهد در مسیر تخریب گروهها و جریانهای رسانهای و فرهنگی رقیب حرکتهایی انجام دهد، با آنکه ممکن است تا جاهایی به دلیل قدرت و نفوذ سیاسی به مطلوب خود دست پیدا کند، اما واقعیت این است که هنرمندان فرهیخته و اهالی شریف هنر و مردم در قبال اقدامهای ناسالم سکوت نمیکنند و اعتراضهای خود را از طریق رسانههای مستقل بازگو میکنند.
شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ابتکار، تاریخ انتشار: 2 تیر 1399، کد خبر: 158000، www.ebtekarnews.com