پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۳۴۳۹۰
تاریخ انتشار : ۰۴ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۳:۱۹
شیرین هانتر در یادداشتی اختصاصی برای دیدار به تشریح دیدگاهش در مورد سیاست بایدن در قبال ایران پرداخته است. سیاستی که از نظر او به لحاظ اهداف تفاوت اساسی با سیاست‌های ترامپ ندارد.
شعار سال: در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰، دمکرات‌ها از جمله "جو بایدن" که اکنون رئیس جمهور آمریکا است، به شدت از سیاست‌های "دونالد ترامپ" در قبال خاورمیانه انتقاد می‌کردند. شدیدترین انتقادات از جناح چپ حزب دمکرات، موسوم به ترقی خواه مطرح می‌شد.

آن‌ها از حمایت‌های بی‌چون و چرای دولت ترامپ از "محمد بن سلمان" ولیعهد عربستان انتقاد می‌کردند، از جاه‌طلبی‌ها و سیاست‌های ماجراجویانه‌اش در یمن، و نادیده گرفته شدن نقض حقوق بشر در پادشاهی سعودی. برخی دمکرات‌ها منتقد تصمیم آمریکا برای انتقال سفارتخانه‌اش به بیت‌المقدس بودند، که ضربه‌ای دیگر بود بر دورنمای صلح بین اسرائیل و فلسطینی‌ها در چارچوب راه حل موسوم به تشکل دو کشور.

اما برخی از شدیدترین انتقادات، از خروج دولت ترامپ از برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و یا توافق هسته‌ای ایران و سیاست موسوم به فشار حداکثری علیه تهران ناشی می‌شد.

منتقدین معتقد بودند خروج از برجام می‌تواند توافق هسته‌ای را به خطر انداخته، ایران را به سمت سلاح‌های هسته‌ای سوق دهد. این انتقادات زمانی شدیدتر شد که تهران در پاسخ به خروج آمریکا از برجام، به صورت گام به گام، از برخی تعهدات برجامی خود کاست و به تدریج سطح غنی سازی اورانیوم را افزایش داد. دمکرات‌ها مدعی شدند این اقدامات مدت زمان مورد نیاز ایران را برای تولید سلاح اتمی کاهش خواهد داد، گرچه تهران اعلام کرده بود به دنبال سلاح‌های هسته‌ای نیست؛ و فراتر از آن، دمکرات‌ها به ویژه بایدن بر اهمیت دیپلماسی برای پیشبرد اهداف سیاست‌های آمریکا از جمله در قبال ایران، تاکید می‌کردند.

انتظارات غیرمنطقی از ریاست جمهوری بایدن
به این ترتیب، انتقادِ دمکرات‌ها از سیاست‌های خاورمیانه‌ای ترامپ سبب شد، در خصوص تغییرات بالقوه در استراتژی آمریکا در قبال خاورمیانه از جمله برجام و ایران، انتظارات غیرمنطقی ایجاد شود.

بله، این انتظارات غیرمنطقی بودند. اگر به تاریخ نگاهی بیندازیم، به ویژه در سال‌های اخیر، درمی‌یابیم در اهداف سیاست‌های اصولی آمریکا در قبال خاورمیانه، یکپارچگی قابل ملاحظه‌ای وجود داشته است. اما ابزار‌های دست‌یابی به این اهداف تغییر کرده است، به ویژه از سال ۲۰۰۱ تاکنون که سیاست‌های آمریکا بیشتر به سمت نظامی‌گری رفته است.

مهم‌ترین نکته در میان این اهداف، حمایت از اسرائیل و کمک به آن برای ترکیب در سیستم منطقه‌ای خاورمیانه بوده است. تلاش‌های آمریکا برای برقراری صلح میان مصر و اردن با اسرائیل از سال ۱۹۷۸، و حمایت‌های ترامپ برای برقراری روابط دیپلماتیک میان بحرین، امارات عربی متحده و اسرائیل همگی ابعاد مختلف این استراتژی اصولی هستند.

سیاست‌های بایدن نیز همین الگوی اساسی را دنبال می‌کند. "آنتونی بلینکن" وزیر امورخارجه بایدن که از حامیان سرسخت اسرائیل محسوب می‌شود، اعلام کرده است آمریکا از پیمان‌های موسوم به آبراهام و انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس حمایت می‌کند. ضمنا بعید است که بایدن اقدام اسرائیل را در ضمیمه کردن ارتفاعات جولان، به چالش بکشد.

در سوریه نیز، به احتمال زیاد بایدن عمدتا سیاست مداخله جویی را دنبال خواهد کرد و هدف آن تلاش برای تضعیف موقعیت ایران و متحدان محلی آن است. اقدام اخیر واشنگتن در بمباران مواضع گروه‌های تحت حمایت ایران در سوریه، نمونه‌ای بارز در این خصوص است. آنتونی بلینکن وزیرخارجه آمریکا نیز از این رویکرد حمایت می‌کند. او در سال ۲۰۱۵ با دخالت نظامی آمریکا در سوریه موافق بود. سیاست آمریکا در سوریه نیز عمدتا بر حمایت از اسرائیل استوار است.

به همان نسبت در عراق هم، بایدن احتمالا سیاستی قاطعانه‌تر را دنبال خواهد کرد. قطعا بعید است میزان نیرو‌های آمریکایی در عراق کاهش یابد. دونالد ترامپ به کاهش حضور نظامی آمریکا در خارج متعهد بود، و این مساله در تصمیم او برای خروج سربازان آمریکایی از آلمان دیده شد.

بایدن چندان به این مساله اشتیاقی ندارد، بخشی به این دلیل که او به رهبری جهانی آمریکا معتقد است، که این امر مستلزم حضور نظامی آمریکا در (کشور‌های مختلف) است. تردید دولت بایدن برای عقب راندن نظامیان آمریکایی از افغانستان و امضای توافق صلح با طالبان، نشان دهنده این رویکرد است.

حمایت از عربستان سعودی و کشور‌های (عربی) حاشیه خلیج فارس، عنصر ثابت دیگر در سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا بوده است. این سیاست بعید است تغییر کند، گرچه واشنگتن احتمالا خواستار کاهش نفوذ "محمد بن سلمان" بوده، یا تلاش خواهد کرد در میان شاهزاده‌های فراوان سعودی، جانشینی برای او پیدا کند. "محمد بن نایف" که با فشار بن سلمان به حاشیه رانده شد، می‌تواند یک گزینه باشد.

بایدن در تماس تلفنی خود با شاه سلمان، در حقیقت به او وعده داد که آمریکا از برنامه‌های دفاعی عربستان، از جمله تلاش‌های این پادشاهی برای حفاظت از خود در قبال حوثی‌های یمن، حمایت خواهد کرد. احتمال این مساله نیز زیاد است که بایدن از راهکاری برای حل بحران یمن حمایت کند که موقعیت ریاض را تضعیف نکرده و به نفع ایران نیز نباشد.

با وجود اثبات دخالت بن سلمان در قتل "جمال خاشقجی"، آمریکا هیچ تحریمی علیه ولیعهد عربستان اعمال نکرده است. این مساله نشان می‌دهد اقدامات آمریکا علیه عربستان بیش از آن که ماهیت اصولی داشته باشد، نمادین خواهد بود.

تردید بایدن برای مقابله با عربستان سعودی، از این مساله ناشی می‌شود که وجود عربستانِ متخاصم، می‌تواند چالش‌های فراوانی برای واشنگتن در خاورمیانه ایجاد و امنیت اسرائیل را تضعیف کند؛ لذا بعید است رویکرد آمریکا در قبال عربستان، دست کم در آینده نزدیک چندان تغییر کند، گرچه می‌توان انتظار داشت روابط آن‌ها در برخی زمینه‌ها سرد خواهد شد.

معمای ایران
در خصوص ایران نیز، بعید است بدون امتیازدهی قابل ملاحظه از جانب تهران، شاهد تغییر اساسی در سیاست‌های آمریکا باشیم. این که بایدن و برخی مشاورانش از سیاست‌های ترامپ در قبال ایران انتقاد می‌کردند، به این معنا نیست که خواسته‌هایشان از ایران نسبت به انتظارات دولت ترامپ تفاوت چندانی داشته باشد.

انتقاد دمکرات‌ها از سیاست‌های ترامپ در قبال ایران، عمدتا مقاصد انتخاباتی را دنبال می‌کرد. آن‌ها به این دلیل منتقد سیاست‌های ترامپ بودند که می‌گفتند، آن رویکرد نتوانست ایران را مجبور کند شروط آمریکا را بپذیرد. آما آن‌ها هرگز از اهدافی که ترامپ دنبال می‌کرد، انتقاد نکردند.

واقعیت این است که در بیش از چهل سالِ گذشته، اهداف آمریکا در قبال ایران اصولا ثابت مانده است. تنها ابزار‌های مورد استفاده واشنگتن برای به دست آوردن این اهداف بوده که تغییر کرده است. از انقلاب ۱۹۷۹ تاکنون و به ویژه پس از تندرو شدن سیاست‌های ایران، مهم‌ترین هدف آمریکا، تغییر ماهیت و رفتار نظام اسلامی بوده است.

گرچه واشنگتن بار‌ها این هدف را از طریق تعاملات محتاطانه دنبال کرده است، نظیر آنچه در دولت‌های بیل کلینتون و اوباما شاهد بودیم. ولی اغلب از طریق اعمال فشار و سیاست انزوا، به دنبال تغییر بوده است. سیاست دولت کلینتون در خصوص مهار دوگانه، استراتژی راهبرد نظامی جورج دابلیو بوش برای تغییر رژیم، و همچنین رویکرد اعمال هم زمان فشار و تعامل در دولت اوباما، همگی به دنبال اهداف یکسان بوده‌اند. بایدن نیز در سیاست‌های اصولی خود، همین استراتژی را دنبال خواهد کرد، گرچه با لحنی نسبتا ملایم‌تر و تاکید بر دیپلماسی.

در نتیجه، ایران نباید از بایدن انتظار معجزه داشته باشد. قطعا بسیار بعید است که آمریکا تمام تحریم‌های خود را علیه ایران لغو کند و یا بدون قید و شرط به برجام بازگردد.

اما در شرایط خاص، کاهش برخی تحریم‌ها را نمی‌توان منتفی دانست. در ریاست جمهوری بایدن، بهبودی چشمگیر در روابط ایران ـ آمریکا نیز رخ نخواهد داد، مگر آنکه ایران خصومت‌هایش را نسبت به واشنگتن کنار بگذارد و سیاست‌های منطقه‌ای خود را به میزانی چشمگیر تغییر دهد، به ویژه در مواضع ضد اسرائیلی‌اش و نیز حمایت‌های خود از بازیگرانی نظیر حزب‌الله.

ولی، با توجه به تجربیات گذشته ایران با آمریکا، از جمله در خصوص برجام، برای تهران دشوار است که چنین امتیازات بزرگی بدهد. این مساله، مستلزم آن است که آمریکا ابتدا حسن نیت نشان و اطمینان خاطر دهد که واشنگتن به توافقات آینده پایبند خواهد بود.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از رسانه مستقل خبری تحلیلی دیدار نیوز، تاریخ انتشار: 3 فروردین1400، کد خبر: 4959563،  www.didarnews.ir

اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین