بدون شک شهروندان قزوینی همانند هر ایرانی به عنوان ولینعمتان دولت، خواستهها و مطالباتی را دارند و یا در انتظار تحقق وعدههای رییس جمهور خود که تقریبا به پایان عمر دولت نزدیک میشوند، هستند و بی صبرانه منتظرند نتیجه و دستاوردهای سفر دولت به استان را مشاهده کنند.
از این جهت به میان مردم رفتیم تا در روزهای داغ آماده شدن استان برای سفر رییس جمهور از سطح انتظارات و خواستههای آنها از دولت تدبیر و امید مطلع شویم.
* توان پرداخت اجاره خانه را نداریم
خانمی جوان به همراه کودک خردسالش اولین مخاطب ما بود که این چنین نظراتش را در گفتوگو با خبرنگار شاخص، بیان کرد: ما از دولت توقع داریم همراه مردم باشد تا مردم بتوانند با تکیه بر دولت در جامعه به زندگی امیدوار شوند.
وی با بیان اینکه در خانه اجارهای زندگی میکند، افزود: همسرم یک کارگر ساده است که حقوق چندانی ندارد و ما همیشه باید شرمنده فرزندم در برابر خواستههایش باشیم؛ با وجود اینکه همسرم مدرک فنی و حرفهای دارد و بارها برای ایجاد اشتغال و دریافت امکانات و تسهیلات به ادارات مراجعه کرده اما تاکنون هیچ نوع حمایتی نشده است.
این شهروند در ادامه گفت: من به عنوان یک خانم، هنرهای زیادی دارم که اگر حمایت میشد میتوانستم درآمدی داشته و در تامین مخارج همراه همسرم باشم که متاسفانه چنین امکاناتی وجود ندارد؛ با توجه به رکود و بیکاری حاصل در جامعه گاهی پیش میآید که ما توان پرداخت اجاره خانه را هم نداریم.
وی با اشاره به افزایش روزافزون اجاره خانهها اضافه کرد: شرایط جامعه باید به گونهای فراهم شود که جوانان از زندگی و ازدواج خود پشیمان نشوند چه بسا که افرادی وجود دارند به دلیل عدم تامین منابع مالی و زندگی دچار ابتذال و در نهایت گرفتار طلاق شدهاند.
این مادر جوان اظهار کرد: چرا باید اینگونه تبعیض در جامعه وجود داشته باشد که برخی فرزندانشان در رفاه کامل باشند و در مقابل ما حتی توان پرداخت شهریه یک کلاس ساده برای فرزندمان نیستیم؛ چرا برخی از حقوقهای نجومی برخوردارند و عدهای هم به نان شب محتاج هستند؟!
* حجرهها روز به روز به تعطیلی میروند
مرد میانسالی که یکی از کسبههای بازار قزوین بود به عنوان مخاطب بعدی ما اظهار کرد: متاسفانه رونق اقتصادی به عنوان مشکل اصلی این جامعه است.
وی افزود: رکودی که در کشور حاکم شده اقتصاد را تحت تاثیر قرار داده و وضعیت جامعه را مختل کرده است، من از وضعیت شغلی خودم راضی نیستم چراکه دیگر رونق سابق را ندارد و حتی متاسفانه برخی از کسبهها اخیرا به دلیل مشکلات مالی ورشکست شده و حجرههایشان به تعطیلی کشیده شده است.
آقای دیگری که در مغازه خلوت خود نشسته بود و تسبیحش را میان انگشتانش میچرخاند و مشغول ذکر گفتن بود در جواب سوالهایمان اینچنین گفت: ترجیح میدهم در برابر این سوال سکوت کنم و تنها جوابی که میتوانم بدهم این است که ضعیف بودیم و ضعیف تر هم شدیم.
* هزاران حرف نگفته دارم گوش شنوندهای پیدا نمیشود!
بعد از گذر از بازار سری هم به سرای سعدالسلطنه زدیم که حضور خانم جوانی در آشپزخانه غذای سنتی توجهمان را به خود جلب کرد و با چهرهای خسته به استقبال آمد و در پاسخ به سئوالهایمان با لبخندی تلخ گفت: هزاران حرف نگفته دارم هر چه میخواهید بپرسید اگر گوش شنونده پیدا نمیشود!
پای صحبتهایش نشستیم و از دغدغههایش گفت: همسرم و ۳ فرزندم بیکار هستند و من مجبورم برای تامین مخارج خانواده ۵ نفرهمان، صبح تا شب برای بدست آوردن لقمه حلال در برابر حقوق ناچیز ( ماهی ۴۵۰ هزار تومان) و بدون تعلق گرفتن بیمه کار کنم و حتی روزهایی است که تا ۲ نیمه شب در آشپزخانه هستم.
وی در ادامه افزود: شغل همسرم نجاری بود و با کارگری در مغازه دیگران چرخه زندگیمان میچرخید اما بعد از رکود حاصل در جامعه و دست بالای دست گذاشتن مسوولین، حالا مرد زندگیام خانهنشین شده و با توجه به تلاشهای فراوانش برای گرفتن وام و ایجاد اشتغال هنوز موفق به کسب وام نشده است.
این خانم اضافه کرد: با توجه به شرایط سخت برای تسهیلات بانکی، دیگر رمقی برای ادامه کار نخواهد ماند؛ از طرفی همسرم به هر کارگاهی برای کار مراجعه میکند آنها هم به دلیل عدم رونق اقتصادی از پذیرفتن او ممانعت میکنند.
* حتی یارانه هم دریافت نمیکنیم
وی با بیان اینکه نمیداند چرا همه مشکلات کشور به برجام گره خورده، خاطرنشان کرد: ما به دلیل مشکل کوچکی آن زمان نتوانستیم به موقع برای اخذ یارانه ثبت نام کنیم و اکنون نیز از گرفتن یارانه محروم هستیم و با توجه به پیگیریهای پی در پی بنده از مقامات و ادارات مرتبط اما متاسفانه تلاشهایم بینتیجه مانده است، من از دولت تقاضا دارم به مشکلات اقشار ضعیف جامعه رسیدگی کنند.
* ازدواج نمیکنم چون هیچ تضمینی برای تامین مخارج یک خانواده را ندارم
پسر جوانی که به تازگی در رشته کارشناسی حسابداری فارغالتحصیل شده بود و به عنوان پیشخدمت کار میکرد در گفت و گو با خبرنگار شاخص، اظهارکرد: من به عنوان یک جوان تقاضای ایجاد اشتغال را دارم، متاسفانه امنیت شغلی وجود ندارد؛ پس از سالها درس خواندن امروز لباس پیش خدمتی به تن کردهام آن هم برای درآمدی ناچیز، چرا باید هزاران فارغالتحصیل مانند من شغلی مرتبط با رشته خود پیدا نکنند؟!
وی تصریح کرد: با توجه به اینکه بیکاری منشاء تمام ناهنجاریهای اجتماعی است باید دولت در این زمینه به صورت جهادی ورود نماید چه بسا که ذهن انسان بیکار میتواند زمینهساز خطرات بسیاری در جامعه شود.
وی اعتیاد دامنگیر جوانان را منشا بیکاری دانست و گفت: بسیاری از جوانان به دلیل بیکاری گرفتار معضل اعتیاد میشوند.
این جوان عدم تمایل جوانان به ازدواج را حاصل بیکاری خواند و بیان کرد: این مشکل موجب شده جوانان تمایل زیادی به ازدواج نشان ندهند چراکه نمیتوانند از پس مخارج زندگی برآیند که من خودم نمونهای از آن هستم زیرا هیچ تضمینی برای تامین مخارج یک خانواده را ندارم.
* آرایش غلیظ و پوشش نامناسب مساوی با شغل بهتر است!
دختر جوانی که فارغ التحصیل دانشگاهی در رشته معماری بود و در یکی از غرفهها به عنوان فروشنده کار میکرد از وضعیت اشتغال در استان اظهار نارضایتی کرد و گفت: چرا باید شرایط به گونهای باشد که فقط افرادی که پارتی دارند مشغول به کار شوند، من بعد از ۸ سال تحصیل در رشته معماری فقط توانستهام شغل فروشندگی که هیچ علاقهای به آن ندارم را پیدا کنم.
وی با بیان اینکه مدت زیادی جویای کار بوده است عنوان کرد: به هر مکانی سر میزنم سوابق کاری می خواهند و من که تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شدم چگونه باید سابقه کاری داشته باشم؟ الان به این فکر میکنم که پس تکلیف وقت و زحمات خودم و هزینهای که خانوادهام برای تحصیل من خرج کردهاند چه خواهد شد؟
این جوان اظهار کرد: جامعه به باندبازی تبدیل شده است و باتوجه به پیگیری من برای پیدا کردن کار متاسفانه بارها با این پاسخ مواجه شدم که هر چه ظاهر زیباتر و آرایش غلیظ و پوششی نامناسب داشته باشی شغل مناسبتری فراهم میشود و همه این را از تو میخواهند. آیا چنین محیطهایی در شان یک دختر جوان است؟!
این خانم ادامه داد: چرا دولت نباید شرایط اشتغال را به گونهای فراهم آورد تا از پیش آمدن چنین مشکلاتی جلوگیری کند؟
* صنایع دستی و گردشگری استان مورد غفلت واقع شده است
آقای جوانی که گوشهای را برای استراحت انتخاب کرده بود، گفت: من مترجم زبانهای خارجی هستم و مهمترین مشکل استان قزوین عدم توجه به جذب گردشگر به این استان است چراکه با رونق این صنعت میتوان به اشتغال و ارتقا سطح استان کمک کرد.
یکی از هنرمندان پارچه دوزی که مشغول مطالعه در مغازه خود بود، اظهار کرد: متاسفانه حمایتی از هنرمندان و صنایع دستی نمیشود، با نبود حمایت، جوانان هم برای ادامه کار و زنده نگه داشتن هنرهای سنتی رغبتی ندارند.
خانم خانهداری که در ایستگاه منتظر اتوبوس بود نیز به گرانی بی رویه فیش آب و برق و تلفن اعتراض کرد و گفت: چرا زمانی که هیچ افزایشی در پرداختی یارانه حاصل نشده اما اینچنین قیمت قبضها افزایش مییابد.
وی افزود: شاید به قول برخی افراد آقای روحانی توانسته تورم را مهار کند اما وقتی که شرایط اقتصادی به این رکود رسیده دیگر توانی برای خرید باقی نمیماند.
دختر جوانی که برای خرید لوازم عروسی به بازار آمده بود اظهار کرد: درست است که این دولت وام ازدواج را از ۳ میلیون به ۱۰ میلیون افزایش داده اما متاسفانه ما هنوز موفق به اخذ این وام نشدیم.
وی در ادامه از دولت تقاضا کرد: بودجههای لازم به بانکها تعلق گیرد تا جوانان بتوانند وام ازدواج خود را اخذ نمایند.
البته در این میان افراد زیادی بودند که از پاسخ دادن خودداری کرده و میگفتند چون به خواستههایشان اهمیتی داده نشده ترجیح میدهند سکوت کرده و خواستههایشان را بیان نکنند.
و اما باید دید که سفر آقای روحانی چه گرههایی از مشکلات مردم قزوین خواهد گشود.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از پایگاه خبری تحلیلی شاخص نیوز، تاریخ انتشار: دوشنبه 5 مهر 1395، کدخبر: 114713، www.shakhesnews.com