شعار سال: تاریخ بشر پر
است از این جنگهای خونین و لازم نیست در عصر کشورگشاییهای باستانی یا جنگهای مذهبی
صلیبی خبر از آنها بگیریم، در همین عصر مدرن نیز میتوان نمونههایی از آن آورد.
جنگ داخلی اواخر قرن بیستم در بوسنی و هرزگوین شاهد این مدعا است؛ جنگی خانمان سوز
و سراسر درد و رنج و عداوت برای مردمان یک کشور که تا قبل از جنگ در کنار هم و در
قالب یک کشور بدون هیچ تخاصمی زندگی میکردند و ناگهان اختلافات سر باز میکند و
یکی از فجیعترین جنگهای داخلی بشر در قلب اروپا رخ میدهد. اما آنچه که بعد از فیصله
جنگ رخ داد یادآوری و یادمانسازی از این بلای خانمان سوز به انحای مختلف برای
تکرار نشدن آن فجایع و نسل کشیها بود. کتاب «گلهای سرخ سارایوو» اشاره به همین
یادمانهای پس از جنگ دارد. دکتر عذرا یونسوویچ در این کتاب به بررسی یکی از
یادمانهای جنگ بوسنی و هرزگوین، یعنی چالههای انفجاری سطح شهر سارایوو، که با
رنگ سرخ پر شدهاند میپردازد. روایتها و تفسیرهایی که مردم شهر برای نویسنده
بازگو میکنند محوریترین بحث کتاب است. برای بررسی دقیقتر درباره محتوای این
کتاب و آشنایی با مفهوم یادمان با مترجم کتاب محمد کریمی گفتوگویی انجام دادهایم.
ایشان با ترجمه دلنشین و دید دقیق کتاب را ترجمه کردهاند و در مصاحبه گوشزد میکند
که در ترجمه خود بین دو واژه یادآوری که مختص فاتحان است و یادمان که مختص مغلوبان
است تفکیک قائل شده و معتقد است که
ما در مورد هشت سال دفاع مقدس خودمان نیز این یادمان سازیها را باید گسترش دهیم و
از این پتانسیل برای ایجاد هویت و غرور ملی برای نسلهای بعدی استفاده کنیم.
قبل از پرسش در مورد محتوای کتاب این سؤال مطرح است که چرا این کتاب در
دفتر ادبیات دفاع مقدس چاپ شده است؟
جنگ بوسنی و هرزگوین برای ادبیات مقاومت ما یک مسأله است. جنگ بوسنی اندکی بعد از دفاع مقدس ما رخ داد و به خاطر آن فضایی که وجود داشت مردم ما نسبت به آن جنگ حساس بودند. آن زمان از طرف ایران هم کسانی برای مبارزه رفتند آنجا و حمایتهای مالی و رسانهای ویژهای از سوی ایران انجام گرفت. قرابتهای دینی دلیل اصلی توجه ایران به جنگ بوسنی و هرزگوین بود. دفتر ادبیات مقاومت به این موضوع توجه داشت و غیر از کتاب «گلهای سرخ سارایوو» کتاب دیگری اخیراً توسط دفتر هنر ادبیات مقاومت منتشر شده که خاطرات یکی از ژنرالهای ارتش بوسنی و هرزگوین است. جدای از آن موضوع این کتاب مرتبط با یادمانهای جنگ است. یکی از دلایلی که دفتر ادبیات مقاومت این کتاب را انتخاب کرد، پرداختن به همین موضوع یادمان بود که ما بتوانیم از الگوهای مشابه آنجا برای یادمانهای جنگ خودمان استفاده کنیم. چیزی که وجود دارد این است که در این کتاب یک موضوع تفکیک میشود و آن تفکیک بین دو نوع یادمان و یادآوری جنگ است. نویسنده بین آن چیزی که فاتحان جنگ میسازند و آن چیزی که مغلوبان و قربانیان جنگ میسازند تفکیک قائل شده است. ما در فارسی برای هر دو آنها از یک واژه استفاده میکنیم که همان استفاده از واژه بنای یادبود است ولی در این کتاب بین این دو واژه تفکیک ایجاد شده است. آن چیزی را که فاتحان میسازند (monumentیادبود، بنای تاریخی) معادل گذاشته و آن چیزی که قربانیان به آن توجه میکنند memorial (یادمان) گذاشته است. اما در فارسی برای هر دو واژه از یادبود استفاده میکنیم اما در ترجمه کتاب دو معادل مجزا قرار داده شده است یعنی یادبود برای monument و یادمان برایmemorial. هدف از یادمان آن چیزی است که یادآوری جنگ برای قربانیان است و آن حالت حماسی و قهرمانی در آن وجود ندارد بلکه وجهی از مظلومیت و حقی که ضایع شده در آن دیده میشود. گلهای سرخ سارایوو هم چنین معنی ای میدهد.
سؤالی که پیش میآید این است که چرا اسم کتاب گلهای سرخ سارایوو انتخاب شده است؟
بعد از اینکه جنگ در بوسنی و هرزگوین تمام شد اهل فرهنگ آمدند یک ابداعی کردند و این چالههایی که در اثر انفجار در سطح شهر روی آسفالت در خیابانها و ساختمانها که در هنگام محاصره سارایوو گلوله باران شده است و وجود دارند یک ابتکاری کردند و گفتند که این چالهها را با رنگ سرخ پر میکنیم که بهعنوان یادگاری از جنگ باقی بماند و چون رنگی سرخ داشت و حالت انفجاری به شکل گل است به اسم گلهای سرخ سارایوو مطرح شد.
ما در ادبیات خودمان از جنگ بهعنوان یک حماسه و مثبت یاد میکنیم آیا در این کتاب هم این نگاه مثبت به جنگ وجود دارد یا نگاه به این مقوله ضد جنگ است؟
می شود گفت کتاب یک کتاب ضد جنگ است چون خود نویسنده مسلمان است و در جنگ بوسنی بیشترین لطمهها را مسلمانان دیدند و میشود گفت نزدیک به 60 درصد آسیبهای این جنگ متوجه مسلمانان بود. بعد از آن هم که جنگ را با پیمان دیتون فیصله دادند باز آنچنان که باید مسلمانان به حق خود نرسیدند و بیشتر به کرواتها و صربها هم در توضیح قدرت و هم در نحوه تقسیمبندی خاک و اداره کشور امکانات دادند. این کتاب وجه ضد جنگ دارد و این را ترسیم میکند که جنگ بدترین اتفاقی است که میتواند رخ بدهد و این یادگارها، این چالههای انفجار و این گلهای سرخ که در سطح سارایوو هست در واقع مهمترین کارکردی که امروز دارد این است که به یاد مردم میآورد که جنگ نباید تکرار شود و جنگ رخداد بسیار بدی است. نگاه حماسی به جنگ در زمانی است که وجه دفاعی وجود داشته باشد، موضوع جنگ داخلی خیلی فرق میکند. شاید یک وجه دیگری که اهمیت این کتاب را برای ما فراهم میکند همین نکته است. کشور ما به خاطر داشتن قومیتها و مذاهب مختلفی که دارد پتانسیل تجزیه شدن در آن وجود دارد. به هر حال آن کسانی که خارج از مرزهای ما منتظر شکست ایران در عرصههای مختلف هستند به این نکته دل بستند و روی مسائلی که شاید باعث تجزیه کشور میشود کار میکنند. بحث قومیتها و مذاهب مختلف مسائلی است که دشمنان کشور به آن توجه دارند و شاید این کتاب این یادآوری را به ما میکند که مراقب باشید. حتی در اروپای متمدن مردمی که هفتاد سال در قالب یوگسلاوی در کنار هم با صلح و صفا زندگی میکردند و اساساً هیچ نوع تفاوت نژادی خاصی با هم نداشتند، شرایطی برایشان پیش آمد که در اواخر قرن بیستم یکی از فجیعترین نسل کشیهای بشر در این کشور اتفاق افتاد، یعنی این اختلافات نژادی، زبانی و دینی این ظرفیت را دارد که بشر را به جایی برساند که همسایه خودش را بکشد. شاید از این جهت برای ما عبرت باشد که بدانیم همچنین پتانسیلی برای کشوری مثل ما که روی اختلافات قومی و زبانی کار میکنند و روی این اختلافات حساب باز کردهاند وجود دارد.
این ترجمهها چه کمکی به ادبیات دفاع مقدس ما میکند؟ آیا توانستهاند مفاهیم جدیدی وارد ادبیات پایداری ما کنند؟
این کتاب شاید خیلی در حوزه ادبیات قرار نگیرد، بیشتر در حوزه فرهنگ پایداری و مقاومت قرار میگیرد و اینکه به ما یادآوری کند که با یادمان جنگمان چه کار کنیم. آنچه که از جنگ باقی میماند با گذر نسلها و فراموش شدن خاطرات معنایشان تغییر میکند. یک مثال خیلی خوبی در این کتاب هست که در مورد قوس النصر شهر بغداد است. در بغداد بنایی روی پلههایی که دو طرف شهر هست، وجود دارد؛ این بنا دو شمشیر است که از زمین برآمده و در آسمان به هم وصل میشوند. شمشیرها در دستهایی قرار دارند که دقیقاً از روی دستهای صدام ساخته شدهاند. صدام زمانی که این نماد را میساخت میخواست آن بهعنوان یادآوری پیروزی اعراب بر ایرانیها باشد. اما بعد از سقوط صدام معنایش برای مردم عراق عوض شد دیگر معنای قوس النصر نداشت بلکه یادآور دوران سیاه دیکتاتوری صدام شد. به همین نسبت با تغییر نسل یادگارهای جنگ تغییر معنا میدهد و ما اگر بخواهیم فرهنگ مقاومت و ادبیات پایداری را به نسلهای بعد از خودمان منتقل کنیم و آنها بدانند که چه اتفاقی افتاده باید در مورد یادمانهای جنگ فعالیت کنیم. باید بدانیم در مورد آنچه که از جنگ باقی مانده چه باید کرد و چه تعاملی باید داشته باشیم. اینجا فقط موضوع ادبیات و متن و خاطرات نیست، بلکه هر چیزی که از جنگ باقی مانده است. ممکن است همین چالههای انفجاری باشد که در سطح شهرهای مرزی ما باقی مانده است. هنوز در آبادان و خرمشهر اثرات جنگ را میبینیم، هنوز دکلها و نخلهای سوخته در مناطق مرزی ما دیده میشوند. اگر به فکر نباشیم و از این یادمانها نخواهیم بدرستی استفاده کنیم اینها تدریجاً از بین خواهند رفت و شاید نسلهای بعد از ما خاطرات دیگری از آنچه که واقعاً رخ داده در ذهنشان بسازند.
آیا این یادمانسازی و نمادسازی در ادبیات پایداری ما رخ داده است؟
اساساً در ادبیات مقدس این کار انجام میگیرد. چیزی که ما داریم نوع
خاصی از حماسه را که ترکیبی از عناصر شیعی و ایرانی است در کنار هم قرار داده است
و حماسهای را از آن به نام دفاع مقدس ساختهایم. کلمه دفاع و مقدس هر دو بارهای
معنایی خاص خودشان را دارند. این خیلی فرق میکند با آن ادبیاتی که فاتحان برای
خودشان میسازند. ما در موضع دفاع و مظلومیت بودیم و قرار داشتیم. گاهی اوقات لازم
است که ما برای ایجاد هویت و غرور ملی این نمادسازی و قهرمان پروری را داشته
باشیم. کاری که فردوسی در شاهنامه کرده است همین کار نمادسازی است. امروز هم این
نمادسازی لازم است چون این قهرمانان لازمه حفظ هویت ملی ما هستند. اما در عین حال
که ما باید این حماسهها را داشته باشیم باید گفت که در دوره مدرن جنگ اتفاق خوبی
نیست و خسارات و صدماتش تا نسلها بعد که جنگ تمام میشود باقی میماند. باید نهایت
تلاش را کرد که جنگی رخ ندهد چون در دوره مدرن اساساً هیچ جنگی پیروز ندارد و تمامش
هزینه است.
آیا از آثار دفاع مقدس ما هم برای مخاطبان غیر ایرانی ترجمهای انجام
شده است؟
بله آثاری ترجمه شده است که ترجمههای موفقی هم بودهاند مثل کتاب «دا» و «سفر به مدار صفر درجه». دفتر ترجمه در حوزه هنری تعدادی کتاب در دست ترجمه دارند که هم در حوزه انقلاب و هم در حوزه دفاع مقدس ترجمه میشود و در خارج از کشور منتشر میکنند. در کل میشود گفت کارهایی صورت گرفته اما نه آنقدر که ادعا کنیم توانستیم ادبیات پایداری را به جهان معرفی کنیم.
محمد کریمی مترجم «گلهای سرخ سارایوو»
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران، تاریخ انتشار -، شماره: 462590
ا.ح75