پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۸۳۵۹۶
تاریخ انتشار : ۳۰ دی ۱۳۹۷ - ۰۰:۲۲

به یادبود 24 دی، سالمرگ زنده یاد محمد قاضی

سلسله مترجمان ایرانی بی‌هیچ تعارفی در حکم زنجیر طلایی است که روی گردن فرهنگ معاصر ما می‌درخشد. آدرس واقعی موزه جواهرات ملی ایران را در همین سلسله باید جست. محمد قاضی (12 مرداد 1292 – 24 دی 1376) در این موزه، نگین نوبرانه ادبیاتی هاست.

شعار سال: سلسله مترجمان ایرانی بی‌هیچ تعارفی در حکم زنجیر طلایی است که روی گردن فرهنگ معاصر ما می‌درخشد. آدرس واقعی موزه جواهرات ملی ایران را در همین سلسله باید جست. محمد قاضی (12 مرداد 1292 24 دی 1376) در این موزه، نگین نوبرانه ادبیاتی هاست. او اقبالش بلند بود که برای انتخاب ترجمه به عنوان شاهراه زندگی‌اش، چندان معطل و مردد نماند و از وقتی مرکب راهوارش را در این مسیر زین کرد و رو به «راه» شد چیز دیگری هوایی‌اش نکرد و دلش برای کاری غیر از ترجمه تنگ نشد. مسیر مظلوم ترجمه در ایران ما تا قبل از نسل طلایی مترجمان معاصر، کوره راهی متروک و موحش پنداشته می‌شد. سعی بزرگانی از جنس قاضی بود که این کوره راه را به راه نوین ابریشم یا جاده جدید فیروزه بدل کرد؛ جاده‌ای که از بازار فرهنگ ایران، حریر و پرند به مغرب زمین می‌برد و از آنجا عقیق و یاقوت برمی گرداند. قاضی از مالداران و قافله سالاران راه بلد این مسیر بود. او با دیدگانی باز و بینا حرفه ترجمه را برگزید و آنقدر اقبالش بلند بود که فرصت بی‌همتای «لذت بردن از یک انتخاب باشکوه» را عمیقاً تجربه کند. قاضی صورتحساب بیتوته در مسافرخانه هستی را با خلق ترجمه‌هایی در تراز تألیف پرداخت و هر آنچه آفرینش در خورجین وجودش ریخته بود با رفتاری زوربایی به چند برابر تلافی کرد و بدهی‌اش به حسابداری خلقت را صاف کرد. او اکنون بارها بیش از آنچه از هستی گرفته را پس داده است.

محمد قاضی به قاعده 84 سال از زندگی سهم داشت که پنجاه بهارش را در کارگاه کیمیاگری‌اش به گلابگیری از ادبیات نغز و ناب به سر آورد و وقتی خرقه خاکی را از تن درآورد نزدیک به 70 سبد از میراث بی‌مثال فرهنگ بشری را با دقت یک باغدار مجرب دستچین کرده و با وسواس یک جامه دار سلیقه مند، لباس فاخر فارسی بر اندام شان برش زده بود. اکنون ما سروانتس، اگزوپری، کازانتزاکیس، اینیاتسیو سیلونه، آناتول فرانس، جک لندن، ویکتور هوگو، گوستاو فلوبر و... را از روی دستخط و سرمشق محمد قاضی می‌شناسیم. به گواهی ارباب معرفت، این دستخط‌ها و سرمشق‌ها آنقدر زیبا و زراندود هستند که اگر صاحبان‌شان از گور برخیزند میان آنچه خود نوشته‌اند و آنچه قاضی برگردانده است توفیر نمی‌گذارند.

غرض قاضی از ترجمه، غرضی آشکارا انسانی و مسئولانه بود. او به دو آرمان «آزاد زیستن» و «آزاد اندیشیدن» دل داده بود و عمر را به خونبهای این دو مقصود بلند صرف کرد. جایی قریب به این مضمون گفته است که ما مترجمان و نویسندگان، نم پای دیوارهای کاخ استبداد هستیم که پایه و تنه این قصرهای ستم را خیساندیم و پوساندیم تا وقتی کلنگ به دستان از راه می‌رسند کار سختی برای ویران کردن بنای بیداد نداشته باشند. با استعاره‌ای دیگر می‌توان قلم قاضی را قاشقی دانست که زندانی باهوش، بی‌آن‌که زندانبان خرفت بو ببرد دیوار محبس را با آن می‌شکافد تا به تعبیر فروتنانه قاضی، روزنی به باغ نورانی فرهنگ بگشاید. این قاشق سحرآمیز همواره میان مترجمان متعهد ایران، دست به دست شده و هیچ گاه غریب و بی‌صاحب نمانده است.غیر از قاضی، اثر انگشت کسانی چون محمدعلی فروغی، محمدحسن لطفی، عزت‌الله فولادوند، محمدعلی موحد، نجف دریابندری و... نیز بر این قاشق هویداست.

مترجمان ایران طایفه‌ای فروتن و فرزانه‌اند. کارشان این است که بی‌غوغا و بی‌بلوا شب‌ها پشت در خانه مستمندان فرهنگ، نان و شیر می‌گذارند و می‌روند. ما مستحقان، عمری است میهمان این مائده متبرک هستیم بی‌آن‌که سپاسگزار آن سایه‌ای باشیم که در سیاهی شب از کوله بارش چیزی برای سفره ما می‌گذارد. این چند خط در سالمرگ محمد قاضی، غرامت حق ناشناسی ما نسبت به آن سایه‌های گرم و سپید است که پوشیده و پنهان، ما را به نان و شیر، نمک گیر کرده‌اند.

سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت روزنامه ایران، تاریخ انتشار 25 دی 97، کد مطلب: 497684، www.iran-newspaper.com


خبرهای مرتبط
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین