پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
شنبه ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 20
کد خبر: ۱۹۶۳۳۶
تاریخ انتشار : ۲۸ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۷:۱۸
نگاهی به محصولات علمی بین المللی که توسط ایرانیان به زبان انگلیسی منتشر شده، نشان می دهد نظام تولید دانش علوم انسانی به زبان فارسی چندان زایا و درون‌زا نیست. بازگشت محصولات فکری به مراجع مولد را شاید بتوان بازنمود سطح زیرین این چرخه دانست که شاید نگاشته های الگویی فارسی که در پرتو مفاهیم مدرن علوم انسانی شکل گرفته اند به علت بی قراری معنا در سیر تولید و مفهوم پردازی علمی، دوباره دنبال اصل خود می روند.

شعار سال: ترجمه به عنوان یک کنش نشانه شناختی ومعنا گزارانه همواره در طول تاریخ مورد توجه فرهنگ ها و حکومت ها بوده است. نمی توان این ضرورت تاریخی را در شکل دهی به نظام گفتگویی جهانی و کنش و میانکنش فرهنگی نادیده گرفت. ترجمه در گذر زمان با گسترش دانش و تأسیس دانشگاه ها اهمیت زیادی به خود گرفته است. این فرایند در همان حال که موجب انتقال دانش و فرهنگ به کشورها شده، در انسداد گفتگوی مولد در جوامع فروتر و ترجمه پذیر، نقش داشته است.

جوامع ترجمه پذیر اگر چه بخش هایی از تولیدات دانش غرب را وارد نظام فکری خود کردند اما ناخودآگاهانه در تهی سازی بستر و بی جاسازی مولفه های "امکان "دانش تاسیسی خود عمل کرده اند.
اگر بپذیریم که دانش حاصل ارتباطات سوژه های فعال است و از شبکه تعاملی میان علم ورزان و مولدان علم برمی خیزد، سخنی به گزافه نگفته ایم. ترجمه هرچند ارتباط فکری و به اصطلاح گفتگومندی باختینی را گسترش می دهد اما در همان حال ظاهراً به جای درونی سازی تعاملات خلاق در سپهر فرهنگ، در عوض ارتباطات علمی و زایشی را به افق بیرونی فرهنگ منتقل می کند. زیرا معمولا تولید علم و مفهوم پردازی آن از جنس رابطه ای و مبتنی بر نظام نشانه ای مرجع است که بیرون از ما قرار دارد.

گویی هر گونه زایش و ‌ تولید توسط« ما» در تاروپود نظام مولد دانش /تدیگری»، معنا پیدا می کند. یعنی مفاهیم و اصطلاحات که از درون نظام فکری و تاسیسی مراجع دانش غرب شکل گرفته علیرغم ترجمه به فارسی و جلب مخاطبان فارسی زبان، درون بستر فرهنگی ما به حالت ناپایدار در می آیند و در نهایت برای خودیابی با همان مراجع پیشینی و خارجی خود وارد گفتگو می شوند.

ناپایداری نشانه ها در چنین خلایی که حاصل بیجا سازی متاثر از ترجمه است، گویی مانع از تولید اندیشه یا رشد نشانه ای در داخل می شود.
گویی نشانه ها ناپایدارند و باید دوباره به مرکزیت نشانه های مرجع دانش بازگردند تا در آنجا در روند بازتولید reconceptualization معنا دار شوند. به عبارت بهتر ترجمه مفاهیم علوم انسانی با وجود ‌معادل یابی فارسی به صورت متناقض نما، گویی در نهایت به مراکز ثقل نشانه ای خود_بیرون از ما_ باز می گردند. جلوه های این سیر معنایی از مرکز ثقل خود از طریق ترجمه جدا شده، بسط می یابند اما در نهایت به ان مرکز کشیده می شوند. در این حالت مفاهیم ترجمه شده بدون آن که در داخل در جهت خلق نظام نشانه ای درونی و تاسیسی جریان یابند، دنبال معانی رابطه ای خود با اجزا جدا شده خود در بیرون هستند.

این فضای استعاری و پلاسمایی در حقیقت، نه آن که در درون فرهنگ پذیرنده مورد توجه، ادراک و فهم قرار نمی گیرند بلکه مورد استفاده هم واقع می شوند اما پس از پردازش در ذهن مخاطب ایرانی، فارسی اندیشگی آن دوباره برای بازیابی و رشد فکری به شبکه مرجع دانش غرب باز می گردد. یعنی این تراوش هایی که در ذیل مفاهیم فعال شده اند در نهایت به صورت متناقض نما، گویی به مراکز نشانه ای خود باز می گردند تا طیف دانش و گستره علمی مراجع خود را بسط دهند.

شاید بتوان به طور فرضی گفت ماحصل این دور نشانه ای، شکل گیری یک خلا دانش ارتباطی در درون است که به شبکه معنایی بیرونی سوق داده می شود. برای نمونه بازنمود این دور یا چرخه نشانه ای این است که‌ کنشگر علمی ایرانی علیرغم ترجمه منابع علوم انسانی و دسترسی جزیی به ترجمه فارسی، در نهایت تمایل به همان مرکزیت
اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین