شعار سال:رئیس مدرسه حکمرانی شهید بهشتی گفت: غفلتی که درباره آموزشهای حکمرانی داشتهایم بسیار گران تمام شده و خواهد شد، به این دلیل مدرسه حکمرانی شهید بهشتی را افتتاح کردیم تا جایی برای حکمرانان آینده باشد.
مدرسه حکمرانی، یکی از جدیدترین نهادهای شکلگرفته در ایران است که سوداهای بزرگی در سر دارد. قرار داشتن واژه «مدرسه» در ابتدای نام این نهاد، حضور هزاران کودک و نوجوان برای فراگیری مهمترین رکن حکومت را در ذهن متبادر میکند؛ اما مدرسه حکمرانی شهید بهشتی با هدف آموزش اصول حکمرانی به مدیران تراز اول کشور تأسیس شده است.
دانشگاه عالی دفاع ملی با کسب تکلیف از مقام معظم رهبری، مدرسه حکمرانی را بنا نهاده و وزیر صنعت، معدن و تجارت دولت دهم را بهعنوان رئیس مدرسه حکمرانی شهید بهشتی برگزیده است. مهدی غضنفری در گفتوگوی تفصیلی با ایسکانیوز، اهداف مدرسه را تشریح و البته از ایجاد الزام برای حضور مدیران و حکمرانان کشور در این مدرسه صحبت کرد.
نخستین همایش ملی حکمرانی نیز 20 آبانماه 98 در دانشگاه عالی دفاع ملی برگزار میشود، محورها مشخص و حدود 100 مقاله نیز دریافت شده و بنا بر اعلام رئیس مدرسه، احتمالاً با حضور یکی از سران سه قوه افتتاح میشود. پنلهای زیادی نیز در حاشیه کنفرانس با حضور نهادها، مراکز و سازمانهای مهم و تأثیرگذار کشور برگزار خواهد شد.
رئیس مدرسه حکمرانی شهید بهشتی به نبود تجربه قابل اعنتا چه در تاریخ کشور و چه مذهب شیعه اشاره و از دشواریهای تدوین سرفصلها برای آموزشها گفت. البته وی به آینده امیدوار است و نقش مدرسه حکمرانی در گام دوم انقلاب اسلامی را پررنگ میداند. ماحصل گفتوگو با مهدی غضنفری را در ادامه میخوانید:
حکمرانی، مسئلهای بسیار مهم و قابل اعتناست. ابتدا درباره اهداف مدرسه حکمرانی شهید بهشتی صحبت کنید.
غضنفری: پس از وقوع انقلاب اسلامی، مبارزان مسلمانی سر کار قرار گرفتند که غالباً تجربه حکمرانی نداشتند. افرادی امر اجرا در دولت و قانونگذاری در مجلس شورای اسلامی را به دست داشتند که تقریباً تمام آنها از تجربه حکمرانی بیبهره بودند. مبارزان، رنج زندان و شکنجه را تحمل و سالها مبارزه و سخنرانی کردند؛ اما مسئولیت اجرایی نداشتند. این نقطهضعف باعث شد شیوههای حکمرانی را بهصورت تدریجی یاد بگیریم.
در مذهب شیعه نیز از ائمه معصومین و علمای بعد از آنها، تجربه حکمرانی عمیقی وجود نداشت؛ چون امر خلافت بهگونهای پیش رفت که در مسیر دیگری قرار گرفت و مردم از حکمرانی ظاهری ائمه محروم شدند. ائمه، رهبر و هادی مردم بودند؛ اما امور اجرایی در دست آنها نبود و به همین دلیل امروز الگوهای زیادی نداریم. در واقع فرصتی پیش نیامد تا مردم از وجود ائمه بهعنوان رهبران اجرایی بهره ببرند و امامان معصوم در کسوت رهبران دینی باقی ماندند. تنها دوران خلافت حضرت علی (ع) را داریم که تجربهای بسیار ناب و ارزشمند است؛ اما در هزار و 400 سال گذشته، شیعه موفق نشده حکومتهای بسیاری را تشکیل دهد.
تجربه حکمرانی در مکتب اسلام بیشتر مربوط به خلفای عباسی و دوران امپراتوری عثمانی است که ایرادهای اساسی به آن وارد میدانیم؛ بنابراین تجربه کامل حکمرانی در مکتب شیعه نداشتهایم که سالهای بعد از انقلاب اسلامی، تداوم بلافصل آن باشد. باید مبانی امر حکمرانی را از قرآن و احادیت میگرفتیم؛ اما مشکل از جایی آغاز شد که بهدلیل تجربه کم، این کار بهخوبی انجام نشد. بهطور مثال برای تببین مبانی «اقتصاد اسلامی» باید از ابتدا به واکاوی و جستوجوی احادیث و تفسیر آیات قرآن میپرداختیم تا نظام اقتصادی استخراج کنیم، مثلاً کتاب «اِقْتصادُنا» از شهید سید محمدباقر صدر را مطالعه میکنیم تا بدانیم عالم شیعی درباره اقتصاد چه گفته است.
تعاریف و شیوههای حکمرانی بهصورت الگویی در اختیار ما نبود تا عیناً الگوبرداری کنیم. الگوهای موجود متعلق به غرب یا حکومتهای اسلامی بودند که نسبت به آنها مجادله و منازعه داشتیم، بعضی از آنها مانند خلفای عباسی، ائمه شیعه را زندانی یا شهید میکردند و طبیعتاً چنین حکومتهایی نمیتوانستند مطلوب نظر ما باشند. الگوهای غربی نیز از سوی علمای بزرگوار مانند شهید مرتضی مطهری، شهید سید محمد بهشتی و دیگران کاملاً نقد و رد میشدند و نمیتوانستیم این الگوها را بهعنوان الگوی حکمرانی دینی تلقی کرده یا از آنها الگوبرداری کنیم. چنین خلأ دانشی و تجربی باعث شد پس از انقلاب اسلامی، دچار مشکلی در شیوه و روش حکمرانی شویم. اگر اقدام امام خمینی (ره) درباره ولایت فقیه نبود، شاید در مورد ساختار کنونی نیز دچار کاستی بودیم.
چه شیوهای برای استخراج مبانی در پیش گرفتید؟
غضنفری: رهبران مبارز دینی بعد از انقلاب اسلامی، مسئولیت کار را برعهده گرفتند و تصمیمگیری آغاز و بعد، امر حکمرانی شروع شد. امر حکمرانی در حالی استارت خورد که تجربهای روی زمین وجود نداشت و رهبران دینی در پستهایی مثل ریاست جمهوری، نمایندگی مجلس و پستهایی از این دست، متوجه شدند پیچیدگیهایی در مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بروز کرده و حادث شده که قبلاً وجود نداشته است. این پیچیدگیها بهتدریج در جامعه انسانی به وقوع پیوست، در حالی که در گذشته، وقتی جوامع بسیار کوچکتر بودند، وجود نداشت.
به خاطر دارم از آیتالله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی سؤال کردند: «آیا بیمه در اسلام وجود دارد؟» او پاسخ داد: «بیمه از جمله مسائلی است که اخیراً حادث شده و باید فکر کنیم چه احکام شرعی بر آن حاکم میشود.» درست است در فقه شیعه، اجتهاد و پویایی وجود دارد؛ اما علمای ما مسئولیت اجرایی جامعه را برعهده نداشتند. نوع مسائلی که به آنها احاله میشد و در موردش فتوا میدادند، مسائل پیش پا افتاده و سادهای بود؛ مسائل اصیل حکومت مثل جنگ، صلح، اقتصاد، اجتماع، رفاه، ایجاد شغل، مدیریت بانک و بورس را هیچگاه در اختیار نداشتند و فاقد چنین توانمندیهایی بودند.
همانطور که پزشکی، مهندسی و مدیریت؛ تخصص محسوب میشوند، حکمرانی، خطمشیگذاری و پیشبرد جامعه به سمت اهداف متعالی نیز تخصصی بسیار مهم به شمار میروند که از آن غفلت شده و آموزشی صورت نمیگیرد. داشتن مدرک پیاچدی در یکی از رشتههای دانشگاهی به معنای دانستن حکمرانی نیست، حتی اگر دکتری مدیریت داشته باشند، حکمرانی امری متفاوت از مدیریت است
بهتدریج دهههای اول انقلاب سپری شد و بیش از گذشته متوجه شدیم تصمیمات اشتباه تا چه اندازه میتوانند خسارتهای سنگینی ایجاد کند. در این 40 سال، مجموعهای از تصمیمات درست و غلط داشتهایم. ابتدا بهدلیل انحراف کوچکی که در زاویه تصمیمگیری نسبت به آنچه صحیح است و باید انجام شود، وجود داشت، عمق بحران را درک نکردیم. با گذشت زمان، دو ضلع از هم فاصله زیادی گرفتند و بعد از 40 سال متوجه شدیم چه کاستیهایی بهدلیل تصمیمات اشتباه گذشته وجود دارد.
مثلاً در قانون اساسی ذکر کردهایم تجارت خارجی و کارخانجات بزرگ باید دولتی باشند؛ اما اکنون متوجه شدهایم آنها میتوانند خصوصی نیز اداره شوند. دولت باید نظارهگر باشد، نه مداخلهگر. اکنون فهم بهتری نسبت به دولت پیدا کردهایم و متوجه شدهایم حسی که نسبت به نمایندگان مجلس نیز داشتهایم، درست نیست و لزوماً افرادی در حد آیتالله مطهری و بهشتی نماینده مجلس نمیشوند. ممکن است آدمهایی به مجلس بروند که پلیس آنها را دستگیر و دادگاه، محاکمه و روانه زندان کند. در مجموع نظامی که بخواهد بر مبنای اعتماد به افراد باشد، نمیتواند جواب دهد.
چگونه باید با انحرافات مقابله کرد؟
غضنفری: در سیستم اجرایی، اختلاسهای زیادی صورت گرفت و ناکارآمدیهای زیادی را شاهد بودیم. دیدیم در سطح رئیس جمهور به راحتی دروغ گفتند، قول دادند و عمل نکردند. هیچ مکانیزمی در قانون اساسی و جاهای دیگر بهدرستی تعبیه نکردیم تا مانع انحرافات شود. این انحرافات در حال گسترش است و مردم ناامید میشوند و حس میکنند به اهداف خود نرسیدهاند. وقتی تصوری که 40 سال پیش از وقوع انقلاب اسلامی و شکلگیری جمهوری اسلامی ایران داشتیم را با امروز مقایسه میکنیم، میبینیم چه مدینه فاضلهای در ذهن خود متصور بودیم. آنچه امروز در اختیار داریم، با تصورات سپید، شفاف و بلورین ما فاصله دارد و هر روز نیز آسیبهای اجتماعی، اختلاسها و گرفتاریهای مردم بیشتر میشود.
یکی از مهمترین دلایلی که باعث شد جمهوری اسلامی ایران به اهدافی که از ابتدا بر آن پافشاری میکرد، بهطور کامل دست پیدا نکند، این است که امر حکمرانی را ساده، پیش پا افتاده و بیارزش دانستیم. به هر فردی حکم دادیم و فقط با این مشخصه که افکار مذهبی و سیاسی درستی داشته باشند، پستها را توزیع کردیم؛ در حالی که امر حکمرانی فراتر از اندیشههای سیاسی است. فرد باید روشهای کارآمد را بداند، منافع ملی را تشخیص دهد و تصمیمات مناسب را در زمان مناسب اخذ کند. متأسفانه چنین اتفاقی رخ نداده و ما به اهداف خود دست پیدا نکردهایم.
باید بپذیریم همانطور که پزشکی، مهندسی و مدیریت؛ تخصص محسوب میشوند، حکمرانی، خطمشیگذاری و پیشبرد جامعه به سمت اهداف متعالی نیز تخصصی بسیار مهم به شمار میروند که از آن غفلت شده و آموزشی صورت نمیگیرد. افرادی که بر سر پستها هستند، نهایتاً مدرک دکتری دانشگاهی در رشتههایی مانند مکانیک، معماری و صنایع دارند. داشتن مدرک پیاچدی در یکی از رشتههای دانشگاهی به معنای دانستن حکمرانی نیست، حتی اگر دکتری مدیریت داشته باشند، حکمرانی امری متفاوت از مدیریت است.
فردی بر مسند کار نداریم که از مدرسه حکمرانی فارغالتحصیل شده، دانش حکمرانی داشته، شیوههای حکمرانی و پروتکلها را بلد باشد، ساختار حکمرانی را بشناسد و روی روشهای سودمند برای ایجاد اشتغال کار کرده باشد. در بهترین حالت، رشتههایی مثل برنامهریزی راهبردی و مدیریت دولتی خواندهاند یا دکتری علوم سیاسی و روابط بینالملل دارند؛ اما حکمرانی از همه موضوعات متفاوت است.
غفلتی که درباره آموزشهای حکمرانی داشتهایم بسیار گران تمام شده و خواهد شد، به این دلیل سال قبل در ایام عید غدیر خم، مدرسه حکمرانی شهید بهشتی را افتتاح کردیم تا جایی برای حکمرانان آینده باشد و آموزشهای کوتاهمدت، متوسط و بلندمدت ببیننند؛ همچنین میخواهیم بهجز حکمرانان آینده، حکمرانان فعلی ترغیب به حضور در مدرسه شوند. بهطور مثال نماینده مجلس به این دلیل در شهر خود انتخاب شده که معلم خوب، پزشک حاذق، روحانی معتبر یا بازاری محترمی بوده است؛ اما چنین فردی با وجود تمام دانشهایی که دارد، از علم حکمرانی، قانونگذاری، خطمشیگذاری و علوم سیاستگذاری بیبهره است. او تنها در معلمی یا پزشکی، عملکرد خوبی داشته است؛ اما چنین افرادی هیچگاه در مدرسه حکمرانی دوره نمیبینند؛ بلکه مستقیم به مجلس میروند و مدتها با سعی و خطا تلاش میکنند قانونگذاری یاد بگیرند، به همین دلیل برخی متخصصان معتقدند بعضی از قوانین وضع شده در جمهوری اسلامی ایران به لحاظ کیفیت و فراگیری نسبت به قوانین گذشته، ضعیفتر بوده و مدام نیازمند تجدیدنظر است. مثلاً مجلس دست به ادغام دستگاهها زده و مدتی بعد آنها را تفکیک میکند؛ چون مجلس متبحری در امر حکمرانی نداریم. آنها نمایندگان مردم هستند که آمدهاند تا آب و برق به شهرهای خود ببرند؛ اما قانونگذاری کشور را نیز به دست آنها دادهایم. در واقع افرادی را راننده اتوبوس کردهایم که به مسیر آشنا نیستند و هر لحظه ممکن است ما را به سمت دره هولناکی هدایت کنند.
تمام این موارد، ضرورتهایی است که ایجاب میکند مکانی برای آموزشهایی فراتر از آموزشهای مدیریت و مدیریت راهبردی تدارک ببینند و در اختیار کارگزاران بگذارند تا آنها را برای درست فکر کردن، تصمیم گرفتن، عمل کردن، ارزیابی کردن، تخصیص صحیح منابع و فهم درست منافع ملی و ... ممحض و مجهز کند.
در مدرسه حکمرانی درباره اینکه چه کسی وزیر یا معاون وزیر باشد هیچ اظهار نظری انجام نمیدهیم. اگر از ما مشورت خواستند، شاخصها را اعلام کرده و بین افراد منتخب آنها، آزمون برگزار کرده و استعدادیابی میکنیم؛ اما مثل مجلس به دولت توصیه نمیکنیم؛ چراکه این اقدام را غلط میدانیم. معتقدیم مدرسه حکمرانی نباید کوچکترین دخالتی در کار احزاب و دولت انجام دهد و در اداره امور دخالت کند؛ چون در اینصورت اعتبار و فراگیری خود را از دست میدهد
مدرسه حکمرانی شهید بهشتی، مدلهای مشابهی در خارج از کشور دارد؟
غضنفری: بله، حدود 150 مدرسه حکمرانی در سراسر جهان شناسایی کردهایم. اغلب کشورها یک تا چند مدرسه حکمرانی دارند. بسیاری از افراد سرشناس و برجسته در اروپا و آمریکا که امروز در دنیای سیاست مطرح هستند، غالباً فارغالتحصیل مدارس حکمرانی هستند. به این دلیل باید حواسمان جمع باشد فردی که وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی میشود فقط نباید بهترین پزشک باشد؛ بلکه باید امر حکمرانی نیز بداند. همچنین وزیر آموزش و پرورش نباید تنها بهترین معلم باشد، این موضوع در صنعت و اقتصاد نیز صدق میکند. مفهوم جدیدی به جامعه معرفی میکنیم که نشان میدهد بسیاری از افرادی که در پستها قرار گرفتهاند، شرط مهمی را احراز نکردهاند و نیاز است وزیر، معاون وزیر، مدیرکل، نماینده مجلس و حتی مدیران قوه قضائیه به مدرسه حکمرانی بیایند و آموزش ببینند.
آموزشهای تخصصی شما چه سرفصلهایی را در برمیگیرد؟
غضنفری: تخصصهایی که آموزش میدهیم دقیقاً مرتبط با کار مراجعان است، بهطور مثال آموزشهایی که به سازمان امور مالیاتی ارائه میدهیم، با آموزشها به گمرک کاملاً متفاوت است. اینگونه نیست که بگوییم همه آنها باید مدیریت بخوانند؛ بلکه دورس مختلفی مانند مدیریت، برنامهریزی، سازماندهی، تخصیص منابع، هماهنگی، کنترل و پایش داریم. اگر افرادی از سازمان امور مالیاتی به مدرسه حکمرانی بیایند، آخرین شیوههای اخذ مالیات، کشف تخلفات مالیاتی و قوانین مرتبط با مالیات در دنیا را آموزش میدهیم.
آموزشها به مسئولان گمرک تفاوت بنیادین دارد؛ بنابراین آموزش یکسان و سریدوزی نداریم و اینگونه نیست که درسهایی را بهصورت پیشفرض آماده کرده و هر فردی از راه رسید، او را سرِ کلاس بنشانیم. اگر استاندار بیاید، حکمرانی استانی، برخورد با اقوام و مذاهب و هماهنگسازی دستگاهها را آموزش میدهیم. از هر حوزهای به مدرسه حکمرانی بیایند، دروسی به آنها در کوتاهمدت آموزش میدهیم که فقط و فقط مختص آنهاست و با کمک خودشان احصا شده است. استادان نیز با کمک خودشان انتخاب میشوند. دورههای ما، دورههای آموزش نظری صرف نیست و پنج پنجره دارد که در آن هم متخصصان تجربی و هم استادان دانشگاه صحبت میکنند، بعد مواردی مطرح میشود و روی سوژههای موفق و شکستخورده صحبت میکنیم.
یکی از مهمترین اقداماتی که آغاز کردهایم و امید به پیشبرد آن داریم، این است که تجربیات 40 سال گذشته را در حوزه حکمرانی در جمهوری اسلامی ایران ثبت کنیم. در سال 1397 قیمت ارز بالا رفت، بازار دچار بحران شد، با کمبود کالا مواجه شدیم و حتی پوشک به مسئلهای ملی تبدیل شد. این اتفاق در سال 1391 نیز رخ داد؛ تحریمها تشدید شد، قیمت ارز بالا رفت و کالا کمیاب شد؛ اما در سال 1391 خیلی بهتر از سال 1397 مدیریت کردیم و مردم کمتر تحت فشار قرار گرفتند. انتظار میرفت سال 1397 با اعتنا به تجربیات سال 1391 واکنش بهتری صورت بگیرد؛ اما تجربیات سال 1391 دور ریخته، نادیده و کمارزش تلقی شد و هیچگاه به آن مراجعه نشد. این اتفاق، بیانگر غفلتی تاریخی در امر حکمرانی است و نشان میدهد ذخیره دانش و تجربیات نداریم. اصل حکمرانی، ذخیره دانش است. در مستندی در تلویزیون دیدم وقتی دوره تمدنی تمام شده و مضمحل میشد، تمدن بعدی کتابها و نوشتههای تمدن پیشین را ترجمه میکرد تا بداند چه دانشهایی داشتهاند که اکنون مورد توجه قرار نمیگیرد.
دو دسته از کتابها بیشتر برای ترجمه مورد توجه واقع میشدند؛ یکی مجموعه کتابهایی راجع به علمالاشیا (علوم طبیعی)، علمالابدان (علم طب)، ریاضی، هندسه و نجوم و دسته دیگر حاوی سیاستنامهها بود. سیاستنامهها به این دلیل مهم بودند که میخواستند بدانند امپراتوری قبلی چگونه کشورداری میکند، چگونه جامه را اداره میکند، چگونه حقوق و دستمزد میدهد، چگونه لشکرکشی میکند و در مجموع چگونه عمل میکند تا تمدن جدید از آنها کسب تجربه کند. این موضوع در حال حاضر خیلی کمرنگ شده است. سایر علوم در مقابل علوم اداره کشور بهقدری زیاد شدهاند که اغلب دانشگاهها علوم طبیعی، ریاضی، پزشکی و ... را تدریس میکنند و علم اداره کشور را کمتر درس میدهند.
مدرسه حکمرانی شهید بهشتی بهعنوان نخستین مدرسه آموزش حکمرانی، در مقایسه با نیازی که کشور دارد، هنوز کار کمی محسوب میشود. اگر در گذشته علم اداره کشور 50 درصد علوم روز بود، متأسفانه در حال حاضر اینگونه نیست و کمتر به این بخش توجه میشود. اکنون بیمارستانها و دانشگاههای زیادی داریم؛ اما دانشکده علم حکمرانی بهطور مشخص نداریم.
امر حکمرانی به سه بخش عمده فرد حکمران، قانون و ساختار تقسیم میشود. در مدرسه حکمرانی شهید بهشتی راجع به دو بخش دیگر نیز بحث و بررسیهایی صورت میگیرد؟
غضنفری: تلاش کردهایم هر سه بخش را در مدرسه حکمرانی شهید بهشتی داشته باشیم. برای آموزش حکمرانان فعلی و آینده، دورههای کوتاهمدت داریم که از چند روز تا حداکثر یک ماه، آموزش میبینند. دوره دکتری حکمرانی داریم که برای افراد خواهان فراگیری علوم حکمرانی است تا دو بخش دیگر قانون و ساختار را پاسخ دهند. آنها در پروژهها و تحقیقات خود بهسراغ ساختارها میروند، شیوههای درست حکمرانی را کشف کرده و بهجای حکمران، تبیینگر و استاد میشوند.
بخش سوم نیز میزهایی است که پیشبینی کردهایم تا درباره قوانین و مقررات به کمال برسیم. موضوعات را در میزها به بحث میگذاریم و استادانی که در دوره دکتری مدرسه حکمرانی آموزش میبینند، مدیران میزها محسوب میشوند. در این میزها، پروژههایی را برای اداره بهتر کشور تعریف میکنند و نتیجه و محصول این تحقیقات وارد آموزشهای کوتاهمدت میشود.
در واقع سه ضلع داریم؛ دوره دکتری برای تربیت استادان حوزه حکمرانی، میزهای تحقیقاتی برای تحقیق روی موضوعات حکمرانی که جامعه ممکن است به آن نیاز داشته باشد و محصول این دو که آموزشهای کوتاهمدت میشود. گروههای تحقیقاتی به ما سیاستنامه (Policy paper) میدهند و این سیاستنامهها را برای آموزش، تبدیل به درسنامه میکنیم؛ پس آموزش در مدرسه حکمرانی، پیشدرآمد و مقدمهای دارد که تألیف سیاستنامههاست. تألیف سیاستنامهها از روی نظام مسائل استخراج میشود؛ یعنی نظام مسائل و مشکلات حوزه حکمرانی، استخراج و به گروههای تحقیقاتی ارائه میشود، آنها سیاستنامه تحویل میدهند، سیاستنامهها به اداره آموزش تحویل و درسنامه دریافت میشود. درسنامهها را نیز تبدیل به کلاسهای درسی میکنیم و استادان به تدریس میپردازند. در واقع چرخهای برای تولید درسنامهها داریم. گروههای تحقیقاتی باید از قبل روی مسائل حکمرانی کشور کار کنند تا درسنامهها استخراج شود.
استادانی که قرار است حکمرانی را به مدیران و مسئولان کشور آموزش دهند، طبق چه سیستمی احراز صلاحیت میشوند تا خروجی مطلوب و اثربخشی داشته باشند؟
غضنفری: شیوه پنج پنجرهای داریم که کلاسها را به پنج بخش 20 دقیقهای با احتساب وقت استراحت میشکنیم. در پنجره نخست، استاد دانشگاه، دیدگاه نظری خود را مطرح میکند، در پنجره دوم فردی که قبلاً کار اجرایی کرده مانند استاندار یا وزیر، سوژهای را مطرح میکند و خطاب به دانشجویان از جمله نماینده مجلس، معاون وزیر و ... میگوید: «با توجه به دیدگاه نظری که در پنجره اول مطرح شد، سوژه را حل کنید.» دانشجوها درگیر موضوع شده و شروع به حل مسئله میکنند. مثلاً درباره مدیریت سیل، زلزله، ارز، صادرات و ... صحبت میکنند، بعد استاد تجربی، اشکال نظرات را برطرف میکند. در نهایت استاد نظری جمعبندی میکند تا نشان دهد سوژه بهصورت تئوری چه جایگاهی دارد و در دنیا چگونه حل میشود.
روش پنج پنجرهای، شیوهای است که کار نظری و تجربی را با همدیگر آموزش میدهد و دانشجو نیز منفعل نیست، فعال بوده و باید مسئله را حل کند. ممکن است استادان بر جنبههای نظری واقف باشند؛ اما بر جنبههای عملی مسلط نباشند، باید کلاس را دو نفره پیش ببریم که البته کار سختی است. شاید فیلم استادان تجربی را بگیریم و برای دانشجویان پخش کنیم و فقط استادان نظری در کلاس حضور داشته باشند یا ممکن است هر دو استاد در کلاس حاضر شوند.
همانگونه که اشاره کردید منابع غربی چندان قابل ارجاع نیستند و مذهب شیعه نیز تاریخچه زیادی درباره حکمرانی دارد. در حال حاضر منابع شما گرتهبرداری از نکات خوب منابع مختلف است؟
غضنفری: هنوز به یک منظومه و ساختار یکدست نرسیدهایم تا بگوییم شیوه کنونی جمهوری اسلامی را کنار بگذارند و شیوه مورد نظر ما را اجرا کنند. حدود 140 پروژه به اسم نظام حکومت الگو (نحال) انجام دادهایم. در 140 پروژهای که در دانشگاه عالی دفاع ملی انجام شده، دانشجویان دکتری، حوزههای مختلف اداره کشور را کاویدهاند تا بدانند چگونه بوده و چگونه باید باشد. منظومه «نحال»، مجموعه تحقیقاتی است که دانشجویان دکتری انجام دادهاند تا پیاچدی بگیرند، آنها در تحقیقات خود ذکر کردهاند چه اقداماتی تاکنون صورت گرفته و خوب است چه اقدامات دیگری انجام شود. نحال، اقدامی ملی است؛ اما هنوز نتیجه تحقیقات را کنار همدیگر قرار ندادهایم تا منظومهای کامل تدوین کنیم. هنوز کارمان تمام نشده است؛ چون باید با یکدیگر تلفیق شوند.
طبیعتاً پدیدهای که با آن به اسم ساختار حکومت مواجه هستیم، ساختار دیکته شده مذهبی نیست. مثلاً در مذهب درباره اینکه وزارت صنایع و معادن با وزارت بازرگانی ادغام شود، صحبتی نشده است؛ بلکه عقل بشری باید درباره آن نظر بدهد. از مطالعات تطبیقی به نتیجه میرسیم که چه کاری انجام دهیم.
تفکیک قوا را براساس دیدگاه «مونتسکیو» بنا کردیم و نمیتوانیم بگوییم آن را از دین گرفتهایم؛ بلکه میتوانیم بگوییم علمای دینی از جمله امام خمینی (ره) بر آن صحه گذاشتهاند. چنین بحثهایی در جامعه و همچنین در مدرسه حکمرانی وجود دارد تا بدانیم به سراغ چه منبعی باید رفت و ساختار درآورد.
خود را در مدرسه، محدود نکردهایم. منابعی که استفاده میکنیم از تجربیات حکومتهای شیعه، آیات، احادیث، روایات، نظر بزرگان از جمله دیدگاههای حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری و تجربه بشری است. البته در موضوعاتی مانند اداره بندر نمیتوان از آیات و روایات یا صحبتهای امام (ره) کدبرداری کرد. در این شرایط میتوان از تجربیات موفق سنگاپور در اداره بندر بهره برد و الگو گرفت و اگر نکته غیراخلاقی وجود داشت که در مذهب ما پذیرفته نبود، آن را حذف کرد. موضوعاتی به اسم ساختار مطرح است که در قالب موضوعات تحقیقاتی قرار میگیرد و از طریق منابع متعدد باید به آنها برسیم.
یکی از خصوصیات مهم حکمران، تدبیر است تا بتواند در مواقع حساس، بهترین تصمیم را بگیرد؛ اما بسیاری از کارشناسان و اهالی فن معتقدند تدبیر، آموختنی نیست.
غضنفری: در مدرسه حکمرانی درباره اینکه چه کسی وزیر یا معاون وزیر باشد هیچ اظهار نظری انجام نمیدهیم. این موضوع جزو اختیارات رئیس جمهور است که وزیر را انتخاب کند، این مسئله درباره معاون وزیر نیز صدق میکند. اگر از ما مشورت خواستند، شاخصها را اعلام کرده و بین افراد منتخب آنها، آزمون برگزار کرده و استعدادیابی میکنیم؛ اما مثل مجلس به دولت توصیه نمیکنیم، چراکه این اقدام را غلط میدانیم. معتقدیم مدرسه حکمرانی نباید کوچکترین دخالتی در کار احزاب و دولت انجام دهد و در اداره امور دخالت کند؛ چون در اینصورت اعتبار و فراگیری خود را از دست میدهد.
مدرسه حکمرانی باید محل مورد اعتماد همه احزاب برای آموزش باشد. اگر مجلس و دولت، افراد خود را به مدرسه حکمرانی میفرستند، نباید به آنها وصل شویم و خود نیز به داخل دولت برویم؛ چون کار را از مسیر اصلی خارج میکند. اینجا مدرسه است، مثل بیمارستانی که پزشک از بیمار نمیپرسد: «دین و مذهب تو چیست؟ به کجا میروی؟ چقدر درآمد داری؟» بلکه تشخیص بیماری میدهد، داور تجویز کرده و خداحافظی میکند.
نمیخواهیم در اداره دولت دخالت کنیم و این نکته جزو اصول و خط قرمز ماست. اینکه چه حزبی رأی آورده به ما ارتباطی ندارد، اصولگرا یا اصلاحطلب هستند نیز به ما مربوط نیست. کاری نداریم فرد مورد نظر پیشتر زندانی یا عضو گروهی بوده یا خیر و نمیپرسیم افراد چرا منصوب شدهاند؛ دولت دوست داشته آنها را منصوب کند یا مردم مایل بودهاند به آنها رأی بدهند.
بهطور مثال نماینده مجلسی که میخواهد به عضویت کمیسیون صنایع و معادن دربیاید، به او آموزش داده و فارغ از منش، شیوه و خط فکری و سیاسی، تاریخچه صنعت را برای او شرح میدهیم، درباره اتفاقات 40 سال گذشته صحبت میکنیم و میگوییم: «اگر این اتفاقات بیفتد، بهتر است.» ممکن است گوش بدهد یا ندهد، مثل دارویی که پزشک تجویز میکند و بیمار میتواند مصرف کند یا این کار را انجام ندهد.
سعی میکنیم از فضای مشابهت با حوزه پزشکی دور نشویم. دور شدن از این فضا به ما رنگ سیاسی میزند و ممکن است مردم فکر کنند به دنبال جیب، اسم و پست گرفتن هستیم یا برای اقوام خود میجنگیم؛ همانطور که گفتم این اتفاق، ما را وارد فضای بیاعتباری میکند.
اواسط مردادماه سال جاری، نخستین دوره المپیاد سیاستگذاری با محوریت چالش حل مسائل کلان به همت پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه صنعتی شریف و مؤسسه الگوی تعلیم و تربیت قاف ویژه دانشآموزان پایههای نهم، دهم و یازدهم برگزار شد. شما در جریان برگزاری المپیاد بودید و اصلاً همکاری و تعاملی میان شما و دیگر نهادهای فعال در حوزه سیاستگذاری و حکمرانی وجود دارد یا خیر؟
غضنفری: وقتی اسم «مدرسه» روی این محل گذاشتیم، گفتند: «از دبستان شروع میکنید یا دبیرستان؟» گفتیم: «اسم مدرسه گذاشتهایم؛ اما از نوجوانها شروع نمیکنیم.» یکی از طرحها میتواند آموزش تدریجی حکمرانی به نوجوانان باشد و آنها را تا دانشگاه حکمرانی بالا بیاوریم؛ اما چنین مدلی نداریم. برخی به ما توصیه کردند چنین کاری را انجام دهیم؛ اما در حال حاضر بضاعت انجام چنین کاری را نداریم که مثل تیم فوتبال امید عمل کرده و از کودکی، حکمرانپروری کنیم. شاید در آینده افرادی که بهجای ما میآیند، چنین کارهایی را انجام دهیم. شاید از هر صد پیشنهادی که برای اداره مدرسه به دست ما میرسد، نیمی از آنها مربوط به این است که از آموزش حکمرانی را از نوجوانی آغاز کنیم.
مدرسه ما مدرسه عالی حکمرانی است؛ اما آمادگی انجام آموزش حکمرانی به نوجوانان را نداشتیم. دلیل ما هم ساده بود؛ در تزریق حکمران به دولت دخالت نکنیم و از کودکی به افراد نگوییم: «تو حکمران میشوی» که برای آنها توقع ایجاد شود و بگویند: «دیگر کاری انجام نمیدهم.»
بهطور مشخص چنین پیشنهادی را هنوز تصویب نکردهایم. شنیدهام که در جاهای دیگر با نوجوانان و دانشجویان دورههای کارشناسی و کارشناسی ارشد کار میکنند؛ اما افرادی که در حال حاضر پست دارند و حکمران هستند، مخاطب اصلی ما محسوب میشوند. اگر دستگاهها خود استعدادیابی کرده و بگویند به صد نفر از دستگاه ما آموزش دهید، این کار را انجام میدهیم؛ چون خودشان خواستهاند؛ اما اینکه به جامعه رو کنیم و به خانوادهها بگوییم: «بچههای خود را بفرستید تا ما تربیت حکمرانی انجام دهیم» چنین طرح و پروژهای نداریم و در ساختار مدرسه نیز تصویبش نکردهایم، برنامهای نیز برای آن نداریم؛ اما جزو پیشنهادات ماست ولی همانطور که گفتم هیچ ارادهای برای انجام آن وجود ندارد؛ چون این پیشنهاد باید پخته شود. امکانات بیشتری نیز میخواهد، مسائل اجتماعی زیادی ایجاد کرده، خانوادهها را متوقع میکند و ممکن است دخالت تلقی شود.
ضمن اینکه عملکرد نهادهایی که بچهها را از کودکی و نوجوانی آموزش میدهند، تأیید میکنیم؛ اما مدرسه حکمرانی مختص حکمرانانی است که در حال حاضر پست و حکم دارند.
نسبت مدرسه حکمرانی با مردم چیست؟
غضنفری: سؤال بسیار مهمی است. همانطور که گفتم چرخهای به نام سیاستنامه و درسنامه داریم. در این چرخه، قبل از سیاستنامه، نظام مسائل و پیش از آن جامعه قرار دارد. جامعه به دو بخش اصلی شامل حکمرانان و مردم تقسیم میشود و در واقع نظام مسائل منبعث از دو گروه حکمرانان و مردم است. «مردم چه مسائلی دارند؟» و «حکمرانان چه مشکلاتی در ساختار دارند؟» در نظام مسائل قرار میگیرد. روزی در دفتر نشسته بودم، فردی با وانتبار از خیابان عبور کرده و آهنپاره میخرید. دوستان از صدای فرد آزرده شده و پنجره را بستند؛ اما گفتم: «مدرسه حکمرانی متعلق به همین افراد است.» چرا این فرد آهنپاره میخرد، آیا چرخ زندگی او میچرخد؟ چرا در کوچه داد میزند؟ اشتغال او صحیح است؟ حکومت نمیتواند برای شغل، فعالیت بیشتری انجام دهد؟ در حوزه تولید، اصلاحی به نام صدای مشتری (voice of customer) داریم و مدرسه حکمرانی نیز باید صدای مردم را بشنود و بعد وارد نظام مسائل کند. در حقیقات حکومت نباید بهتنهایی مسائل خود را ارائه دهد.
باید الزامی داشته باشیم تا هر فردی در مناصب حکومتی، پست میگیرد، دورهای از دورههای مدرسه حکمرانی را گذرانده باشد. پیشبینی کار را کردهایم و در نامه به مقام معظم رهبری و رئیس مجلس نیز نوشتیم: «بندی را اضافه کنند.» هنوز این مصوبه را نگرفتهایم و تا زمانی که آن را نگیریم، نمیتوانیم بهشکل قانونی به فردی بگوییم: «باید به مدرسه حکمرانی بیایی.»
آموزشهای شما به مردم عادی نیز ارائه میشود؟
غضنفری: خیر، مشکلات مردم در نظام مسائل وارد شده، از طریق پژوهشهایی به سیاستنامه و در ادامه به درسنامهها تبدیل میشود. درسنامهها را به حکمرانان آموزش میدهیم تا بدانند مردم چه میخواهند و باید چه کارهایی انجام دهند. نیازهای مردم را تبدیل به آموزشهای حکمرانی میکنیم؛ نه اینکه مردم را حکمران کنیم. مردم از بقال و آرایشگر تا استاد دانشگاه و پزشک میخواهند کاسبی کنند. آنها میخواهند حکومت، وظیفه خود را بهدرستی انجام دهد؛ همانطور که کار خود را درست انجام میدهند، توقع دارند حکمران نیز بلد باشد کارش را انجام دهد.
همانطور که ذکر شد چند نهاد دیگر نیز در زمینه حکمرانی کار میکنند؛ دانشگاه صنعتی شریف، مؤسسه حکمت و مجمع تشخیص مصلحت نظام. مدرسه حکمرانی با این نهادها هیچ تعاملی ندارد؟
غضنفری: این نهادها بسیار زحمت میکشند و پیش از ما نیز شروع به کار کردهاند؛ اما بیشتر جایگاه پژوهشکده و پژوهشگاه حکمرانی دارند؛ یعنی روی موضوعات حکمرانی، تحقیق میکنند و ما با آنها در ارتباط هستیم، در کنفرانس قبلی آنها شرکت کردیم و آنها نیز قرار است در کنفرانس پیش روی ما شرکت کنند. نخستین مدرسه منسجم و متشکل حکمرانی جمهوری اسلامی ایران هستیم. دیگر نهادها، فعالیتهای پژوهشی انجام میدهند، سیاستنامه بیرون میدهند، تحقیق میکنند، سخنرانی میکنند، آموزشهای کوتاهمدت برگزار میکنند؛ اما یک مدرسه منسجم که دارای چارچوب مقوم باشد، نیستند.
تشکیل مدرسه را از طریق سردار محمد باقری (رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و عضو هیئت علمی دانشگاه عالی دفاع ملی)، گردش کار کرده و خدمت مقام معظم رهبری رساندیم. یک مؤسسه در دانشگاه عالی دفاع ملی اینگونه باید تشکیل شود. تأییدات ایشان را برای تشکیل مدرسه گرفتیم. فکر نمیکنم هیچ پژوهشکده، دانشکده یا دانشگاهی در ایران در این حد برای مشروعیت بخشیدن و رسمی کردن کار خود تلاش کرده باشد. مدرسه حکمرانی شهید بهشتی، نخستین مدرسهای است که مشخصاً خود را از طریق گردش کار به مقام معظم رهبری معرفی کرده و نظر ایشان را جویا شده است. ایشان مرقوم فرمودند: «کار خوبی است و انجام شود.» این موضوع تا حد زیادی بین ما و همکاران، تفاوت ایجاد میکند.
معتقدیم تمام افرادی که در حوزه حکمرانی، تحقیق و پژوهش میکنند، همکاران ما هستند. آنها غالباً از مسائل مردم و حکومت، سیاستنامه تولید میکنند. سیاستنامههای آنها را گرفته و در مدرسه حکمرانی، عیناً یا با اصلاح و تغییر، تبدیل به درسنامه میکنیم. البته از حضور همکاران در مدرسه استقبال کرده و با برخی از آنها در تماس هستیم. تعدادی را نیز به مدرسه حکمرانی دعوت کردهایم و مدتی همکار ما بوده و برای ما سیاستنامه نوشتهاند.
باید فعالیت زیادی انجام دهیم و هزاران سیاستنامه بیرون دهیم. بضاعت علمی خودمان در این حد نیست؛ بنابراین بدون همکاری این نهادها جا میمانیم.
صحبتهای شما بیشتر حول گذشته و حال بود. نگاه شما به آینده مدرسه حکمرانی چیست؟
غضنفری: گام اول، گام تجربه کسب کردن بود و گام دوم، گام پیشرفت است. برای اینکه پلی بین گامهای اول و دوم ایجاد کنیم، مدرسه حکمرانی تشکیل شد. مدرسه حکمرانی باید تجربیات گذشته را بگیرد، در گذشته باقی نماند و خود را در گذشته حبس نکند، با غم و شادی گذشته، غمگین و دلخوش نباشد؛ بلکه باید تجربیات را به سمت آینده ببرد. هرجا خوب کار کردیم، در 40 سال آینده تکرارش کنیم و هرجا بد بودیم، مانع شویم و اعلام کنیم این کار بد بوده تا تکرار نشود. چراغی که مدرسه حکمرانی روشن میکند، برای دیدن بهتر آینده بوده و مدرسه حکمرانی اصلاً برای آینده بهتر تأسیس شده است.
اگر به گذشته اشاره میکنیم؛ چون اعتقاد داریم حکومت بر پایه پلههایی است که بهتدریج میسازیم؛ بنابراین پلههای گذشته را خوب فهم کنیم تا قدمهای آینده را بهتر برداریم. اگر در گذشته بمانیم و مدام از خود تعریف کنیم و بگوییم: «زمان شاه دو دانشگاه یا سه بیمارستان داشتیم و اکنون 20 یا 30 ساختمان آموزشی و درمانی داریم»؛ فریب میخوریم و در گذشته میمانیم. باید منتقدانه به گذشته نگاه کنیم، اشتباهات بسیار زیادی داشتیم؛ همانطور که اقدامات خوب زیادی انجام دادیم، جرئت و جسارت تحلیل کارهای خوب و نقد اقدامات بد را به امید آینده بهتر و رفتن به سوی 40 سال دوم داشته باشیم.
اگر بخواهیم 40 سال دوم را نیز مثل 40 سال اول کورمال کورمال طی کنیم، بحرانها و چالشهای عظیمی در حوزه اقتصاد و اجتماع سر راه جمهوری اسلامی ایران قرار میگیرد. اینها مینهای منفجر نشدهای هستند که اگر خنثی نشوند، منفجر شده و کار دست تمام ما میدهند. این مینها در 40 سال گذشته ساخته شده و باید خنثی شوند.
چگونه میخواهید الزامی برای آموزش مدیران و مسئولان ایجاد کنید تا به مدرسه حکمرانی بیایند و آموزش ببینند؟
غضنفری: ما برای ایجاد الزام نزد علی لاریجانی (رئیس مجلس شورای اسلامی) رفتیم. او مقداری تأمل داشت و معتقد بود: «فعلاً کار خود را شروع کنید، آنهایی که داوطلبانه میآیند را آموزش دهید تا دوره کنونی مجلس تمام شود و بتوانیم سر فرصت روی الزام کار کنیم.» باید الزامی داشته باشیم تا هر فردی در مناصب حکومتی، پست میگیرد، دورهای از دورههای مدرسه حکمرانی را گذرانده باشد. پیشبینی کار را کردهایم و در نامه به مقام معظم رهبری و رئیس مجلس نیز نوشتیم: «بندی را اضافه کنند.» هنوز این مصوبه را نگرفتهایم و تا زمانی که آن را نگیریم، نمیتوانیم بهشکل قانونی به فردی بگوییم: «باید به مدرسه حکمرانی بیایی.»
معتقدیم همانطور که اگر فردی از دانشگاه علوم پزشکی فارغالتحصیل نشود، وزارت بهداشت جلوی فعالیت او را میگیرد، حکمرانی که پست وزارت میگیرد و باید از مجلس رأی اعتماد بگیرد، باید مدارک او نیز چک شود. یکی از راههای چک کردن این است که بپرسیم: «آیا در مدرسه حکمرانی، دورههای کوتاهمدت دیدهای یا خیر؟» این اقدام، نه سخت و زیانبار بوده و نه اقدام سیاسی است. معتقدیم باید مقداری دغدغه و نگرانی دولتها را نسبت به مدرسه حکمرانی از بین ببریم تا مدرسه را خانه خود بدانند. این مدرسه، خانه حکمرانان است. حکمرانان باید به اینجا بیایند، مشکلات خود را بگویند و از ما چارهاندیشی بخواهند تا بهطور مثال بدانند نظام ما پارلمانی یا ریاستی باشد. از مدرسه بخواهند بهترین محققان ایران و جهان را برای این پروژه استخدام کند. باید به مرکز مطالعات و آموزش تبدیل شویم و اعتماد احزاب و گروهها را جلب کنیم.
وابسته به اصل حکومت و مقام معظم رهبری هستیم و وابسته به احزاب و دولتها نیستیم، به همین دلیل احزاب پیش چشم ما تفاوتی ندارند. اگر چنین نکتهای جا بیفتد، دولتها فارغ از چپ و راست، مسائل خود را به ما ارائه میدهند. اگر این رفاقت و وفاق ایجاد شود، میتوانیم خواهش کنیم مصوبه مورد نظرمان را نیز تصویب کنند تا تمام حکمرانان کلیدی سطح بالای کشور یا مدیران سطوح دوم و سوم، یکی از دورههای این مدرسه را ببینند.
شعار سال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری ایسکانیوز،تاریخ انتشار:18آبان1398،کد خبر:1031307،iscanews.ir