شعار سال: مجتمع فرهنگی مذهبی ولیعصر نام ساختمانی است در کنار ساختمان استوانه ای تئاتر شهر ،ساختمانی که مدت ها است ساختش به پایان رسیده اما مدیران شهری آن را در لیست افتتاح های خود قرار نمی دهند و پروژه ای که می تواند به لیست پروژه های تکمیل شده اضافه شود در لیست پروژه های بلاتکلیف مانده است . این روزها، اگر ظهرها و غروب ها از کنار این مجتمع عبور کنید می بینید درهای آن به سوی شهروندان تهران باز است و مراسم نماز جماعت هم در آن برگزار می شود ،روی در شیشه ای مجتمع هم اظهار نظرهایی رسانه ای و نامه نگاری های پیش نماز این مجتمع نصب شده است و به نظر می رسد حضور مدیران شهری در مجتمع ولیعصر حضور بی دردسری نباشد.
از محمدجواد حقشناس رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران درباره وضعیت عجیب این پروژه می پرسم این که پیش از بهره برداری رسمی فردی آن را تصرف کرده است . او برای پاسخ به تاریخ این بنا و زمین های آن محدوده می پردازد.
در حال حاضر درهای مجتمع فرهنگی ،مذهبی ولیعصر باز است و پیش نماز سابق مسجد ولیعصر در حال بهره برداری از این پروژه شهری است. مدیران شهری هم بارها اعلام کرده اند این پروژه تکمیل شده و آماده بهره برداری است به نظر می آید اختلافات موجود به زیان شهر تمام شده است.
اگر سابقه این مجتمع را بررسی کنیم، به فهم دقیق مسئله کمک خواهیم کرد. با نگاهی به سابقه تاریخی مسیر خیابان شهریار، متوجه میشویم که این مسیر در دوران قاجاریه بخشی از حصار ناصری بوده یعنی ضلع شمالی حصار ناصری تهران به خیابان انقلاب منتهی می شده که در حال حاضر از آنجا گذر میکند. این حصار در دوره رضاشاه تخریب میشود، به دلیل وجود دیواره و قرار گرفتن کانال در پشت آن، این کانال پُر و تبدیل به مجموعه زمینهای آزاد میشود که تا قبل از دوره ناصری، جزو اموال عمومی بوده و سپس در دوره رضاشاه تبدیل به معبر شده و جزو اموال شهری و شهرداری قرار میگیرد.
در آن زمان این زمین در اختیار شهرداری قرار گرفت و مدتها در سوابق به عنوان «کافهشهرداری» و جزو حوزه و مایملک شهرداری بوده است. اواخر دهه 40 و اوایل دهه 50 که بحث تلویزیون و راهاندازی آن به وجود میآید، در مقطع کوتاهی این زمینها در اختیار تلویزیون وقت قرار گرفت. سپس بحث احداث تئاترشهر پیش میآید و وزارت فرهنگ و هنر پیگیر ایجاد بناهایی میشود که بتواند نیازهای فرهنگی شهر تهران را فراهم کند، بنابراین این زمین از تلویزیون پس گرفته میشود.
در نهایت ما شاهد احداث ساختمانی هستیم که در حال حاضر به عنوان «تئاتر شهر» شناخته می شود. تئاتر شهر اواخر دهه 40 شکل میگیرد و فعالیت خود را شروع میکند. همچنین تئاتر شهر به عنوان یک ساختمان مکمل «تالار رودکی» که در تقاطع خیابان شهریور و حافظ و شمال تالار فرهنگ راهاندازی شده، محسوب می شود.
تا آن زمان تهران تالار شهر نداشت و بیشتر از تالار فرهنگ استفاده می شد ، در نتیجه تالار رودکی احداث شد؛ همان تالاری که ما امروز به عنوان «تالار وحدت» از آن یاد میکنیم. از سوی دیگر، مرکزی برای تئاتر وجود نداشت.
پیش از این عمده کارهای حوزه تئاتر در تئاتر سنگلج و تئاتر نصر شکل میگرفت. این مرکز به عنوان «مرکز تئاتر تهران» در کنار تالار شهر، بخشی از هویت فرهنگی و هنری شهر تهران بود.
چنین مرکزتئاتری شکل میگیرد، در محوطه بزرگتری که بعدها به عنوان «پارک دانشجو» شناسایی شده، ترکیب میشود؛ این پارک به نوعی انتقالدهنده بخشی از نیازهای عمومی شهر و دارای المانهایی مهمی بوده حتی بسیاری از هنرمندان در حوزه هنرهای تجسمی مانند تناولی و مجابی و یکی، دو هنرمند شاخص دیگر آثار شناخته شده هنری خود را در این پارک و در کنار تئاتر شهر نصب میکنند. اثر معروف «نیلبکزن» مربوط به این دوره است که در آنجا نصب میشود البته بعدها چنین اثری برداشته میشود.
برخی از آثار شاخص هنرهای تجسمی را میتوان در این پارک مشاهده کرد. چنین روندی این مرکز را تبدیل به نقاط مهم فرهنگی و هنری شهر تهران کرده است. تا پیش از این زمینی که در جنوب تئاتر شهر قرار داشت، به عنوان «کافهشهرداری» شناخته میشد، درحالیکه در اختیار وزارت فرهنگ و هنر بود و به عنوان پارکینگ تئاترشهر توسط شهرداری به این مجموعه واگذار شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد ادغام دو وزارتخانه «فرهنگ و هنر» و «اطلاعات و جهانگردی» بودیم که منحل شدند. حتی سازمان مستقل دیگری که کارهای میراث را دنبال میکرد، درون یک وزارتخانه جدید ادغام شد و «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» شکل گرفت. در چنین شرایطی، تئاترشهر، تالار رودکی و موزه هنرهای معاصر به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتقل شدند. از اتفاقات عجیب این بود که برج آزادی که برجی شهری بود، به وزارت فرهنگ و هنر واگذار شد که هیچ نسبتی هم با آن نداشت درحالیکه تمام برجهای دنیا در اختیار شهرداری است.
آقای کرباسچی در دوران مدیریتش نگاه متفاوتی نسبت به مدیریت شهری داشت. یکی از اتفاقاتی که در آن مقطع تاریخی رخ داد، برداشتن حفاظ و نردههای اطراف پارکها بود. پیش از این پارک دانشجو دارای حفاظ بود که از تئاترشهر محافظت میکرد ولی آن زمان برداشته شد. بعدها تئاترشهر به عنوان یک ساختمان جدی، با اهمیت و واجد ارزش توسط میراث فرهنگی به رسمیت، شناخته و ثبت ملی شد و مانند ساختمان تالار وحدت به ثبت رسید. در حال حاضر شاهد هستیم که این ساختمان واجد ارزش تاریخی، دارای حفاظ نیست و مرزهای بین پارک و تئاتر تکلیف آن مشخص نیست.
طراحی اولیه این مجتمع در دوره آقای احمدی نژاد به عنوان شهردار تهران انجام شد.
با پایان دوره مدیریت آقای کرباسچی، جریان آبادگران در فضای انتخابات پس از سال 76 در شورای شهر به پیروزی رسید و آقای احمدینژاد به شهرداری آمد. نگاه احمدینژاد، تلاش برای رسیدن موقعیتی در میدان پاستور بود. اگر بخواهیم رویکرد وی در شهرداری تهران را مرور کنیم، شاید بهتر متوجه شویم که آن دوران چه اتفاقاتی افتاد.
وی به سراغ مجموعهای از طبقات اجتماعی رفت که احساس میکردند به آنها کمتوجهی شده یا ممکن است بعضی از ارزشهایشان دستخوش بیتوجهی شده باشد. یکی از مواردی که در دوران شهرداری و دولت آقای احمدی نژاد با محوریت آقای مشایی، (چه در سازمان فرهنگی هنری شهرداری ،چه در میراث فرهنگی و چه در دفتر رییس جمهور ) دنبال می شد مسئله ظهور بود. جایگاه و ویژگیهایی با محوریت حضرت ولیعصر صاحبالزمان (عج) مورد توجه جدی قرار داشت.
آقای احمدینژاد در دوران ورودش رویکردی مذهبی با محوریت گرایش ایدئولوژی داشت. برخی معتقدند احیا، بازخوانی یا بازتولید تفکر انجمن حجتیه با نمادسازیهایی در شهر تهران دنبال می شده . عدهای بر این باور بودند که جامعه روشنفکری در آن مقطع زمانی، تفکر آقای احمدینژاد و گروهشان را خیلی برنمیتایبدند، چرا که طیفهای فرهنگی، هنری، جامعه سینمایی و تئاتری همراهی چندانی با دوران مدیریت وی نداشتند و به نوعی در کنار جریان رقیبشان (جریان اصلاحات) قرار داشتند.
با توجه به سوابق سید محمد خاتمی در وزارت ارشاد، طیف هنرمند از این جناح حمایت میکردند. در آن زمان جایگاه مناسبی مانند تئاترشهر یا تالار وحدت وجود نداشت که تفکرات جریان جدید را نمایندگی کند؛ نه تنها جایگاهی وجود نداشت بلکه به نوعی مزاحمت هم بود.
عدهای در نظر داشتند با رویکردی مذهبی در کنار تئاتر شهر، نمادی قرار دهند تا این مرکز تبدیل به محلی شود که فعالیت این حوزه را مدیریت کند. چنین اتفاقی بدون محمل قانونی رخ داد چون زمین متعلق به شهرداری بود و شورای شهر باید مجوز واگذاری یا کاربری هر زمین را صادر میکرد . بر اساس قانون مصوب شورای شهر، واگذاری هر نوع ملک باید با تصویب شورای شهر باشد درحالیکه هیچ واگذاری در این مجموعه اتفاق نیفتاده است. آن زمان بدون گرفتن مجوزهای لازم و قانونی شورای شهر و با حضور برخی چهرههای شاخص مذهبی، کلنگی زده شد. این محل در حریم تئاترشهر است و به لحاظ میراث فرهنگی، حفظ حریم جزو قانون است و باید رعایت شود.
حضور آقای احمدینژاد در شهرداری تهران طولانی مدت نبود چرا که وی پس از یک سال به پاستور رفت. زمانی که آقای قالیباف جایگزین وی شد، در سال اول همین رویکرد را ادامه داد و بدون مجوز شورای شهر آنجا واگذار شد. کارهای طراحی آن محل در اختیار یک تیم با محوریت آقای نقرهکار شیرازی که به تفکر آقای احمدینژاد و مجموعه دانشگاه علم و صنعت نزدیک بود واگذار شد. معماری آنجا با گنبد و گلدسته بود. چنین شرایطی جامعه هنری را نگران کرد که با موجی از اعتراضات نیز همراه بود.
در آن زمان علیرغم آنکه آقای احمدینژاد در پاستور، آقای مشایی در میراث فرهنگی و آقای قالیباف در شهرداری بود، حوزه اقتدار، پررنگ و فشار اجتماعی آنقدر شدید بود که آقای قالیباف بهناچار خواسته افکار عمومی را مورد توجه قرار داد و کار را به گروه طراحی و معماری جدیدی سپرد . گروه جدید افراد شناختهشدهای بودند که معماری جدیدی را طراحی کنند تا این بنا تئاتر شهر را تحت تاثیر قرار ندهد . این گروه سعی می کردند از حس تقابل بکاهند و ساختمانهای جدید را هم به لحاظ مصالح مانند استفاده از بِتُن، هم به لحاظ بهکارگیری نماد (عدم استفاده از نماد گنبد یا گلدسته) و هم به لحاظ ارتفاع که ارتفاع بالاتر از ساختمان تئاترشهر نباشد و با ساختمان تئاترشهر همخوانی داشته باشد، طراحی کنند.
در نقطهای که چشم تهران است، چه ضرورتی دارد که دو نماد مذهبی و هنری ؛ رودرروی هم قرار گیرند که بدترین کار ممکن بود. اگر عدهای آگاهانه دست به چنین اقدامی زدهاند، باعث تأسف است اگر هم ناآگاهانه این اتفاق در حال شروع شدن بوده که به نظر میرسد آقای قالیباف هوشمندانه سعی میکند با حرکت مطالعه شده و معماری از تشدید و تقابل جلوگیری کند بنابراین مطالعات آن زمان دارای چارچوب بوده است. تیم نزدیک به آقای قالیباف سعی کردند کار را با مطالعات علمی و مشاوره هماهنگ کنند که جای سپاسگزاری و قدردانی دارد.
در حال حاضر این پروژه به اتمام رسیده است و افرادی جای شهرداری در حال بهره برداری از آن هستند چرا شهرداری این پروژه تکمیل شده را افتتاح نمی کند و آن را در لیست پروژه های بلاتکلیف قرار داده است ؟
هنوز شهرداری پایان کار را به اعلام نکرده . اگر در آنجا تصرفی شده، این تصرف را به معنای یک تصرف غیرقانونی و دخالت در اموال عمومی شهر تلقی میکنیم و قطعاً معاونت عمرانی شهرداری تهران پاسخگوی این تصرف غیرقانونی خواهد بود. ما در قبال اموال مردم پاسخگو هستیم و برای شهر و مردم فرقی نمیکند که هنرمند، پزشک یا کسی به نام دین ، جایی را تصرف کند. هر نوع اقدام خلاف قانون توسط هر شخص با هر لباس، اقدام پسندیدهای نیست. قطعاً شهرداری موظف به دفاع و حراست از اموال عمومی مردم است.
تا زمانی که شورای شهر برای نحوه بهرهبرداری تعیین تکلیف نکند، قطعاً شهرداری نمیتواند این محل را به جای دیگر واگذار کند. این در حالی است که برخی به خود اجازه میدهند به دلیل نوع پوشش و روابطی که دارند، خودشان را فعال مایشاء بدانند، در نتیجه خود را خارج از قاعده و ضابطه تعریف کرده و مجاز میدانند که از قانون عبور کنند. این رفتارها یادآور دوران ماقبل مشروطه و دوران سیاه قاجار است، به نظر نمیرسد که شهر آنقدر بیحساب و کتاب باشد که کسی به خود اجازه چنین رفتاری را بدهد.
مشکلی که در حال حاضر وجود دارد، از تحویل عمرانی آن هم مهمتر است. اینکه هنوز برنامهای برای کاربری آنجا وجود ندارد که اگر اینطور بود، قطعاً این محل به تصرف درنمیآمد.
یک مثال بزنم ، شما صاحب خانهای هستید که میخواهید خودتان در آنجا سکونت داشته باشید یا به دخترتان که تازه ازدواج کرده به عنوان کادو بدهید یا این ملک را اجاره بدهید که خرج زندگی کنید. سپس یک نفر از سر کوچه بیاید و بگوید چون هنوز برای این ملک تصمیم نگرفتهاید، من این خانه را در اختیار خود میگذارم. بنابراین نمیتوان این مسئله را با چنین منطقی دنبال کرد، چرا که اگر اینطور بود، در شهر تهران حدود 350 هزار خانه خالی وجود دارد و نمیشود هر فردی بی حساب و کتاب خانهای را به تصرف خود دربیاورد و بگوید چون ملک خالی است من در اختیار خود قرار میدهم.
بنابراین نباید اینطور باشد که چون این ملک کاربری، برنامه و طرحی ندارد، هر کسی به خودش اجازه تصرف آن را بدهد، چرا که اموال شهر تهران متعلق به مردم است، علیالقاعده شهرداری پاسخگوی شورای شهر است. همچنین باید برای چگونگی بهرهبرداری از حوزههای مربوطه یا واگذاری آن به افراد حقیقی یا حقوقی و طبق بند پنجم و ششم ماده 55 قانون، باید اجازه آن، گرفته و آن ملک معرفی شود. حتی در این زمینه شهرداری به ما اعلام نکرده که این ساختمان تمام شده و نظر شما درباره کاربری آن چه خواهد بود.
بسیاری از هنرمندان معتقدند که این ملک باید تبدیل به مجموعه تئاتر آئینی شهر تهران شود چون در شهر تهران چنین جایی وجود ندارد.
پیشنهادهای متفاوتی وجود دارد. متأسفانه هنوز تهران در حوزه هنرهای تجسمی اسلامی جایگاه مناسبی در شهر ندارد. تهران موزه ایران باستان دارد که این موزه مربوط به دوره پیش و بعد از اسلام است. در دهه 40 و 50 ما شاهد افتتاح موزه هنرهای معاصر هستیم و یکی از اتفاقات خوب هنری این بود که هنرهای معاصر برای خودش جایی پیدا میکند اما آنجا رویکرد اسلامی نداشت.
با توجه به موقعیتی که این ملک دارد و درحالیکه تهران به عنوان مرکز مهم فرهنگ جهان اسلام در کنار شهرهایی مثل استانبول، قاهره و بغداد، پذیرفته شده ، میتوانست پذیرای یک موزه و مرکز جدی در زمینه نقاشی، خط، هنرهای تجسمی، آثار گرافیکی و نقاشی خطها برای هنرهای معاصر اسلامی باشد.
چند سالی است که آثار هنرمندان ایرانی مانند احصایی و تناولی در حراجهای مهم فصل مثل کریستی در تهران و حتی دوبی تا رقم چند میلیارد به فروش میرفت، بنابراین جای مکان هایی برای هنرهای معاصر اسلامی خالی است. پیشبینی میشود این مرکز میتواند تبدیل به مرکزی برای هنرهای معاصر اسلامی شود . بهرهبرداری دیگری که پیشنهاد شد،ایجاد سالن هایی برای برگزاری مراسم هایی برای هنرمندان بزرگ کشور است .
حدود چند ماه پیش مذاکرهای با وزیر ارشاد داشتم. متأسفانه شاهد آن هستیم که هنرمندان قدیمی و بزرگ ما به رحمت خدا میروند اما محلی برای برگزاری مراسم مذهبی وجود ندارد البته ممکن است مساجدی در شهرک غرب و مرکز شهر وجود داشته باشد اما سالنهایی که در مجتمع فرهنگی وجود دارد و کنار تئاتر شهر است، میتواند برای برگزاری چنین مراسمی هایی مناسب تر باشد ، چرا که هم به لحاظ جایگاه، هم به لحاظ امکانات جنبی و هم به لحاظ اینکه در کنار دو حوزه مهمی مثل تالار وحدت، تئاتر شهر و تالار فرهنگ و محله رودکی (پهنه فرهنگی رودکی است) میتواند کارکرد مناسبی برای بسیاری از هنرمندان باشد.
اخیراً شاهد بودیم که برخی افراد به دلیل مشکلات موجود حتی از برگزاری مراسم در مکان عمومی صرفنظر کردند و این قبیل مراسم را در خانههای خود که امکانات مناسبی وجود ندارد، برگزار میکردند. به نظر میرسد میتوان با مشارکت وزارت فرهنگ و ارشاد و با محوریت شورای شهر و همفکری انجمنها و حوزههایی مثل خانه تئاتر، خانه موسیقی، خانه سینما، انجمن خوشنویسان و هنرهای تجسمی که امروز در خانه هنرمندان مستقر هستند به تصمیم درست و دقیقی برسیم.
در نهایت شهرداری باید به ما (کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورا) پایان کار را اعلام کنند، شهرداری آن محل را تحویل بگیرد و نظر ما را هم بخواهند. ما تمام ذینفعان را با توجه به اینکه حوزه عمومی شهر است، طرف مشورت قرار میدهیم. در این حوزه دو مطالعه جدی جدید وجود دارد که معاونت فرهنگی و شهرداری منطقه انجام داده است.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری اسکان نیوز، تاریخ انتشار 5 آذر 98، کد خبر: 24054، www.eskannews.com