شعارسال: با استفاده روزافزون از گوشيهاي هوشمند حتما نام پادکست براي يکبار هم که شده به گوش شما خورده است؛ فايلهاي صوتيای که از طريق اينترنت، سايتها و اپليکيشنهاي مخصوص قابل دريافت و شنيدهشدن هستند. شايد خيليها پادکست را به نام راديوي اينترنتي بشناسند، ولي فرق اساسي اين است که برخلاف راديو، مخاطب پادکست ميتواند برنامه و زمان شنيدهشدن آن را انتخاب کند و بهصورت آنلاين يا آفلاين به پادکست گوش کند.
براي شناخت پادکست بهعنوان يک رسانه فردي و صنعت نوپايي که در جهان خلق شده است، در ابتدا باید رسانه يا مديا را شناخت. با تعريف معمول، رسانه وظيفه تجميع و انتقال محتوا از طرف برنامهساز (توليدکننده يا CP) به سمت مخاطب (مصرفکننده) را برعهده دارد. شايد عجيب باشد، اما امروز ميانگين مصرف رسانه در جهان به ۱۲ ساعت در طول شبانهروز رسيده است که ميتوان اهميت آن را در زندگي بشر فهميد.
امروزه ما با سه گروه از رسانهها مواجه هستيم:
1. در گروه اول تأمينکننده محتوا با پرداخت هزينه از سوي مالک رسانه به خلق محتوا ميپردازد و محتواي توليدشده در آن رسانه انتشار مييابد و مخاطب از آن استفاده ميکند. درآمد رسانه هم به طور معمول از سه راه جذب تبليغات يا حامي مالي، کمک از سوي نهادها يا مردم و گرفتن حق عضويت از کاربران مخاطب يا فروش مستقيم به آنها به دست ميآيد. روزنامهها، تلويزيون يا وبسايتهاي خبري به طور معمول در اين رده قرار ميگيرند.
2. گروه دوم رسانهها، در فضاي مجازي و دنياي اينترنت شکل گرفت. آنها با کمک امکانات نرمافزاري توانستند به محتوا و توليدکننده محتوا اهميت و هويت بيشتري بدهند. رسانههاي اجتماعي و شبکههاي اجتماعي مانند وبلاگها، یوتیوب، فیسبوک، اینستاگرام و ... در اين گروه قرار دارند. در اين رسانهها، تأمينکنندهها، محتواي خود را در رسانه موردنظرشان قرار ميدهند تا کاربران از آنها استفاده کنند. در حالت معمول تأمينکنندههاي محتوا از اسپانسرها و صاحب رسانه از طريق تبليغات درون رسانه يا حاميان مالي کسب درآمد ميکنند. ضمن اينکه در برخي از آنها ممکن است از مخاطب هم کسب درآمد داشته باشند. در حالت کلي، جريان درآمدي مستقل باعث شد تا بين محتوا و رسانه اولين مرزها کشيده شود و استقلال و ارزش محتوا بيشتر از رسانه شود.
3. گروه سوم ترکيبي است از رسانههاي کاربرمحور گروه ۲، استقلال و اهميت بيشتر صاحب محتوا يا برنامهساز که با توجه به منشأ پيدايشش ابتدا حوزه صدا را پوشش داد و در حال واردشدن به حوزه متن و ويدئو هم هست. براي توضيح اين گروه از رسانهها بايد چندسال به عقب برگرديم.(شکل 1)
پادکست چيست؟
در اوايل قرن بيستم، کمپاني اپل جايگاه امروز خودش را نداشت و در بازار آن زمان حتي اوضاع خوبي را تجربه نميکرد. آنها به دنبال خلق محصولي بودند که براي کاربرانشان موسيقي پخش کند، اما اين محصول به تنهايي و با توجه به رقبا نميتوانست موفقيت تضمينشدهاي را برايشان به ارمغان بياورد. پس به دنبال خلق يک محصول متفاوتتر بودند. آنها متوجه شدند که تعدادي از راديوهاي آنالوگ موفق و پيشرو داراي وبسايت هستند که فايل صوتي برنامههاي راديويي خودشان را بعد از پخش از طريق راديو در وبسايتهاي خود قرار ميدهند و اتفاقا شنوندههاي تحت وب نسبتا زيادي هم دارند. از سويي ديگر يک تکنولوژي نرمافزاري جديد به نام RSS) Rich Site Summary) ايجاد شده بود که امکان بازنشر محتوا در فضاي وب را امکانپذير ميکرد. پس اگر اپل ميتوانست راديوهاي پيشرو و مالکان موسيقي آنلاين را که خودشان رسانههاي نسل اولي به حساب ميآمدند قانع کند که ميشود به کمک RSS شنوندهها يا مخاطبانشان را چندبرابر کنند و درآمد بيشتري از اسپانسرهايشان کسب کنند، يک رسانه جديد خلق ميشد؛ ايدهاي که در نهايت هم محقق شد و موفقيتهاي چشمگيري داشت. نتيجه اين شد که در آيپدها علاوهبر موسيقي تعداد زيادي کانال راديويي هم قرار داشتند که هر کاربر ميتوانست آنها را دنبال (follow) کرده و در زماني که به اينترنت دسترسي داشت آخرين برنامه کانالهاي راديويي دلخواهش را روي آيپدش دانلود کرده و در زمان دلخواه آنها را بشنود. همين ايده به ظاهر ساده يکي از عوامل اصلي جايگاه فعلي کمپاني اپل شد.(شکل 2)
استقبال گسترده خريداران از آيپد به حدي بود که ساير راديوها يا برنامهسازان صوتي، درواقع تأمينکنندگان محتوا هم علاقهمند شدند تا در اين فضاي جديد به شنوندههاي بيشتري دست پيدا کنند. اين نياز فرصتي را براي خلق استارتاپها يا شرکتهايي ايجاد کرد که به تأمينکنندگان اجازه ميداد تا برنامههاي صوتي خود را در آنجا بارگذاري کرده
(Upload) و به ازاي پرداخت مبلغي بتوانند RSS FEED برنامههايشان را در آيتونز قرار دهند. اين شرکتها بر اساس حجم و پهناي باند مصرفي، کيفيت تحليل اطلاعات و... از تأمينکنندگان محتوا کسب درآمد ميکردند. ميتوان از Podbean و Lybsin بهعنوان اولين استارتاپهاي اين صنعت نام برد.
اين اتفاقات در اولين سالهاي قرن بيستم يعني حول و حوش سالهاي ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ رخ دادند و باعث خلق يک واژه جديد به نام «پادکست» در دنيا شدند. پادکست ترکيبي است از پاد که از آيپاد گرفته شده و کست که به معني برنامه است. در واقع پادکست يک برنامه راديويي است که معمولا به طور مستمر يا سريالي توليد و در فضاي مجازي منتشر ميشود، از طريق يک آدرس يکتا که نام برنامه بود و به کمک Rss Feed يا هر تکنولوژي ديگري از طريق وبسايت يا اپليکيشنهاي فيدخوان که در آن زمان فقط itunes اين نقش را بر عهده داشت، قابل دسترسي، شنيدن و دانلود است. با توجه به اينکه پادکست محصول شرکت اپل بود، بسياري از تعريفهايي که در مورد اين رسانه وجود دارد، بر مبناي امکانات نرمافزاري يا پروتکلهاي همان سالها در کمپاني اپل بوده و بعضا تا حد زيادي با رسانههاي گروه دو يا پلتفرمهاي کاربرمحور يکي هستند.
همانطور که در تصوير ميبينيد، هويت هر پادکست مانند هر برنامه صوتي و تصويري ديگري تشکيل شده از نام، موضوع، توضيحات و يک تصوير به عنوان کاور گرافيکي. هر پادکست داراي چندين اپيزود يا قسمت است که خود آن فايلها ميتوانند داراي نام، تصوير، دستهبندي موضوعي و توضيحات باشند. اما نام پادکست اصليترين مؤلفه است. مانند نام يک کانال در يوتيوب يا اينستاگرام.
به طور مثال «پوشه» نام يک پادکست است و يک کاور گرافيکي براي هويتبخشي به همين برنامه دارد که لوگوي پادکست ناميده ميشود. دستهبندي موضوعي آن تاريخ و توضيحاتش کاملا مشخص است. پادکست پوشه داراي تعدادي قسمت يا اپيزود است که هر کدام حتما شامل يک فايل صوتي هستند و ميتوانند داراي نام، توضيحات و کاور گرافيکي مجزا هم باشند. براي دسترسي به پادکست پوشه در سال ۲۰۰۶ فقط لازم بود که يک آيپاد داشته باشيم و نام «پوشه» را در آن جستوجو ميکرديم.(شکل 3)
با اطلاعاتي که بيان شد و همچنين از شکل 3 مشخص است كه اساس پادکست با شبکههاي اجتماعي تفاوت چنداني ندارد، جز يک تفاوت بزرگ؛ در نظر بگيريم که ما در يک شبکه اجتماعي مانند اينستاگرام عضو هستيم و محتواي مورد علاقه خود شامل عکسي از ميز ناهار، همراه با يک متن دلخواه را در آن منتشر ميکنيم که مخاطبان ما در اينستاگرام نسبت به آن با لايک يا کامنت واکنش نشان ميدهند. حال اگر بخواهيم آن عکس را در يک يا چند شبکه اجتماعي ديگر منتشر کنيم، بايد در همه آنها هم حساب کاربري (Account) داشته باشيم و دوباره فرايند بارگذاري را انجام دهيم که مطمئنا کاري وقتگير است. در رسانههاي گروه سوم اين مشکل حل شده است. به عبارت ديگر آنها از اين تئوري پيروي ميکنند: يک بار بارگذاري در پلتفرم اصلي و استفادههاي متعدد در چندين پلتفرم و اپليکيشن.
پس در گروه سوم رسانهها، برنامهساز داراي بيشترين اهميت و استقلال است و پلتفرمها يا رسانهها قصد دارند تا دغدغه او براي مخاطب بيشتر و کسب درآمد را کاهش دهند. در اين گروه از رسانهها ديگر لازم نيست برنامهساز محتواي خود را در هر پلتفرمي قرار دهد، بلکه فقط با يک بار بارگذاري محتوا در يکي از رسانههاي اين گروه، در ساير رسانهها هم مورد استفاده مخاطبان قرار ميگيرد.
ويژگيهاي پادکست
اين رسانه نوظهور، فارغ از اهدافي که کمپاني اپل به دنبال آنها بود، براي مخاطبان آن داراي ويژگيهاي زير است:
در پادکست و پادکستينگ، مانند هر رسانه اجتماعي ديگر بر مبناي روش «درخواست از سوي کاربر» يا Pull Technology کار ميکند، اما در رسانههاي صوتي و تصويري قبلي مانند راديو و تلويزيون محتوا به صورت پشتسرهم به کاربر ارائه ميشد.
استفاده از محتوا لزوما به يک اپليکيشن وابسته نيست و کاربران ميتوانند از طريق هر برنامه، وبسايت يا نرمافزار حوزه پادکست براي استفاده از محتواي خود استفاده کنند.
محتوا بعد از دريافت از اينترنت بدون نياز به اينترنت قابل استفاده خواهد بود.
به دفعات دلخواه و در هر زمان و مکاني ميتوان به محتواي مورد علاقه دسترسي داشت.
در بيشتر برنامههاي پخش يا پادگيرها، سرعت پخش در اختيار کاربر قرار دارد.
آشنايي با صنعت پادکست
با پيشرفت تکنولوژي و خلق گوشيهاي هوشمند و همهگيرشدن اينترنت، اپل يک اپليکيشن مستقل براي پخش پادکست به نام «پادکست» ساخت که از اپهاي پيشفرض تمام مدلهاي آيفون بوده و هست. در سال ۲۰۱۸، ۵۵ درصد از شنوندگان پادکست از رسانههاي اپل براي شنيدن استفاده کردند که اصطلاحا به اين اپليکيشنها، فيدخوان يا پادگير(Podcatcher) ميگويند. زيرساخت اپل به عنوان مرکز بخش بزرگي از RSS feedها به گونهاي طراحي شده که ميتوان فيدها را در itunes جستوجو کرد. پس يک فرصت جديد براي گروه ديگري از استارتاپها خلق شد. آنها نرمافزارهاي پادگيري را طراحي کردند که RSS feedها درونريزي کرده و سپس با تجربههاي کاربري جذاب و متنوع حس خوب شنيدن را به کاربران خود منتقل ميکنند. تعداد اين اپليکيشنها در جهان کم نيست و هر کدام سهمي هر چند کوچک از مخاطبان بازار پادکست را دارند. پادکچرها به طور معمول براي شنوندهها رايگان يا به شکل پريميوم هستند و مدل درآمدزايي آنها به شکل کلي از طريق نمايش تبليغات است.
اما به جز نرمافزارهاي پادگير، بخشي از شنوندهها متعلق به استارتاپهايي است که امکان ارائه فضا براي بارگذاري فايلهاي صوتي (Podcast Hosting) را در قالب پادکست به برنامهسازان صوتي ميدهند. همانطور که قبلا اشاره شد، آنها وظيفه دارند علاوه بر ارائه فضا، داشبورد کاربري، تحليلهاي شنيدن، RssFeed و... را هم به کاربران برنامهساز خود ارائه دهند. تکنولوژيهاي سختافزاري و نرمافزاري در چنين کسبوکارهايي باعث شده تا تعداد آنها خيلي کمتر از تعداد پادگيرها باشد.
توليدکنندگان پادکست
هر آنچه تا اينجا از صنعت پادکست بيان شد، مربوط به رسانه و ساختار آن بود. اکنون به بخش توليدکنندگان محتوا يا پادکسترها ميپردازيم. در اين سالها، آنها هم در مقایسه با سالهاي ابتدايي خلق پادکست تغييراتي کردهاند.
در بالاترين سطح بهعنوان بزرگترين توليدکنندهها ميتوان به همان راديوهاي آنالوگ اشاره داشت. آنها به طور معمول از سرويسهاي ميزباني و نرمافزارهاي پخش خودشان استفاده ميکردند و ميکنند. گروه دوم، برنامهسازان يا پادکسترهايي هستند که تعدادشان زياد است و به طور معمول از سرويسهاي پادکست هاستينگ استفاده ميکنند.
گروه سوم شرکتهاي توليدکننده پادکست يا مجموعههاي توليد محتوا هستند (Podcast Network) که شبکهاي از برنامهسازان را تشکيل ميدهند. آنها با مدلهاي حقوقي مختلف دور هم جمع شده و بهنوعي يک جامعه صنفي را تشکيل داده و به طور معمول از يک سرويس هاستينگ يا سرويسهاي هاستينگ اختصاصي استفاده ميکنند. در حالت معمول فيدهايشان در پادگيرها وجود دارد؛ اما پادکستهايي هم دارند که صرفا در اپليکيشنهاي اختصاصي خودشان پخش ميشود و اغلب بهادار هستند يا با مدل حق عضويت دورهاي استفاده ميشوند. درحالحاضر گروه چهارم توليدکنندهها، شرکتهايي هستند که صرفا کارشان توليد پادکست براي دیگران است و اغلب خدمات نرمافزاري هم ارائه ميدهند.
همانطور که گفته شد، صنعت پادکست از بخشهاي مختلف و مجزا تشکل شده و در بخشهاي مختلف بازيگران زيادي هم دارد. نتيجه عملکرد اين صنعت، خلق فرصتهاي متنوع کسبوکار به علت وجود مسيرهاي متنوع انتقال محتوا از زمان خلق تا استفاده کاربر است.
در ايران از چند سال گذشته، استارتاپها يا کسبوکارهاي نوپايي در اين صنعت شکل گرفتهاند. با وجود موفقيتهاي نسبي هرکدام در بخشهايي از صنعت پادکست، هنوز جاي کار زيادي دارند. برخي از اين پروژهها عبارتاند از شنوتو، نامليک، تهران پادکست، هزارو و پادکده که همگي در حال جنگيدن با مشکلات و همچنين پيشرفت و توسعه هستند؛ اما از منظر جهاني، شنوتو به علت سابقه، استمرار، تمرکز، زنجيره خلق ارزش و روابط بينالملل بيشتر، توانسته است سهم بازار بيشتري را به خود اختصاص دهد. به طور مثال درحالحاضر شنوتو تنها پادکست نتوُرک فارسي در جهان و همچنين بزرگترين پادکست نتوُرک خاورميانه است.(شکل 4)
مخاطبان پادکست
همانطور که در سطور بالا اعلام شد، در سال ۲۰۱۸، ۵۵ درصد شنوندگان پادکست از پادگيرهاي اپل مانند آيتونز و پادکست استفاده کردند. طبق گزارشهاي غيررسمي تا سال ۲۰۱۸، پادکستهاي موجود در پادگيرهاي کمپاني اپل تقريبا ۵۰ ميليون بار شنيده يا دانلود شدند. در مقايسه با سال ۲۰۱۷ که آمار کلي شنيدهشدن ۱۳ميليونو 700 هزار بار بود، در سال ۲۰۱۸ پادکستهاي موجود در آيتونز 33ميليونو 600 هزار بار شنيده شدند که رشد ۲۰۰درصدي را در مدت يک سال نشان ميدهد.
با دقت به سابقه کوتاه اين رسانه جديد و همچنين رشد سريع حجم بازار آن در آمريكا و جهان اولين سؤالي که به ذهن متبادر ميشود، اين است که شنوندگان يا به عبارت ديگر مخاطبان پادکست چه کساني هستند؟ و ضريب نفوذ واژه پادکست در اجتماع چقدر است؟
با توجه به پژوهشهاي انجامشده سالانه شرکت Edison research در آمريكا، ۶۴ درصد از مردم بالاي ۱۲ سال آمريكا در سال ۲۰۱۸ با واژه پادکست آشنا بودند. درصورتيکه اين مقدار در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۶ به ترتيب ۶۰ و ۵۵ درصد بود. در همين سال ۲6 درصد از جمعيت آنها که تقريبا ۷۲ ميليون نفر هستند، در ماه دستکم يک پادکست گوش ميکنند. ۱7 درصد از مردم بالاي ۱۲ سال آمريكا در سال ۲۰۱۸ هر هفته يک پادکست گوش کردهاند؛ يعني تقريبا ۴۷ ميليون نفر. ۱۷ درصد از آنها که تقريبا برابر ميشود با هشت ميليون نفر، بيشتر از ۱۰ ساعت در هفته و ۱۶ درصد ديگر يعني ۷.۵ ميليون نفر بين پنج تا ۱۰ ساعت در هفته پادکست شنيدند.
شنوندگان پادکست به طور معمول از منظر فرهنگي، تحصيلي و اقتصادي در سطوح بالاي جامعه قرار دارند. به طور مثال ۸۳ درصد از شنوندگان داراي تحصيلات دانشگاهي هستند. در سال ۲۰۱۸ که متوسط درآمد خانوار در آمريكا 59 هزار دلار بود و ۳۸ درصد خانوادههاي آمريكايي درآمد بالاي 75 هزار دلار سالانه کسب کردند، ۵۱ درصد از شنوندگان پادکست هم در اين دهکهاي اجتماعي آمريكا قرار داشتند. واقعيت بعدي اين است که شنوندگان پادکست از افراد تأثيرگذار، توانگر و الهامبخش جامعه بوده و بيشتر به دنبال توسعه فردي خودشان هستند.
در ايران آمار دقيقي از تعداد شنوندگان بالفعل و بالقوه پادکست در دسترس نيست، اما براساس برآوردهاي شنوتو (shenoto.com) با الگوبرداري رفتاري از جوامع پيشرفته، درنظرگرفتن ضريب نفوذ اينترنت در ايران، تحليل گزارشهاي فصلي ساير استارتاپهاي موفق، گزارشهاي دقيق رفتار کاربران خاورميانه با گوشيهاي همراه و تحليل رفتار کاربران شنوتو ميتوان يک بازار بالقوه هشت ميليون نفره را بهعنوان علاقهمندان به پادکست در نظر گرفت که ۲۵ درصد از آنها در شرايطي که خارج از حوصله اين گزارش است، ظرفيت تبديلشدن به کاربران وفادار پادکست را دارند.
وضعيت برنامهسازان (پادکسترها)
در اين برهه زماني تعداد پادکستهاي فارسي که در همه نرمافزارهاي پخش (پادگيرها) و ميزباني پادکست قرار دارند، تقريبا سه هزار عنوان تخمين زده ميشود. تا اواخر سال ۲۰۱۸ در جهان 550 هزار پادکست شناسايي شده که نکته جالب اين است که اين تعداد در سال ۲۰۱۳، 250 هزار عنوان بود. در آمار توليد اپيزودها هم بايد گفت که در فاصله زماني پنجساله که در بالا عنوان شد، از هشتميليونو 500 هزار اپيزود به 18 ميليون اپيزود در آيتونز رسيدهايم.
از طرف ديگر تا انتهاي سال ۲۰۱۸ در کل جهان ۶۴۷ هزار پادکست متولد شده است. از اين تعداد فقط ۱۳۲ هزار پادکست در سال ۲۰۱۸ يک اپيزود منتشر کردهاند که نشاندهنده استمرارنداشتن پادکسترها يا اتمام برنامههايشان است. اگر اين اطلاعات محدود را با اطلاعات ثبتشده از شنوتو مقايسه کنيم، واقعيت جذابي نمايش داده ميشود: بهطور ميانگين در جهان طول عمر يک پادکست ۱۸۰ روز و در ايران تقريبا ۹۰ روز است. درحاليکه برنامهسازان جهاني در دوره طول عمر هر پادکست، شش قسمت يا اپيزود توليد ميکنند، اما در ايران اين تعداد به ۲۱ قسمت افزايش پيدا ميکند. از نظر مدتزمان، ميانگين نرخ جهاني هر اپيزود ۴۰ دقيقه و در ايران ۱۵ دقيقه است. در شبکههاي پادکست يا پادکست نتورکها طول عمر هر برنامه اعداد خيلي بالاتري را نشان ميدهد؛ برای مثال طول عمر پادکستهاي توليدشده در استوديوهاي همکار با شنوتو با رشدي سهبرابري به ۳۳۷ روز افزايش ميیابد. تعداد اپيزودها از ۲۱ به ۴۱ دقيقه و مدتزمان هر قسمت هم با ۲۵ درصد رشد به ۲۰ دقيقه ميرسد.
براساس اسناد ارائهشده سال ۲۰۱۷ از سوي کمپاني Lybsin ، ۹۱ درصد درآمد صنعت در اختيار پنج درصد پادکستهاي پرطرفدار و ۹ درصد در اختيار ساير پادکستها بود؛ يعني درآمد حاصل از تبليغات و اسپانسرينگ پنج درصد از پادکستهاي جهان ۲۸۷ ميليون دلار بود که در خوشبينانهترين حالت تعدادشان 25 هزار پادکست بود و بقيه يعني 525 هزار پادکست ديگر هيچ درآمدي نداشتند (طبق اطلاعات آژانسهاي تبليغاتي) و اين يعني هيچ تعهدي براي توليد مستمر يا باکيفيت هم نداشتند.
براساس بررسيهاي انجامشده، تعداد پادکستهاي فارسي که در سال ۱۳۹۸ حداقل يک اپيزود توليد کردهاند و حامي مالي يا اسپانسر داشتهاند کمتر از ۱۰ پادکست است.
اين مسئله که پادکستها با وجود اينکه مورد استفاده اقشار توانگر جامعه هستند، اما در ايجاد درآمد موفق نيستند، مشکلي است که هم در جهان و هم در ايران بايد مرتفع شود؛ اما اين، همه مشکل آنها نيست.
برخي از مشکلات جهاني صنعت پادکست عبارت است از:
1. درآمد پادکسترها نسبت به تلاشي که ميکنند مناسب نيست، تبليغات يا اسپانسرينگ هم راه تضمينشدهاي براي کسب درآمد نيست.
2. توليد محتواي بيکيفيت و غيرمستمر از سوي پادکسترهاي آماتور به کيفيت کلي صنعت لطمه زده است.
3. پادکستها فقط براي افرادي نيست که خود را «روشنفکر» ميدانند و صنعت به توليد و تبليغ انواع ديگر محتوا نياز دارد.
4. اپليکيشنهاي پخش پادکست، پيشنهادهای مناسبي براي سليقه کاربران مختلف ارائه نميکنند و تعداد زيادي پادکست ضعيف و قوي در نگاه مخاطب بهصورت درهم نمايش داده میشوند.
5. خيلي از پادکسترها معتقدند بهدلیل تعداد بالاي پادکستها در اپلپادکست، بسياري از پادکستهاي خوب بدون اينکه تأثيرپذيري زيادي از پلتفرم داشتنه باشند، در حجم بالاي محتوا گم ميشوند.
6. بسياري از پادکستها فقط در پادکستهاي ديگر تبليغ ميکنند؛ بنابراين کل بازار افرادي را که شنوندگان پادکست نيستند، از دست ميدهند و بازار کلي شنوندگان پادکست رشد پيدا نميکند.
7. تاپچارت اپلپادکست که ۵۵ درصد شنوندگان پادکست را تشکيل ميدهد، تحت تأثير مديران محتواي اپل، روزنامهها، تحليلهاي سياسي و غرقشدن در محتواي آموزشي قرار دارد.
8. تبليغات خودکار يا اينسرتهاي نرمافزاري در سال ۲۰۱۷ با کاهش چشمگيري نسبت به سال ۲۰۱۶ مواجه بودند و در مقابل تبليغات هوشمندانه برنامهسازان بازخورد بهتري ميگيرند.
9. داشبورد کاربري اپليکيشنهاي هاستينگ کيفيت لازم براي تحليلهاي حرفهاي صنعت تبليغات را ندارد.
پادکست فارسي
زماني که در اوايل دهه 80 شمسي استفاده از اينترنت در بين کاربران رايانههاي شخصي رواج يافت، سايتهاي زيادي براي جلب توجه کاربران از ظرفيتهاي بالقوه تأمين محتوا استفاده کردند که يک بخش آن فايلهاي صوتي بود. به اين شکل شنيدن فايل صوتي از طريق اينترنت براي کاربران به عادتي خوشايند تبديل شد. در آن زمان و چندي بعد برنامههايي مانند راديو راز، راديو چهرازي، راديو روغن حبه انگور از جمله فايلهاي صوتي بودند که از طريق سايتها، ايميل و شبکههاي مجازي بين کاربران اينترنت دستبهدست ميشدند؛ اما اگر پادکست را با تعريف استاندارد و جهاني آن در نظر بگيريم که فايل صوتي داراي آراساس فيد بوده که از طريق اپليکيشنها و سايتهاي پادکستخوان قابل شنيدهشدن هستند، چنل بي با اجراي علي بندري، جزء اولين برنامههايي بود که در تثبيت و رواج واژه پادکست نقش مهمي را ايفا کرد. همزمان حضور پلتفرمهاي ايراني پادکست در ايران مانند شنوتو باعث شد در جامعه ايراني، هم توليد و هم شنيدن پادکست با اقبال زيادي مواجه شود.
براي توليد پادکست بايد چه کنيم؟
توليد فايل صوتي نسبت به برنامههاي ويدئويي هزينه کمتري دارد و با وجود اپليکيشنهاي فراوان پادکستخوان دسترسي مخاطبان به پادکست نيز تسهيل شده است. اين دو مورد باعث توجه توليدکنندگان محتوا به اين عرصه و رسانه شده است.
توليد پادکست مانند هر برنامه صوتي و تصويري ديگري از سه بخش تشکیل شده است: پيشتوليد، توليد، انتشار.
در ادامه به اختصار کارهايي را که در اين سه مرحله انجام ميشود، بيان ميکنيم.
مرحله پيشتوليد
قبل از اينکه پادکستر پشت ميکروفون قرار بگيرد، مرحله پيشتوليد است. در اين مرحله انتخاب نام پادکست، مشخصكردن ساختار پادکست و آمادهسازي متن يا انسجام مطلب در ذهن براي بداههگويي انجام ميشود. در اين قسمت خلاقيت، دانش و زمان، تمام مواردي است که توليدکننده با آن در ارتباط است.
مرحله توليد
اما چالش اساسي وقتي عيان ميشود که به مرحله توليد ميرسيم. در اين مرحله چون به سختافزار براي ساخت پادکست نياز داريم ممکن است با آمادهنبودن براي اين مرحله از توليد پشيمان شويم. روال معمول در توليد پادکست دوري از هزينههاي اضافي است. امروزه با رعايت حداقلهاي کيفيت ضبط ميتوان در خانه نيز به توليد پادکست اقدام کرد. با دردستبودن گوشي هوشمند که مجهز به نرمافزارهاي ضبط صدا هستند ميتوان بهراحتي در گوشهاي از محيط کار يا خانه اقدام به ضبط صدا کرد. آشنايي حداقلي با نرمافزارهاي ويرايش صدا نيز سبب ميشود که موسيقي را به کار اضافه کرد و اشتباهات در اجرا را از فايل خروجي حذف کرد. براي اين شکل از توليد، هزينهاي جز زمان صرف نميشود ولي ممکن است خروجي کار از حداقل کيفيت مورد نظر مخاطبان برخوردار باشد. براي ارتقاي کيفيت پادکست ميتوان از استوديوها و اديتورهاي حرفهاي استفاده کرد تا محتواي خوب از اجراي بد ضربه نخورد و باعث ريزش مخاطبان نشود. آکادمي پادکست در باشگاه کارآفريني تيوان، مستقر در دانشگاه شريف، ازجمله مراکزي است که با تمرکز بر دورههاي آموزشي و خلق پادکستهاي حرفهاي به توليدکنندگان مشاوره داده و زيرساختهاي سختافزاري لازم را در اختيار آنها قرار ميدهد.
مرحله نشر
بعد از توليد پادکست مهمترين بخش انتخاب پلتفرم بهاشتراکگذاري پادکست است که علاوه بر امکان ارائه فيد آمار دقيقي از ميزان شنيدهشدن هر قسمت را به پادکستر بدهد. درحالحاضر شنوتو و نامليک جزء سرويسدهندههاي ايراني هستند، اما سرويسدهندههاي خارجي اين حوزه هم کم نيستند و کافي است که يک جستوجوي ساده در گوگل داشته باشيد. معرفي پادکست به مخاطبان با استفاده از ظرفيت شبکههاي مجازي نيز از جمله اقداماتي است که يک پادکستر بايد به آن احاطه داشته باشد.
چشمانداز درآمدزايي از پادکست
همانطور که بيان شد باوجود حضور تعداد زيادي شرکت و بخشبنديهاي مختلف صنعت و همچنين علاقهمندي مخاطبان و وابستهشدن آنها به اين رسانه، در چند سال گذشته، درآمدي که از تبليغات در اين صنعت در آمريكا بهدست آمد در مقايسه با ساير رسانهها خيلي زياد نبود. برای مثال در سال ۲۰۱۷ درآمد صنعت پادکست از بخش تبليغات به ۳۱۴ ميليون دلار رسيد و پيشبيني ميشود تا سال ۲۰۲۲ به ۸۸۷ ميليون دلار برسد که در مقايسه با راديوهاي سنتي آنالوگ که درآمد تبليغات آنها در سال ۲۰۱۷، ۱۵ ميليارد دلار بوده، بسيار کمتر است. ضمن اينکه بهخاطر تفاوت جريان درآمدي يا مدل کسبوکارصنعت پادکست در کشور چين، درآمد آنها در سال ۲۰۱۷ تقريبا ۷.۳ ميليارد دلار بود.
بد نيست سري به کشور چين بزنيم و صنعت پادکست در چين را بررسي کنيم. در چين، سه کمپاني بزرگترين بازيگران صنعت پادکست هستند و جريان درآمدي هم از سمت شنوندهها تأمين ميشود؛ يعني تبليغات و جذب اسپانسر کاربرد زيادي ندارد. بزرگترين پلتفرم چين ximalaya است که تا کنون موفق شده است تا ۱۲۳ ميليون دلار سرمايه جذب کند. پلتفرم بعدي Dedao، با ۱۰۰ ميليون دلار سرمايه تأسيس شده است. آنها به کاربرانشان امکان ميدهند که بهازاي دنبالکردن (follow) هر پادکستي که مورد علاقشان است، هزينه پرداخت کنند، مثلا براي عضويت در يک پادکست خوب در سال مبلغي حدود ۲۹ دلار را پرداخت کنند. پس مدل درآمدزايي غرب و شرق دنيا کاملا متفاوت است.
ورود بازيگران جدي به عرصه پادکست مانند Spotyfi و حجم سرمايهگذاري انجامشده آنها در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ نشانگر اين مسئله است که بخش اعظمي از صنعت پادکست مدلهاي کسبوکار خود را تغيير داده و به سمت کسب درآمد از شنوندگان خواهند رفت و ميتوان پيشبيني کرد که توليدکنندگان جديدي با ايدههاي نو پا به عرصه حضور خواهند گذاشت که راه توليدکنندگان برتر ويدئويي مانند NETFELIX يا HBO را در صنعت پادکست تکرار ميکنند. يکي از دلايل اين پيشبيني اين است که طبق نظر اکثر کارشناسان مالي برگشت سرمايهگذاريهاي انجامشده در صنعت پادکست، از طريق تبليغات امکانپذير نيست.
اين گزارش را با يک جمله از استیو جابز که در مقالهاي در اوخر عمرش به آن اشاره کرده بود، به اتمام ميرسانيم:
«پادکست آينده صنعت صدا (Sound industry) و در نهايت رسانه در جهان است که بهتدريج صنعت تصوير را هم دربر خواهد گرفت».
شعار سال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق ،تاریخ انتشار: 27 بهمن 1398،کدخبر: 259077، www.sharghdaily.com