شعارسال:معضلات اجتماعی در هر دورهای، متناسب با شرایط موجود در آن، بروز پیدا میکنند. معمولاً برخی کاستیهای فرهنگی یا اقتصادی، سببساز شکل گرفتن این معضلات میشود؛ اما اگر نگاهی دقیق به این مسائل داشته باشیم، در مییابیم که در بسیاری از آنها، حاشیه بسیار پررنگتر از متن است، یعنی در کنار علت اصلی بروز یک معضل، دلایل حاشیهای و بعضاً فکاهی بسیاری میتوان یافت که در قالب آن معضل بروز مییابد و شنیدن آنها، خالی از لطف نیست. یکی از این معضلات اجتماعی که حدود هفت دهه قبل در ایران شایع بود، معضل تریاک خوردن به قصد خودکشی است. بین سالهای 1328 تا 1334، اخبار متعددی از این معضل اجتماعی در صفحات خبری و حوادث روزنامههای کشور منتشر میشد که روزنامه خراسان نیز، یکی از آنها بود. تعداد کسانی که به قصد خودکشی تریاک میخوردند، آنقدر زیاد بود که این روزنامه در صفحه مربوط به اخبار خود(معمولاً در صفحه چهار)، ستونی به نام «تریاکخوردهها» یا «تریاکخورده» داشت. هر چند از بُعد اجتماعی، شیوع فقر در این دوره زمانی باعث انجام چنین اقداماتی میشد، اما همانطور که اشاره کردیم، حاشیه این معضل بسیار پررنگتر از متن آن بود و ما در ادامه، با استناد به گزارشهای 70 سال قبل روزنامه خراسان، به بررسی این حاشیه جالب میپردازیم. ابتدا باید به این نکته اشاره کنیم که در بازه زمانی مورد بحث، معامله تریاک در کشور، زیر نظر «اداره تحدید تریاک» آزاد بود و به همین دلیل، افیون در دسترس همه قرار داشت و این خود، معضلی بزرگ را در جامعه ایران، طی دهههای بعد به وجود آورد.
تریاک خوردن برای ترساندن همسر
یکی از حاشیههای بسیار جالب معضل تریاکخوردگی، اقدام زن و شوهرها به این کار برای تهدید یکدیگر بود. ستون تریاکخوردههای روزنامه خراسان، به ویژه از شماره 48 به بعد، مشحون از اخبار این مدل تریاکخوردن است. مثلاً در گزارش چهارم آذر 1328 میخوانیم که اقدس، تازه عروس عباسآقا، به دلیل آنکه شوهرش با خرید گردنبندی شبیه گردنبند زن همسایه موافقت نکرده، تریاک خورده است و او را به بیمارستان رساندهاند. یا در گزارش 25 اردیبهشت 1331 آمدهاست که فاطمهخانم همسر علیآقا، به دلیل رفتن شوهر به خانه مادرشوهرش، تریاک خورده و پَس افتادهاست! موضوع تریاکخوردن در دعواهای زن و شوهری، فقط به خانمها اختصاص نداشت، بعضی مردها مانند اسد که گزارش تریاکخوری وی در شماره 2856 روزنامه خراسان آمده، از دست آزارهای خانمش عاصی شد و تریاک خورد. البته نباید از یاد ببریم که این جور تریاکخوردنها، معمولاً در حد استاندارد انجام میشد؛ یعنی طرف آنقدر تریاک نمیخورد که بمیرد؛ هدف فقط زهر چشم گرفتن بود!
تریاک خوردگان عاشق!
بخشی از گزارشهای مفصل ستون تریاکخوردهها، به عاشقانی اختصاص داشت که به دلیل نرسیدن به وصال معشوق، تصمیم به تریاکخوری و خودکشی میگرفتند؛ مانند محمدعلی که بر اساس گزارش شماره 2921 روزنامه خراسان، به دلیل عدم رضایت پدر دختر مورد علاقهاش به ازدواج با وی، به کنار نهر پایین عشرتآباد، جایی در حدود میدان راهآهن امروزی رفته و تریاک را عاشقانه خوردهاست! البته محمدعلی آنقدر تریاک خوردهبود که دل پدر دختر با دیدن رنگ زرد صورتش به رحم بیاید و به وصلت رضایت دهد. در میان تریاکخوردههای عاشق، تعدادی هم فوتی داریم که گاه در روزنامه از آنها با عنوان «فوتشدههای تریاک» یاد شدهاست.
نوزادهای تریاکی!
این دیگر از آن حرفهاست که نوزاد چندماهه، به دلیل خوردن تریاک به بیمارستان برده شود؛ اما حقیقت دارد. آزاد بودن خرید و فروش تریاک باعث میشد برخی از مادران که به کار اشتغال داشتند و سر و صدای نوزاد مانع از فعالیت آنها میشد، مقداری تریاک به او بخورانند تا فعلا خفقان بگیرد و دهانش را ببندد و بخوابد! این رسم در بسیاری از مناطق ایران شایع بود و در مشهد نیز .گزارشهایی که به ویژه در سال 1330 و در ماههای تیر تا شهریور در روزنامه خراسان منتشر شدهاست، نشان میدهد که ناوارد بودن مادران در تنظیم دُز تریاک، باعث میشد گاهی بیش از اندازه به طفل معصوم افیون بخورانند و او را به حال اغما بیندازند. نمونهای از این نوزادها، اکرم، نوزاد دختری از قریه عطار در نزدیکی مشهد بود که زیاد خوراندن تریاک به او، باعث مرگش شد و خراسان گزارش این فوت دردناک را در شماره 381 خود، منتشر کرد.
تریاکخوریهای عجیب
داستان محمود که به خاطر گرفتن نمره کم در مدرسه تریاکخورده بود، از آن داستانهای درام است! او که ماجرای تریاکخوردنش در یکی از روزهای خرداد سال 1329، در روزنامه خراسان درج شد، تنها به این دلیل تریاک خورد که نمیخواست «آقاجانش» از موضوع نمره صِفْر کلهگنده وی در درس ریاضی مطلع شود. البته محمود نجات پیدا کرد، اما دیپلماسی فوقالعاده خطرناک او، «آقاجانش» را مُجاب کرد که کاری به کارش نداشته باشد؛ البته همه چنین شانسی نداشتند. هوشنگ که روایت تریاکخوردن او در بهمن 1329 منتشر شد، اصولا به دلیل اختلاف با پدرش دست به این کار زد. پدر پا را در یک کفش کرده بود که هوشنگ باید با دختر عمویش ازدواج کند؛ اما او که نمیخواست تن به این وصلت زوری بدهد، تریاک خورد تا مانوری خطرناک را برای بیخیال کردن پدرش انجام دادهباشد؛ اما خب! تیرش به سنگ خورد، چون بعد از مرخص شدن از بیمارستان دویست تختخوابی مشهد، مستقیم رفت و سر سفره عقد با دختر مدنظر پدرش نشست! نمونههای عجیب دیگری هم میتوان در میان تریاکخوردهها یافت؛ مثلا رضا که به دلیل مسخره شدن توسط دوستانش تصمیم گرفت تریاک بخورد و خبر آن در شماره 5 مرداد 1331 درج شد.
شعارسال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه خراسان ،تاریخ انتشار:30 اردیبهشت 1399،کدخبر: 697469،www.khorasannews.com